eitaa logo
شهید شو 🌷
4.2هزار دنبال‌کننده
19.1هزار عکس
3.7هزار ویدیو
70 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 مرا بدین عشق سرزنش کردند... بگو فراق بینم، کنایه هم بخورم؟؟؟ #پروفایل😍 #مدافعانه💪 #آھ... 💕 @Aah3noghte💕
💔 همیشه مےگـفت: "اگـر ماندیم..." #حاج_سیدحمید_تقوی_فر #سالروز_شهادت #آھ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 همیشه مےگـفت: "اگـر ماندیم..." #حاج_سیدحمید_تقوی_فر #سالروز_شهادت #آھ... 💕 @aah3noghte💕
💔 با حاجی هر صحبتی که می کردیم می گفت اگر موندیم ... کم کم یه ترسی ما رو برداشته بود اگه موندیم یعنی چی خب هستیم دیگه ... حاجی می گفت نه..... خیلی هم تکرار می کرد که اگه موندیم ... خب ما عقلمون کوچیک بود،نمےفهمیدیم اگه موندیم یعنی چی ... حالا که حاجی رفته می فهمیم یعنی چی ... 🔹شب آخر میره بیسیم تحویل بگیره،یه روز قبلش اعلام می کنن که چون اطلاعاتشون کمه و یگان های اطراف نزدیک بشن 24 ساعت کار عقب می افته. حاجی عصبانی شد از تو جلسه اومد بیرون....یکی از بچه ها صداش زد حاجی چرا انقدر عصبانی شدی زود اومدی بیرون⁉️ 🔹حاجی جواب داد: بابا اینا دوباره 24 ساعت کار ما رو عقب انداختن،24 ساعت اینا رفتن ما رو عقب انداختن ... 🔹حاجی میدونست قراره بره ... شب بعد رفت بیسیم تحویل بگیره،باید یه رسید میداد که بیسیم رو تحویل گرفته ... زیرش نوشته بود اگر برگشتم بهتون میدم...😔 🔻راوی: همرزم شهید ... 💕 @aah3noghte💕
💔 آخرش یک روز برای بهشتِ خنده هایت خواهم مُرد.. #شهیدایمان_خزاعی_نژاد #مدافع_حرم #آھ... 💕 @aah3noghte💕
💔 شهیدی که سر بے تنش سخن گفت او به خاطر علاقه فراوانی که به ع داشت از خدا تقاضا داشت همچون امامش، شهید شود آن خواسته ها رادر پست بعدبخوانید ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 شهیدی که سر بے تنش سخن گفت او به خاطر علاقه فراوانی که به #امام_حسین ع داشت از خدا تقاضا داشت هم
‌ شهیدی که سر بی تنش سخن گفت در جاده بصره خرمشهر شهید "علی اکبر دهقان" همین طور که می دوید از پشت از ناحیه سر مورد اصابت قرار گرفت و سرش از پیکر پاکش جدا شد. در همان حال که تنش داشت می دوید، سرش روی زمین غلتید. سر مبارک این شهید حدود پنج دقیقه فریاد " یاحسین، یا_حسین" سر می داد. همه رزمندگان با مشاهده این صحنه شگفت گریه می کردند...😭😭 چند دقیقه بعد از توی کوله پشتی اش وصیتنامه اش را برداشتند، نوشته بود: ألسلام علی الرأس المرفوع خدایا! من شنیده ام که امام_حسین (ع) با لب تشنه شهید شده است، من هم دوست دارم این‌گونه شهید بشوم…😭 خدایا! شنیده ام که سر امام حسین (ع) را از پشت بریده اند، من هم دوست دارم سرم از پشت بریده بشود.😭 خدایا! شنیده ام سر امام حسین (ع) بالای نیزه قرآن خوانده، من که مثل امام اسرار قرآن را نمی دانم، ولی به امام حسین (ع) خیلی عشق دارم، دوست دارم وقتی شهید می‌شوم سر بریده ام به ذکر " یا_حسین" باشد...😭😔 عاشقان را سر شوریده به پیکر عجب است دادن سر نه عجب، داشتن سر عجب است ... 💕 @aah3noghte💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
🌷🕊🌷🕊 🕊🌷🕊 🌷🕊 🕊 #لات_های_بهشتی #ژوان_کورسل۲ مسعود وقتی شنید کمال مےخواهد به ایران برود و درس حوزه بخ
🌷🕊🌷🕊 🕊🌷🕊 🌷🕊 توی جبهه بودیم که یک روز صدای داد و بیداد بلند شد😐 و بعد رضا را با آوردند اتاق آقای چمران و گفتند: "دکتر! این کیه آوردین جبهه"؟؟😏 رضا شروع کرد به دادن،چه فحش های رکیکی!!! 🙊 چمران مشغول نوشتن بود و توجهی نمےکرد. رضا وقتی بےتوجهی چمران را دید گفت: "کـچل! با توام"!!!😏 یک دفعه چمران سرش را بالا آورد و دست از نوشتن کشید، لبخندی زد☺️ و گفت: "بله عزیزم؟ چی شده آقا رضا؟ قضیه چیه"؟؟ یکی گفت: "رضا داشت مےرفت بیرون سیگار بگیره و برگرده برای همین با دعوایش شد"...😅 چمران گفت: "آقا رضا! سیگار چی مےکشی؟؟ برید براش بخرید و بیارین"...😌 روز بعد رضا به دکتر چمران گفت: "دکتر! میشه یه دو تا بهم بدی؟؟ کشیده ای، چیزی بزنی"؟؟!!😔 وقتی سکوت و تعجب دکتر را دید گفت: "من یه عمر به هر کی بدی کردم، بهم بدی کرد... تا حالا نشده بود به کسی فحش بدم و اینطور جواب بده"!!😭 دکتر چمران گفت: "اشتباه فکر مےکنی!!☺️ یکی اون بالاست، هر چی بهش بدی مےکنم، نه تنها بدی نمےکنه بلکه با خوبی بهم جواب میده!!😔 هی بهم میده... تو هم یکی داشتی که هی بهش بدی مےکردی بهت مےکرده"!! رضا جا خورد... 😳رفت یه جا تنها نشست. آدمی که زیر بار کسی نمےرفت و بسیار مغرور بود، نشسته بود زار زار مےکرد.😭😭😭 اذان که شد رفت وضو گرفت و سر ، موقع قنوت، صدای گریه اش بلند بود... رضا کرد. توبه نصوح... مدتی بعد هم به رسید... 📚... تاشهادت ... 💕 @aah3noghte💕
