🦋فدای ام لیلاهای وطنم که
علی اکبرهای رشیدشان را راهی جبهه های
نبرد کردند و در کربلای ایران شلمچه
در خون خود غلطیدند و هم نشین
اباعبدلله الحسین شدند...
.
📸 : #مازندران_#اعزام نیرو #سال ۱۳۶۵ قائمشهر_ #مادر در کنار علی اکبر خود آخرین #عکس #یادگاری را میگیرد و #پسرش را راهی #جبهه ها میکند و 9 سال بعد استخوان هایش را #تحویل میگیرد.( شهید علی اکبر احمدیان وسطی کلایی)
.
🔖 # رفقا #عکس و باز کنید و رو #جیب #پیراهن شهید احمدیان ، زوم کنید لطفا...
السلام و علیک یا ضامن آهو🕊
#مادرانه
#مادر_شهیدان
#شهناز_حاجی_شاه
#محمدحسین_حاجی_شاه
#ناصر_حاجی_شاه
بهمن ٦١ برای گرفتن عکس به خرمشهر رفتم. بعد از آزادسازی و پاک سازی نسبی شهر، میشد به صورت محدودی وارد خرمشهر شد. در همان ایام بود که اولین گروههای ساکن خرمشهر میتوانستند تحت شرایطی به منطقه بیایند. توفیقی برایم شد تا همراه خانواده #شهدای اهل خرمشهر شوم. شب هنگام خواب، #مادرها که بعد از مدتها همدیگر را دیده بودند، خواب از سرشان پریده بود و با هم صحبت میکردند. پای صحبتهایشان نشستم. پیوندشان، خون #پسرانشان بود. بعضیهایشان برای حفظ خرمشهر جنگیده بودند و بعضی دیگر برای آزادی اش. یکی از مادرها خانم #حاجی_شاه بود. سه #فرزندش در خرمشهر #شهید شده بودند. آن سال آمده بود تا هم خانهاش را ببیند و هم به زیارت قبر #شهناز و دو #پسرش برود.
برایم از دخترش تعریف کرد. #شهنازش دروس حوزوی میخواند و در کلاسهای نهضت سوادآموزی معلم بود. هشتم مهر ٥٩، همراه دوستش، برای سنگرها غذا میبردند که هر دو با گلوله دشمن #شهید میشوند. برایم گفت که چطور خودش، #دخترش را کفن و دفن کرده است. بعد از #شهناز، به فاصله یک ماه، #محمدحسیناش را از دست میدهد. #محمدحسین سه سال از #شهناز بزرگتر بود. تا روز آخری که خرمشهر سقوط کرد، ماند و جنگید. پیکر #محمدحسین را پیدا نکردند. پسر بزرگش #ناصر هم بعد از آزادی خرمشهر در منطقه #شهید شد. آن شب، #مادرها شاعر شده بودند و لالاییهای فیالبداهه برای #پسرانشان میخواندند.
راوی:
مریم کاظمزاده ـ «عکاس»
#ڪانال_ما_را_بہ_اشتراڪ_بگذارید👇👇
🌹🍃🌹🍃
@shahidaziz_ebrahim_hadi