eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
درد فراق،ساده مداوا نمۍشــود بایدبہ هم رسیدو اِلّا نمی شـود از شنبہ بستہ ایم بہ "جمعہ" دخیل اشڪ تا تــو نیایی این گره ها وا نمی شود💙   💔 😔 یک و ، برای سلامتی و تعجیل در فرج حضرت پدر به یاد حضرت باشیم🙏🏼🌿 ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
خوب تمرین فردا؛ بریم سراغ کارآیی یخچال و گاز و وسایل برقی که تو اشپزخانه به ما کمک میکنند مثل اب
💔 . رفقا خوبید؟ شبتون بخیر😊 تمرین ها رو انجام میدید خدایی!!؟ فکر نکنید حتما باید کلی پول برای دوره ها بدید تا بهتون فرمول جذبِ نعمت رو بگن.... بخدا همینه؛ توجه مثبت؛ احساس خوب؛ شکرگزاری. و معجزه رو بعد از انجام مستمرش تو زندگیتون ببینید😊🌻
💔 قطع پیوند ز زلف تو محال است مرا عمرها شد که به‌این سلسله محرم شده‌ام ... ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
✨﷽✨ #تفسیر_کوتاه_آیات #سوره_بقره (۱۰۶) مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ أَوْ نُنسِهَا نَأْتِ بِخَيْرٍ مِّنْهَ
✨﷽✨ (۱۰۷) أَلَمْ تَعْلَمْ أَنَّ اللّهَ لَهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ وَمَا لَكُم مِّن دُونِ اللّهِ مِن وَلِيٍّ وَلاَ نَصِيرٍ  آيا ندانستى كه حكومت آسمان ها و زمين از آن خداست؟ (و او حقّ دارد هرگونه تغيير و تبديلى را به مقتضاى حكمت و حاكميّت خود، در قوانين و احكام بوجود آورد.) و جز خدا براى شما هيچ ياور و سرپرستى نيست. ✅نکته ها: آنان كه درباره ى تغيير بعضى احكام و دستورات اعتراض و ايراد مى كنند، توجهّ به حاكميّت مطلق خداوند ندارند. حاكميّت خداوند دائمى و ذاتى و عمومى است، ولى غير خدا، حاكميّت و حكومتش محدود، موقّتى، قراردادى و غير ذاتى است. بنى اسرائيل از حاكميّت الهى چنين تصوّر نادرستى داشته و خدا را نسبت به اِعمال حاكميّت، دست بسته مى دانسته و مى گفتند: «يداللّه مغلولة» ، در حالى كه دست خداوند در آفرينش و خلقت و همچنين در وضع و جعل قوانين و تغيير و تحول آنها باز است. «بل يداه مبسوطتان» 🔊پیام ها: - حقّ حاكميتِ هميشگى ومطلقِ آسمان ها و زمين، مخصوص خداوند است. «له ملك السموات والارض» - تغيير قوانين، مخصوص خداوندى است كه حاكميّت آسمان ها و زمين را دارد. لذا شائبه ى هيچ هوس يا ترسى در اين تغييرها نيست. «ماننسخ... له ملك السموات...» - راضى كردن ديگران كه بهانه گير و لجوج هستند، براى شما ارزش نباشد، چون غير از خداوند كسى شما را ياورى و سرپرستى نخواهد كرد. «ما لكم من دون اللَّه...» 📚 تفسیر نور ... 💞 @aah3noghte 💞
💔 خدایا! میشود گذشته ی بد ما را به یک آینده خوب تبدیل کنی؟ یا مبدل السیئات بالحسنات! ... ... 💞 @aah3noghte💞
💔 یاد ابراهیم بخیر می‌گفت: به فکر مثل شهدا مُردن نباش به‌ فکر مثل شهدا زندگی‌کردن باش ... ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 هرکس‌به‌رسم‌عاشقی،‌ دل‌باخت‌برمعشوق‌خود ما‌خارج‌از‌رسم‌جهان،‌ در‌عاشقی‌جان‌باختیم #شهید_جواد_
