کانال شاخه طوبی
نامهها بر نامهها ۱۴ قسمت ۱ اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم بسماللهالرحمنالرحیم الْحَمْدُللّه ر
نامهها بر نامهها ۱۴
قسمت ۲
به او نفس ناطقه هم عطا کرد،
نفس او را هم طوری آفرید، که اگرچه در وهلهی اول همهی کمالات را ندارد ولی آن قوه را، آن توان را، آن استعداد را دارد که بتواند هر کمالی که دلش بخواهد بهدست بیاورد.
عالم را هم شکارگاه کمال انسانی قرار داد که انسان با اختیار خودش در این عالم هرچه میخواهد شکار کند.
آن وقت نتیجه این است که؛
هر کسی با اختیار خودش شبانه روز از ادراکات ظاهری دیدن و شنیدن و خوردن و بوییدن و لمس کردن و خیال و وهم و عقل و تمام این امور
دارد خودش را میسازد،
حالا شبانه روز یا جهنمی خودش را میسازد یا بهشتی میسازد، با هیچکسی هم دعوا ندارد.
روز قیامت هم به تعبیری، آیات قرآن (که وحی الهی است) باید طوری فرمایشات را پیاده بفرماید که همگان حالیشان بشود روز قیامت هم نامهی اعمال را که به دست افراد میدهند میگویند:
إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
( سوره جاثیه آیه۲۹)
ﺍﻳﻦ نامهای که میبینی به تو دادیم
این دقیقاً همانی است که خودت ﻧوشتی و عمل کردی؛ ما استنساخ کردیم (محضر تو)
از ما چیزی بر آن افزوده نمیشود، کم هم نمیشود.
اگر بیفزاییم از باب تفضل است،
کم هم نمیکنیم؛
اِنَّ اللهَ لَیْسَ بِضَلَّام لِلْعَبید
که این ظلّام صیغهی مبالغه نیست، بلکه همان اسم فاعلی است که خدا اصلاً ظالم نیست، که یک ذرهای به کسی ظلم کند.
ما کم نکردیم
دقیقاً آنچه را که شما انجام دادید
همان را استنساخ کردیم
به خودت تحویل میدهیم؛
این تو هستی (این)
اگر کسی قیامت بگوید من کیستم، نامهی اعمالاش را که از اول زندگی تا آخر، خودش کاتباش بود، این مکتوب را به او عرضه میکنند میگویند:
این کتاب وجودی توست؛ هذا کتابک
این هم آیه است؛ اِقْرَأ كَتَابَكَ
خودت کتاب خودت را مطالعه کن
ببین ۷۰ سال، ۸۰ سال، ۱۰۰ سال، ۲۰ سال (هرچه) در دنیا بودی چه نوشتی؟
آن نوشتهی خودت است
ما عین او را زیراکس کردیم امروز به تو دادیم
حالا به تعبیر امروزیها میگوییم زیراکس، چی میگویند؟ (نوشته بر) فاکس، خود تو است.
هرچه هست همان است، با ما دعوا نداشته باش
ما تنها کاری که برای تو کردیم، این است که تمام زمینهها را در نشئهی طبیعت برایت آماده کردیم،
جسم سالم به تو دادیم صحیح و سالم،
عقل به تو دادیم هوش دادیم،
قوهی خیال دادیم، قوهی وهم دادیم
قوای حسیه دادیم، اعضا و جوارح دادیم عالم را هم (شکارگاه) تقدیم تو کردیم،
مطلقا دهش از ما، استفاده کردن از تو، هرچه خودت ساختی.
یعنی در حقیقت، جهنمی خودش جهنم است
بهشتی خودش بهشت است.
إِنَّا كُنَّا نَسْتَنسِخُ مَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ
همانی که عمل کردی همان را ما استنساخ کردیم به تو دادیم.
نه این.که مردم نسخهگیری (استنساخ) را آن موقع در ذهنشان بود (داشتند) بلد بودند قرآن به همان روش فهمیشان حرف زده.
و لذا کسی که عمل میکند، در عمل کردنهایش دارد آیات قرآن کریم را طی میکند.
آیات قرآن کریم هم؛ یا آیاتی است مربوط به بهشتیها یا آیاتی است مربوط به جهنمیها. چهطور الان شما یک قرآن را دست میگیرید آیات او را تلاوت میکنید یکی میبینید راجع به جهنم است، یک سری مربوط به بهشت است.
