eitaa logo
شهید جمهور
175 دنبال‌کننده
10.4هزار عکس
5.7هزار ویدیو
52 فایل
🌹 شهید مهدی زین الدین: در زمان غیبت به کسی «منتظر» گفته می‌شود که منتظر شهادت باشد، منتظر ظهور امام زمان(عج) باشد اللّـهـمَّ‌عَـجِّـلْ‌لِـوَلِیِّـڪَ‌الفَـرَج
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | خمپاره 🔶 ما رو قابل ندونستی؟! 🔰 مجموعه کلیپ‌های برش‌هایی پرجاذبه و زیبا از زندگانی @sardaraneashgh
✍سردار رحیم نوعی اقدم: 🔻یک بار دو نفری بر سر موضوع فرماندهی سوریه صحبت می‌کردیم؛ حاج قاسم در حالی که تبسم می‌کرد فرمودند: فرمانده کل قوا در سوریه، حضرت زینب است. 🔹حاج قاسم با آن اقتدار و بزرگی، زمانی که به در آستانه حرم حضرت زینب می‌رسیدند چنان متواضعانه و متضرعانه و مؤدبانه صورت بر زمین می‌گذاشتند و گریه می‌کردند که قطرات اشک بر روی کاشی حرم سر می‌خورد. معتقدم حاج قاسم توانست قدرتمندانه در سوریه فرماندهی کند، چون به این موضوع باور داشت که فرمانده کل قوا در سوریه حضرت زینب «سلام ا...علیها»است @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ماه محرم، ماه عزاداری سید و سالار شهید آقا اباعبدالله الحسین (ع) است و نه تنها شیعیان بلکه تمام آزادگان جهان نیز در این مصیبت به عزاداری می‌پردازند. رزمندگان دفاع مقدس نیز از این امر مستثنی نبوده و همزمان با ایام ماه محرم به یاد مصیبت‌ اهل بیت(علیهم السلام) مراسم نوحه و روضه برقرار می‌کردند. آنها چه در میدان نبرد، چه در میان دشمن و در زمان اسارت، هیچ‌گاه یاد و خاطره ایام محرم و روز عاشورا را فراموش نکرده و با وجود خفقان‌ها و مشکلات فروانی که بعثی‌ها در برابر آنها قرار می‌داده‌اند، با شرایط و اقدامات ویژه عزاداری می‌کردند. هم اکنون یکی از خاطرات عزاداری در اردوگاه‌ها را بخوانید: ماه محرم سال ۶۹ برادران اردوگاه ۱۲ تکریت با شور و حال بسیاری شروع به زمینه‌سازی برای انجام مراسم عزاداری سالار شهیدان، حضرت سیدالشهدا(ع) و یاران با وفایش کردند. اشعار حاج منصور را با مکافات و دردسرهای فراوان جمع­‌آوری کردیم و چند قطعه­‌ای از آن را حفظ کردیم تا در میان محفل عزاداران حسینی فضای آسایشگاه را عطرآگین کنیم. در آن عزاداری بی­‌سابقه چشمان آزادگان غریب بر غربت امام حسین (ع) می­‌گریستند و فریاد «حسین منی، انا من حسین»، «حسین جان»؛ که از اعماق وجود بسیجی­‌ها برمی‌خاست در تمام آسایشگاه­‌ها شنیده می­‌شد. شب­‌های محرم آن سال از جمله شب­‌های فراموش نشدنی محرم، است. نوحه­‌ها و مرثیه­‌هایی که ما خوانده بودیم زبان زد نگهبانان عراقی شد تا حدی که یکی از آن­ها در هنگام ورود به حمایه، غافل از آنکه فرمانده اردوگاه در آنجا نشسته است با صدای بلند فریاد «یا حسین یا حسین نورعینی یا حسین» را سرمی­‌دهد. فرمانده اردوگاه نیز بسیار خشمگین و غضبناک شده و دستور توبیخ و ۶ ماه اضافه خدمت وی را صادر می‌کند. راوی: فرزاد دلبریان - اردوگاه ۱۲ تکریت @sardaraneashgh
شب جمعه شده و روضه مرا ریخت به هم... فاطمه آمده و کرب و بلا ریخت به هم واژه ای نظم جهان را به تلاطم انداخت مادری گفت بُنَیَّ همه جا ریخت به هم... @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🏴✨ با انجام این دستور العملی در شب جمعه به برکات عجیب آن برسید...!👌 🎙استاد 🌱 @sardaraneashgh
