eitaa logo
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
74 دنبال‌کننده
2.1هزار عکس
1.9هزار ویدیو
2 فایل
@Yazinb69armaghan اینجامحفل آسمانی شهیدیست که در سالروز تولدخودوهمزمان با ایام فاطمیه در۳فروردین۱۳۹۴درعراق به شهادت رسید. 👇🌹👇 #جهت_تبادل @ahmadmakiyan14 #یازهرا‌...🌹 #کانال_مهندس_شهید_هادی_جعفری🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🌿 جــــــانم! هر زمـــــان ڪہ مے گوییم: العجل یـــــا مولای یـــــا صاحب الزمـــــان! زمزمه هایت را میشنوم که می گویی صبر کن چشم دلت نـــــیل شود می آیم شعر مـــــن حضرتـــــهابیل شـــــود می آیـــــم قول دادم که بیایم بـه خدا حرفی نیست دل بـه آیینه که تبـــــدیل شـــــود می آیم
"بہ‌قول‌ آقامصطفی‌ صدرزاده" کسۍ‌کہ‌ توے‌ هیئت‌ فقط‌ سینہ‌ می‌زنہ‌ خیلے کار بزرگے نمیڪنه... کسے‌کہ‌ سینہ‌ مۍ‌زنہ‌ فقط‌ یہ‌ سینہ‌زنہ‌‌، شیعہ‌ۍ‌ مرتضی‌ علے باید با رفتارش‌ عشقش‌ رو ثابت‌ کنہ‌ 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
یکی‌ از ذکرهایۍ که مُدآم زیر لب زمزمہ می‌کرد این بود: [اَللّهُمَّ‌ولا‌تَکِلنی‌إلی‌نَفسی‌طَرفَةَ‌عَینٍ‌أبداً] خدایآ حتی به اندازه‌ۍ چشم‌ بر هم زدنی مرا بہ حآل‌خودم وامگذار ! 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
#کتاب_شهید_چمران 🌹🍃 🌷🕊#زندگی_نامه_و_خاطرات : #شهید_دکتر_مصطفی_چمران فصل سوم ..( قسمت سوم)🌹🍃 🌷
🌹🍃 🌷🕊 : فصل سوم ..( قسمت چهارم)🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین دستور داده بود تا تعداد زیادی الوار بلند، از همان الوارهای بنایی تهیه کنند بعد قوطی های خالی کمپوت و کنسرو را با کمی روغن سوخته و کاه پر کرده و روی هر کدام از تخته ها نصب کنند. غروب که می شد قوسی ها را روشن می کردند و الوارها را با فاصله روی یک کانال در شمال کرخه شناور می کردند دشمن که از دور آتش روی این الوارها را می دید تصور می کرد که قایق های ایرانی از روی رود به سمت آن ها می رود و هر چه گلوله داشت توی کانال می ریخت اوایل جنگ مشکل کمبود گلوله خمپاره داشتیم مصطفی با خنثی کردن خمپاره های عمل نکرده ایده ساخت آن را ارائه کرد با این کار حتی اولین قبضه خمپاره 60هم به دست مهندس سنایی ساخته شد. حدود یک ماه برنامه مصطفی این بود صبح تا شب در ستاد بود و برنامه ریزی می کرد شب ها به شکار تانک می رفت بعد از ظهرها اگر کاری پیش نمی آمد یک ساعت می خوابید کم کم همه بچه ها مثل خود مصطفی شدن بودند لباس پوشیدن ، سلاح دست گرفتن و حتی حرف زدنشان. بعضی ها هم ریش شان را کوتاه نمی کردند تا بیش تر شبیه مصطفی شوند وقتی روی خاک ریز را می رفتند دولا نمی شدند سرشان را هم نمی دزدیدند بعدها که به جاهای مختلف و گروهان های دیگر منتقل شدند آن ها را از روی همین ویژگی ها می شناختند. طرح زیر دریایی را هم مصطفی مطرح کرد زیر دریایی دو نفر ظرفیت داشت و برای شناسایی منطقه و انهدام پل مارب دارخوین طراحی شده بود هدف از اجرای طرح این بود که با پیاده کردن نیرو سنگرهای عراق را از طریق آب منهدم کنند اصل غافل گیری دشمن از ایده های مصطفی در اجرای عملیات بود. پل یونولیت یکی از طرح های انجام شده مصطفی بود که توی جنگ، خیلی به کار رزمنده ها آمد مهم ترین ویژگی پل این بود که اگر ترکش هم به آن می خورد هم چنان در سطح آب شناور باقی می ماند. این پل ابتدا از تیوپ تراکتور و چوب تراش و الوار ساخته شده بود بعدها تکامل یافت