💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
🥀نام را گمنـامتر ڪن
رو سفیـدت میڪند
عاشق زهرا (س) شوی ؛
آخـر شهیـدت میڪنـد ...🕊
🌹اگر پیڪرم برگشت ...
دوســت دارم
سنگ قبری برایم نگذارند
برایم سخـت است
سنگ مزار داشته باشم و
حضرت زهرا بینشان باشند.
💐ولادت : ۱۳٦٦/۱۲/۰۹ تهران
🌷شهادت: ۱۳۹٦/۰۸/۲۳
🔰فرازی ازوصیت_نامه
دوست دارم اگر شهید میشوم؛پیکری نداشته باشم تا وقتی ارباب بی کفن در محشر آن سان حاضر میشوند،شرمنده ایشان نباشم.از ادب به دور است که در پیشگاه ارباب، با بدنی سالم و با کفن محشور شوم.
اما اگر پیکرم برگشت، دوست دارم سنگ قبری برایم نگذارند تا لااقل شرمنده مادرمان حضرت زهرا سلام الله علیها نباشم.برایم سخت است که من سنگ مزار داشته باشم و بی بی، بی نشان باشند!
#سلامبرعلمدارانولبتشنگانحسين
🏴السَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ 🏴
#نثارشادیروحطيبه #مرتضی_عبداللهی صلوات
#سالروزشهادت....🕊🕊🌹🌹
🌟شادی ارواح مطهر شـهدا صلوات
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
#اربآبحسیݧجآنــمღ
#درد یعنۍ ڪه پس از روضهۍِ سنگینِ #ربابـــ😔💔
بروی توی خیابان نَمِ #بارآن بزند☔️💔
#اربآبحسیݧجآنــمღ
#دسٺبرسینهروبهڪربلایٺزمزمهمیڪنمღ
••اَلسَّلآمُ عَلَیْڪَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ••
°° سلام بر تو ای ابا عبداللّه°°
••وَ عَلَی الاَْرْواحِ الَّتی حَلَّتْ بِفِناَّئِڪَ••
°°و بر روانهایۍ ڪه فرود آمدند به آستانت°°
••عَلَیْڪَ مِنّی سَلامُ اللَّهِ (اَبَداً)••
°°بر تو از جانب من سلآم خــღــدا باد°°
••ما بَقیتُ وَ بَقِیَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ••
°°همیشه تا من زندهام و برپاست شب و روز°°
••وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّی لِزِیارَتِڪُمْ••
°°و قرار ندهد این زیارت را خـــداوند آخرین بار زیارت من از شما°°
••اَلسَّلامُعَلَۍالْحُسَیْنِ••
°°ســلام بر حسیــن°°
••وَ عَلےٰعَلِۍِّبْنِالْحُسَـیْنِ••
°°و بر علۍبنِالحسـین°°
••وَ عَلےٰاَوْلادِالْحُسَـیْنِ••
°°و بر فرزندان حسـین°°
••وَ عَلےٰاَصْحابِالْحُسَـیْنِ••
°°و بر اصحاب و یاران حسـین°°
⊰🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷
💌بسمـ رب الشـهدا.....🕊🌸
﷽یاد خاطرات عاشقان خدا ﷽
شهید منوچهر آرام
تولد : ۱۳۴۶
شهادت :۱۳۶۲/۸/۲۲
محل شهادت پنجوین عملیات والفجر ۴
سالگرد شهادت شهید
«شهدا رو یاد کنیم با ذکر یک صلوات»
🌟شادی ارواح مطهر شـهدا صلوات
🦋الّلهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ
🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷
🍃حلب، و چه نام آشنای غریبی. نامش را بارها شنیدهام، سرزمینی غریب که لالههای زیادی در آن آرمیدهاند، لالههایی که هر کدامشان رنگ و بوی ویژهای از #یار داشتند.
ایمان، هم جز این قافله است. #جوان متقیای که آخر، آرام جانش را در راه #دفاع از حریم آلالله در میانهی این لالهزار پیدا کرد.
🍃آسمان عاشقانهی پاییز ۱۳۹۴، #ایمان
وهبگونه برخاست و از نوعروس
بیست و چند روزهاش دل را پرواز داد، #غزل خداحافظی را گرفت و راهی کاروان #حسین زمانش شد.
🍃لالهی قصهی ما دنیا را با تمام دلبستگیهایش #طلاق داده بود، سبکبال و سبکبار رفت تا از نوامیس #اسلام دفاع کند و اجازه ندهد بار دگر زبانهی آتش پَرِ معجری را بسوزاند و گوشوارهای خونآلود از دختر بچهای غصب شود. آری
ایمان رفت تا بازار شام دیگری رخ ندهد. رفت و #بصیرت را به آموخت...