🏴🕊 ! ⬅️ یک روز جمعی از مداحان و هیئتی ها خدمت حاجی رسیدیم، آنجا به حاج قاسم گفتم برای ما دعا کنید. 🌷ایشان گفتند من دعا کنم؟ من نوکر نوکران امام حسینم و خادم خادمان امام حسینم لذا شما باید برای ما دعا کنید. 👤 راوی: آقای صدفی (مسؤول اجراییِ بیت الزهراء سلام‌الله‌علیها) 🏴 @sardaraneashgh
شهدا عاشق اند معشوقشان خداست شاگردند معلمشان (علیه السلام)است معلم اند... درسشان است مسلح اند سلاحشان است مسافرند،مقصدشان لقاءالله است مستحکم اند،تکیه گاهشان است 🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊 شب جمعه وشهدا چه حسی داره لحظاتی راباشهداگذراندن التماس دعا مهمان کنیم شهداراباصلوات وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سالروز شهادت ابراهیم خلیلی بازیگر فیلم معروف اخراجی ها در سوریه 🌷🌷🌷🌷 💠‏پدر و عمویش در ‎ شهید شدند. خودش نیز جانباز ‎ بود. در فیلم ‎ هم بازی کرد. متخصص ‎ بود و با کمک نیروهای خود در ‎ بیش از ۱۰ هزار ‎ را خنثی کند. مزد جهاد خود را در چنین روزی در شرق حلب گرفت و مثل پدر آسمانی شد ‎ یادش همیشه جاودان وَعَجِّلْ‌فَرَجَهُمْ @sardaraneashgh
.... 🌷من و آقا محمد رفتیم بازار واسه‌ی‌خرید. من دو تا شال خریدم. یکیش شال سبز بود. یه روز محمد به من گفت: اون شال سبزت رو می‌شه بدی به من؟ گفتم: آره که می‌شه! 🌷تو هر مأموریتی که می‌رفت؛ یا به سرش می‌بست یا دور گردنش می‌نداخت. تو مأموریت آخرش همون شال دور گردنش بود که بعد شهادت برام آوردن.... 🌹خاطره ای به یاد شهید معزز مدافع حرم محمدتقی سالخورده راوی: همسر شهید خانم سیده نرگس قاسمی @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥استوری دردفتر خاطرات من بنویسید هرچه که دارم از شهیدان دارم .. شهید @sardaraneashgh
خصومت گروهک فرقان با شهید عراقی چه بود؟ گروهک فرقان بیشتر کار تفسیر قرآن و کارهایی از این قبیل انجام می دادند. ذهنیت آنها زر و زور و تزویر دکتر شریعتی بود. بر این اساس وارد مبارزات مسلحانه شدند. اولین ترور آنها شهید مطهری بود که با شعار تزویر او را به شهادت رساندند. دومی شهید قرنی بود که با شعار زور به شهادت رساندند و سومی هم شهید لاجوردی بود که با شعار زر به شهادت رساندند. تنها کسی را که هیچ توجیهی برای شهادت او نداشتند، شهید عراقی بود. تنها دلیلشان برای ترور شهید عراقی وابستگی به امام و نزدیکی به راه مبارزاتی او بود. ۴شهریور سالروز شهادت شهید عراقی و پسرش حسام @sardaraneashgh
❤️🍃 من با دیدن افراد مختلف، مطالب بسیاری را متوجه می شدم. برخی افراد را میدیدم که در دنیا خود را در محضر الهی حس می کردند، لذا به وجود خداوند پشت شان گرم بود و همواره سرزنده و با نشاط بودند. آنها دائم ذکر می گفتند و از نماز و قرآن و اهل بیت مدد می گرفتند. اما برخی دیگر را دیدم که مقامشان از بقیه اهل بهشت برزخی بالاتر بود. آنها عاشقان امام زمان (عج) بودند. آنها می دانستند اگر امام زمان خود را نشناسند، مانند مردمان جاهلیت خواهند بود. آنان در دوران غیبت، روز خود را با سلام بر امام زمان شان آغاز می کردند و همواره در دعاهایشان امام غائب از نظر را یاد می کردند. آنها می‌فهمیدند که هر هفته اعمالشان به امام زمان عرضه می‌شود لذا تلاش می کردند تا گناه در نامه عمل شان نباشد. این افراد می دانستند اگر آنان امام خود را نمی بینند اما امام زمان هر روز آنها را نظاره می‌کند. 📙برگرفته از ویرایش جدید کتاب با بابا. اثر گروه شهید هادی @sardaraneashgh
