eitaa logo
به محفل شهدا خوش آمدید
127 دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
4.4هزار ویدیو
2 فایل
شهادت یعنی ... متفاوت به آخر رسیدن وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست 🌷 @Ekram_93 «اخْتِمْ لَنَا بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ فِی سَبِیلِک» ♡خدایا سرانجام ما را سعادت و شهادت در راه خودت قرار ده.‏♡
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔷 برای کسانی که تا کنون به فکه و نقطه آسمانی شدن شهید آوینی نرفته اند، اینجا قطعه ای از بهشت است. قسم به سید اهلِ قلم که در خط فتحیم قدم قدم همه راوی در این روایت فحتیم در این زمانه که آدم، هنوز اسیر هبوط است صدای گرم تو سید، صدایی از ملکوت است. ای نگاهت رها از رنگ دنیا، چشم تو فارغ از خودبینی ما، ای شهید قلم آوینی ما...
سال ها بعد از عملیات «والفجر مقدماتی»، از دل خاک فکه، پیکر مطهر شهید گمنامی پیدا شد در جیب لباس خاکی‌اش برگه‌ای بود که نوشته‌هایش را با کمی دقت خوانده می‌شد بسمه تعالی جنگ بالا گرفته است. مجالی برای هیچ وصیتی نیست... تا هنوز چند قطره خونی در بدن دارم، حدیثی از امام پنجم برای شما می‌نویسم: «به تو خیانت می‌کنند، تو مکن. تو را تکذیب می‌کنند، آرام باش. تو را می‌ستایند، فریب مخور. تو را نکوهش می‌کنند، شکوه مکن. مردم شهر از تو بد می‌گویند، اندوهگین مشو. همه‌ی مردم تو را نیک می‌خوانند، مسرور مباش... آن‌گاه از ما خواهی بود.» دیگر نایی در بدن ندارم؛ خداحافظ دنیا...
همسر شهید همت می‌گوید: 🔹 من همیشه با کسانی از فامیل و آشنا و حتی غریبه‌ها که فکرهای مخالف داشتند، جر و بحث می‌کردم؛ چه قبل از ازدواج و چه بعد از آن، اما ابراهیم می‌گفت: «باید بنشینیم و با همه شان منطقی حرف بزنیم. » می‌گفتم: «ولی اینها همه اش آدم را مسخره می‌کنند. » 🔸 می‌گفت: «ما در قبال تمام کسانی که راه کج رفته اند، مسئولیم. حق نداریم با ایشان برخورد تند کنیم. از کجا معلوم توی انحراف اینها، تک تک ما نقشی نداشته باشیم؟ » گفتم: «تو کجایی که بخواهی نقشی داشته باشی، تو را که من هم نمی بینم. » گفت: «چه فرقی می‌کند؟ منِ نوعی، برخورد نادرستم، سهل انگاری ام، کوتاهی ام، همه اینها باعث انحراف می‌شود». 📘 به مجنون گفتم زنده بمان
آقای داماد با لباس سپاه ! 🔺آنچه می‌بینید؛ تصویری از مراسم عروسی خودمانی در فروردین سال ۱۳۶۴ است. پاسدار شهید مصطفی رضازاده یک سال بعد؛ در تاریخ ۲۳ فروردین ۱۳۶۵ در منطقه به رسید. 📷 انتشار عکس به مناسبت سالروز ازدواج آسمانی حضرت علی(ع) و حضرت زهرا(س)
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 روایت شهیدی که در آغوش امام حسین به شهادت رسید 🔹️ سـر پست نگهبـانی نشسته بـود رو به قبلــه با خودش زمزمه میکرد و اطـراف رو می پائیـد. ◇ نفـر بعـدی که رفت پست رو تحـویل بگیـره دید مهـدی رفته سجـده؛ هر چی صداش زد صدایی نشنید. اومد بلنـدش کنـه دید تیـر خـورده تـوی پیشونیش و به شهادت رسیده. ◇ فکـر شهـادتش اذیتمـون میکـرد؛ هم تنهـا شهـید شده بود هـم مـا دیـر فهمیدیم. 🔸️ خیـلی خـودمـون رو خـوردیم. تـا اینـکه یـه شـب اومـده بـود بـه خـواب یکـی از بچـه هـا و گفـت: « نگـران نبـاشید! تنهــا نبـودم. همـین کـه تیـر اصابت کرد بـه پیشـونیم؛ به زمیـن نرسیـده افتـادم تـو آغـوش آقـام امـام حسـین (ع).» 🔻تک بیتی سروده شهید مهدی شاهدی ● عاشـق که شدی تیر به سر باید خورد ● زهـریست کـه مانند شکـر بایـد خـورد ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
16.09M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید به قلبت نگاه می کند اگر جایی برایش گذاشته باشی می آید می ماند،لانه می کند تا شهیدت کند...
🥀فرازی از وصیت شهید حسین نوبخت ...
