eitaa logo
شهرزاد داستان‌📚📚
2.1هزار دنبال‌کننده
7.3هزار عکس
59 ویدیو
235 فایل
پاتوق دوستداران داستان نویسی استفاده از مطالب با حفظ لینک کانال آزاد است. مدیر کانال: فرانک انصاری متولد ۱۴۰۱/۷/۱۱🎊🎊🎉🎉 برای ارتباط با من @Faran239 لینک ناشناس https://harfeto.timefriend.net/17323748323533
مشاهده در ایتا
دانلود
صحنه در داستان قسمت اول 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 ذهن بسیاری از نویسنده‌های پُرکار و شناخته شده همیشه درگیر صحنه در داستان بوده .است .پی. جی. وودهاوس که بیش از شصت سال آثار پرفروش خلق کرده در کارش فقط یک راز :دارد ساختن صحنه ای جذاب که مثل یک آهن ربا همۀ داستان را دور خود جمع کند. او میگوید: دوست دارم به صحنه ها فکر کنم برایم مهم نیست که ممکن است احمقانه .باشند آن قدر از آنها دور و به آنها نزدیک میشوم تا سرانجام کاملاً باورپذیر شوند و در داستان جا بیفتند یک چیز جدید با این فکر شروع شد که جالب خواهد بود اگر یک نفر در تاریکی یک زبان سرد را لمس کند منظورم زبان یک گاو نر است نه زبان -آمیزاد - و فکر کند دارد زبان یک جنازه را لمس میکند. این همان حادثه ای است که در میانه‌های روایت یک چیز جدید برای باکستر ، منشی لرد امزورث ، اتفاق میافتد و - بعدِ این که حوادث را به گونه ای هدایت شده پشت سر هم میچینم و مقدمه چینی میکنم - خیلی هم طبیعی به نظر میرسد. شاید شما مثل پی جی وودهاوس کارتان را با یک صحنه شروع کنید شاید هم اول پیرنگ داستان را مشخص و بعد آن را به صحنه های مختلف تقسیم بندی کنید در هر صورت هر صحنه ای باید این عناصر را در خود داشته باشد: ۱. شخصیتهایی با وضوح و دقت معرفی شده؛ ۲ برخورد و کشمکشی که نوشته تان را فعال نگه دارد؛ گویی هر ممکن است اتفاقی بیفتد؛محدوده زمانی چه موقع؛ ۴. محدوده مکانی (کجا)؛ لحظه ۵ محدوده حسی حال و هوای ویژهٔ آن صحنه در داستان شاید مطالعهٔ معناهای مختلف کلمهٔ صحنه از روی فرهنگ لغات به شما کمک کند. ۱. یکی از بخشهای ،نمایش به خصوص (الف) بخشی از یک عمل که در خلال آن هیچ تغییری در مکان و هیچ انقطاعی در پیوستگی زمان به وجود نمی آید (ب قسمتی از نمایش یا روایت که وضعیت و موقعیت یا گفت وگویی واحد یا خرده روایتی فرعی را معرفی میکند. ۲ مکانی که در آن عمل داستانی یک ،نمایش داستان و غیره اتفاق می افتد به عبارت دیگر محل وقوع عمل داستانی. آنچه به عنوان واقعیتی تام و تمام یا حتی به عنوان جزئی از آن واقعیت در نظر گرفته میشود؛ مانند یک صحنهٔ جنگلی یک صحنه آمریکایی و غیره. هر صحنه را مثل یک دنیای کوچک در جهان بزرگ داستانتان فرض کنید که یک شروع دارد، یک میانه و یک پایان معمولاً آغاز و پایان در تضاد قدرتمندی با یکدیگر قرار دارند و در فاصلهٔ میان آنها اتفاقهای خوب و بد شکل میگیرند. ادامه دارد 📚حرفه داستان نویس۳ ✍فرانک ای دیکسون/ساندرا اسمیت @shahrzade_dastan
شهرزاد داستان‌📚📚
#چالش_هفته نوشته فاطمه بهرامی 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 در آپارتمان را باز کردم و وارد شدم. لامپ را روشن کردم و خ
