🕊به مناسبت سالروز #تولد #شهید_محمد_عبدی🎂🎂🎂🎂🎂
📅تاریخ تولد : ۲۷ اردیبهشت ۱۳۵۵
📅تاریخ شهادت : ۱۶ بهمن ۱۳۷۷. سیستان
مزار شهید : بهشت زهرا تهران 🍃میگفت: اگر ادعای
#شیعه ی حضرت زهرا(س) رو دارم، باید از ناحیه سینه یا
#پهلو شهید بشم، اگه یکی از این دو نشونه رو نداشتم، بدونید
#شهید نیستم، یه مردهام مثل همه مرده های دیگه، فقط ادای شیعه ها رو در میارم همین.
این اواخر، دست به دامن #حاجی شدی، که برای شهادتت دعا کند و او گفت: دعا میکنم که شهید نشی، تو باید بمونی و بچه های مردم و سر و سامان بدی.
🍃این حرف ها سرت نمیشد، آدم #عاشق نمیتواند دوری معشوق را تحمل کند و تو عاشق شده بودی، عاشق #معبودت، بیقرار بودی برای #وصال...
آرزو داشتی مانند مادر پر بکشی یا از ناحیه سینه یا پهلو...
🍃و چه خوب مادر تو را خرید، شدی شیعه واقعی حضرت مادر همانطور که میخواستی. بالاخره به معشوقت رسیدی، راستی مادر را دیدی...
🍃اگر دیدی سلام ما را هم برسان بگو که جا مانده ایم و بیقراریم...
بگو که شفاعتمان را کند این #حضرت_مادر🌺
🕊به مناسبت سالروز #تولد #شهید_محمد_عبدی
📅تاریخ تولد : ۲۷ اردیبهشت ۱۳۵۵
🎂🎂🎂🎂🎂🎉🎉🎉🎉🎉
🦋🦋🦋
میگفت: اگر ادعای #شیعه ی حضرت زهرا(س) 🥀رو دارم ، باید از ناحیه سینه یا #پهلو😭 شهید بشم ، اگه یکی از این دو نشونه رو نداشتم .بدونید #شهید😔 نیستم ، یه مردهام مثل همه مرده های دیگه؛ فقط ادای شیعه ها رو در میارم همین..😞
.
این اواخر ، دست به دامن #حاجی😓 شدی ؛که برای شهادتت🥀 دعا کند و او گفت : دعا میکنم که شهید نشی ، تو باید بمونی و بچه های مردم و سر و سامان بدی.
.
ولی تو بیتاب و #تشنه بودی ، تشنه سعادت🕊 ، بیتاب #شهادت...
.
این حرف ها سرت نمیشد ، آدم #عاشق❤️ نمیتواند دوری معشوق را تحمل کند و تو عاشق😍 شده بودی ، عاشق #معبودت💚 ، بیقرار بودی برای #وصال...
.
آرزو داشتی مانند #مادر پر بکشی🕊 یا از ناحیه سینه😭 یا پهلو...
.
و چه خوب مادر تو را خرید💐 ، شدی شیعه واقعی حضرت مادر همانطور که میخواستی.
.
بالاخره به معشوقت رسیدی ، راستی مادر را دیدی.😥
.
اگر دیدی #سلام ما را هم برسان بگو که #جا_مانده ایم😔 و بیقراریم .😞
.
بگو که #شفاعتمان را کند این حضرت مادر.🥀
.
نویسنده : #مهدیه_نادعلی
.
به مناسبت #شهادت_محمد_عبدی
.
💚 تاریخ تولد💚: ۱۳۵۵/۲/۲۷
.
🖤تاریخ شهادت🖤: ۱۳۷۷/۱۱/۱۶
.
📇تاریخ انتشار طرح📇 : ۱۳۹۸/۱۱/۱۵
.
❣محل شهادت❣ : سیستان
.
🥀محل دفن🥀 : بهشت زهرا تهران
#شهدا_گاهی_نگاهی
﷽یاد خاطرات عاشقان شهدا﷽
#تکرارنمیشوی..
حتیباگریههاییعمیق!(:
#حاجی جونه؟ باامراام وو مشتی🥀🖤😢
🦋🦋🦋
Ghasedake par par shodeh 🖤
قسمت دوم
به روایت از فردوس حاجیان»، #جانباز شیمیایی و #رزمنده #لشکر 25
وقتی در حین #عملیات، دشمن #شیمیایی زد، #نعمتالله #ماسکش را به یکی از #رزمندهها داد و #خودش #بدون #ماسک ماند.😭
🍃🌷🍃
وقتی در بیمارستان از او سوال کردند چرا ماسک نزدی؟ در جواب نوشت: ماسک و لباس تا حدی دوام دارند، جائی که #خدا را دارد، ماسک را چه کار؟😭
🍃🌷🍃
دلهره داشتم. آن شب همه منتظر بودند. #سردار حاج مرتضی قربانی هم بود. همان #فرمانده شجاعی که #پرچم #امام رضا (ع)🌷 را بر فراز #گلدسته #مسجد فاو نصب کرد. #حاجی شیرسوار هم بود. محور ما کنار نهر رفیه بود.
نم نم باران میبارید. ابتدا لازم بود #رزمندگان #غواص به آب میزدند و #عرض اروند را طی میکردند. #اروند آن شب متلاطم بود و امواجی به بزرگی صخره داشت. همه آماده در سنگر نشسته بودیم که یک مرتبه بیسیمها به صدا در آمدند.
عملیات که شروع شد، یکهو تمام #کائنات به هم ریخت! #توپهای فرانسوی، #انفجارهای مهیب و #زمین لرزههای وحشتناک و... #شهید نعمتالله ملیحی آن لحظه دراز کشیده بود، بهش گفتم: «نعمت! بلند شو عملیاته»
🍃🌷🍃
ادامه دارد👇👇