eitaa logo
شهید شو 🌷
4.1هزار دنبال‌کننده
18.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
69 فایل
مطالبی کمتر روایت شده از شهدا🌷 #به‌قلم‌ادمین✎ وقت شما بااهمیته فلذا👈پست محدود👉 اونقدراینجاازشهدامیگیم تاخریدنےبشیم اصل‌مطالب،سنجاق‌شدھ😉 کپی بلامانعه!فقط بدون تغییر درعکسها☝ تبادل: @the_commander73 📱 @Shahiidsho_pv زیلینک https://zil.ink/Shahiidsho
مشاهده در ایتا
دانلود
💔 : متاسفانه تاریخ انقلاب، برای خیلی ها ناگفته و ناشنفته است‼️ ۹۷/۱۱/۱۹ ... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #گذرے_کوتاه_بر_زندگے_شھدا #شھیدحامدجوانی قسمت هشتم بعد هیئت طبق روال هر هفته اومد و گفت بی
💔 #گذرے_کوتاه_بر_زندگے_شھدا #شھیدحامدجوانی قسمت نهم آخرهای فروردین نود و چهار، حامد با چند نفر دیگر از رفقایش برگه‌های اعزام‌شان را از لشکر عملیاتی عاشورا گرفتند و رفتند تهران که از آن‌جا اعزام شوند سوریه. بین آن‌ها فقط حامد بود که برای بار دوم اعزام می‌شد. وصیت‌نامه‌اش را که چند روز قبل نوشته بود را قبل رفتن داد به مادرش. حامد نگذاشته بود کسی از خانواده‌اش غیر امیر بیاید لشگر برای بدرقه. خانواده‌ی باقی رزمنده‌ها آمده بودند برای وداع. وقت رفتن که رسید، یکی یکی با همه‌ی بچه‌های لشگر که آمده بودند برای بدرقه‌شان روبوسی و خداحافظی کرد تا رسید به امیر. خیلی باهم ندار بودند. حامد هنوز نرفته، امیر دل‌تنگش شده بود. بغلش کرد. درِ گوشش گفت «من نیستم، مراقب علی آقا باشی ها!» علی را خیلی دوست داشت. خیلی... آن قدر که توی این یک ماه که از تولد علی می‌گذشت، بچه دائم توی بغل عمویش بود. دل‌تنگی، بغض امیر را شکست. دوست نداشت وقت خداحافظی برادرش را با اشک راهی کند. حامد را بوسید و خواست از بغلش بیرون بیاید. حامد گفت این طور خداحافظی نمی‌چسبد. بیا خوب همدیگر را بغل کنیم. شاید دیگر هم را ندیدیم... . و هم را محکم بغل کردند. 📚 بریده ای از کتاب «شبیه خودش» نوشته حسین شرفخانلو #شھیدحامدجوانی #کتاب_بخوانیم #آھ_اےشھادت... 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #معرفی_کتاب راز انگشتر روایت هایی از سبک زندگی شهید مدافع حرم #شهیدسعید_بیاضی_زاده #شهید_سع
💔 عــــهــــد کــــمـــیـــل کتاب زندگینامه شهید مصطفی (کمیل) صفری تبار با نام (عهد کمیل) منتشر شد در این کتاب، خاطرات مریم یوسفی همسر شهید مصطفی (کمیل) صفری تبار را با متنی دلنشین خواهید خواند. جهت سفارش تک و عمده با شماره: 025 37840844 تماس حاصل نمایید خرید اینترنتی : manvaketab.ir و همچنین به دایرکت پیج اینستاگرام به آدرس:  https://www.instagram.com/man_va_ketab مراجعه نمایید (با ارسال رایگان) به زودی در کتاب فروشی های سراسر کشور منتشر میشود 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
#معرفی_کتاب📚 کتاب •°♡یادت باشد♡°• روایتی است عاشقانه|••♡ از زندگی یک شهید مدافع حرم که پاییز سال
💔 کتاب «حاج قاسم» را بخوانید این کتاب را نه به عنوان کتاب خاطرات یک سردار آسمانی، بلکه به عنوان سرمشقی از نمونه یک درست اسلامی بخوانید. در این کتاب، سردار خاطراتی را از همرزمان خود روایت کرده‌اند که هر کدام درسی برای ماست تا درگیر متاع زرورق‌پیچ‌شده‌ دنیا نشویم و کارهایمان را با اخلاص و نیت الهی پیش ببریم. متن بعضی سخنرانی‌های ایشان نیز در کتاب آمده است که دربرگیرنده‌ی مفاهیم بلند انسانی و سبک زندگی اسلامی است. «حاج قاسم» را زندگی کنیم کتاب «حاج قاسم»، با زبان ساده و همه‌فهم، که همان زبان سردار باهوش و محبوب ماست، آموزه‌های عمیقی را به جان و دل مخاطب تزریق می‌کند. می‌توانید عکس‌های کمتر دیده‌شده‌ای را از ایشان در کتاب ببینید که در آنها مردمی بودن، سادگی و اخلاص موج می‌زند. اگر امروز احساسات‌تان از شهادت سردار در غلیان است، با مطالعه‌ این کتاب سعی کنید گوشه‌ای از سبک زندگی ایشان و همرزمان‌شان را در زندگی‌تان جاری کنید و آنها را به فرزندان‌تان بشناسانید. «حاج قاسم» را معرفی کنیم انسان فطرتاً قهرمان‌دوست است و در هر مرحله از زندگی‌اش کسی را قهرمان قلمداد می‌کند. اگر جای قهرمان را در زندگی و تربیت فرزندان‌مان خالی بگذاریم، دشمن آن را با قهرمانان پوشالی و موهوم پر می‌کند. سردار سلیمانی و شهدای ما قهرمانان واقعی و ملموس معاصرند که فرزندان‌مان به محض شناختن آنها، عاشق‌شان خواهند شد. این فرصت را از و نگیریم. 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #معرفی_کتاب کتاب «حاج قاسم» را بخوانید این کتاب را نه به عنوان کتاب خاطرات یک سردار آسمانی، بلک