مجموعه راوی درهنگام روایتگری در یادمام اروند رود زایری عرب خیلی گریه می کرد! سوال شد آقاجان چرا این همه بی تابی می کنی ؟ آیا عرب خوزستانی ؟ گفت: نه اهل کویتم ! شما که زائر کویتی هستی چرابی تابی ؟ گفت اوایل عملیات والفجرهشت بود ، من صیاد هستم یک پیکر بی‌سر در آب خلیج فارس پیدا کردم ، پیکر را بستم و به کارگرها گفتم بکشید بالای لنج ، پیکر را نگاه کردم لباس ارتشی دارد ولی هیج اسمی درجه ایی ندارد خوب نگاه کردم دیدم بسیجی ایرانی است به‌ هر وضعی بود تلفن پشت تلفن ، سفیر شما را خبردار کردیم ایشان آمدند اول کاری کرد جیب شهید را چرخید کاغذی پیدا کرد که دست نوشته‌ی شهید بود ، آرام باز کرد ، نوشته بود خدایا از آغاز جنگ تا حالا اگر یک عملم خالصانه برای تو بود ، تو را به آن عمل قبول شده ام قسم هروقت نوبت شهادتم شد طوری شهید شوم که کسی مرا نشناسد ... @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌷﷽🌷 ✅سربازان امام‌ زمـــــان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) از هيچ چيز جز گناهان خويش نمے ‌ترسند. و من هراسانم از خودم و حملات و وسوسه هاے شیطان ... هراسانم از آن لحظه اے ڪه از خودم و خودت غافل میشم و تو مرا میبینے ... از آن بدتر از شرمندگے بعد از غفلتم هراسانم ڪه چگونه دوباره صدایت کنم .... چگونه دوباره⚘ اللهم عجل لولیک الفرج ⚘ بگویم ... منے ڪه شیطان غافلم ڪرده از تو ... اما هرچه من از شما غافلم شما مراقبم هستید ... ⚡توبه می ڪنید به جای من و واسطه میشوید برای بخشش من بین خدای مهربان و رحیم ... و چه زود همچون پدرے مهربان خطاے فرزند را فراموش میکنید ... آقاے مهربانے شرمنده ام به اندازه تمام دل شڪستن هایم و غافل شدن هایم آقا جان ..می ترسم از این که بگویم بیا .. و بیایی و به جای این که کنارت باشم مقابلت باشم 🤲اللهم عجل الولیک الفرج 🤲 @sardaraneashgh
🌷امروز ۵شهریور مصادف با شهادت شهید عزیزی ازغرب اصفهان 🌷شهید سعید جان نثاری🌷 شهید علاقه زیادی به امام حسین علیه السلام داشت ومشتاق زیارت آن امام بود اهل نماز شب وزنده داری بود به امام خمینی ره عشق ویژه‌ای داشت به حجاب خیلی اهمیت می داد 🌷🌷🌷 دروصیت خود عنوان می کند از برادران عزیز می خواهم راه امام حسین علیه السلام را ادامه دهند از خواهران می خواهم زینب وار عمل کنند 🌹🌹🌹🌹🌹 پاس می داریم مقام شهیدان را با صلوات بر محمد و آل محمد اللهم صل علی محمد وال محمد وعجل فرجهم @sardaraneashgh
🌺راز سیدی که آقا امام زمان عج 19سال هرهفته به دیدارش میرفتند.. 🌹آقا امام زمان عج:سیدکریم اگر هفته بگذرد ومارانبینی... 💠سید کریم:آقا بخدامیمیرم.. 🌹حضرت:اگر اینگونه نبودسراغت نمیامدیم.. @sardaraneashgh