💔 یکی دیگر از ویژگی های ، چشم پاکی‌اش بود... گاهی می رفتیم جاهایی که مشکل منکرانی داشتند جواد حواسش هم به چشم های خودش بود هم به حرمت زن ها و دخترها... جواد می گفت نگاه ما حرمت داره! شده بود که توی یک خانه با چنین وضعیتی روبه رو می شد، همه را که جمع و جور می کرد، می رفت یک گوشه می نشست زارزار گریه می کرد. می گفت: خداوکیلی نگاه کنید ما این همه دادیم، این همه در به دری کشیدیم که بیاییم ببینیم جوانهایمان این شکلی اند؟!!! می گفت: من حاضرم چاقو و تیر بخورم ولی این چیزها را نبینم. 📚 ، ص۵۵ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 ‏رگ گردنتون برای چهارتا موتوری که علیه روحانی شعار دادن باد کرده. منم موافقم؛ اما عرض چاکری و چاپلوسی به ‎ رو بنام دفاع از ‎جمهوری اسلامی تو چشم بچه‌های بسیج فرو نکنید. خجالت هم خوب چیزیه😏 ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 ‏رگ گردنتون برای چهارتا موتوری که علیه روحانی شعار دادن باد کرده. منم موافقم؛ اما عرض چاکری و چا
💔 خود جناب روحانی فرمودن " هرچه لعنت دارید بر کسی لعنت کنید که این شرایط را برای کشور به وجود آورد!" میگن نگو آقا یه سوال : مسبب خیار بیست هزار تومانی کیست روحانی مسبب خسارت سرمایه گذاری مردم در بورس کیست روحانی مسبب غائله بنزین کیست روحانی مسبب برجام هسته ای کیست روحانی مسبب برجام موشکی کیست روحانی مسبب برجام منطقه ای کیست روحانی مسبب سند ۲۰۳۰ کیست روحانی مسبب برچیده شدن ماهواره ها و فرستادن آنها به بایگانی موزه کیست روحانی مسبب تورم ۴۰۰ در صدی کیست روحانی مسبب تورم در مسکن کیست روحانی مسبب موز چهل هزار تومانی کیست روحانی مسبب اجرای پروژه های استعماری در ایران کیست روحانی مسبب به صفر رساندن تمام مولفه های قدرت ملی کیست روحانی مسبب ...... آقا پس به کی بگم مرگ بر ؟؟؟ گفتم به آمریکا بگو اونم گفت مرگ بر آمریکا و خندید ... 💞 @aah3noghte💞
💔 . خوب بریم برای تمرین دومِ امشب✌🌻 گفتیم که ما خیلی وسیله برای شکرگزاری در محیط آشپزخانه داریم؛ یه سری هاشو گفتیم؛ فردا خودتون بگردید؛ ببین چه چیزهایی تو این محیطِ پر نعمت هست که براش شکرگزاری نکردید؛ و با تمام عشقتون خدا رو شاکر باشید😍❤ چون ممکنِ وسایلِ منازل هر کسی با دیگری متفاوت باشه😊 ... 💕 @aah3noghte💕 @fhn18632019
💔 . إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ قطعا خوبی ها بدی ها را از بین می‌برد ... هود | ۱۱۴
شهید شو 🌷
💔 #یامظهرالعجائب ‌اوست نشسته در نظر من به کجا نظر کنم اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر کنم #یک
💔 ‏نسیم، عطر تو را صبح با خودش آورد و گفت «روزی عشّاق با خداوند است...» ‎ «السلام علي نور جميع مَن أطاع الله...»
