eitaa logo
شهید جمهور
174 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹|شهید امیر لطفی ✍️ پابوس مادر ▫️خیلی دوست داشتنی بود. اگر ذره‌ای از او دلخور و ناراحت می‌شدم به هر طریقی دلم رو به دست می‌آورد، حتی پشت پاهامو می‌بوسید، هر روز صبح وقتی می‌خواست بره اداره میومد و پای منو می‌بوسید. یک بار خواهرش این اتفاق رو دید و به مـن اشـاره کرد و گفت دیدی چه کار کرد مادر؟ گفتم بله، کارِ هر روزش هست، من خودمو به خواب می‌زنم یک وقت خجالت نکشه. @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 کودکانه‌های پاییزی حاج قاسم 🔺خاطراتی از بازی‌‌کردن‌های سردار، با نوه‌هایشان در روزهای پاییزی، به روایت نرجس سلیمانی، فرزند شهید سلیمانی🌹 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
•بعدِ شهادت‌ اومد توی خوابم گفت‌ : اگه می‌خوایید بچه‌هاتون‌ مثل‌ من‌ بشن‌ بهشون‌ تاکید‌ کنید، ″نمازاول‌وقت‌ و زیارت‌عاشورا″ هر شب شون ترک‌ نشه! @sardaraneashgh
🕊📚🕊📚🕊﷽🕊📚 📚🕊📚🕊 🕊📚🕊 📚🕊 🕊 ✍ ! 🌷شب عروسی‌مان در آن گیرودار پذیرایی از مهمان‌ها، به من گفت: «بیا نماز جماعت....» گفتم: «نه، الان درست نیست، آخه مردم چی می‌گن!» گفت: «چی می‌خوان بگن؟» گفتم: «می‌خندن به ما!» گفت: «به این چیزا اصلاً اهمیت نده.» اذان که گفته شد، بلند شد نماز بخواند. دید همه نشسته‌اند و کسی از جا بلند نمی‌شود. از همه مهمان‌ها خواست که آماده شوند برای نماز جماعت. 🌷....همه هاج و واج به هم نگاه می‌کردند. نماز جماعت در مجلس عروسی؟ عجیب بود. سابقه نداشت. کم‌کم همه آماده نماز شدند. گفتند: «به شرط این‌که خود داماد امام جماعت بشه.» با اصرار همه، نماز جماعت را به امامت سید مسعود خواندیم؛ نمازی که هیچ وقت از حافظه‌مان پاک نمی‌شود. 🌹خاطره ای به یاد شهید معزز سید مسعود طاهری @sardaraneashgh
🌹حاج حسن همیشه نوجوانان و جوان ها را با خودش جمع می کرد می برد کوه نوردی. بودند در بین بچه ها کسانی که حرمت ایشان را آن طور که لازم بود ادا نمی کردند. حتی یکی از بچه ها بود که ایشان را با اسم کوچک صدا می کرد. این فضا خیلی اذیتم می کرد. یک بار بهش گفتم: حاج حسن! اگه اجازه دهی می خواهم به این شخصی که شما را با اسم کوچک صدا می کند، تذکری دهم. 🌹ایشان ممانعت کرد و گفت: این بچه ها الان با فضای اینترنتی و مجازی سر و کار دارند. کوچه و خیابان هم که پر از گناه است. همین که ما بتوانیم یک ساعت این ها را از آن محیط گناه دور کنیم، این یعنی چکیده و حاصل تمام کار کوهنوردی ما. ❤️شهید حسن طهرانی مقدم❤️ ✍کتاب با دست های خالی @sardaraneashgh