و با ورق گالوانیزه و یوندلیت ساخته شد همین نوع پل به صورت کامل تر در جزیره مجنون به طول بیست و دو کیلومتر پل خیبر اجرا شد. هر چند روز یک بار می آمد از اول خط سنگر به سنگر می رفت بچه ها را بغل می کرد و می بوسید دیگر عادت کرده بودیم یک هفته که می گذشت دلمان حسابی تنگ می شد اگر کسی یک قدم عقب تر می ایستاد و دستش را دراز می کرد همه می فهمیدند بار اوبش است آمده پیش دکتر دکتر هم بغلش می کرد و ماچ و بوسه حسابی. بنده خدا کلی شرمنده می شد و می فهمید چرا بقیه جلو نمی آیند یا اگر بیایند صاف می روند توی بغل دکتر. 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
اے منتقم خوڹ حُسـین مہـدے جاڹ فرموده‌اے براے مڹ دعا ڪڹ ظہـورم را تقاضا از خدا ڪڹ مداوم عجـل الله اسٺ وِردَم دعايے هم تو بر احوال ما کن 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
حسین در حفظ قرآن خیلی کار می‌کرد روزی یک صفحه ثبت و حفظ می‌کرد او علاوه بر این که یک ذاکر با اخلاص بود، در خانواده نیز خصوصیات ویژه‌ای داشت. حسین همیشه دست و پای من و مادرش را می‌بوسید تا ثواب ببرد..:) 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
نهج البلاغه ~•🌿🌵•~ ره آورد  كسی كه نهان خود را اصلاح كند، خدا آشكار او را نیكو گرداند، و كسی كه برای دین خود كار كند، خدا دنیای او را كفایت فرماید، و كسی كه میان خود و خدا را نیكو گرداند، خدا میان او و مردم را اصلاح خواهد كرد.  (حكمت ۴۲۳) 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
در موقع نماز خواندن چند دقیقه ای فکر کنید و بعدا نماز بخوانید نماز را با حضور قلب بخوانید و به معنی آن توجه بیشتری داشته باشید. 🌷🕊 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
#کتاب_شهید_چمران 🌹🍃 🌷🕊#زندگی_نامه_و_خاطرات : #شهید_دکتر_مصطفی_چمران فصل سوم ..( قسمت چهارم)🌹🍃
🌹🍃 🌷🕊 : فصل سوم ..( قسمت پنجم)🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین دکتر منوچهر دوایی پزشک امام خمینی ، کار جراحی پای مصطفی را انجام داد دکتر عبدالجلیل کلانتر هرمزی به همراه دکتر دوایی، مصطفی را به اتاق عمل بردند دکتر هرمزی تعریف می کرد که یک ترکش قوزک پای چپ و یک گلوله ران راستش را مجروح کرده بود دیدیم همه تخت ها پر است بالاخره تختی پیدا کردیم و چون داروی بی هوشی وجود نداشت شهید چمران را بدون بیهوشی عمل کردیم یک دفعه دکتر دوایی گفت: ببین دکتر چمران در چه وضعی است. من سرم را بر گرداندم و دیدم فک دکتر چمران تکان می خورد گفتم: آقای چمران درد که ندارید گفت: آقایان به کار خودشان مشغول باشند من هم به کار خودم مشغول باشم او با آن حالت در حال ذکر گفتن بود این ذکر خواندن دکتر چمران برای من همیشه یک درس و یادگار بودکه چطور دکتر با آن درد بسیار زیاد عمل هیچ آه و ناله ای نمی کرد و این توانایی تنها از مردان بزرگ حق تعالی میسر است. مصطفی پایش را پچ گرفته بود اما دلش را نه راه رفتن سخت اش بود بنابرای این بار با پرواز کردن خودش را به جبهه رساند به رغم اصرار و پیشنهاد مسئولین و دوستان حاضر نشد که برای معالجه به تهران برود تمام مدت نقاهت را توی ستاد گذراند در حالی که کنار تختش پر بود از نقشه های نظامی منطقه ، نقشه مقدار پیش روی دشمن و حرکت نیروهای خودی. قدرت جبهه رفتن نداشت اما نگاهی هم از نقشه ها کنده نمی شد هر روز پیشنهادهای مختلف نظامی مهندسی و حتی فرهنگش را که به ذهنش می