﴿شھیدباشتاشھیدشوے﴾
پس خدانکنه که روحمون تویِ مادی گرایی فرو بره، پایین بره، سقوط کنه ،زمین بخوره.
آره دقیقا .
مادی گرایی،
عامل سر سختِ "سقوط"
در معنویته!
﴿شھیدباشتاشھیدشوے﴾
آره دقیقا . مادی گرایی، عامل سر سختِ "سقوط" در معنویته!
هرکسی که احوالات معنوی ای رو چِشید
با کمی دور شدن، چرا برمیگرده یا میخواد که برگرده؟
﴿شھیدباشتاشھیدشوے﴾
هرکسی که احوالات معنوی ای رو چِشید با کمی دور شدن، چرا برمیگرده یا میخواد که برگرده؟
چون دلتنگی دامن باز میکنه و
عجیب قلب رو در برمیگیره..
چون دلتنگی واژهی عجیبیه..
چون دلتنگی دل و دامان سوزه..
چون دلتنگیه که اون رو برمیگردونه
این جنابِ دلتنگیه که خونهی امنش،
خونه ی روحش رو بهش نشون میده و دور برگردونی میشه واسه بازگشت دوباره .
﴿شھیدباشتاشھیدشوے﴾
چون دلتنگی دامن باز میکنه و عجیب قلب رو در برمیگیره.. چون دلتنگی واژهی عجیبیه.. چون دلتنگی دل و
از خونهی روحمون که دور شیم،
طولی نخواهد کشید که بر خواهیم گشت!
﴿شھیدباشتاشھیدشوے﴾
از خونهی روحمون که دور شیم، طولی نخواهد کشید که بر خواهیم گشت!
اجازهی دلتنگی به قلبِ رسوب برداشته را که بدهی، هم دلتنگ را برمیگردانند،
هم برگردانده میشویم و برمیگردیم!
﴿شھیدباشتاشھیدشوے﴾
اجازهی دلتنگی به قلبِ رسوب برداشته را که بدهی، هم دلتنگ را برمیگردانند، هم برگردانده میشویم و بر
برای همینه که خونه،
برای ماها « آغوشِ حسینه(ع)»
به خونه برگردیم..
﴿شھیدباشتاشھیدشوے﴾
برای همینه که خونه، برای ماها « آغوشِ حسینه(ع)» به خونه برگردیم..
- خانهی امنِ معنویست، آغوشِ حسین «ع»
﴿شھیدباشتاشھیدشوے﴾
- خانهی امنِ معنویست، آغوشِ حسین «ع»
- و خانهی امنِ روحیست،
آغوشِ قدیم الاحسانِ دو عالم :)
﴿شھیدباشتاشھیدشوے﴾
- و خانهی امنِ روحیست، آغوشِ قدیم الاحسانِ دو عالم :)
از مادی گرایی فاصله بگیریم تا سِنْخیتِمان
با حسین علیهالسلام، بیشتر و بیشتر شود.
﴿شھیدباشتاشھیدشوے﴾
از مادی گرایی فاصله بگیریم تا سِنْخیتِمان با حسین علیهالسلام، بیشتر و بیشتر شود.
- صاحب ِتمامی درجات و احوالات ِمعنوی و سعهصدرهایِ وجودی، حسین علیه السلام است. اهل بیت سلام الله هستند.
﴿شھیدباشتاشھیدشوے﴾
- صاحب ِتمامی درجات و احوالات ِمعنوی و سعهصدرهایِ وجودی، حسین علیه السلام است. اهل بیت سلام الله
- از این اهالی نور، جز تمنای نور نکنیم. -
﴿شھیدباشتاشھیدشوے﴾
- دیدی یسری احوالاتِ معنوی هستن با تلاش خودت و توفیقِ خدا بدستشون میاری، و البته از همتی که میزاری،
و درنهایت خطاب به خودم :
دری که حسین علیهالسلام وا بکند را نمیخواهی؟
دری که حسین وا خواسته، باز خواسته، تو چرا بسته میخواهی؟
برگرد..
برگرد به همان احوالاتی که حال بکاء به تو میدهد ، رزقِ اشک بر حسین، به تو میدهد، لذتِ شوق از نوکریِ این خاندان کرامت را به تو میدهد .
برگرد ...