نامه ها برنامه ها ۱۴
#شرح_نامه_ها_برنامه_ها۱۴
#حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی
#استاد_صمدي_آملي
#فایل_صوتی۱۴
🌹کانال شاخه طوبی 🌹
👇👇👇
@shakhehtoba
https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
کانال شاخه طوبی
نامه ها برنامه ها ۱۴ #شرح_نامه_ها_برنامه_ها۱۴ #حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی #استاد_صمدي_آملي #فایل_صوتی
نامهها بر نامهها ۱۴
قسمت ۳
در حقیقت هر آیهی بهشتی را که دارید میخوانید، یعنی همین مردم کوچه و بازاری که اعمال خوب انجام میدهند را دارید مطالعه میکنید.
قرآن که تلاوت میکنید، وقتی به آیاتی میرسید؛ جهنمیها اینطور هستند، آنطور هستند، اینطور بلا دارند اینطور مشکلات دارند آنطوری بدبختی دارند آنطور حرف گوش نکردند، در حقیقت شما دارید مردم کوچه و بازاری که خودشان را جهنم ساختهاند دارید مطالعه میکنید!
این آیات را دارید مطالعه میکنید، قرآن بیان زندگی مردم است، دارد مردم را برای شما شرح میکند. این مردم کوچه و بازار و همسایه و خودت و دیگران میخواهی بشناسی؟
این آیات را بخوان؛ این مردم را با اینها تطبیق بده ببین کدام آیات [هستند؟]
خودت را هم با این آیات تطبیق بده، ببین تو کدام یک از این آیات هستی، تو چندتا آیهی قرآن تو خودت هستی؟
وقتی میخوانی متّقین؛
الذین یؤمنون بالغیب و یقیمون الصلوة و مما رزقناهم ینفقون،
یومنون بما انزل الیک و ما انزل من قبلک اولئک هم المفلحون،
یوقنون، چه ؟چه؟ ...
اینجا خودت را، دیگران را، داری مطالعه میکنی.
حالا خودت را نگاه کن ببین اینهایی که گفته شده داری؟ اگر داری تو هم آیات قرآن هستی، همین آیات.
داری خودت را بیان میکنی.
منتها اونی که خودت هستی را داری روی یک کتابی میخوانی.
مثل اینکه کسی از تو سؤال کند که کیستی؟ شما جواب دهید: انا مومن بالغیب و انا اُقیمُ الصلوة و انا اَنفقوا، دارم انفاق میکنم، من ایمان به خدا دارم، ایمان به غیب دارم.
مثل اینکه وقت مردن یک کسی، در روایات فرمودند: دو تا جریده، دو تکه چوبِ تَر، (بهخصوص که از درخت بید باشد خیلی خوب است) به اندازهی یک وجب یک چوبی را از درخت میشکنند؛ تر.
بعد یک آقایی میگیرد با سر انگشت (همینطور روی این چوب همینجوری کانّه دارد مینویسد) اشاره میکند:
این آقایی که مُرده اینجا، امروز اینجا دفناش میکنیم، این آقا اسماش این است (انگار که خودکار دستاش است دارد روی صفحهی کاغذ مینویسد) اسماش فلان است پسر فلان است مادرش فلان است، شهادت میدهد به اینکه؛ خدا یکی است، قیامتی هست...اینها را مینویسد.
مینویسد؛ یعنی همین با سر انگشت همین جوری روی چوب میکشد. بعد که تمام شد این دو تا چوب را طبق دستورات فقهی، یکی را میگیرند زیر بغل راستاش دیگری زیر بغل چپاش. و این هم خودش داستانهای عجیبی برای قبر این آقا دارد!
حالا تفسیر انفسی اش بماند.
اینجا هم الآن همین است؛ یک کسی که قرآن میخواند، قاری قرآن درحقیقت دارد خودش را مطالعه میکند، چون قرآن بیان سرگذشت انسانهاست. همین طور که قرآن شرح وجودی خاتم انبیاء است، خاتم انبیاء (صلی الله علیه وآله وسلّم) به عنوان یک حقیقت جانی است که جامع تمام نفوس بشری است، همه را میتواند تبیین کند. آینهی وجودی حقمتعال است که قدرت نمایاندن تمام نفوس را در خودش دارد.