💔 سلام...صبح تون به عشق
شهید شو 🌷
💔 . خوب بریم برای تمرین دومِ امشب✌🌻 گفتیم که ما خیلی وسیله برای شکرگزاری در محیط آشپزخانه داریم؛
💔 وااای دلم تنگ شده بود برای یه شکرگذاری اساسی اینم شکرگذاری خودم😍 بسم الله 🍃خداجانم،ممنون بابت اون جعبه ی کلمپه ای که تو یخچال هست😋 خب اگه اون نبود من من جواب اون شکم گرسنمو نصفه شبا چی میدادم😜 🍃بندت به فدات بشه،ممنون بابت کتری خوبی که داریم چون هر موقع خسته میشیم یا چیز قابل عرضی نداریم میتونیم باهاش چای درست کنیم تازه بعضی وقتا دستشم میسوزه بوی چوبش بلند میشه آدم حس می‌کنه داره چای آتیشی میخوره😍 🍃آرامش قلبم،ممنون بابت فرش قشنگی که تو آشپزخونه داریم هم گرم می‌کنه اونجا رو هم خوشکل و نرم❤️ واااای ممنون بابت پاهای سالمی که دارم(الان چشمم افتاد بهشون) چقدر قشنگ انگشتامو کنار هم چیده من با این پاها مسجد حرم هیئت رفتم😍 🍃همه کسم،ممنون بابت فرگازمو‌ن خداییش خیلی کمد خوبیه😁 تازه یه وقتایی توش پیتزا و پیراشکی هم درست میکنیم،البته از بس باید کلیدش رو با دست نگه دارم که خاموش نشه آخرش پیراشکیا میسوزن ولی اون مرغش یه پا داره😂 🍃دلبرجاانم،ممنون بابت اون همه ادویه ای که برای خوشمزه کردن غذا داریم اینا همه هدایای تو هستند هر کدومش نبود غذامون یه چیزی کم داشت👍 🍃عزیزدلم،ممنون بابت ظروف بدون دسته و تفلون خراب شده ای که داریم☺️ عوضش اینا همه یادگاریای بابامن😍 🍃 واااای سطل زباله🙈 جان دلم،ممنون بابت سطل زباله ی جاداری که داریم. تند تند باید خالیش کرد خب این یعنی خوردنی تو خونمون هست😋 🍃صفای سینه ام،ممنون بابت اون همه رنگی که تو آشپزخونه داریم. مخصوصا زرد،این یعنی من دو تا چشم سالم دارم که تو بهم امانت دادی😊 🍃مونسم،ممنون بابت اون همه پارچ و استکانی که تو کمد هست آخه یه روزی مهمون داری میکردیم❤️ ووووووااااااااای قلمفر یا همون میخک خیلی چایش خوشمزه میشه هر موقع قلمفر رو میبینم یاد حاج قاسم میوفتم آخه میگن چای مورد علاقش بوده من همین الآنم تو بهشتم کی گفته اینجا بهشت نیست؟ بهشت پیش خودمه❤️ ... 💞 @aah3noghte💞
💔 می‌گم بیاییم اگرم یه روزی با یکی قهر کردیم، نمی‌گم عین خدا ولی یکمی شبیه خدا قهر کنیم. شبیه وقتی که اگه تا ته ته ته ته تهشم رفته باشی، بازم صداش که کنی، تمام‌رخ برمی‌گرده سمتت میگه «با منی عزیز؟ جانم...» ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #شرح_خطبه_فدکیه #قسمت_سی‌_و_چهارم * حُكْمٌ فَصْلٌ وَ قَضاءٌ حَتْمٌ اين مرگ حكم قطعی و قضای ا
💔 إنَّكَ لاتَدْری ما عَمِلُوا بَعْدَكَ ما زالُوا يَرْجِعُونَ عَلی أَعْقابِهِمْ تو نبودی كه به ظاهر ببينی اينها بعد از تو چه كردند و به دوران جاهليتشان عقب‏گرد كردند. دقت كنيد اين روايت را كه خواندم خود عامه نقل می‏كنند و نظير اين معنا در روايات بسيار است به هر حال حضرت در همين عبارت اخير به آيۀ ديگری از قرآن هم استشهاد می‏كنند. * وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلیٰ عَقَبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللّهَ شَيْئاً وَ سَيَجْزِی اللّهُ الشّاكِرينَ امّا بدانيد با عقب‏گرد كردن و برگشتن برخی به جاهليت گذشته ضربه‏ ای به خدا نمی‏رسد و جزای خدا برای آنهاست كه پا برجا ماندند و شاكر بودند. يعنی گمان نشود با عقب‏ نشينی بعضی به