ایتا - ﴿شھیدباش‌تاشھیدشوے﴾

  بہ‌خُداۍ‌محمَّد !
- کھ‌فداۍ‌مرامِ‌عباسیم

119 مشاهده19:23

اضطراب‌حَرم‌‌ازتِشنگی‌مشکِ‌تو‌نیست؛
بی‌عَلمدار‌شُدن، رنگ‌پریدن‌دارد :)

126 مشاهده19:26

- علقمھ‌موج‌شد،عکسِ‌قمرش‌ریخت‌به‌هم
 دستش‌افتادزمین،بال‌و‌پرش‌ریخت‌به‌هم !

124 مشاهده19:57

- ابوفاضل🌱!

119 مشاهده21:25

- عاشقۍ‌رایج‌نبود؛
عباس‌-؏-‌ آن‌را،باب‌کرد!

119 مشاهده21:27

- :) ! 💧

122 مشاهده23:39

گویندبھ‌عموی‌خود‌ارادت‌دارۍ
اینبار‌قسم‌بہ‌دست‌عباس‌بیا-؏-

105 مشاهده13:33

- تا‌که‌از‌گیسوی‌او‌لختھ‌ی‌خون‌ریخت‌به‌مشک؛
  گیسوی‌دخترک‌منتظرش‌ریخت‌بہ‌ھم !

107 مشاهده14:19

- تیر،راباسرِ،زانوش‌کشید‌از‌چشمش؛
حیف‌ازآن‌چشم،‌کھ‌مژگان‌ترش‌ریخت‌بہ‌هم .. ؛

106 مشاهده14:23

 
- خواھرش‌خورد،زمین‌مادراصغر‌غش‌کرد!
اوکھ‌افتادزمین،دورو‌برش‌ریخت‌بھ‌هم ..؛

106 مشاهده14:25

 
- قبل‌ازآنیکھ‌برادربرسدبالینش!
پدرش‌از،نجف‌آمد،پدرش‌ریخت‌بھ‌هم .. ؛

1 مشاهده14:28

- به‌سرش‌بودبیاید‌بھ‌سرش‌اُم‌بنین؛
عوضش‌فاطمه‌آمد‌به‌سرش‌ریخت‌به‌هم .. ؛

1 مشاهده14:33

مطالب بعدی