✿چگونه خوب و مفهومی درس بخوانیم؟
۲_خودتان معلم خودتان شوید
معلم شدن بعنوان یکی از تکنیک هایی که به ما کمک می کند تا بفهمیم چگونه مفهومی درس بخوانیم.
یکی از بهترین تکنیک هایی است که می تواند به شما در پیدا کردن نقاط ضعف و قوت تان کمک کند. سعی کنید که مطالب را به زبان خودتان و برای دوستان یا حتی خودتان توضیح دهید.
فکر کنید که معلم خودتان هستید و سپس هرچه خوانده اید را به خودتان تدریس کنید. این کار باعث خواهد شد که بتوانید به خوبی تمام بخش هایی که در آنها ضعف دارید را پیدا کنید و فکری برای بهتر شدن در آنها بکنید.
هر جایی که احساس کردید نمی توانید آن را به خوبی و درست مثل یک معلم برای خودتان توضیح دهید را یادداشت کنید و بعد از تمام شدن تدریستان دوباره به سراغ آن بروید.
همچنین تکرار کردن مطالب به زبان و با ادبیات مخصوص خودتان به شما در به ثبت رساندن آنها در حافظه تان کمک خواهد کرد.
اما علاوه بر تمام چیزهایی که گفته شد، شما می توانید با استفاده از این تکنیک از خودتان امتحان بگیرید.
فراموش نکنید که سوالات را نباید دلبخواهی انتخاب کنید و بهتر است در انتخاب آنها سعی کنید از کتاب های کمک آموزشی کمک بگیرید و تعدادی از سوالات آنها را به صورت تصادفی انتخاب کنید.
در طول مطالعه نیز مدام از خودتان سوال کنید. به این فکر کنید که اگر معلم یا استاد خودتان بودید از چه بخش هایی سوال طرح میکردید یا کدام بخش ها برایتان مهم تر به حساب می آمدند. سپس آنها را علامت بزنید و سعی کنید دقیقتر این بخش ها را بخوانید.📚
#قسمت_دوم
#چگونه_درس_بخوانیم
#جهاد_علمی
کانال شهیده راضیه کشاورز🌱
♡@shahideRaziehkeshavarz♡
●چگونه خوب و مفهومی درس بخوانیم؟📚
①#قسمت_اول
②#قسمت_دوم
③#قسمت_سوم
④#قسمت_چهارم
⑤#قسمت_پنجم
⑥#قسمت_ششم
⑥#قسمت_هفتم
⑦#قسمت_هشتم
کانال شهیده راضیه کشاورز🌱
♡@shahideRaziehkeshavarz♡
💚قسمت دوم
🦋تا اینکه جلسه تمام شد و رفتیم خونه...
از فردای اونروز #زهرا اخلاقش عوض شد
بد اخلاقی میکرد،لج میکرد،مدرسه نرفت
همش گریه و گریه و گریه....
که چرا من نرفتم تو بغل آقا 😔
چرا من نرفتم جلو و دست آقا رو ببوسم
چرا من محروم شدم😭
🦋منم حرفشو قبول داشتم برای همین چیزی نمیگفتم فقط غصه میخوردم که چرا اینطوری شد
چند وقتی گذشت و طول کشید تا آروم بشه
یه روز تو خونه نشستته بودیم ک تلفن خونه زنگ زد....
+الو بفرمایید:
-سلام از دفتر حضرت آقا هستم
+بله،چی ؟
-از دفتر حضرت آقا مزاحم شدم با زهرا خانوم کار دارم
😳
🍃باورم نمیشد ،گیج شده بودم ،یعنی چی ...
گفتم بله بفرمایید
🍃گفتن گوشی رو بدین به زهرا خانوم حضرت آقا باهاش کاردارن‼️‼️
🔹من هاج و واج و بهت زده یه نگاه به تلفن یه نگاه به زهرا گفتم باهات کار دارن ،حضرت آقان
اشک از چشمام بی اراده جاری بود
#خودحضرتآقابودن،خودخودشون😭
❤️الو#زهرا جان ،آقاجون سلام .....
با زهرا صحبت کردن و بهش گفتن به زودی به دیدن من میای آماده سفر شو😍
#زهرا سر از پا نمیشناخت،،اشک شوق تو چشماش
حلقه زده بود از خوشحالی نمیدونست باید چیکار کنه ..😇
🔹ولی خب کی ،کجا ،چه طوری،برام هنوز باورکردنی نبود‼️
🍃تا اینکه .....
✅ادامه دارد....
#قسمت_دوم
کانال شهیده راضیه کشاورز🌱
♡@shahideRaziehkeshavarz♡
•• 🫀🪐
.
.
•| کتاب راض بابا |•
#قسمت_دوم / صفحه ۸
نمی دانستم چه بر سرش آمده است راضیه سه ساعت پیش که از خانه بیرون رفت، حالش خوب بود نگاهم را با شتاب از بین ماشینها رد کردم و بعد رو به تیمور برگشتم. با وجود هوای بهاری از صورت رنگ پریده اش عرق می ریخت.
- تو رو خدا درست بگو کی بود زنگ زد؟ چی گفت؟
- نمی دونم یه مردی بود فقط گفت راضیه حالش بد شده
- خب نپرسیدی چش شده؟
اون قدر سر و صدا می اومد و هول شده بودم که حواسم نبود چیزی بپرسم.
دلشوره چند ماهه ام آخر نقاب از چهره برداشته بود. دیشب وقتی از خانه پدرم برگشتیم، به خاطر هول و ولای دلم، به همه شان التماس دعا گفتم. وقتی
هم سوار ماشین شدیم، مدام آیة الکرسی میخواندم و برمیگشتم و به بچه ها، مخصوصاً راضیه که پشت سر پدرش نشسته بود، فوت میکردم. در نگاهم زیباتر از همیشه شده بود. با هر نگاه، صلواتی میفرستادم تا چشمش نزنم. وقتی به خانه رسیدیم، توانستم نفس راحتی بکشم و قبل از هر کاری، پولی برای صدقه کنار گذاشتم. اما این اضطراب، قصد نداشت دست از سرم بردارد.
به ساعت مچیام که نهونیم را نشانه گرفته بود، نگاهی گذرا انداختم. دیگر راهی نمانده بود، اما هرچه نزدیک تر میشدیم، حرکت کندتر می شد. تمام عرض خیابان را ماشین پوشانده بود. صدای آمبولانس ها که با فاصله ای کم از دور و نزدیک شنیده میشد، دلشوره ی دلم را هم میزد. به خیابان شهید آقایی رسیدیم. کمی که جلوتر رفتیم، چند نفر مقابل ماشین ها ایستاده بودند و اجازه عبور نمیدادند. هرکس ماشینش را رها میکرد و میدوید. تیمور دکمه شیشه را فشرد و سرش را بیرون برد.
- یا امام زمان! چه خاکی به سرمون شده؟ راضیه کجاس؟
ما با خبر بد حالی راضیه از خانه بیرون زده بودیم، اما حادثه ی بزرگتری همه
ادامه دارد...
کپی اکیدا ممنوع!!!!🚫
#کتاب_راض_بابا
#شهیده_راضیه_کشاورز
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
🍃اللهم صل علی محمد و آل محمد🍃
• کانالِ شهیده راضیه کشاورز :)
🌱| @shahideRaziehkeshavarz