خدا لطمه می‏خورد، نه، اين ضربه به خود آنهاست و زيان هم به خود آنها می‏رسد. * أَيُّها بَنی قَيْلَةَ ای فرزندان قيله! گفته می‏شود قيله نام زنی بوده است كه اوس و خزرج يعنی گروه هايی كه انصار از آنها تشكيل شده بود از فرزندان او هستند. به نظر من اينجا حضرت(ص) خواسته آنها را نکوهش كند و بگويد شما كسانی هستيد كه خود استقلال فكری نداريد و در حوادث راه گريز را پيش می‏گيريد. گويی حضرت فاطمه(س) به اصطلاح امروزی به آنها می‏گويد شما بچه‏ ننه هستيد يعنی هنوز كودكيد و از خود استقلال نداريد. * أَاُهْضَمُ تُراثَ أَبی وَ أَنْتُمْ بِمَرْأی مِنِّی وَ مَسْمَعٍ و مُنْتَدًی وَ مَجْمَعٍ آيا من خُرد شوم از ميراث پدرم در حالی كه شما مرا می‏ بينيد و صدای مرا می‏ شنويد و صدای شما را می‏ شنوم و در يك اجتماع هستيم. حضرت(س) در اينجا تمام راههای عذر آنان را می‏ بندد می‏گويد نمی‏توانيد بعداً بگوييد ما نبوديم چرا كه هستيد، مرا هم می‏بينيد كه مورد ظلم قرار گرفته‏ام من هم شما را می‏بينم، صدای همديگر را می‏شنويم من هم كه دارم می‏گويم و از شما تقاضای قيام و حمايت از حق می‏كنم، پس ديگر عذری نداريد و ندای مظلوميت مرا می‏شنويد. يعنی اگر دور بوديد و يكديگر را نمی‏ديديم و صدای هم را نمی‏شنيديم عذر داشتيد ولی حال اين طور نيست و هيچ عذری نداريد. * تَلْبَسُكُمُ الدَّعْوَةُ وَ تَشْمِلُكُمُ الْخَبْرَةُ همۀ شما زير پوشش دعوت من بوديد و همه شما هم از خبرها آگاه شديد. يعنی ندای من به همۀ شما می‏رسد و عذر نداريد و نمی‏توانيد ادعا كنيد كه جريان را نمی‏دانيد. اشارۀ حضرت(س) به اين است كه مگر من و شوهرم بعد از رحلت پيغمبر(ص) راه نيفتاديم شبانه در خانۀ همۀ شما و مگر درخواست نكرديم؟ مگر اصرار نكرديم؟ ببينيد اينجا معلوم می‏شود حضرت قبلاً هم اينها را دعوت كرده است. * أَنْتُمْ ذو عَدَدٍ وَ الْعُدَّةِ وَ الْأَداةِ وَ الْقُوَّةُ و اين در حالی است كه شما نيروی انسانی و ابزار و توان هم داريد. در هر مبارزه‏ای به حسب ظاهر دو چيز لازم است يكی نيروی انسانی و ديگری تجهيزات و وسائل مبارزه، حضرت(س) می‏فرمايد شما كه هر دوی اينها را داريد. * وَ عِنْدَكُمُ السِّلاحُ وَ الْجَنَّةُ و سلاح و سپر هم نزد شما موجود است. البته می‏توان سلاح و سپر معمولی را تصور كرد يا هر آنچه برای مبارزه و دفاع از خود لازم است. يعنی از هر نظر مجهّزيد. * تُوافيكُمُ الدَّعْوَةُ فَلا تُجيبُونَ وَ تَأْتيكُمُ الصَّرْخَةُ فَلا تُغيثُونَ مكرّراً دعوت من به شما می‏رسد امّا پاسخ نمی‏ گوييد، صدای فرياد و استغاثۀ من به شما رسيد ولی جواب نمی‏دهيد. توجه كنيد گاهی كسی ديگران را به طور عادی صدا می‏زند امّا گاه با يك حالت ناله و سوختن، اين صدا كردن با ناله و تضرّع را استغاثه می‏گويند. حضرت(س) می‏فرمايد من اين طور در خانه‏ های شما آمدم و تقاضای كمك كردم، امّا شما پاسخ نداديد. * وَ أَنْتُمْ مَوْصُوفُونَ بِالْكِفاحِ مَعرُوفُونَ بِالْخَيْرِ وَ الصَّلاحِ وَ نُحْبَةُ اللّهِ الَّتِی انْتُخِبَتْ وَ الْخِيَرَةُ الَّتِی اخْتُيِرَتْ لَنا أَهْلَ الْبَيْتِ و شما كه به جنگ‏آوری و خير و صلاح معروف هستيد و آن نخبه‏ هايی بوديد كه انتخاب شديد، شما مردمان خيّری هستيد كه برای ما اهل‏بیت انتخاب شديد، شما همان ها هستيد كه با عرب جنگيديد و سختی‌ها و