🔸فرمانده‌ای‌ که‌ از زیاد بودن‌ حقوقش شکایت‌ داشت شهید ذبیح اله عالی که سال 62 شهید شد و 10 سال طول کشید که پیکرش به کشور بازگردد، در این نامه و با توجه به شرایط مالی اش، خواسته بود تا بخشی از حقوقش کسر شود.  بسمه تعالی به: كارگزینی سپاه ساری از: پاسدار عملیات ذبیح الله عالی موضوع: كسر نمودن حقوق ماهیانه محترماً به عرض می‌رسانم چون اینجانب دارای چهار هكتار زمین زراعتی آبی و خشكه می‌باشم و دارای درآمد زیاد می‌باشد و همین طور حقوق من زیاد می‌باشد. لذا درخواست می‌نمایم كه در اسرع وقت از حقوق ماهیانه من حدود دو هزار تومان كسر نمائید. خداوند همه ما را خدمتگزار اسلام و امام قرار بدهد. ذبیح الله عالی @sardaraneashgh
حمید سیاهکالی مرادی ۴ اردیبهشت ماه ۱۳۶۸ در قزوین به دنیا آمد. این شهید بزرگوار دانشجوی مقطع کارشناسی حسابداری مالی بود. در تاریخ دهم آبان ماه سال ۱۳۹۱ ازدواج کرد. ایشان توسط سپاه صاحب الامر(عج) قزوین و به عنوان مدافع حرم و فرمانده مخابرات و بیسیم چی در جبهه دفاعی سوریه حضور یافت. حمید مهربان و مودب بود و برای همه افراد خانواده سرمشق بود. در فامیل و آشنا، اخلاقش زبانزد بود و هرگز کسی را از خود نمی‌رنجاند. عاشق حفظ قرآن بود و تا زمان ازدواجش حدود ۶ جزء قرآن را در حافظه داشت و همسرش هم حافظ قرآن است؛همیشه عادت داشت قرآن را با معنی و تامل مطالعه می‌کرد. هیچ وقت در آزمون دانشگاه تقلب نمیکرد میگفت حقوقی که از سوادم میگیرم باید حلال باشه. همیشه عاشق کمک کردن به دیگران بود. با اخلاق و با ایمان بود و بسیار باحیا بود. نماز اول وقت میخوند و اگه ما دیرتر میخوندیم می گفت نماز اول وقت فوت نشه ها حواست جمع جمع... سنگ مزار شهید مرادی مزین به چند خط از وصیت نامه این بزرگوار است که تأکید می‌کند: «هیچ‌چیز بالاتر از حسن اخلاق و حسن رفتار نیست». نحوه ی شهادت شهید حمید سیاهکالی‌مرادی که از پاسداران تیپ ۸۲ سپاه حضرت صاحب الامر(عج) بود،در ۴ آذر ماه سال ۹۴ در راه دفاع از حرم حضرت زینب(س) و نبرد با تروریست‌های تکفیری داعش در سوریه به شهادت رسید.حمید سیاهکالی مرادی دومین شهید سرفراز مدافع حرم عقیله بنی هاشم از استان قزوین می باشد. سالروز شهادت @sardaraneashgh
17.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید مدافع حمید سیاهکالی درباغ شهادت رانبندید به مابیچاره گان زان سونخندید وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای تکان دهنده عروسی دختر وپسردهه هفتادی حتما ببینید شهید حمید سیاهکالی @sardaraneashgh
🔸کریم مطهری همرزم [فرمانده اطلاعات وعملیات لشکر انصارالحسین(ع)] می‌گوید: از گشت برگشتم، خسته و درمانده که جواب علی آقا رو چی بدم. چند بار از دمدمای غروب تا کلّه سحر رفته بودم مسیر رو شناسایی کنم اما همون ابتدای کار با بچه‌ها می‌خوردیم به میدان مین و موانع. علی آقا وضعیت تنگه سومار رو می‌خواست، یعنی خیلی جلوتر از اونجا که ما کُپ می‌کردیم. مسئول تیم شناسایی بودم. گزارش رو باید من می‌دادم، اما چطوری؟! گفتم: «نمیشه» جواب نداد. گفتم: «چند بار رفتم، از هر طرف سیم‌ خاردار داره و میدان مین.» معلوم بود که یک کم عصبی شده. آخه وقتی غیرتی می‌شد، چشمای سبزش رو می‌دوخت به یه گوشه. داشتم عذر و بهانه می‌آوردم که فریاد زد: «مگه ما امام زمان(عج) نداریم؟!» این رو با تمام وجودش فریاد کرد. و گفت: «همین الان بریم.» مات و درمانده گفتم: «حالا؟ توی روز روشن؟!» گفت: «همین الان!» و رفتیم و شد! از سخنان معروف این شهید این است که: کسی می‌تواند از سیم‌خاردار‌های دشمن عبور کند که در سیم‌خاردار‌های نفس خود گیر نکرده باشد. 📚به نقل از کتاب «دلیل» نوشته حمید حسام @sardaraneashgh
دمدمای غروب یک مرد کُرد با زن و بچه اش مانده بودند وسط یه کوره راه. من و علی هم با تویوتا داشتیم از منطقه برمی گشتیم به شهر. چشمش که به قیافه ی لرزان زن و بچه ی کُرد افتاد، زد رو ترمز و رفت طرف اونا. پرسید: «کجا می رین؟» مرد کُرد گفت: «کرمانشاه» _رانندگی بلدی؟ _کُرد متعجب گفت: «بله بلدم!» علی دمِ گوشم گفت: «سعید بریم عقب.» مرد کُرد با زن و بچه اش نشستند جلو و ما هم عقب تویوتا، توی سرمای زمستان! باد و سرما می پیچید توی عقب تویوتا؛ هر دوتامون مچاله شده بودیم. لجم گرفت و گفتم: «آخه این آدم رو می شناسی که این جوری بهش اعتماد کردی؟» اون هم مثل من می لرزید، اما توی تاریکی خنده اش را پنهان نکرد و گفت: «آره می شناسمش، اینا دو – سه تا از اون کوخ نشینانی هستند که امام فرمود به تمام کاخ نشین ها شرف دارن. تمام سختی های ما توی جبهه به خاطر ایناس... @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سالروزشهادت،سردارشهید علی چیت سازیان کسی می تواندازسیم خارداردشمن عبورکندکه پشت سیم خاردار نفس خودگیرنکرده باشد شهیدعلی چیت سازیان وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹|شهید ولی الله چراغچی ✍️ علیا مخدّره ▫️ولی الله توی خانه علیا مخدّره صدایم می‌زد. هیکل درشتی داشت و من ریزه بودم. خیلی متواضع بود تا حدی که کفش‌هایم را جلوی پایم جفت می‌کرد. می‌شنیدم که به طعنه می‌گویند: آقا ولی الله کفشای این جوجه رو برایش جفت می‌کنه. آخه، ظاهرش خیلی خشن به نظر می‌آمد. باورشان نمی‌شد. باور نمی‌کردند که چقدر اصرار داره به من کمک کنه. او بسیار حساس بود و روحیه بسیار لطیفی داشت. 📚 تبیان 🌷 @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔖سیره شهدا 💠شهیــــد الیــــاس چگینــــی 🔹همیشه به خودم می گفتم این شهدا چه کسانی هستند که به این درجه رسیده اند، فکر می کردم خیلی دور و باورنکردنی باشند. این اتفاق که برای همسرم افتاد افتخاری برای من شد، ایشان خودش هم آرزوی شهادت داشت، برایش دعا می کردم و می گفتم خدایا به خانواده، مرگ جوان نده ولی اگر شهادت خواستی بدهی هر زمان که بود اشکالی ندارد. 🔹همسر شهید الیاس چگینی نقل می‌کنند: بسیار اهل بازی کردن با بچه‌ها بود؛ دخترمان فاطمه وابستگی زیادی به پدرش داشت و زمانی که همسرم به شهادت رسید، ۹ساله بود. 