💔 کتاب کتابی سرشار از احساس و معنویت است که حاصل یادداشت های فهیمه بابائیان پور و نامه های وی به همسر شهیدش غلامرضا صادق زاده که طی سالهای 1360 تا 1366 نوشته شده است؛ فهیمه با درک عرفانی و متعالی که از حیات دنیا،انقلاب و شهادت دارد نامه ها و یادداشت های تکان دهنده را ثبت کرده که خواننده را به حسرت وا مےدارد. فهیمه یک روز قـبل از خواستگاریش، در عالم رویا دیده بود که غلامرضا در انبوهى از مین به شهادت مےرسد و این انتخاب، بریدن از دنیا و وصل به خدا شدن را براى او تداعى مےکند. اولین نامه اى که از غلامرضا به دست همسرش رسید, متن وصیت نامه او بود. فهیمه در جوابش نگاشت: وصیت نامه ات را در نامه بعد کامل کن هرگاه کـه غـلامـرضـا از جـبـهه به خانه مى آمد, فهیمه از او مى خواست تا خاطرات خود را از میدان هاى مین دشمن و چگونگى شهادت دوستانش، براى او بازگو کند. آن گاه که حضرت امام (ره) از فهیمه درخواست وکالت کردند،تا خطبه عقدشان را بخوانند، فهیمه گفت: جواب من مشروط است. به شرط دعاى شما براى هردوى ما در این دنیا و قبول ما در آخرت... بخوانید و ببینید سرنوشت این زوج، چه میشود 💕 @aah3noghte💕
شهید شو 🌷
💔 #معرفی_کتاب کتاب پا برهنه زندگينامه و خاطرات اين شهيد عارف در كتاب پابرهنه در وادي مقدس به رشته
💔 📚 وقتی هور العظیم بودیم ،خواب دیده بودم محمد حسین شهید می شود. از آن زمان به بعد هر وقت می دیدمش بی اختیار اشکم جاری می شد. خودم را برای عملیات والفجر هشت رساندم منطقه. با مهدی پرنده غیبی باهم بودیم که محمد حسین با موتور از راه رسید. باز اشکم جاری شد. محمد حسین دل از دنیا کنده بود. خطاب به مهدی گفت: «شما کاری ندارید. من هم دارم می روم😊». شهادتش را می گفت. مهدی شروع کرد به گریه کردن و گفت: «محمد حسین! تو اهل این حرف ها نبودی. تو که رفیق با معرفتی بودی». محمد حسین گفت: «به خدا قسم! دو سال است که به خاطر رفاقت با شما مانده ام. بعد از شهادت شهید اکبر شجره این دو سال را فقط به هوای شما صبر کردم. دیگر بیش از این ظلم است. انصاف بدهید. آن طرف هم کسانی هستند که منتظرم هستند».❤️ همان طور که می خندید سوار موتورش شد و رفت و ما فقط گریه کردیم و نگاه کردیم. راوی: حمید شفیعی؛ هم رزم شهید 📚 کتاب ؛ زندگی نامه و خاطرات از شهید محمد حسین یوسف الهی، نویسنده: مهری پور منعمی، ناشر: مبشر ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #معرفی_کتاب📚 وقتی هور العظیم بودیم ،خواب دیده بودم محمد حسین شهید می شود. از آن زمان به بعد هر
💔 کاظم یک ثانیه هم بدون وضو نبود. حتی از خواب هم که بیدار می شد دوباره وضو می گرفت، بعد می خوابید. دقت عمل در نماز و واجباتش تک بود، ما فقط استفاده می کردیم. به ما می گفت، اگر خوب باشید دیدن امام عصر (ارواحنافداه) کار مشکلی نیست. 😇 پاک باشید، با وضو باشید، نماز اول وقت بخوانید... کتاب زیبای زندگی نامه 🌷 ... 💞 @aah3noghte💞
شهید شو 🌷
💔 #معرفی_کتاب کاظم یک ثانیه هم بدون وضو نبود. حتی از خواب هم که بیدار می شد دوباره وضو می گرفت،
💔 در دنیا کسانی هستند که ندارےشان اما همین که سایه شان بالای سر تو و زندگےات هست، به خودت مےبالی... پروانه یا بهتر بگویم ، حسین را زیاد نداشت اما همین بودن گاه به گاهش مےارزید به خیلی بودن ها این کتاب روایت دو مجاهد است دو رزمنده دو یار که شدند بال پرواز همدیگر🕊 آنها حتی در نبرد تکفیری ها در سوریهء سال ۱۳۹۰ هم با هم، هم پای هم هستند مرد، در میدان نبرد، کاری حسینی مےکند و زن، رسالتی زینبی بر دوش دارد پیشنهاد مےکنم کتاب را بخوانید آقایان بخوانند و از مصداق "اَشّداءُ علی الکفار و رُحَماء بینَهم" الگوگیری کنند و خانم ها با خواندن داستان، ببینند چطور مےتوان بال پرواز همسر شد... روایت خانم پروانه چراغ نوروزی از زندگی با 💔 ... 💞 @aah3noghte💞
4_428830309589453593.pdf
2.07M
💔 کتاب خاک های نرم کوشک زندگینامه سردار سالروزشهادت یار 💞 @shahiidsho💞