May 11
سلام زندگی داستانی بیش نیست. در اینجا میخواهیم با هم در دنیای قصه و داستان قدم بزنیم و از نوشتن برای عرق ریزان روح بگوییم. امید که با ما هم قلم و هم قدم شوید.🙏
#شروع_کانال
پاییز که میشود دلم میگیرد. آن وقت من شروع میکنم به نوشتن. هر روز در جاده برگ ریزان پاییز قدم میزنم و با نفس کشیدن در میان باغهای خرمالو به زندگی سلامی دوباره میکنم.
زندگی ادامه داره. حتی اگه ما زیاد جدیش نگیریم.🍁🍁
به پاییز خوش آمدید.
@shahrzade_dastan
اگر قرار است روزی از زندگی لذت ببریم
امروز همان روز است
امروز باید همواره شگفت انگیزترین روز زندگی ما باشد.
#توماس_دریر
@shahrzade_dastan
برای نوشتن یک قلم لازم است و یک کاغذ و یک دنیا علاقه. تا نخواهی نمیتوانی. پس اول ببین هدف تو از نوشتن چیست.
📒📒📒📒
بهانههای عمده برای ننوشتن
اگر برای نویسندهشدن جدی هستید، هرگز نباید به دنبال عذر و بهانه باشید.
معمولاً برای ننوشتن و عادتندادن خود به نوشتن، دنبال دلایلی میگردیم که صرفاً بهانههای ذهنی هستند و فقط با آنها خودمان را فریب میدهیم. اهم این بهانهها و دلایل دروغین ذهنی بهشرح زیرند:
- الآن، خیلی خستهام؛ بعداً مینویسم. (بهانهی ذهنی)
- بعداً مینویسم. (بهانهی ذهنی)
- درحالحاضر، خیلی گرفتارم و کارهایم زیاد است. (خودفریبی)
- ایدهای در ذهنم نیست؛ منتظرم تا موضوعی به من الهام شود. (بهانهی ذهنی)
- الآن وضع کاغذ خیلی بد است؛ هیچناشری کتاب داستان چاپ نمیکند. (بهانهی ذهنی)
- چاپ کتاب کلی هزینه دارد. (خودفریبی)
- ناشر خوبی پیدا نمیشود که بخواهد داستانهای مرا چاپ کند. (خودفریبی)
- خوانندگان از این سبک داستانهای من استقبال نخواهند کرد. (خودفریبی)
- الآن، نویسنده خیلیزیاد شده است؛ نوشتن داستان کاری بیهوده است. (خودفریبی)
- من نویسندهی تازهکارم؛ الآن نویسندههای قهار و کهنهکار بسیارند و نوبت به من نخواهد رسید. (خودفریبی)
- هنوز خیلی جوانم و حالاحالاها برای آموزش نویسندگی و نوشتن داستان فرصت دارم. (بهانهی ذهنی)
- دیگر سنی از من گذشته است. نویسندگی را میخواهم چهکار؟ (خودفریبی)
- دیگر پیرتر از آنم که نویسندگی بهدرد من بخورد، نویسندگی مال جوانهاست که فرصت رشد زیاد دارند. (خودفریبی)
- این کارها مال آدمهای باهوش و زرنگ و تیزدست است؛ من که مثل آنها نیستم و در این کارها آنقدرها زبروزرنگی و هوشوحواس ندارم. (بهانهی ذهنی)
- من فامیل و دوست و آشنا زیاد دارم؛ همیشه مهمان داریم؛ دیگر فرصت و مجالی برای نویسندگی ندارم. (بهانهی ذهنی)
- دانشجو هستم و باید برایدآزمونهای مقطع جدید درس بخوانم. اگر داستان بنویسم از درسها و امتحاناتم عقب میافتم و رد میشوم. حالا بعداز ورود به مقطع جدید وقت برای نویسندگی زیاد است. (خودفریبی)
- من که قصد مهاجرت دارم. هروقت به کشور دیگر و پیشرفتهای مهاجرت کردم؛ آنوقت به نویسندگی به زبان همان کشور خواهم پرداخت. نوشتن داستان کوتاه در ایران فایدهای ندارد. (خودفریبی)
- حالا که دارم به کانادا میروم. همانجا میروم در کالج سنکا در رشتهی نویسندگی خلاق ثبت نام میکنم و بهزبان انگلیسی داستان مینویسم. داستاننویسی در ایران، آنهم بهزبان فارسی بهدرد نمیخورد. (خودفریبی)
- حرفهی من پزشکی/خلبانی/مهندسی/... است که نهربطی به نویسندگی دارد و نه اینکه کارهای حرفهای من اجازهی فعالیتهای دیگری مثل داستاننویسی به من میدهد. (بهانهی ذهنی)
- من که خودم الآن در دانشگاه دارم توی دو رشته همزمان تحصیل میکنم: یکی ادبیات فارسی و یکی هم ادبیات انگلیسی؛ بنابراین اصلاً نیازی به نوشتن ندارم؛ چون رشتهی درسی خودمونه. (خودفریبی)
- من که چندتا فرزند بزرگ دارم و چندینوچند نوه دارم و اصلاً وقت نمیکنم به این کارها برسم. (بهانهی ذهنی)
- ایدههایی که در ذهن دارم، زیاد جالب نیستند. (خودفریبی)
- مریضم. حالم خوب نیست. حالم که خوب بشود، بهترین کلاسها و دورههای آموزش نویسندگی خواهم رفت؛ اما الآن توانش را ندارم. (خودفریبی)
- اینروزها، ذهنم خیلی مغشوش و درگیر است، تشویقهای ذهنیام که رفع بشوند، حتماً کار نویسندگی را پیش خواهم گرفت. (بهانهی ذهنی)
- سایر دلایل خودفریبی ذهنی برای ننوشتن.