🍃به وضوح روشن است، ایمان و ایمانها اهل این وادی نبودند.
خوشا به حالتان ای لالههای #عاشق، شهادت مبارکتان باد💜
🌸به مناسبت سالروز #شهادت
#شهید_ایمان_خزایی_نژاد
🔷تاریخ تولد : ٣ خرداد ۱٣۶۶
🔷تاریخ شهادت : ٢٣ آبان ۱٣٩۴
🔷محل شهادت : سوریه
🔷مزار شهید : جهرم
🦋🦋🦋🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷
بعد از فوت جدم دیگه هیچ گوسفند و شتری باقی نمونده بوده و همه رو یا ذبح کرده بودند و خورده بودن و یا فروخته بودند پدر بزرگم به ناچار به شغل چوپانی مشغول میشه ولی درآمد چوپانی هم خرج زندگی اینها رو تامین نمیکرده
در شهرهای اطراف مثل شهر ری و روستاهای کنارش مردم کشاورزی میکردن و کشت گندم داشتن موقع برداشت یه مقداری روی زمین میمونده و مرسوم بوده کسانی که وضع مالی خوبی نداشتند میومدن و به صورت رایگان این گندمها رو از روی زمین جمع میکردند خاکش رو میگرفتند و گندمها رو تبدیل به آرد و بعدم نون میپختن و مصرف میکردند زمان برداشت گندم مادربزرگم بچهها رو برمیداشته و میومده روستای اطراف شهرری و گندم جمع میکردند و مجدد برمیگشتن کوه سفید قم تا اینکه پدربزرگم بر اثر بیماری از دنیا میره. و چون مادر بزرگم نمیتونسته در روستا کار پیدا کنه زندگی بهش خیلی سخت میگذشته تا اینکه یک بار میاد روستای اطراف شهر ری برای جمع کردن گندم یه آقایی از مادربزرگم خواستگاری میکنه مادربزرگم بهش میگه من دو تا بچه دارم با هر سختی که هست دارم اینها رو بزرگ میکنم اگر منو با بچههام قبول داری که باهات ازدواج کنم اگر نه بالاخره خدا بزرگه و روزی بچههای من رو میرسونه اون آقا میگه من شما رو با بچههات میخوام. بعد از ازدواجشون اون آقا سر قولش نمیمونه و به شدت پدر من و عمه کبری رو اذیت و آزار میرسونده تا جایی که مادربزرگم عمه من رو که اون موقع ۱۳ سالش بوده میفرسته تهران خونه کسی که در کارهای منزل بهشون کمک کنه...
ادامه دارد...
حتما متن زیر رو بخونید👇👇👇👇
#توجه_توجه👆👆👆👆👆
موضوع مربوط به داستان بالاست پس با دقت بخونید👇👇👇👇👇
سلام شب همگی بخیر
دوستان عزیزم این داستان با یک تغییرات بسیار جزئی کاملاً واقعی است شاید اولش کمی تلخ باشه ولی بعد از اون به قسمتهای جذاب و عاشقانه و دلاور مردیهای حاج قاسم در جبهه جنگ تحمیلی هم میرسیم. فقط با عرض معذرت از همتون بنده شبی یک قسمت از این داستان رو میتونم بگذارم و صبحها داستان نداریم.
به عکس داستان توجه کنید هدف من هم از نوشتن این سر گذشت همینه که بگم عزت و ذلت دست خداست حاج قاسم یتیم بیپناه ما که در آینده زندگیش رو میخونید و میبینید که با چه سختی بزرگ میشه ولی یه روزی به عزت و بزرگی میرسه
التماس دعا یا علی🌹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📟#کلیپ
#یکفراز_یکنفس
🎙یک نفس زیبا از یادگار استاد شحات بزرگ، استاد محمود شحات
📖آیه تلاوتشده:
مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللّٰهِ ۚ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّآءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَآءُ بَيْنَهُمْ ۖ
(سوره مبارکه فـتح ، آیه ۲۹)
🎶مقام : «#بـیـاتکـُرد»
🌺ببینید و بشنوید و لـذّت ببرید...