و قربان جان یک انسانی برویم که در یک شب در یک توجه معراجیهاش اینهمه نفوس را مطالعه کرد، مردم را مشاهده کرد، که ما شاید یک شب اگر بخواهیم یکی از این صحنهها را در خواب ببینیم از ترس، از وحشت از جایمان بپریم معلوم نیست که دستمان رها شود بزند بغل دستی چه کسانی را نابود کند!
خودمان از ترس فرار کنیم به چه چاله چولهها و کجاها بیفتیم!
اما جان خاتم انبیاء اینقدر قوی است که میتواند در یک شب معراج اینهمه صور برزخیه مردم را حالاتشان را به صور برزخی اخروی مشاهده کند نه به صورت دنیایی.
این صورت دنیایی ما، این ساختهی حق متعال است در نشئهی طبیعت از همین نان و آب و غذا و سبزی و برنج و همین چیزها.... نخود و کشمش و...که به اذن الله آمده این هیکل ما شده.
نه؛ آنکه خودمان خودمان را نوشتیم حرف زدیم، خودمان را نوشتیم و دیدیم خودمان را نوشتیم نوشتههای خودمان را.
حضرت تمام این نوشتههای ما را مشاهده کرد؛ گروه گروه؛
نامه ها برنامه ها ۱۴
#شرح_نامه_ها_برنامه_ها۱۴
#حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی
#استاد_صمدي_آملي
#فایل_صوتی۱۴
🌹کانال شاخه طوبی 🌹
👇👇👇
@shakhehtoba
https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
کانال شاخه طوبی
نامه ها برنامه ها ۱۴ #شرح_نامه_ها_برنامه_ها۱۴ #حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی #استاد_صمدي_آملي #فایل_صوتی
نامهها بر نامهها ۱۴
قسمت ۴
اشکالشان ، صورشان ، حالاتشان، از جبرئیل عقل نازنین خودش، از تمام این امور پرسیده، جوابها گرفته.
اینها تازه سرنوشت مردم است، بعد چون با این مردم کار دارد دلسوز این مردم است و باید اینها را هدایتشان کند، باید اینها را شبها مشاهده کند ببیند دردشان چیست، چه مریضیهایی دارند که اینطور به این اَشکال در آمدهاند!
بعد وقتی صبح به مسجد تشریففرما میشود، مشاهدات دیشب برای او مریضیهای مردم را نشان داد که مردم اینطور مریضیها را دارند، معالجهشان باید به چه نحوی باشد؟
آقا صبح که میآید برایشان نماز جماعت میخواند، بعد از نماز ناراحت میشود، برمیخیزد:
چرا اینطور هستید؟!
چرا به این اَشکال به این وضع درآمدهاید؟! چرا اینطور عمل میکنید؟!
میدانید که اَشکالتان چرا اینطور میشود؟ برای اینکه فلان کار را میکنید، این شکل میشود، آن غیبت را میکنی اینجور رنگ در میگیرد، آن حرف ناصواب را میزنی آنطور چهرهی تو بر میگردد، آن غذای نامطلوب را خوردی اینجوری شَکل درآمدی!
با اینها دعوا میکند.
اینها جسارت به مردم نیست،
اینها برای اینکه از قبل، شب نشسته یا در غیر شب حالاتی به مقامات انسانی او روی آورده، مشاهده کرد مردم را صور برزخی مردم را. مشاهده کرد دید عجب! اینها به این دردها دچارند که به این اَشکال درآمدهاند!
از فردا باید بیاید مردم را معالجه کند.
میآید بین نماز ظهر و عصر، آقا فرمایشات میفرمود، دستورات میداد، ذکر میداد، برنامه میداد اینطور صلوات بفرستید، آنطور الله اکبر بگویید، تسبیحاتتان اینطور باشد.
این همه روایات شده که؛ مقداری گوشههایی از آن روایات به دست ما رسیده. چون متأسفانه بعد از جناب رسول الله در زمان پیغمبر (بیست وسه سال) مردم خیلی چیزها یادداشت کرده بودند( حدیث پیامبر)
تاریخ نگاه بفرمایید.