مشقّتها را تحمل كرديد و با گروههای مختلف و با افراد بی‏ منطق مبارزه كرديد. اشاره به اين كه انصار امتيازی نسبت به ديگران داشتند چون حمايت از پيغمبر اكرم(ص) و اهل‏بیت كرده بودند. * قٰاتَلْتُمُ الْعَرَبَ وَ تَحَمَّلْتُمُ الْكَدَّ وَ التَّعَبَ ناطَحْتُمُ الاُْمَمَ وَ كٰافَحْتُمُ الْبُهَمَ حضرت در اين عبارات به سوابق انصار اشاره می‏كند و می‏گويد شما برای دفاع از پيامبر(ص) و دين خدا مبارزه‏ ها كرديد، با سران عرب جنگيديد و سختی‏ ها و رنجها را تحمّل كرديد و با ملّتها و افراد بُهم مبارزه كرديد. بُهم به تعبير من يعنی آدمی كه عقل ندارد و بی‏ منطق است. ادامه دارد.. ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #شرح_خطبه_فدکیه #قسمت_سی‌_و_پنجم إنَّكَ لاتَدْری ما عَمِلُوا بَعْدَكَ ما زالُوا يَرْجِعُونَ ع
💔 صدای فریادخواهی علیها السلام هنوز از لابه لای تاریخ به گوش می رسد اما این بار در مورد فرزندش به تک تک قلب های شیعیان سر زدند و یاری طلبیدند آیا کسی هست این بار فاطمه را بی جواب نگذارد؟؟؟
💔 بیش از ۳۶۰۰ روزه که رهبر کودتاچیان‌ ۸۸ با پول بیت المال در هتل حصر است و در کمال امنیت، چکاپ پزشکی‌ هفتگی، غذای سفارشی و ...‌ ایام‌ می‌گذراند و همچنان از روی لجاجت حاضر به توبه و عذرخواهی از ظلم‌ها و جنایاتی که کرده نیست آیا وقت محاکمه‌ او فرا نرسیده است؟! ... 💞 @aah3noghte💞
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شهید شو 🌷
💔 🌹 بسم رب الشهدا و الصدیقین #دختر_شینا #قسمت٣ ...می گفتند: «مامان! چقدر قدم را عزیز و گرامی ک
💔 بسم رب الشهدا و الصدیقین ۴ 🔸فصل دوم خانه عمویم دیوار به دیوار خانه ما بود. هر روز چند ساعتی به خانه آن ها می رفتم. گاهی وقت ها مادرم هم می آمد. آن روز من به تنهایی به خانه آن ها رفته بودم، سر ظهر بود و داشتم از پله های بلند و زیادی که از ایوان شروع می شد و به حیاط ختم می شد، پایین می آمدم که یک دفعه پسر جوانی روبه رویم ظاهر شد. جا خوردم. زبانم بند آمد. برای چند لحظه کوتاه نگاهمان به هم گره خورد. پسر سرش را پایین انداخت و سلام داد. صدای قلبم را می شنیدم که داشت از سینه ام بیرون می زد. آن قدر هول شده بودم که نتوانستم جواب سلامش را بدهم. بدون سلام و خداحافظی دویدم توی حیاط و از آنجا هم یک نفس تا حیاط خانه خودمان دویدم. زن برادرم، خدیجه، داشت از چاه آب می کشید. من را که دید، دلو آب از دستش رها شد و به ته چاه افتاد. ترسیده بود، گفت: «قدم! چی شده. چرا رنگت پریده؟!» کمی ایستادم تا نفسم آرام شد. با او خیلی راحت و خودمانی بودم. او از همه زن برادرهایم به من نزدیک تر بود، ماجرا را برایش تعریف کردم. خندید و گفت: «فکر کردم عقرب تو را زده. پسر ندیده!»😏 پسر دیده بودم.😅 مگر می شود توی روستا زندگی کنی، با پسرها هم بازی شوی، آن وقت نتوانی دو سه کلمه با آن ها حرف بزنی! هر چند از هیچ پسر و هیچ مردی جز پدرم خوشم نمی آمد. از نظر من، پدرم بهترین مرد دنیا بود. آن قدر او را دوست داشتم که در همان سن و سال تنها آرزویم این بود که زودتر از پدرم بمیرم. گاهی که کسی در روستا فوت می کرد و ما در مراسم ختمش شرکت می کردیم، همین که به ذهنم می رسید ممکن است روزی پدرم را از دست بدهم، می زدم زیر گریه. آن قدر گریه می کردم که از حال می رفتم. همه فکر می کردند من برای مرده آن ها گریه می کنم.