🎯 نه! بگذارید رُک و پوستکنده به شما بگویم: «نویسندهی واقعی فقط مینویسد و هرکه بهغیراز این باشد، بهدنبال بهانهجویی است».
من هر روز مسافرم. از شهری به کشوری دیگر . من هر روز با قلمم مرزها را درمینوردم و بال اندیشه را با خود به آن سوی کهکشان میبرم.✨✨✨
«تو انتخاب من نبودی، سرنوشتم بودی
تنها انگیزهی ماندنم در این وانفسای شلوغ
در این زندگی بیاعتبار.»
عباس معروفی؛ نامههای عاشقانه و منظومه عینالقضات و عشق.
@shahrzade_dastan
من اگر کتاب بودم دوست داشتم دنیای سوفی بودم. فلسفه یاد میگرفتم و هویتم را بهتر درک میکردم. شما دوست عزیز دوست داشتید جای چه کتابی باشید و در دنیای کدام کتاب قدم بزنید؟
@shahrzade_dastan
#داستان_چیست؟
رولان باروت در تعریف داستان میگوید: «داستان، جملهای است طولانی و هرجمله داستانی است کوتاه.»
داستان یعنی بازآفرینی رویدادها و حوادثِ به ظاهر طبیعی.
داستان تکرار واقعیتها نیست. داستان در اصل تخیلی است از واقعیت.
داستان هم میتواند بازآفرینی رویدادهای واقعی باشد و هم غیرواقعی و ساخته ذهن انسان.
داستان از قدیمیترین قالبهای هنری است که پیشینه بسیار کهنی دارد. انسانها آن را به شکلهای مختلفی برای هم نقل و بازگو کردهاند.
از وقتی انسانهای غارنشین بعد از یک روز پر شکار و پرتلاش کنار هم مینشسته، آتش روشن میکردند و رویدادها را برای هم تعریف میکردند، داستان بوده تا همین حالا که شکلهای بسیار مختلفی به خود گرفته است.
نویسندگان مختلفی به وجود آمدهاند، داستانهای شنیدنی زیادی خلق شدهاند و عرصههای ادبیات بسیار گسترده شده است.
طبق یک تعریف دیگر:
داستان، ایجاد کردن شخصیتهای تخیلی و توضیح روابط آن شخصیتها و رو به رو شدن داستان با رویدادها و حوادث، از تجربیات خلاقانه یک نویسنده است.
داستان در ایران چطور به وجود آمد؟
پیدایش داستان به سبک کنونی را به قرنها قبل نسبت میدهند.
در کشور ایران، سعدی شیرازی (ملقب به شیخ اجل) داستانهای زیادی را در قالب حکایات گلستان و بوستان روایت کرده است.
مولوی در همان قرون، داستانهای فلسفی میگفت منتها در قالب نظم. (داستان معمولاً قالب نثر دارد).
قبل از همه اینها، عطار نیشابوری بود که داستانهای فوق العاده خود را در قالب نظم درآورده بود.
پنج گنج نظامی و شاهنامه فردوسی نیز از مهمترین نمونههای داستان است.
کمی به عقبتر برویم. جایی که قرآن و انجیل حاوی داستانهای زیبایی بودند. البته داستانهایی که مدنظر ماست، از نظر ساختار و محتوا با داستانهای قدیمی متفاوت است.
در این سلسله مقالات میخواهیم به شما یاد بدهیم که چگونه داستان نویسی کنید.
داستان کی تمام میشود؟
هیچ موقع انسان از داستان بی نیاز نخواهد شد. داستانها دارای جنبههای پندآموز و عبرت انگیز در زندگی انسانها هستند و به نوعی درس زندگی، یادگیری و تجربه بهتر زیستن را به انسان میآموزند؛ بنابراین هیچ عصر و دورهای نمیتوانید پیدا کنید که داستانی در آن خلق نشده باشد.
ویژگیهای داستان
اگر چه اصول داستان نویسی، تغییرات بسیار زیادی کرده و نمیتوانیم هیچ سفارش، توصیه یا قاعدهای برای آن در نظر بگیریم، اما به طور کلی هر داستان به طور معمول دارای ویژگیهای زیر است:
1- (معمولاً) به نثر است
2- در داستان، تخیل به کار رفته است
3- هر داستان حادثهای را نقل میکند
4- ساختار داستان بر رابطه علت و معلول استوار است
5- حجم آن مشخص است
انواع داستان
بد نیست قبل از اینکه بدانیم چطور باید داستان نویسی کنیم، انواع داستان را بشناسیم.