رسید یادداشت می کرد و ارائه می داد کمک م زخم های پا بهتر شد دیگر نمی توانست سکون را تحمل کند و با چوب زیر بغل راهی جبهه شد. نبرد بیست و هشتم صفر پانزدهم دی ماه پنجاه نه که اتفاق افتاد دیگر تاب نشستن نداشت بخشی از نیروها شکست خورده بودند و فاجعه هویزه به بار آمده بود زود دست به کار شد تعدادی از رزمنده ها را جمع کد و با چند هلیکوپتر که خودش فرماندهی آنها را به عهده داشت با همان چوب زیر بغل »اده حمله به نیروها پشنیبانی و تدارکاتی دشمن در جاده جفیر به طلائیه شد. 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
✨خورشیـد با اجازه رویت طلوع کرد قلبم سلام گفت و تپیدن شروع کرد ✨آقای مهـربانِ غزل های من سلام باید که در برابرِ اسمت رکوع کرد 🌿 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
❣ بیا گل نرگس جهان جای توست دو صد ترانه به لبها، همه برای توست بیا گل نرگس به جان تشنه عشق دعا دعای ظهور است ‌و همه ‌برای توست 🌹تعجیل در فرج صلوات🌹 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
ما عاشقیم عاشق آقای ڪربلا ما زنده ایم زنده بہ رویای ڪربلا ای ڪاش نامہ‌ی عمل ما بدل شود با مُهر یاحسین، بہ ویزای ڪربلا... 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
از دهانش پرید که تو بالاخره از طریقِ این چشم‌هات میشی.. چشماش درخشید و پرسید:چرا..؟! گفت: چون خدا به این چشم‌ها هم جمال داده هم کمال.. این چشم‌ها در راهِ خدا بیداری زیاد کشیده.. اشک هم زیاد ریخته.. .. 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
#کتاب_شهید_چمران 🌹🍃 🌷🕊#زندگی_نامه_و_خاطرات : #شهید_دکتر_مصطفی_چمران فصل سوم ..( قسمت پنجم)🌹🍃
🌹🍃 🌷🕊 : فصل آخر ..( قسمت آخر )🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین خود دکتر طرح تسخیر دهلاویه را از طریق ستاد جنگ های نامنظم و به فرماندهی ایرج رستمی اجرا کرد نیروهای مومن ستاد پلی ابتکاری و چریکی بر روی رودخانه کرخه زدند از رودخانه عبور کردند و دهلاویه را فتح کردند این اولین پیروزی پس از عزل بنی صدر از فرماندهی کل قوا بود سرمشقی برای پیروزی های بعدی. در سی ام خرداد ماه هزار سیصد و شصت یعنی یک ماه پس از پیروزی در ارتفاعات الله اکبر مصطفی در جلسه فوق العاده شورای عالی دفاع در اهواز با حضور مرحوم آیت الله اشراقی شرکت کرد. این آخرین جلسه شورای عالی دفاع بود که مصطفی در آن شرکت داشت فردای آن روز، روز غم انگیز و بسیار سخت و هولناکی بود. نزدیکی های صبح ایرج رستمی فرمانده منطقه دهلاویه به شهادت رسید. سرگرد ایرج رستمی افسر هوا برد شیراز بود ولی درجه خود را برداشته بود و توی منطقه و خط مقدم همراه بسیجی ها می جنگید به تعبیر هم رزمان مصطفی، رستمی برای چمران شبیه حضرت عباس بود برای امام حسین مصطفی به شدت از شهادت رستمی افسرده و ناراحت بود می گفت: خدا رستمی را دوست داشت و برد اگر ما را هم دوست داشته باشد می برد. دهلاویه در فاصله ۶۵کیلومتری اهواز قرار دارد رودخانه کرخه هم که از حمیدیه به سوسنگرد و سپس از مجاورت دهلاویه می گذرد حساسیت نظامی منطقه را زیاد کرده بود مثل همیشه ایستاده بود روی خاک ریز داشت مقدم پور که به جای شهید رستمی آمده بود را نسبت به منطقه توجیه می کرد ناگهان سه تا خمپاره پشت سر هم آمد ترکش صورت مقدم پور و سینه اصغر حدادی راننده دکتر را شکافت و هر دو بلافاصله شهید شدند اما دکتر هنوز زنده بود ترکش خمپاره شصت به