😅 پدرم هم نسبت به من همین احساس را داشت. با اینکه چهارده سالم بود، گاهی مرا بغل می کرد و موهایم را می بوسید. آن شب از لابه لای حرف های مادرم فهمیدم آن پسر، نوه عموی پدرم بوده و اسمش هم صمد است. از فردای آن روز، آمد و رفت های مشکوک به خانه ما شروع شد. اول عموی پدرم آمد و با پدرم صحبت کرد. بعد نوبت زن عموی پدرم شد. صبح، بعد از اینکه کارهایش را انجام می داد، می آمد و می نشست توی حیاط خانه ما و تا ظهر با مادرم حرف می زد. بعد از آن، مادر صمد پیدایش شد و چند روز بعد هم پدرش از راه رسید. پدرم راضی نبود. ادامه دارد... ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 بسم رب الشهدا و الصدیقین #دختر_شینا #قسمت۴ 🔸فصل دوم خانه عمویم دیوار به دیوار خانه ما بود
💔 بسم رب الشهدا و الصدیقین ۵ می گفت: «قدم هنوز بچه است. وقت ازدواجش نیست.» خواهرهایم غر می زدند و می گفتند: «ما از قدم کوچک تر بودیم ازدواج کردیم، چرا او را شوهر نمی دهید؟!» پدرم بهانه می آورد: «دوره و زمانه عوض شده.» از اینکه می دیدم پدرم این قدر مرا دوست دارد خوشحال بودم. می دانستم به خاطر علاقه ای که به من دارد راضی نمی شود به این زودی مرا از خودش جدا کند؛ اما مگر فامیل ها کوتاه می آمدند. پیغام می فرستادند، دوست و آشنا را واسطه می کردند تا رضایت پدرم را جلب کنند. یک سال از آن ماجرا گذشته بود و من دیگر مطمئن شده بودم پدرم حالا حالاها مرا شوهر نمی دهد؛ اما یک شب چند نفر از مردهای فامیل بی خبر به خانه مان آمدند. عموی پدرم هم با آن ها بود. کمی بعد، پدرم در اتاق را بست. مردها ساعت ها توی اتاق نشستند و با هم حرف زدند. من توی حیاط، زیر یکی از درخت های سیب، نشسته بودم. حیاط تاریک بود و کسی مرا نمی دید؛ اما من به خوبی اتاقی را که مردها در آن نشسته بودند، می دیدم. کمی بعد، عموی پدرم کاغذی از جیبش درآورد و روی آن چیزی نوشت. شستم خبردار شد، با خودم گفتم: «قدم! بالاخره از حاج آقا جدایت کردند.» 🔸فصل سوم آن شب وقتی مهمان ها رفتند، پدرم به مادرم گفته بود: «به خدا هنوز هم راضی نیستم قدم را شوهر بدهم. نمی دانم چطور شد قضیه تا اینجا کشیده شد. تقصیر پسرعمویم بود. با گریه اش کاری کرد توی رودربایستی ماندم. با بغض و آه گفت اگر پسرم زنده بود، قدم را به او می دادی؟! حالا فکر کن صمد پسر من است.» پسرِ پسرعموی پدرم سال ها پیش در نوجوانی مریض شده و از دنیا رفته بود. بعد از گذشت این همه سال، هر وقت پدرش به یاد او می افتاد، گریه می کرد و تأثر او باعث ناراحتی اطرافیان می شد. حالا هم از این مسئله سوء استفاده کرده بود و این طوری رضایت پدرم را به دست آورده بود. 😏 در قایش رسم است قبل از مراسم نامزدی، مردها و ریش سفیدهای فامیل می نشینند و با هم به توافق می رسند. مهریه را مشخص می کنند و خرج عروسی و خریدهای دیگر را برآورد می کنند و روی کاغذی می نویسند. این کاغذ را یک نفر به خانواده داماد می دهد. اگر خانواده داماد با هزینه ها موافق باشند، زیر کاغذ را امضا می کنند و همراه یک هدیه آن را برای خانواده عروس پس می فرستند. آن شب تا صبح دعا کردم پدرم مهریه و خرج های عروسی را دست بالا و سنگین گرفته باشد و خانواده داماد آن را قبول نکنند.😔 ادامه دارد.... ... 💞 @aah3noghte💞