eitaa logo
کانال شاخه طوبی
15.1هزار دنبال‌کننده
4.9هزار عکس
2هزار ویدیو
59 فایل
اولین کانال نشر آثار حضرت علامه حسن زاده آملی و شاگردان ایشان در ایتا و تلگرام
مشاهده در ایتا
دانلود
هُو ✨نمازگزار با افريدگارش گفتگو ميكند ، و جَسته جَسته بدانجا ميرسد كه هميشه و همواره خودش را در پيشگاه او مي بيند ، و هيچگاه خودش را فراموش نميكند ، و پيوسته كشيك خويش ميكشد تا درست گفتار و نيكو كردار و پاكيزه رفتار باشد ✨و مي يابد كه با انجام دادن اين آيين و روش پسنديده و روش بسيار سودمند و ارزشمند و گرانبها ، دارد خودش را راست و درست مي سازد ✨پيامبر بزرگوار اسلام فرمود : اگر ميخواهيد با خدا گفتگو كنيد نماز بخوانيد ، و اگر ميخواهيد خدا با شما گفتگو كند قرآن بخوانيد هزار و يك كلمه ج ٢ 📚 علامه حسن زاده آملی ✍️ @shakhehtoba
. 📬حقیقت دین چیست؟ . دين عبارت است از جعل و تنظيم اسرار تكويني و طبيعي مسير تكامل انساني كه بر طبق ناموس آفرينش و متن حقيقت و واقعيت خارج بلسان سفراء الهي كه اهل طهارت و عصمت و امام قافله انسانيت‌اند بيان شده است و همان صراط مستقيم و صراط الي الله و صراط الله است ان ربي علي صراط مستقيم كه چون صراط مستقيم بازگو شود بصورت دين در مي‌آيد و چون دين را در خارج پياده كنيم متن صراط مستقيم و مسير الي الله و صراط الله است و صراط مستقيم يك راه و يك حقيقت بيش نيست و بقول ارشميدس (كما في المواقف، و في شرح التذكره للبرجندي) المستقيم اقصر خط واصل بين النقطتين پس دين يكي بيش نخواهد بود ان الدين عند الله الاسلام و دين و ديندار كه راه و راه‌پيما است هر دو يك حقيقتند كه ديندار خود متن صراط تكامل انساني است و انسان كامل كه واسطه فيض الهي و امام قافله انساني است متن همين دين و صراط است فافهم. . . . 📚هزارویک نکته، نکته ۸۱ @shakhehtoba
💠 «بسم الله الرحمن الرحیم» ⚫ قال الحکیم (جلّت عظمته)؛ انا لا نضیع اجر من احسن عملا مصیبت ارتحال علامه فقید، عبد صالح، حضرت آیت الله علامه حسن زاده آملی «طیب الله نفسه الزکیه»، منحصر به بیت و زادگاه ایشان نبوده است، چنان که خود در تفسیر والجبال أوتادا (نبا/۷) فرمودند: "در این عصر محمدی(ص) می بینید که تک تک مردانی پیدا می شوند که اوتاد زمین اند. این اوتاد، آحادی در بین مردم هستند که کوههای اجتماع و ملجأ و پناهگاه اند." همراهی، همدلی، همدردی و تسلیت و تعزیت مردم بزرگوار و عزیز ایران در ارتحال این عالم ربانی، حکیم الهی و علامه ذوالفنون قابل وصف نیست. ضمن حمد و ستایش بیکران خدای سبحان، برای همه الطاف، عنایت ها و نعمتهای بی پایان، بدینوسیله از مقام معظم رهبری(دامت برکاته)، حضرات مراجع عظام، رؤسای محترم کشوری و لشکری، رئیس محترم مجمع تشخیص مصلحت، رئیس محترم جامعه مدرسین حوزه علمیه، سایر مسئولین محترم نظام در رده های مختلف، ائمه جمعه سراسر کشور، نمایندگان ولی فقیه در نهادها و سازمان ها، صدا و سیما به خصوص رئیس محترم صدا و سیمای مازندران، شاگردان، عالمان، فرهیختگان