هدایت شده از بانک عکس دفاع مقدس
برای تشکّر ... یه روز دیدم در می‌زنند رفتم پشت در، دونفر بودند. یکی‌شون گفت : منزل صیادشیرازی همین جاست؟ دلم هری ریخت. گفت: جناب سرهنگ براتون پیغام فرستادند و بعد یه پاکتی بهم داد ، اومدم توی حیاط و پاکت رو باز کردم ، هنوز فکر می‌کردم خبر شهادتش رو برام آوردند ، دیدم توی پاکت یه نامه توش گذاشته با یه انگشتر و داخل آن نوشته بود: «برای تشکر از زحمت‌های تو ، همیشه دعات می‌کنم» از خوشحالی اشک توی چشمام جمع شد... به نقل از مرحومه عفت شجاع همسر شهید سپهبد صیادشیرازی در سفر آخرت نگاه و دعای همسر شهیدت بدرقه‌ی راهت بانو 💠 @bank_aks
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
13.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🇮🇷🇵🇸 ﷽ 🎥 ببین دستت هست یا نیست؟ 🍃🌹🍃 ✅ خاطره‌ای از شهید حاج | ـــــــــــــــــــــــ 🚨پایگاه خبری 💠 @passdar
همیشه می‌گفت: " این انقلاب متعلق به امام زمان (عج) و متعلق به خون خیلی از شهداست که تکه تکه شدند، پای این انقلاب و این روضه‌ها اونها این جوری جواب رهبرشون رو لبیک گفتند و حالا نوبت ماست که جواب حضرت آیت‌الله خامنه‌ای را لبیک بگیم." 🕊🌷
🌷 20 خرداد 1395 - سالروز شهادت رزمنده مدافع حرم، _عباس دانشگر فرازی از وصیتنامه شهید 🤲 خدایا . . . تو هوشیارمان ڪن تو مرا بیدار ڪن صدای العطش می‌شنوم صدای حـرم می‌آید گوش عالم ڪر است ... خیـــام می‌سوزد اما دلمان آتش نمی‌گیرد مرضی بالاتر از این !؟ چرا درمانی برایش جستجو نمی‌کنیم روحمان از بین رفته بازیچه‌ی دنیاییم ... متولد سال ۱۳۷۲ اصالتا اهل سمنـان بود از پاسداران دانشگاه افسری و تربیت پاسداری امام حسین (ع) یکی از جوان‌ترین شهدای مدافع حرم که در بیستم خرداد ماه سال ۱۳۹۵ ، در نبرد با تروریست‌ های تکفیری در حلب سوریه، مانند مادرش زهرا بینِ در و دیوار سـوخت و پَرڪشید او به خاطر ویژگی‌های درونی‌اش ، پس‌از شهادت به الگوی «جوان‌مومن‌انقلابی» برای جوانان تبدیل شد و بسیاری از جوانان از اقصی نقاط کشور علاقه‌ی خاصی نسبت به این شهید پیدا کرده‌اند.
ادامه دهنده راه ... کسی بود که 3 سال قبل به نفع شهید ریسی از انتخابات کناره گیری میکند و از این شهر به اون شهر میرود و تبلغ میکند که آقای ریسی رای بیاورند✅ کسی هست که بی بی سی فارسی گفته تهدیدی بزرگ برای آینده اسرائیل است✅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌اخلاق در مناظره 📌وقتی شهید بهشتی اشتباه رقیبش را آرام گوشزد کرد.
°•🌱 امام خمینی (ره) : شهادت رمز پيروزے است. ملتے كه شهادت را آرزو دارد پيروز است. شما چه در دنيا پيروز بشويد يا به شهادت برسيد ، پيروزمنديد. شهادت عزت ابدے است 🌷امروز سالروز شهادت 🕊شهید مدافع حرم سید علی منصورے 🕊شهید مدافع حرم سید رضا حسینے 🕊شهید مدافع حرم مهدے اسحاقیان 🕊شهید مدافع حرم عباس دانشگر 🕊شهید مدافع حرم مهدی نظرے 🕊 شهید مدافع حرم " سعید شاملو" 💐شادی ارواح طیبه شهدا صلوات .
💫مناجاٺــــ شھـــــدا ✨خدايا دلـــــم تنگ است هم جاهلـــــم هم غافـــــل نہ در جبهۂ سخـــــت، مےجنگـــــم نہ در جبهۂ نـــــرم!!! كربلاے حسيـــــن(ع) تماشاچے نمی‌خواهد يا حقـــــے يا باطــــل راستے من ڪجا هستـــــم؟؟ ..
هدایت شده از بیسیم‌چی
این انتخابات متفاوت از انتخابات های دیگر است سفره اش با «شهادت» پهن شده حرمت نگه دارید... شهدا نظاره می کنند🥀 همین... https://eitaa.com/bisimchi10
💔مدتی در جزیره مینو مستقر بودیم. شهید علی آقا ماهانی کنار نهر، کلاس درس قرآن گذاشته بود. قرار شد ما هم بعد از رساندن اسلحه و مهمات به اروند، خودمان را به جمع برسانیم. وقتی برگشتیم آخر کلاس بود و بچه‌ها مشغول هندوانه خوردن؛ گفتیم: این هندوانه از کجا؟ گفتند: بعد از درس، علی آقا گفت: دلتان چه می‌خواهد؟ هرکس چیزی گفت. علی آقا گفت: هندوانه باشد خوب است. داشتیم می خندیدیم که نگاهمان به آب افتاد. هندوانه ای ده کیلویی روی آب روان بود. اول فکر کردیم پوست هندوانه است، وقتی گرفتیمش هندوانه‌ای سالم بود و همه از آن خوردند. تنها کسی که از دیدن آن خوشحال نشد، خود علی آقا بود. نمی‌خواست بچه‌ها به چشم عارف نگاهش کنند. 📚کتاب رندان جرعه نوش؛ خاطرات حمید شفیعی، صفحه ۶۱ و ۶۲