هرچه حضرت میفرمود، بعضی از عزیزانی بودند از صحابیون، از عموم مردم که نوشتن بلد بودند، اینها فرمایشات آقا را مینوشتند، نکتهبرداری میکردند، میرفتند منزل پیاده میکردند.
اینقدر نوشته از جناب رسول الله بود، طوری شد که تا مردم میخواستند قرآن بخوانند؛
(مثلا) او میگفت: راجع به این آیه من از پیغمبر شنیدم، اینطور گفت
او میگفت: بله من هم شنیدم آقا اینطور فرمود.
او میگفت: ما هم شنیدیم.
از بس که قال رسول الله، قال رسول الله، قال رسول الله؛ آن اولی و (بهخصوص) دومی حسودیشان گرفت.
و لذا در زمان اولی غاصب، دومی نقشه کشید؛
گفت: کل اجتماع همه شده قال رسول الله، قال رسول الله، اصلاً حرف قرآن دارد محو میشود!
نقشه کشید: "حسبنا کتاب الله" قال رسول الله یعنی چه؟!
ما فقط قرآن (همین)
گفت: آقا چه کار کنیم؟ گفت: راهش این است؛ فقط قرآن.
غیر از قرآن هرچه را میخواهند از پیغمبر شفاهاََ نقل کنند، بکنند اما همه را بگویید نوشتههایی که از پیغمبر یادداشت دارند همه را جمع کنند بیاورند مسجد همه باید آتش زده شود؛ که آتش زدند!
در تاریخ یک جا یا دو جا دیدم؛ اعلام کرد (خب آن روز ولیّ هم بود، به جای خلیفهی پیغمبر هم خودش را جا زده بود و اطاعت خودش را بر همه واجب میدانست)
مردم بیچاره جاهلِ نامتوجه هرچه نوشته از پیغمبر داشتند که حضرت در فلان روز این حرف را زده، آنجا اینطور گفته راجع به فلان آیه این را فرمود...اعلام کرد که جمع کنند.
نوشتهاند: مسجد النبی از بس که کاغذ، کاغذ پارهها، نوشتهها، دفترها به تعبیر ما جمع شد، تلانبار شد از احادیث دستور داد همه را آتش زدند که حرف پیغمبر به صورت نوشته نماند.
بله حالا هر کسی از پیغمبر چیزی شنید میخواهد برای دیگری نقل کند، اشکال ندارد.
اما نوشتهها نه، آقای خلیفه اجازه نمیدهد نوشتهها همه به آتش کشیده شد.
این مقداری که الان برای من و شما ماند در حد قال رسول الله ماند (گفت پیغمبر) نوشتهها همه رفت!
که حالا اگر آن نوشتهها را ما داشتیم (که نوشتهاند مسجد النبی پر کاغذ و پر از کتاب و پر از نوشتهجات شد) الان شاید ما حداقل باید ۵۰ جلد فقط از پیغمبر حدیث میداشتیم، کو؟
نامه ها برنامه ها ۱۴
#شرح_نامه_ها_برنامه_ها۱۴
#حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی
#استاد_صمدي_آملي
#فایل_صوتی۱۴
🌹کانال شاخه طوبی 🌹
👇👇👇
@shakhehtoba
https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
کانال شاخه طوبی
نامه ها برنامه ها ۱۴ #شرح_نامه_ها_برنامه_ها۱۴ #حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی #استاد_صمدي_آملي #فایل_صوتی
نامهها بر نامهها ۱۴
قسمت ۵
بايد ۵۰۰ جلد از امام امیرالمؤمنین ما حدیث میداشتیم، باید حداقل ۵۰۰۰ جلد از اهل بیت ما احادیث نوشته میداشتیم، نداریم!
حالا احادیثی هم که (تازه) مثل بحارالانوار ۱۱۰ جلد جمع کردهاند، دیگران جمع کردهاند،
کتابهای اصلی ما مثل اصول کافی، من لا یحضر، استبصار، وافی ...جمع کردهاند، اینها هم بندگان خدا اینقدر گرفتاری کشیدند تا بتوانند تشخیص بدهند، ببینند در بین این احادیث مثل کعب الاحبار یهودیها (که یک چیزهایی از خودشان ساختند به اسم قال رسولالله و در بین مردم پخش کردند) چهکار کنیم که اینها را هم بگذاریم که تنزیه بشود، تنقیح بشود و یک وقتی خلاف به دست مردم نرسد. جان به لب آمد تا این مقدار احادیث جمع شد!