پشت سرش اصابت کرده بود در بیارستان سوسنگرد هر کاری که می شد انجام شد ولی خون ریزی بند نمی آمد عصر سی و یکم خرداد هزار سیصد شصت پیکر بی جان دکتر مصطفی چمران به اهواز رسید. خیلی گریه می کردم گریه سخت یک دفعه خدا آرامشی به من داد فکر کردم خب ظهر قرار است جسد مصطفی بیاید باید خود را آماده کنم برای این صحنه. مانتو شلوار قهوه ای سیر داشتم آن را پوشیدم و رفتم پیش خانم خراسانی حالم خیلی منقلب بود برایش تعریف کردم که دیشل چه شد و این که مصطفی امروز دیگر شهید می شود او عصبانی شد چرا این حرف ها را می زنی گفتم اما امروز ظهر دیگر تمام می شود. هنوز خانه اش بودم که تلفن زنگ زد گفتم برو کهمی خواهند بگویند مصطفی تمام شد او گفت حالا می بینی که این طور نیست تو داری تخیل می کنی گوشی را برداشت و من نزدیکش بودم با همه وجودم گوش می دادم که چه می گوید و او فقط می گفت نه نه بعد بچه ها آمدند مارا ببرند بیمارستان. گفتند دکتر زخمی شده من بیمارستان را می شناختم آنجا کار می کردم وارد حیاط شدیم. خودم می دانستم مصطفی شهید شده و در سردخانه هست زخمی نیست. رفتم سردخانه و یادم هست آن لحظه که جسدش را دیدم گفتم اللهم تقبل منا هذا القربان و بالاخره بدن خسته و خونینش در قطعه ۲۴ ردیف ۷۱ شماره ۲۵ بهشت زهرای تهران آرام گرفت. 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
﷽❣ ❣﷽ دردم به جز وصال تو درمان نمی شود بی تو عذابِ فاصله آسان نمی شود افسانه نیست آمدنت، لیک در عیان این قصه بی حضور تو امکان نمی شود. 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
بوی عطر عجیبی داشت نام عطر را که میپرسیدیم جواب سر بالا میداد شهید که شد در وصیت‌نامه‌اش نوشته بود: به خدا قسم هیچ گاه عطری به خود نزدم هر وقت خواستم معطر بشم از ته دل میگفتم: "السلام‌علیک‌یا‌اباعبدالله‌الحسین‌علیه‌السلام" 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
بیاییدباخدازندگی‌کنیم، نه‌اینکه‌گاهی‌بهش‌سربزنیم؛ تاباکسی‌زندگی‌نکنی، نمیتونی‌اونوبشناسی‌وباهاش‌انس‌بگیری..! اگه‌یه‌مدت‌شب‌وروزباکسی‌زندگی‌کنی، بهش‌مانوس‌میشی.. اگرباخداانس‌پیداکنی،شدیدابهش‌علاقمند‌میشی! خداتنهاانیسی‌ست‌که مأنوس‌خودش‌روهیچوقت‌تنهانمیذاره 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
#کتاب_شهید_چمران 🌹🍃 🌷🕊#زندگی_نامه_و_خاطرات : #شهید_دکتر_مصطفی_چمران فصل آخر ..( قسمت آخر )🌹🍃
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 با سلام خدمت شما بزرگواران کانال شهید مهندس هادی جعفری 🌷🕊 را هر شب قسمتی از این کتاب را در کانال قرار دهیم. نام: سید حمید نام خانوادگی: میرافضلی نام پدر: سید جلال تاریخ تولد: ۱۳۳۵/۱۱/۱۷ تاریخ شهادت: ۱۳۶۲/۱۲/۲۲ ...🌹🍃 هدیه به روح شهدا و شهدای مدافع حرم آل الله صلوات💐 🌷اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌷 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🍃🌹 مهندس مدافع حرم شهید هادی جعفری🌹🍃
🕊🌷بسم رب الشهدا و الصدیقین 🌷🕊 با سلام خدمت شما بزرگواران کانال شهید مهندس هادی جعفری 🌷🕊 #قصد_داریم