🔹در عین حال اگر اشتباه بچه‌ها را می‌دید براحتی از آن نمی‌گذشت؛ مثلا یکبار بچه‌ها چیزی از پدرشان خواستند اما ایشان قبول نکرد و با اینکه خودش هم ناراحت بود ولی این‌کار را به صلاح بچه‌ها می‌دانست، محبتش به بچه‌ها باعث نمیشد از خطاهای آنان براحتی بگذرد و این از ویژگی‌های خوب اخلاقی‌اش بود. 🔹خصوصیت دیگرش دل بزرگ،صاف و ساده‌اش بود؛ همکارانش می‌گویند نماز اول وقتش را به هیچ عنوان ترک نمی‌کرد. 🔹سر نماز حالت خاصی داشت و در قنوت دستش را طوری بالا می‌آورد که به شوخی می‌گفتم همه چیز را برای خودتان می‌خواهید!! می‌گفت خدا فرموده همه چیز را از من بخواهید. 🔹روی بیت‌المال خیلی حساس بود؛ مدتی در محل کار مسئول خرید شده‌بود؛ جالب اینجاست برای خرید وسایل سرکار همه تلاشش را می‌کرد که کمترین پول بیت‌المال را خرج کند اما برای وسایل منزل اینطور حساس نبود. @sardaraneashgh
📝 "بهترین همراه" @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
من و خیلی باهم صمیمی بودیم به خاطر همین اگه میخواستیم جایی بریم باهم میرفتیم. پدر یکی از همکارامون که خونشون تو یکی از روستاهای شهرستان الموت بود فوت کرده بود و سنگ قبر پدرشو تو قزوین سفارش داده بود همکارمون بخاطر اینکه وانت داشت به گفته بود که سنگ قبرو ببره قرار بر این شد که من و باهم سنگ قبرو ببریم. این شهید بزرگوار به قدری به دوستان و همکاراش ارزش قائل بود که با وجود اصرار همکارمون بخاطر حمل سنگ قبر حتی کوچکترین هزینه ای قبول نکرد و گفت رفاقت به درد همین روزا میخوره... موقع برگشتن با کنار درختی که بین مسیرمون بود نگه داشتیم برای استراحت! من از پرسیدم که آیا دوست داری شهید بشی؟! برای چندمین بار بود که میپرسیدم در جوابم گفت مگه میشه دوست نداشته باشم؟!(: کی از شهادت بدش میاد, من آرزومه که شهید بشم .. اما شهادت دل میخواد .. لیاقت میخواد ... بعد از شهادتش ثابت کرد که هم دل داشت هم لیاقت... و به آرزوش که شهادت بود رسید🕊🌹♡ 📚خاطره ای از دوستان و همکاران سالروز شهادت @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠 برای دفاع از حرم سه ساله امام حسین(ع) باید سه ساله خودم را تنها بگذارم.... 📝 فرازی از وصیت‌نامه شهید مدافع حرم ذکریا شیری 🎥 لحظات جانسوز وداع دختر شهید با ذکریا شیری در معراج شهدا 💐سالروز شهادت شهید شیری گرامی باد. @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😭شب جمعه یادت نکنم می میرم به هر دری زده‌ام تا به کربلا برسم فقط اگر نرسیدم مکن فراموشم... @sardaraneashgh
🔹همه فکر میکردن خیلی عبوس و خشنه؛ در یکی از جلسات فرماندهان سپاه در تهران، همه فرماندهان با لباس رسمی در آن شرکت کرده بودند؛ جلسه سنگینی بود، در تنفس بین جلسه، یک شلنگ آب در جلسه دیدم، حاج قاسم با شلنگ داخل آمد و همه فرماندهان را با آب خیس کرد. 📚بخشی از خاطرات سردار غلامپور https://chat.whatsapp.com/HMKQAynaxU43aRJHuvS7d6