💠 آیا خون ما رنگین تر است ؟
✍️یک روزی دوستان ستار برای گرامی داشت شهید علی تقی پور تلاقی در خانه ما جمع شده بودند
بحث بر سر این موضوع شروع شد که آیاکردستان را هم می توان جبهه حساب کرد یا نه ؟
هر کسی راجع به موضوع فوق نظری می گفت .
در همان حال پسر شش ماهه من شروع کرد به گریه کردن ، همه مهمانان بی اختیاری به طرف بچه برگشتند!
⭕️ حالت شهید ستار کمالی بسیار متغیر شد در حالی که بچه را به دوستانش نشان می داد گفت بچه ها شما می فرمائید ما که امروز مرزداران این کشور هستیم
صاحبان این مرز بوم هستیم در جبهه کاری نکنیم و دشمن بیاید و این بچه های قونداقی را لگد مال کنند.
بعد از تمام شدن جنگ ، من چگونه می توانم ! خودم را در مقابل پرشش این نسل آینده تبرعه کنم .
آیا خون ما از خون علی تقی پور رنگین تر است ستار چنان با شور و هیجان صحبت می کرد که همه بچه ها سرا پا گوش بودند.
با کمال شهامت همه با هم همقسم شدند .که تا آخرین قطره خونشان بجنگنند.
9/5/ 1361 ،پنج نفر از آن هشت سرباز در کردستان شهید شدن و در گلزار وادی رحمت تبریز بخاک سپردیم
✏️ راوی برادر شهید
شهید ستار کمالی کلاسور / شهادت : 5آذر1361 /پیرانشهر
#شهید_ستار_کمالی
#شهید_علی_تقیپور
#مردان_بیادعا
@shohada_hokmabad_tabriz
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅
💠 خواب من تعبیر شد .
جعفر دفترچه آماده بخدمت گرفت .
از شادی در پوستش نمی گنجید چشم هایش آشکارا می خندید.
حال او را درست درک نمی کردم.
من نگران او بودم.
از خطر واهمه داشتم .
گفتم: «پسرم مدتی با همسرت زندگی کن بعد به خدمت میروی...»
مات نگاهم کرد.
و آن چشمان زلال و شفافش را به صورتم دوخت .
مادر جان من دلم میخواهد در راه دین و انقلاب جان خود را فدا کنم.
یاد خواب دیشبم افتادم که دیده بودم .
خوابم را برای جعفر تعریف کردم، خنده بر لبانش نشست
گفت : خیر است ان شاء الله.
مادر جان حتماً من شهيد خواهم شد.
و به آرزویم خواهم رسید.
تعبیر خوابتان ان شاء الله شهادت من است!
خواب من تعبیر شد .
درست آنطور که جعفر دلش می خواست.
راوى: مادر شهید جعفر قلی نژاد
#شهید_جعفر_قلینژاد
#مردان_بیادعا
#خاطره
@shohada_hokmabad_tabriz
┄┅═══✼🍃🌺🍃✼═══┅┄