و طلاب مکرم، شعرا و هنرمندان، اساتید حوزه و دانشگاه، دانشگاهیان، پزشکان و دانشجویان محترم، علاقه مندان ایشان در کشورهای مختلف و سایر قشرهای مردم عزیز ایران، به خصوص مردم شریف ایرا و آمل و مازندران که با حضور در مراسم تشییع و تدفین و مجالس ترحیم و تکریم و ارسال پیام تسلیت، اظهار همدردی کرده و موجب تسلای خاطر بازماندگان شدند، کمال تشکر را داریم و سلامت، سعادت، عافیت و عاقبت بخیری همگان را از درگاه ایزد منان مسألت داریم. شاید تسکین دل همه ما، غزل ایشان باشد با این مطلع: ◾مژده ای دل که شب هجر به پایان آمد پیک روح القُدُس از جانب جانان آمد و مقطع: ◾حمدُ لِلّه که حَسَن تا زِ ندایِ خوشِ دوست ارجعی را بشنیده است، غزلخوان آمد 🖤 بیت مرحوم آیت الله علامه حسن زاده آملی اول ربیع الأول ۱۴۴۳ مصادف با ۱۶ مهرماه @shakhehtoba
🔴دو خاطره اسطرلابی از علامه حسن‌زاده آملی 🖊احمدحسین شریفی؛ 🔲مقدمه: اسطرلاب به معنای «ستاره‌یاب» است که دستگاهی قدیمی است که هزاران سال پیش توسط متخصصان علم هیأت برای رصد ستارگان ساخته شده بود، این دستگاه در زمان خودش به منجمان کمک می‌کرد که پاره‌ای از محاسبات نجومی را با دقت قابل قبولی انجام دهند. البته ابزارهای ستاره‌یابی و دانش نجوم در دوران معاصر آنقدر پیشرفت کرده است که دستگاه اسطرلاب در برابر آنها شبیه اتومبیل‌ پلاستیکی در برابر پیشرفته‌ترین اتومبیل‌هاست. ⭕️خاطره اول: 🔶شب چهاردهم شعبان سال ۱۳۷۳ به همراه سه نفر از دوستان توفیق شرفیابی به محضر آملی را یافتیم. شبی بسیار خوش و به یادماندنی بود؛ درست مثل همه دیدارهای دیگر با ایشان پر از لطایف قرآنی و نکات عرفانی و علمی بود. 🔶از جمله خاطراتی که آن شب بیان کردند این بود که فرمودند زمانی که در مدرسه مروی بودم (ایشان در شهریور ۱۳۲۹ به تهران آمدند و تا مهر ۱۳۴۲ در تهران بودند)، کتابخانه مدرسه دستگاه اسطرلابی داشت که در اختیار من بود. می‌فرمودند حجره من در مدرسه به گونه‌ای بود که درب آن رو به روی درب ورودی مدرسه بود. به همین دلیل اگر کسی وارد مدرسه می‌شد، متوجه می‌شدم. 🔸روز جمعه‌ای بود که در حجره مشغول مطالعه بودم که دیدم یک روحانی جلیل‌القدری وارد مدرسه شد و با خادم مدرسه گفتگوی مختصری داشت و او هم با انگشت اشاره، حجره من را به او نشان داد. بعد از چند لحظه آن روحانی نورانی وارد حجره من شد و من مبهوت عظمت و نورانیت و ادب و اخلاق او شدم. بعد از احوال‌پرسی مختصری که با من کرد، گفت قصد مزاحمت برای شما را ندارم. شنیدم که شما در اسطرلاب تخصص دارید و دستگاه اسطرلاب مدرسه هم در اختیار شما است. این روزها یهودی‌ها به شدت در حال خریدن این دستگاه‌ها، مخصوصاً دستگاه‌های قدیمی و عتیقه و ارسال آنها به خارج از کشور هستند. وظیفه خود دانستم که به شما اطلاع دهم و از شما بخواهم که مواظب دستگاهی که در اختیار دارید باشید. من به او عرض کردم آقاجان من، همچون جانم از این دستگاه محافظت می‌کنم. خیالتان آسوده باشد. سپس چند توصیه اخلاقی و معنوی به من کرد و قصد خداحافظی داشت. هنگام رفتن گفتند ما هم چند دستگاه داریم اگر زمانی فرصتی کردید نگاهی به آنها بیاندازید که نقصانی نداشته باشند یا اصالت آنها را بررسی کنید، لطف بزرگی در حق ما کرده‌اید. 