🌹🍃 : 🕊🌷 فصل اول ..( قسمت اول)🌹🍃 🌷🕊بسم رب الشهدا و الصدیقین🌷🕊 هفدهم بهمن ماه سال ۱۳۳۵ و در یکی از روزهای سرد زمستان پنجمین فرزند خانواده ما به دنیا آمد پدرم دوست داشت اسم او سید غلام رضا باشد اما مادرم نام او را سید حمید گذاشته بود خوابی دیده بود و بر این اسم هم پافشاری می کرد آخر سراسم او را در شناسنامه سید غلام رضا گذاشتند ولی خانواده سید حمید صدایش می کردند و همه او را به نام سید حمید شناختند. در محله قطب آباد شهرستان رفسنجان که الان محدوده خیایان شریعیتی را در بر می گیرد زندگی می کردیم این محله از جمله محله های رفسنجان نظیر کمال آباد، عباس آباد، رحمت آباد، رستم آباد، فیض آباد است که در این شهر قرار دارد. پدرم سید جلال میر افضلی و مادرم بی بی فاطمه اصالتا اهل مهریز یزد و هر دو از سادات و مومنان بودند که از سال ها پیش ساکن رفسنجان شدند پدرم مدتها کارگر شهرداری و فرمانداری بود اما بسیار به لقمه ای که به خانه می آورد دقت می کرد او اعتقاد داشت که لقمه حلال در سرنوشت فرزندانش بسیار موثر است. مادرم حمید را باردار بود که خواب می بیند دست کرده در جبیش و یک سکه در آورده که روی سکه نام پنج تن آل عبا علیها السلام نوشته شده سکه را در جیبش می گذارد و محکم آن را می گیرد صبح که بلند می شود خوابش تعبیر می شود این بچه هم مانند بچه های دیگرش پسر می شود مادر او را نذر پنج تن آل عبا کرد برای همین هر وقت می خواست برای حمید نذری کند نذر پنج تن علیهما السلام می کرد. بین الطلوعین فاصله زمانی از اذان صبح تا طلوع آفتاب است حدود یک ساعت و نیم طول می کشد در روایات از این زمان به ساعتی از ساعات بهشت یاد شده و آثار و برکاتی برای آن بیان شده انسان به این نتیجه می رسد که اگر می خواهد خوشبختی و سعادت دنیا و آخرت را داشته باشد و از بدبختی ها رهایی یابد در این ساعات بهشتی بیدار بماند. حتی گفته شده که فرشتگان در این ساعات در حال تقسیم روزی هستند و اگر خواب بمانیم از روزی خود باز مانده ایم. بیداری بین الطلوعین در خانواده ما تبدیل به یک فرهنگ شده بود خواندن نماز صبح و بعد خواندن قرآن و بیداری تا طلوع آفتاب. صبح زود همه برای نماز صبح بیدار می شدند در همه ما را بلند می کرد بدون اینکه اعتراضی باشد همگی نماز می خواندیم. من و یکی از برادرها در پمپ بنزین کار می کردیم برادر دیگرم هم نقاش بود و محمد رضا هم اهل تحصیل و علم. حمید هم مشغول مدرسه. وقتی صبح زود کار را شروع می کردیم ساعاتی بعد از غروب آفتاب و خوردن شام مختصر می خوابیدیم برای همین هم سالم بودیم هم شاداب و سرحال. بعدها متوجه شدم که این سبک زندگی که والدین ما بر آن اصرار داشتند بسیار مورد سفارش در کتاب دینی بوده است.زندگی زیبای ما در کنار پدر و مادر ادامه داشت تا اینکه در سال ۱۳۶۹ پدر ما حاج جلال و در سال ۱۳۸۰مادر ما به دیدار اجداد طاهرین خود رفتند. ...🌹🍃 🍃🌹اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم🌹🍃 🌹 🔹🌹 🌹🕊🌹 🕊🔹🌹🕊🔹🌹🕊🔹 🌷🕊 🌹🍃 ...🌹🍃 ..🌷🕊 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 @shahid_hadi_jafari65 🍃🌹🕊🌷🕊🌹🍃 ---~~ 🌴 ...🌴~~---
اے قیام ڪنندهٔ بـہ حق جہــاڹ انتظار قدومت را می کشد چشمماڹ را بہ دیده وصاڸ روشڹ ڪڹ اے روشڹ تر از هر روشنایی 🌤أللَّھُـمَ عجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرج 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---
🍃🌸 ✅زنان مهدوی را دست کم نگیرید؛ 🔷 ، اگر نتوانند مانند حضرت زهرا (سلام الله علیها)، سرباز امام زمانشان باشند؛ 🔶مانند حضرت ام البنین(سلام الله علیها)، مربی سربازان امام زمان میشوند. 💢راهت را برای عاقبت بخیری انتخاب کن: برای امام زمانت فاطمه ای یا ام البنین؟ 🌹🏴 ....🌹🏴 ....🌹🏴 🌷🕊 @shaid_mohands_hadi_jafari65 🌹🏴 ‌ ---~~ 🌴 ...🌴~~---