@lahzaei_ba_sh 🔴سید کریم پینه دوز؛ مردی که 19 سال آقا امام زمان(عج) به دیدنش میرفت.. ✳️نامش سید کریم محمودی بود؛ حجره ی کوچکش در بازار، جایی بود که سالها در آن پینه دوزی کرده بود و شهرت سید کریم پینه دوز را هم به همین خاطر به او داده بودند. 🌹همانجایی که بارها و بارها، امام زمان (عج) به دیدارش رفته و با او هم صحبت شده بودند. 🌸آنچه در مورد سید کریم پینه دوز مشهور است، ملاقاتهای 19 ساله ی او با صاحب الامر (عج) در شبهای جمعه بود. ☘راز این کرامت بزرگ و دائمی را خود سید کریم اینگونه تعریف می کند: شبی در عالم خواب، جدم پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) را دیدم. از ایشان تقاضای ملاقات امام عصر (عج) را نمودم. 🌟 آن حضرت فرمودند: «در طول شبانه روز، دو مرتبه برای فرزندم سیدالشهدا (علیه السلام) گریه کن.» از خواب بیدار شدم و این برنامه را به مدت یک سال اجرا کردم تا به خدمت آن حضرت نایل آمدم. 🔵وقتی توسل و صبر، گره ها را باز کرد ✳️مهلت اجاره خانه تمام شده بود، کنار دیوار چادر زده بود و خودش اسباب اثاثیه را توی کوچه آورده بود و با ناراحتی روی یک صندلی کهنه نشسته بود و به آقایش متوسل شده بود. 🌸آقا آمده بود و بهش گفته بود: «سید نگران نباش! اجدادمان هم مصیبتهای زیادی کشیده اند.» سید لبخندی زده بود و به شوخی گفته بود: ❤️«درست است آقا جان! اما هیچ کدام به درد اجاره نشینی مبتلا نشده اند!» 🌷حضرت مهدی(عج) تبسمی کرده بودند و فرمودند: «منزل درست می شود.» 💠و به صبح نرسیده کسی آمده بود و گفته بود خواب دیده که حضرت ولی عصر(عج) به او فرموده اند: «برو، فلان خانه را، در فلان خیابان بخر، به اسم سید کریم محمودی...» و در طول یک شب تا صبح خانواده بی سرپناهش، صاحب خانه شدند. 🔵آزمایش وفای عهد 💥صدای قدمهای کسی روی سنگهای کف مغازه توجهش را جلب کرد. سرش را که روی کفش خم کرده بود، بالا آورد. لبخندی صورتش را پوشاند. «شمایید آقا!» ♻️ برای چند لحظه کار را کنار گذاشت و سلام احوالپرسی گرمی کرد. طبق عادت همیشگی، آقا روی صندلی رو به رویش نشست. 💠سید سرش به کار گرم شد. 🌹«کفش ما را هم می دوزی؟» 💠«بله آقا جان! بعد از اینکه این 3 تا کار تمام شد مال شما را هم می دوزم.» ✳️سید سرعتش را بالاتر برد. حواسش بود که کفش میرزا را باید بعد از نماز تحویل بدهد. خوش قولی و مهارتش در بازار معروف بود. 🌹آقا دوباره پرسید: « سید کریم! کفش ما را هم می دوزی؟» 💠کریم لحظه ای دست از کار کشید و لبخندی زد. دست بر چشم گذاشت و گفت: «چشم آقا جان! این 3 تا کار تمام شد با جان و دل کفش شما را هم می دوزم.» ✳️دوباره مشغول شد. دستهای کریم انگار با سوزن و کفش بازی می کرد. 🌸دوباره آقا فرمود: «سید کریم! کفش ما را هم می دوزی؟» 🔰این بار کریم کفش را رها کرد. عبا را روی دوشش محکم کرد و با سرعت به طرف آقا رفت. با لبخند شیطنت آمیزی دست در کمر آقا انداخت و محکم نگهش داشت. سرش را نزدیک گوش مبارک حضرت (عج) برد و گفت: «من غلام و نوکر و خاک پای شمایم، این همه مرا امتحان نکنید! 🌺اگر یکبار دیگر تقاضای خود را بفرمایید و مرا شرمنده خود کنید، من هم مردم کوچه و بازار را خبردار می کنم که شما در مغازه من هستید.» 