غرض این است که جناب رسولالله که تشریف میآوردند نماز صبح، نماز ظهر و عصر ، نماز مغرب و عشاء، هر روز به روز مردم را کنترل میکردند؛ ببینند امروز که رفتند سر کار آمدند، وضعشان چهطور است؟
باز چهکار کردند، کجای کار را لنگ گذاشتند؟ در بازارشان، در معاملهشان، در تجارتشان، در کشاورزیشان (در اینها) کجاها کار لنگ است؟ الان امروز ظهر که آمدم نماز، چرا بعضی ازچهرهها را میبینم باز چهرهی آدمیت ندارند، چرا؟
نماز خوان است، پشت سر پیغمبر است، چرا باز چهرهاش یکجور دیگر است؟!
آقا در معراج مشاهده کرد صور اعمال را.
باز بین نماز ظهر و عصر بلند میشدند چند مطلب میفرمودند:
شما اگر بخواهید اینطور عمل بکنید به فلان شکل درمیآیید، حواستان را جمع کنید!
حالا آقا رویش نمیشد، آقا مظهر ستاریت الهی است، رسماً نمیتواند درحین نماز جماعت یا در برخورد با افراد عموم یک دفعه به شخص برسد بگوید:
تو چرا گاو هستی، به دیگری بگوید تو چرا پلنگ را میمانی؟! (این نمیشود)
دیگر مجبور است کتمان کند و به صورت احادیث، کلی بگوید: آقا هر کسی غیبت میکند، به این شکل درمیآید؛
چهطور یک آدمی بشیند یک گاوی مرده، مردار شده، بو پیدا کرده، گوشتاش متعفن شده و یکی مینشیند این را میخورد! یکی دیگر میگوید اوه، اوه، چه چیزی را میخوری؟
یکی دیگر برود یک مزبلهای را پیدا بکند، آنجا لف لف دارد مزبله را میخورد و کسی آو را ببیند!
آقا نمیتواند رسماً به ایشان بگوید:
تو چرا الان مزبلهای؟!
من چرا تو را به این شکل میبینم؟!
چرا حیوانی، چرا فلان حیوان شدی؟!
این که شأن آقا نیست، حق هم ندارد.
مگر یک جایی که ارباب به او بگوید: اینجا را به این یک نفر بگو، این باید تشر بخورد؛
چشم!
تا نگویند؛ ستاریت الهیه به او اجازه نمیدهد. چون اجازه نمیدهند؛ پس آقا مجبور است سخنرانی عمومی کند.
بین دو نماز جماعت، عمومی خطبه بخواند. روز جمعه که شد بهانه بگیرد؛ امام جمعه باید یک کسی باشد مثل پیغمبر مثل اهل بیت، روز جمعه وقتی مردم کل (سر محل) آن شهر جمع شدند پیش او، یشان تا چشم را باز کرد و جمعیت صد هزار نفری را، هزار نفری را پانصدتایی را، پنج میلیونی را دید، ببیند که در این هفته وضعشان چیست؟ در این هفته چه بر آنها گذشته؟
ایداد بیداد چرا این هفته باز هم به این اشکال جمع شدید؟ چرا به این صورت هستید؟
این هفته، این هفت روز قبل که من شما را در نماز جمعه رها کردم و تا این هفته که بیایید پیش من، این یک هفته چرا اینقدر کارهایتان را خراب کردید، باز چهرههاتان چرا اینطور است؟!
باز خطبه بخوان.
در این خطبه، رسماً که نمیتواند بگوید که الان بین این جمعیت نماز جمعه، چرا چند نفر به شکل موشاند؟
چرا چند نفر به شکل مار هستند؟
چرا چند تا به شکل خرساند؟
نمیتوانم آمار کنم تک تک را نشان بدهم.
وگرنه اگر خودشان بخواهند چرا!
اما ستاریت الهی را چه کنم؟ ارباب اجازه نمیدهد.
ستار میگوید: روی گناهان بندههای من را بپوشان!
دیگر باید کلی بفرماید:
بندگان خدا! عليكم بتقوی الله
مواظب خودتان باشید! بدانید که هر کسی
فلان عمل را انجام بدهد، در روز قیامت به صورت مار محشور میشود.