معمولاً به جز داستانهای غیرمتعارف یا خارج از تقسیم بندیهای رایج، داستان به انواع زیر تقسیم میشود:
داستان کوتاه
داستان بلند
رمان
داستانک
داستان فیلمی/عکسی
داستان کوتاه
نسبت به گذشته که مردم زمان زیادتری داشتند و وقت کمتری را در جاهایی مثل شبکههای اجتماعی میگذراندند، داستان کوتاه محبوبیت بیشتری پیدا کرده است.
داستان کوتاه نوعی از داستان است که هم حجم کوتاهتری نسبت به داستان بلند دارد. (معمولاً بین 3500 تا 12000 کلمه).
فرق داستان کوتاه و بلند در این است که معمولاً در داستان کوتاه، نویسنده تنها برشی از حادثه یا واقعه را بیان میکند اما در داستان بلند، نویسنده زوایای متنوع و مختلفی از آن رویداد را بررسی میکند.
در داستان بلند شخصیت پردازی بیشتری صورت میگیرد و دست نویسنده برای بسط داستان بازتر است.
در داستان کوتاه، ایجاز و اختصار متن بسیار مهم است. باید بتوانید در کوتاهترین زمان و با کمترین تعداد کلمات، مفهوم اصلی را به مخاطب منتقل کنید.
بهترین نویسندگان داستان کوتاه در جهان
آنتوان چخوف
نیکلای گوگول
ارنست همینگوی
خورخه لوئیس بورخس
ساموئل بکت
او. هنری
گی دو موپاسان
جروم دیوید سالینجر
ریموند کارور
ادگار آلن پو
سر آرتور کانن دویل
بهترین نویسندگان داستان کوتاه در ایران
محمدعلی جمالزاده از بهترین و بزرگترین نویسندگان داستان کوتاه در ایران و ملقب به پدر داستان کوتاه در ایران است. جلال آلاحمد، مهدی اخوان ثالث، محمود اعتمادزاده، صادق چوبک، سیمین دانشور، غلامحسین ساعدی، صادق کرمیار، هوشنگ گلشیری، احمد محمود، بیژن نجدی و صادق هدایت از مشهورترین نویسندگان داستان کوتاه ایران هستند.
داستان بلند
در داستان بلند هم مثل داستان کوتاه، معنا و مفهوم، اهمیت زیادی دارد؛ اما برای حجم داستان معمولاً محدودیتی وجود ندارد.
البته باید مراقب باشید که حجم زیاد، معنای اثر را تحت الشعاع قرار ندهد و به قول معروف «آب به داستانتان اضافه نشود».
شخصیتها و زمان در داستان بلند پیوسته در حرکت هستند،
شخصیت پردازی در داستان بلند بیشتر از داستان کوتاه صورت میپذیرد و تا اندازهای به خصوصیات رمان نزدیک میشود.
از مشهورترین داستان بلندنویسان خارجی میتوانیم به لئو تولستوی، فرانتس کافکا، هنری جیمز، ارنست همینگوی و از داستان بلند نویسان ایرانی به صادق هدایت، بزرگ علوی و نادر ابراهیمی اشاره کنیم.
رمان
رُمان چیزی بین داستان کوتاه و داستان بلند است. تعداد کلمات رمان در حدود 50 هزار کلمه است.
در دو قرن گذشته، رمان تبدیل به یکی از مهمترین اشکال ادبی شدهاست. کلمه «رمان» یک واژه فرانسوی است.
رمان در معنای مدرن آن، زیرمجموعه داستان طبقهبندی میشود. گرچه به اشتباه تصور میشود که رمان، از داستان بلند بلندتر است.
رمان نویسان ایرانی مثل زویا پیرزاد، نادر ابراهیمی، محمود دولت آبادی، علی محمد افغانی و مصطفی مستور را نام ببریم.
داستانک
داستانک یا داستان کوتاهِ کوتاه داستانی حتی کم حجمتر از «داستان کوتاه» است.
داستانک نهایتاً باید بتواند در چند خط یا حداکثر یک صفحه نوشته منظور و مفهوم خود را برساند. داستانک برای جذابیت خود باید عنصری غافلگیر کننده یا شوکه کننده داشته باشد یا حاوی شوخی یا نمایش لحظهای باشد.
مثلاً به داستانک زیر توجه کنید:
وقتی بیدار شدم تمام تنم درد میکرد و میسوخت. چشمهایم را بازکردم و دیدم پرستاری کنار تختم ایستاده است!
او گفت: «آقای فوجیما. شما خیلی شانس آوردید که دو روز پیش از بمباران هیروشیما جان به در بردید. حالا در این بیمارستان در امان هستید».
با ضعف پرسیدم: «من کجا هستم؟»
آن زن گفت: «در ناگازاکی»
#داستان_کوتاه
#داستانک
@shahrzade_dastan