🔶من هم که نمی‌خواستم محضر این روحانی نورانی را از دست بدهم و دوست داشتم در معیت او باشم، گفتم آقا هر زمانی که بفرمایید در خدمت شما هستم. همان ساعت به همراه او از مدرسه بیرون آمدم و وسیله نقلیه‌ای کرایه کردیم (که البته پول کرایه را هم من دادم و اجازه ندادم آن روحانی نورانی دست در جیب بگذارد) و به سمت منزل ایشان حرکت کردیم. در بین راه هم دائماً نصحیت‌های علمی و اخلاقی به من می‌کرد و فراوان هم از من تمجید می‌کرد. (به تعبیر خودشان دائماً از آن هندوانه‌های بزرگ جنوبی زیر بغل من می‌گذاشت) به منزل ایشان وارد شدیم (خانه‌ای بسیار مجلل و وسیع در شمال تهران) و چند دستگاه اسطرلاب را آماده کرده بودند و من آنها را دیدم و نقص‌های آنها را گفتم و آنهایی که اصالتی داشتند و بی‌نقص بودند را هم مشخص کردم. بعد از پذیرایی مختصری به خودم اجازه ندادم که بیش از این وقت این بزرگ را بگیرم. 🔶خدا حافظی کردم و از منزل ایشان خارج شدم. همین که خارج شدم یکی از طلبه‌های مدرسه مروی به صورت اتفاقی من را دید. مثل چوب خشکش زد و با تعجب از من پرسید «شما اینجا چکار می‌کنی؟!» همینکه می‌خواستم بگویم در خدمت چه کسی بودم تازه متوجه شدم که جذبه ظاهری این عالم نورانی اجازه نداده بود که اصلاً اسم‌شان را سؤال کنم! به او گفتم منزل چنین عالمی بودم! او گفت اینجا یکی از مراکز یهودیان است و این فرد با این مشخصاتی که می‌گویی هم یکی از رؤسای آنهاست! کار اصلی آنها تهیه عتیقه‌جات و امور باارزش و ارسال آنها به اسرائیل است! 🔶 علامه می‌فرمود، بعد از شنیدن این قضیه خیلی ناراحت شدم، نه بابت خدمت علمی‌ و مراعات ادبی که در برابر آن مرد کرده بودم! بلکه بابت آن کرایه ماشینی که از مدرسه مروی تا منزل ایشان داده بودم! چون در پرداخت این کرایه ماشین اخلاص نبود این کار را برای خدا انجام ندادم! 🔶سپس فرمودند: «آقاجان آن مرد از ارکان آیت‌اللهی هیچ چیز کم نداشت! چهره‌ نورانی، ادب ظاهری، نعلین زرد، عبای نازک، دستانی نرم و .؛ فقط دو رکن را نداشت: علم و تقوا!» در ادامه فرمودند: این قضیه مربوط به حدود 40 سال قبل بود؛ گمان نکنید که دیگر دزدان و نفوذی‌هایی در لباس روحانیت نداریم! الان هم اگر بیشتر از قبل نشده باشد کمتر نیست! روحانی را نباید با عمامه و عبا و ظاهرش شناخت؛ روحانی را باید با علم و اخلاق و معنویت و انسانیتش شناخت. روحانی باید نماینده رسول‌الله(ص) باشد. *نقل از استاد احمد حسین شریفی* @shakhehtoba
6.31M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
رهبری انقلاب در بیان سالک‌توحیدی وشاگردشهودی امام‌رضا 💢حضرت‌علامه حسن‌زاده آملی(ره) : ✍ گوش شما باید به باشد چون که گوش ایشان به (ع)