👆👆👆👆 داستان خانم بهرامی را خواندم. درباره دختر دانشجوی نویسنده‌ای بود که به تنهایی روزگارش را می‌گذراند و به خاطر تنها بودن حس می‌کرد که باید بمیرد. اما یکدفعه در زده شد و آلن دولن با گربه‌ای به خانه‌اش آمد و او را نصیحت کرد. بعد از رفتن او حس رضایت داشت. داستان فضای تخیل دارد. واگویه‌های دختر را نشان می‌دهد. هر چند من دوست داشتم زنانگی و دخترانگی این شخصیت را ببینم. حضور آلن دولن ناگهانی است. کاش نویسنده برای حضور او در داستانش پلی برای ورود ایجاد می‌کرد تا حضورش توجیه شود. دیالوگهای هر دو را دوست داشتم. فقط سوالی برایم بوجود آمد و آن این بود که آلن از کجا فهمیدی دخترک ناامید است و مشکلی دارد؟ نویسنده می‌توانست به این سوال با آوردن کدهایی در داستان جواب بدهد. ناامیدی و یاس مضمون این داستانک بود. اما حضور گربه آلن برای دختر داستان برایم زیبا بود. انگار او آمده بود تا دخترک را از تنهایی نجات بدهد. ممنونم از خانم بهرامی عزیز🙏 @shahrzade_dastan
شهرزاد داستان‌📚📚
#چالش_هفته نوشته نرگس کیانی 🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀🍀 بستنی را که از دست مغازه دار گرفت تند و فرز 10تومان روی پیش
👆👆👆👆 داستان خانم کیانی را خواندم. درباره پسری به اسم حسن بود که با دیدن سنجاقکی در دست دوستش پدر و مادرش را به خاطر می‌آورد و به هوش می‌آید. داستان جالبی بود. مخصوصا آنجا که شخصیت با دیدن سنجاقک به گذشته فلش بک زده است. من حس میکنم این متن برشی از یک داستان بلند است یا حداقل می‌تواند این گونه باشد. ما شناخت کافی از حسن نداریم. به نظرم ضروری بود که شناخت اولیه‌ای از حسن داشته باشیم. مساله‌ و گرهی برای حسن در داستان نشده است و ماجرا یهویی و ناگهانی پیش رفته است. کاش این اتفاق در میان گرهی که برای شخصیت بوجود می‌آمد اتفاق می‌افتاد و داستان با تعلیق پیش می‌رفت. وگرنه با این متن خواننده دچار سردرگمی میشود که اصلا چه شده که حسن دچار فراموشی شده است؟ یا پدر و مادر واقعی حسن کجا هستند و چه اتفاقی برایشان افتاده است. لازم است نویسنده پاسخ همه پرسش‌ها را به مخاطب بدهد تا او را از سردرگمی نجات بدهد. ممنونم از خانم کیانی عزیز.🙏🙏🙏 @shahrzade_dastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
یک قاچ کتاب📚📚📚 _فکر نمی‌کنید اگر آدم واقعا بتواند داستان زندگی اش را بخواند خیلی جالب باشد ؟ داستان زندگی ای که یک نویسنده ی دانای کل با صداقت و درستی تمام نوشته باشد و با تصور کنید که به یک شرط می‌گذارند شما آن را بخوایند ، به شرطی که هرگز یادتان نرود که با اینکه قبلا نتیجه اعمالتان را کاملا می‌دانید و دقیقا می‌دانید چه ساعتی می‌میرید ، باز هم مجبور باشید به زندگی عادی تان ادامه دهید. به نظرتان در این صورت چند نفر از مردم جراتش را دارند یک همچین کتابی را بخوانند ؟ و چند نفر می‌توانند جلوی کنجکاوی شان را بیگیرند و آن را نخوانند ؟ _من رمز واقعی خوشبختی را کشف کرده ام و آن این است که باید برای حال زندگی کرد و اصلا نباید افسوس گذشته را خورد یا چشم به آینده داشت بلکه باید از همین لحظه بهترین استفاده را برد. _جودی: وقتی آدم به کسی ، محلی ، یا روشی خاصی از زندگی عادت کرد و بعد آن را از دست داد یک جای خیلی خالی در دل آدم باقی می‌ماند و یک نوع حسی مثل مالش رفتن دل به انسان دست می‌دهد. _جودی عزیزم! … ما به اندازه خاطرات خوشی که از دیگران داریم آنها را دوست داریم و به آنها وابسته می‌شویم و هر چه خاطرات خوشمان از شخصی بیشتر باشد علاقه و وابستگی ما بیشتر می‌شود. پس هرکسی را که بیشتر دوست داریم و میخواهیم بیشتر دوستمان بدارد باید برایش خاطرات خوش زیادی بسازیم تا بتوانیم در دلش ثبت شویم… دوستدار تو: بابا لنگ دراز _آدم هیچ وقت هوس چیزهایی که نداشته نمی‌کند ، ولی محروم ماندن از چیزهایی که آدم فکر میکند حق طبیعی اش است ، خیلی سخت است. 📚بابا لنگ دراز ✍جین وبستر @shahrzade_dastan
صحنه در داستان قسمت دوم
صحنه در داستان قسمت دوم 🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻🌻 جمله شروع داستان بوسهٔ بیرحمانه نوشته جان هاسکین پورتر هم که در مجلهٔ کازموپولیتن چاپ شده در برانگیختن این کنجکاوی موفق است. حالا که عاشق شده بود در زندگی اش دو ترس بزرگ داشت یکی این ترس جدید و دیگری همان ترس قدیمی. و همین طور جملهٔ شروع داستان زندگی خوش کوتاه فرنسیس مکومبر نوشتهٔ ارنست همینگوی حالا دیگر وقت ناهار بود و همه نشسته بودند زیر سقف سبزرنگ چادری که برای غذاخوری بنا شده بود و وانمود میکردند که هیچ اتفاقی نیفتاده. شروع داستان علاوه بر ،تعلیق چه ،کسی، کجا، کی و چرا، باید مخاطبان بالقوه داستان را هم مشخص کند. شروع داستان یک عروسی دیگر نوشتهٔ مریای بات که در مجله چیتلین چاپ ،شده صدای زنانه ای دارد. الاین مادر ،عروس تکانی خورد و از گذشته به حال آمد. خیلی ناراحت کننده بود که در عروسی تنها دخترش یاد این مسئله دردآور بیفتد. هر داستانی باید چند صحنه داشته باشد؟ کاش این سؤال جواب مشخصی داشت اما هیچ جواب قطعی یی وجود ندارد جواب این سؤال بستگی دارد به عمل داستانی و نوع مخاطبان؛ مثلاً داستانهای مردان و داستانهای عامیانه در مقایسه با داستانهای زنان و داستانهای اصیل به حرکت و در نتیجه به صحنه های بیشتری نیاز دارند ولی طول و تعداد صحنه ها هیچ اهمیتی ندارد. بگذارید این طور بگویم که تنها دو نکته قطعی دربارهٔ صحنه در داستان وجود دارد. اول این که عمل داستانی و روابط شخصیتها باید در آغاز و پایان صحنه متضاد یکدیگر ،باشند و دیگر اینکه هر صحنه ای باید آن پنج «باید» را در خود داشته باشد. هیچوقت پیش از آنکه برنامه و طرح اولیه ای از صحنه ها را تهیه کنید نوشتن داستانی را شروع نکنید. مطمئن باشید که با تهیهٔ این طرح اولیه در حقیقت دارید طرح اولیهٔ موفقیتتان را تهیه میکنید. 🌻ساخت و پرداخت صحنه / جیمز بی. هال هر نوشته ای در مکانی اتفاق میافتد. در لحظه نگارش داستان - و حتا پیش از آن همۀ نویسنده ها اهمیت زیاد صحنه را درک میکنند. اهمیت صحنه در این است که عامل مشترک ساختار پی رنگ، شخصیت پردازی الزامهای درون مایه ای و شناسایی شخصیت و عمل داستانی است. قانون اول هال کسی که نمیتواند یک صحنه بنویسد نمیتواند داستان بنویسد. ادامه دارد 📚حرفه داستان نویس۳ ✍فرانک ای دیکسون/ ساندرا اسمیت @shahrzade_dastan