🌼آن گاه حضرت او را دلداری داده و عمل او را در تعهد به قول و پیمان، تایید فرموده بودند... 🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸🍃🌼🍃🌸 📙 زندگینامه آقا شیخ مرتضی زاهد، محمد حسن سیف اللهی ،ص50 📙. نقل قول از استاد کاظم صدیقی @sardaraneashgh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 سخنان عجیب شهید رجایی:"خداوند در جهنم جایی دارد که مساوی است با گناه 36 میلیون انسان؛ آنجا جای من است.." ✅ خداوند در جهنم جایی دارد برابر با گناه 80 میلیون انسان @sardaraneashgh
🌹 اگرما راکنار نگذاریم کارهایےڪہ انجام میدهیم هیچ نخواهدداشت، چرا؟ چون ڪارمان درجهت .خدا نیست و ماخودمان را میکنیم... "به روایت همت ص182" @sardaraneashgh
‍ ‍ برنامه ریزی برای شهادت !❤️ 🔻لیسانس مدیریت داشت، دانش آموخته دانشگاه امام حسین بود و بر زبان عربی تسلط داشت. 🔻بسیار اهل مطالعه بود. 6 سال در واحد فعالیت کرد و دو کارگاه تخریب زد یکی در تهران و دیگری در سوریه.. 😊 🔻بچه ها تو منطقه بهش میگفتن ! چون ایشون در نبود امکانات آهن یا آلومینیوم رو از منطقه جمع می کرد و با همین ابزار آلات ترکیباتی درست می کرد و های کنار جاده ای میساخت.✅ 🔻بعد از اربعین شهادت رسول وقتی در کارگاه تخریبش را باز کردند تابلویی دیدند که روی آن کرده بود و نقشه هایی کشیده بود.. در کنار آن هم یک شعر نوشته بود: کز سنگ ناله خیزد، روز وداع یاران ..💔 🌹 @sardaraneashgh
🏴 تعزیه خوانی که مدافع حرم شد... 🕊پسرم بلبل امام حسین (ع) بود😊 تا به حال زحمت او را نکشیده‌ام. او اربابم، سرورم، مشاورم و معلم قرآن بود. پسرم بلبل (ع) بود و از بسیج وارد سپاه و بعد هم تکاور شد و برای دفاع از حرم حضرت زینب (س) به سوریه رفت و شهید شد که همه این‌ها لطف خداوند است. ✅ خیلی مهربان بود، من را به کربلا فرستاد و گفت که حق مادرم گردنم نماند. راهیان نور هم من را می‌برد و همیشه می‌گفت مامان برایم دعا کن. من هیچ وقت نتوانستم دعا کنم شهید شود، چون مادر هستم،💔 اما می‌گفتم پسرم هر چه لیاقت داری و صلاح است، خدا بدهد. به جای اینکه من سر او را روی سینه‌ام بگذارم و دست بر سرش بکشم، او سر من را روی سینه‌اش می‌گذاشت و روی سرم دست می‌کشید و می‌گفت مادرم زحمت کش است.🌹 | روایت مادر معزز شهید🌷 @sardaraneashgh
🔰 رهبر معظم انقلاب: اخلاص و مجاهدت شهیدان رجایی و باهنر درسی برای همه مسئولین است. @sardaraneashgh
🦋 دست خط شهید محسن حججی🥀 📝 نامه ای که 🌷در سن ۲۰ سالگی برای دوستشون نوشتند🕊 ✨بسم الله النور 😍 سلام حمید رضا، خیلی فکر کردم که چی برات بنویسم که باهاش حال کنی.... 🤞اول یه نصیحت: 🍃حکمت وزیدن باد، لرزندان شاخه ها نیست!!! 🌴 امتحان ریشه هاست... 💚 « امام علی(ع)» ✍ اینو هم بدون : 💐 زندگی !!! 💗 بافتن یک قالی است. 💖نه به آن نقش و نگاری که خودت می خواهی! 💝 نقشه از قبل مشخص شده است. 💓 تو در این بین فقط می بافی... 💕نقشه را خوب ببین ❣ نکند آخر کار 💔 قالی بافته ات را نخرند.... 🙂راستی گر از یادم رود دنیا 😇 تو از یادم نخواهی رفت 😊به شرط آنکه گهگاهی 😉تو هم یادی کنی از من خیلی مخلصیم💛 یا حق👋🌼 ۹۰/۱۰/۱ 🌨 محسن حججی نجف آبادی🥀 @sardaraneashgh