؛*┄┄┄┅═✧❁💠❁✧═┅┄┄┄*🖤
🖤🖤
🖤🖤🖤
🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤🖤
﷽
✨🌸اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّهِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَهِ وَفی کُلِّ ساعَهٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً🌸🍃
🖤🖤🖤🖤
🌿اَلسَّلامُ عَلَيْكَ يا اَبا عَبْدِاللهِ وَعَلَى الاَْرْواحِ الَّتي حَلَّتْ بِفِنائِكَ عَلَيْكَ مِنّي سَلامُ اللهِ اَبَداً ما بَقيتُ وَبَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ وَلا جَعَلَهُ اللهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّي لِزِيارَتِكُمْ، اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن🌿
🖤🖤🖤🖤
السلام علیک یا علی ابن موسی:
اللهّمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضا المرتَضي الامامِ التّقي النّقي و حُجّّتكَ عَلي مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةَ كثيرَةً تامَةً زاكيَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه كافْضَلِ ما صَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِكَ
🖤🖤🖤🖤
#امام_زمان #صبح_بخیر #سلام
🖤
🖤🖤
🖤🖤🖤
🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
●🖤
#آجرڪاللهیابقیۃالله
بی قراری این شبهای دلتان،
بی قرار کرده عالمیرا...
#فاطمیه
#یا_زهرا
#امام_زمان
#ایام_فاطمیه
🖤
🖤🖤
🖤🖤🖤
🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
🌷 داشتیم از مراسـم فاطمیه س برمی گشتیم.
نصف شب شده بود و ماشینی نبود که مصطفی به خـانه برگردد. آمدیم سمت خـانه ما؛ اما چفتِ
در، انداخته شده بود. دلمـان نیـامد در بزنیـم.
• به مصطفی گفتم: «بخـاطر حضرت زهـرا (س)
بیا امشب را بیدار بمانیم.» رفتیم پارک نشستیم روی نیمکت. مـأمورهـا فکـر کردند بی خانمـان یا معتـادیم؛ بردنمـان کلانتـری!
• مصطـفی گیـر داده بـود که بگـذارید امشـب را همین جـا بمانیـم!
📚 کتاب یادگاران، جلد ۲۲ / نشـر روایت فتح
🌹دانشمند شهید مصطفی احمدی روشن🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷
نــام :هادی
نـام خـانوادگـی :شجاع
نـام پـدر :ناصر
تـاریخ تـولـد :۱۳۶۸/۰۸/۲۳
مـحل تـولـد :تهران
سـن :۲۶ سـال
دیـن و مـذهب :اسلام شیعه
وضـعیت تاهل :متاهل
شـغل :پاسدار
مـلّیـت :ایرانی
تـاریخ شـهادت :۱۳۹۴/۰۷/۲۸
کـشور شـهادت :سوریه
مـحل شـهادت :سوریه
نـحوه شـهادت :توسط تروریست های تکفیری
💍#ازدواج_به_سبک_شهدا
🟣شهید مدافعحرم هادی شجاع
📀راوے: همسر شهید
💚پنجسال بود که همسایهی دیوار به دیوار بودیم ولی همدیگر را یکبار هم ندیده بودیم. مادر شوهرم برای خواستگاری به منزل ما آمدند و گفتند که مرا در راهِ رفتن به مدرسه دیدهاند. وقتی آقا هادی را دیدم و با هم صحبت کردیم، به دلم نشست؛ بیشتر از همهچیز صداقتشان مجذوبم کرد. مرا در جریان همه فعالیتها و عقایدشان قرار دادند و من با اطلاع از همهی شرایط به ایشان پاسخ مثبت دادم.
💜مردادماه۱۳۹۳ نامزد شدیم. آن موقع من هفدهساله بودم و آقا هادی ۲۴ساله. موقع خواستگاری ایشان سرباز بودند. بعد از عقد، از شغل پاسداری و علاقهشان به این شغل گفتند و جبهه سوریه! یکماه گذشته بود که به او گفتم:«آقا هادی! ممکنه شغلتان را عوض کنید؟» ایشان هم بدون تعارف گفتند:«نه! من به این شغل علاقه دارم.»
💚پنجم مهر سال۱۳۹۴ عروسیمان بود؛ ما فقط یک جشن ساده عروسی داشتیم و خیلی هم به هر دو نفرمان خوش گذشت و خوشبخت بودیم. من از همان موقعی که آقا هادی به خواستگاری آمدند، توقّع مالی زیادی نداشتم و اعتقادی هم ندارم که تجمّلات خوشبختی می آورد؛ حتی خرید عروسی هم نداشتم! مهم دوستداشتن است. دهروز بعد از عروسیمان، آقا هادی به جبهه رفتند، پنجم مهر عروسی کردیم و ایشان، پانزدهم مهرماه عازم جهاد با تکفیریها شدند.
🎁#بهمناسبت_سالروز_ولادت
✨هدیه به روح مطهر شهید صلوات
☂اَللهُمَّصَلِّعَلَىمُحمَّـدٍوآلمُحَمَّد☂🍃🌷✨🍃🌷✨🍃🌷✨
#اللهم_عجل_لولیڪ_الفرج🌤
🍃🌷🍃🌷
@shahidma
🍃🌷🍃🌷