Ali-Fani-Ziyarat-Ashoura (1).mp3
11.65M
شب سوم محرم_ زیارت عاشورا به یاد حضرت رقیه (س) سلام دوستان شهرزادی. از اول ماه محرم به مدت چهل شب برای برآورده شدن حاجات همه اعضا متوسل می‌شویم به امام حسین (ع) و زیارت عاشورا را با هم می‌خوانیم. التماس دعا @shahrzade_dastan
یه رسم قدیمی توي بازار طلا فروشا هست که روز سوم محرم گوشواره نمی فروشن.😭 السلام_علیک یا رقیه بنت الحسین(ع) @shahrzade_dastan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حوزه هنری انقلاب اسلامی استان اصفهان با همکاری قرارگاه آوینی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی برگزار می کند. ♨️ اولین دوره جایزه ملی🇮🇷 👈 *"داستان و بازآفرینی"* 🎖 📣 فراخوان دریافت آثار داستانی در پنج بخش، 🏆با جوایز ارزنده؛ 1⃣ *رمان* 🥇نفر اول 100 میلیون تومان 🥈نفر دوم 50 میلیون تومان 🥉نفر سوم 30 میلیون تومان 2⃣ *داستان کوتاه* 🏅10 جایزه 10 میلیون تومانی 3⃣ *داستان کوتاهِ کوتاه* 🏅2 جایزه 5 میلیون تومانی 4⃣ *جستارنویسی* 🏅2 جایزه 10 میلیون تومانی 5⃣ *طرح رمان* 🏅10 حمایت از تولید اثر هرکدام به ارزش 30 میلیون تومان ⏳ *مهلت ارسال آثار: 30 شهریور 1403* 📥 ثبت نام و ارسال آثار فقط از طریق: www.dastanvabazafarini.ir 💬 ادمین دبیرخانه در پیام رسان بله: @dastanvabazafarini_live
فراخوان استان اردبیل‌خوانی(اردبیل اوستانی اوخونوشو) به مناسبت هفته اردبیل، انتشارات یایلیق برگزار می‌کند: از عموم محققان، هنرمندان، نویسندگان و شعرای استان اردبیل، خواهشمندیم آثار خود را اعم از شعر، داستان و مقاله با موضوعات: ۱- معرفی آثار تاریخی، طبیعی و گردشگری این استان. ۲- معرفی صنایع دستی استان مذکور. ۳- معرفی آیین‌ها، آداب و رسوم محلی و مذهبی، بازیهای محلی و... ۴- داستانهای تاریخی، اسطوره‌ای، باورها، فولکلور و خاطرات شفاهی درمورد اشخاص، مکانها و.. ۵- ایل و تبارشناسی محل سکونت خود در استان اردبیل. ۶- ریشه‌شناسی اسامی جغرافیایی(در قالبهای علمی، نقلی و شفاهی) اعم از شهرها، روستاها، محلات، چشمه‌ها، دریاچه‌ها و... ۷- معرفی مشاغل بومی و ابزارآلات آنها چه به صورت علمی و چه به صورت نقل‌های تاریخی، شفاهی، اسطوره‌ای و... ۸- داستانهای شفاهی درمورد حیوانات، پرندگان، درختان و.. ۹- معرفی چهره‌های مشهور و گمنام هنری، علمی، تاریخی، مذهبی، پهلوانی و آثار و زندگی و سرگذشت آنها. *** شرکت‌کنندگان می‌توانند آثار خود را به ایمیل ss.donyavi@gmail.com و یا در واتساپ و تلگرام به شماره ۰۹۳۵۸۰۱۷۹۶۷ تا ۳۱ مرداد ۱۴۰۳ ارسال فرمایند.