💔 فرمانده ای که دیگــ جابجا مےڪـرد😅😐 #سردارشهیدرضا_شکری_پور #یادشهداباصلوات #آھ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
#رمان_واقعی_فرار_از_جهنم به قلم شهید مدافع حرم #شهیدسیدطاهاایمانی #قسمت_بیست_و_سه خانه من رئیس ت
به قلم شهید مدافع حرم بودن یا نبودن رمضان از نیمه گذشته بود … اونها شروع به برنامه ریزی، تبلیغ و هماهنگی کردن … . پای بعضی از گروه های صلیب سرخ و فعالان حقوق بشر به مسجد باز شده بود … توی سالن جلسات می نشستند و صبحت می کردند … . یکی از این دفعات، گروهی از یهودی ها با لباس ها و کلاه های عجیب اومده بودند … .😒 به شدت حس کنجکاویم تحریک شده بود …🤔 رفتم سراغ سعید … سعید پسر جوانی بود که توی مسجد با هم آشنا شده بودیم … خیلی خونگرم و مهربان بود و خیلی زود و راحت با همه ارتباط برقرار می کرد …😀 به خاطر اخلاقش محبوب بود و من بیشتر رفتارهام رو از روی اون تقلید می کردم …😅 . . رفتم سراغش … - " اینجا چه خبره سعید؟ … . "🤔 همون طور که مشغول کار بود گفت… + " هماهنگی های روز قدسه… " و با هیجان ادامه داد … "امسال مجمع یهودی های ضد صهیون هم میان …"😉 - چی هست؟ … + چی؟ … - همین روز قدس که گفتی. چیه؟ …🤔 با تعجب سرش رو آورد بالا … + شوخی می کنی؟ … .😳 . … بعد از کلی توضیح، با اشتیاق تمام گفت: " تو هم میای؟ … "🙃 سر تکان دادم و گفتم: " نه … "😒 من چیزی در مورد این جور مسائل نمی دونستم … اون روز سعید تا نزدیک غروب درباره فلسطین و جنایات و ظلم های اسرائیل برام حرف زد … تصاویر جنایات و فیلم ها رو نشونم می داد … بچه های کوچکی که کشته شده بودند … یا کنار جنازه های تکه تکه شده گریه می کردند …😫😩 بعد از کلی حرف زدن با همون اشتیاق همیشگی گفت: " تو هم میای؟ … "☺️ - کی هست؟ … + روز جمعه … سری تکون دادم و گفتم: " نه سعید، روز جمعه تعطیل نیست … باید تعمیرگاه باشم … "😑 خیلی جدی گفت: " خوب مرخصی بگیر … . "😊 منم خیلی جدی بهش گفتم: " واقعا با تشنگی و گرسنگی، توی این هوا راهپیمایی می کنید؟ این دیوونگیه … این اعتراض ها جلوی کسی رو نمی گیره فقط انرژی تون رو تلف می کنید … "😏 . با ناراحتی خم شد و از روی زمین جعبه ها رو برداشت … " یه مسلمان نمیگه به من ربطی نداره … باید جلوی ظلم و جنایت ایستاد … ساکت بمونی، بین تو و اون جنایتکار چه فرقی هست؟ … . "🙃 . هنوز چند قدم ازم دور نشده بود … صدام رو بلند کردم و گفتم: " یه نفر رو می شناختم که به خاطر همین تفکر، بی گناه افتاد زندان … بعد هم کشتنش و گفتن خودکشی کرده … من تازه دارم زندگی می کنم … چنین اشتباهی رو نمی کنم … "😏 برگشت … محکم توی چشم هام زل زد: " … تو رو نمی دونم… انسانیت به کنار … من از این چیزها نمی ترسم … من پیرو کسی هستم که سرش رو بریدن ولی ایستاد و زیر بار ظلم نرفت … ." اینو گفت از انباری مسجد رفت بیرون … هرگز سعید رو اینقدر جدی ندیده بودم … ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 •┄❁#قرار‌هرشب‌ما❁┄• فرستـادن پنج #صلواتــ بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرج‌آقا‌امام‌زمان«عج» ه
💔 •┄❁#قرار‌هرشب‌ما❁┄• فرستـادن پنج #صلواتــ بہ نیتــ سلامتے و ٺعجیـل در #فرج‌آقا‌امام‌زمان«عج» هدیہ ‌بہ‌ روح ‌مطهر #شهدعبدالصالح_زارع 💕 @aah3noghte💕
💔 کاش تعجیلی شود یک جمعه بین جمعه ها یک ملاقات خصوصی جمکران، وقت دعا گوشه ای خلوت نگاهی بی قرار می شود یعنی؟ من و تصویرچشمان شما اللّهُمَّ عَجِّل لِوَلِیکَ الْفَرَج #آھ_مولا 💕 @aah3noghte💕