نامه ها برنامه ها ۱۴
#شرح_نامه_ها_برنامه_ها۱۴
#حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی
#استاد_صمدي_آملي
#فایل_صوتی۱۴
🌹کانال شاخه طوبی 🌹
👇👇👇
@shakhehtoba
https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
کانال شاخه طوبی
نامه ها برنامه ها ۱۴ #شرح_نامه_ها_برنامه_ها۱۴ #حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی #استاد_صمدي_آملي #فایل_صوتی
نامهها بر نامهها ۱۴
قسمت ۶
بدانید که هر کسی فلان عمل را انجام بدهد در روز قیامت به صورت مار محشور میشود.
رویش نمیشود بگوید آقا همین الان در بینِتان چندتا مار هست، همین امروز، روز قیامت شما شده، رویش نمیشود، چهکار کند؟
یک اربابی هم داریم ارباب مهربان به مردم، آخر نه اینکه خودش را در اول قرآن به عنوان یک ارباب مهربان؛
بسم اللهِ این ارباب کیه؟ الله
کیه آقا؟ اَلرحمن
چیه؟ اَلرحیم
نه این که از بس که خودش را رحمان و رحیم (هر دو تا مادهی رَحْمند، حالا یا رَحْم عمومی یا رحم خصوصی، خلاصه رَحْم است)
نه این که خودش را با رَحْم معرفی کرد، دیگر اجازه نمیدهد از اسماء خودش که بیاید مردم را مکشوف کند، باز کند، آبروها برود، بالاخره الان باید دوباره نماز جمعه تمام شد مجدداً باید بروند.
وقتی آقا (نعوذبالله) رسمی، در بین جمع به یکی بگوید تو مثل مار را میمانی، کل هفته همه مردم میگویند خب مار چطوری؟
عقرب چطوری؟
نمیشود، اجتماع بهم میخورد، بد میشود به همدیگر القاب بد میدهند، بیاحترامی میکنند، نمیشود.
ستّاریت الهی اجازه نمیدهد،
منتهی آقا دلش هم میسوزد دیگر!
که به این اشکال محشور میخواهید بشوید، اگر همین جور ادامه بدهید، اگر جلوتان را نگیرم، اگر حواستان را جمع نکنید، مردم! الان باز به شما میگویم سپر به دست بگیرید!
تقوا یعنی وقایه، سپر.
سپر به دست بگیرید، گناهان را از خودتان دور کنید، نکنید فلان گناه را، اگر فلان گناه را کسی بکند؛
عرق بخورد، شراب بخورد، میدانید روز قیامت به چه شکلی محشور میشود؟
والله رویش نمیشود بگوید روز قیامتتان همین الان است، من میبینم شراب خوار تو بینتان هست و شکلاش چیست؟
مجبور است یک جوری حرف بزند،
روز قیامت که میشود، خب بالاخره الان یک عدهای هم خجالت میکشند،
هم حواسشان را جمع میکنند
هم آبروشان نمیرود
هم حیثیتشان محفوظ میماند
هم انشاءالله میروند تا هفتهی بعد خودشان را درست میکنند، انشاءالله هفتهی بعد نورانی میشوند،
هفته بعد که میآیند باز روز جمعه، باید بیایند، حجتالله است، به تعبیر ما باید چکشان کند ببیند کل این هفت روز باز چه شده؟
این است که میگویند نماز جمعه در زمان صاحبان ولایتِ صاحب عصمت، معصوم، واجب است، برای این است که هر روز بروند روی ترازو، هر هفته خودشان را بکشند، ببینند وضعشان چگونه است؟
بعد آقایی که صاحب عصمت است دارد حرف میزند، این مثلِ منِ طلبه نیست که چشمش نمیبیند یک چیزی حفظ کرده و چهارتا منبر، یا یک کتابی را دست میگیرد فقط میخواند، نه!
آن آقای امام جمعهی صاحب عصمت حضرت بقیةالله، امام صادق، امام کاظم، آن چشمش باز است هر هفته باید بروی نماز جمعه، باید بروی!
آقا چک کند، ببیند این شهر این مردم زنها مردها به چه وضعیاند؟ این یک هفته خودشان را چهجور ساختهاند؟
حرفهایی که گفتیم
نسخههایی که دادیم
ذکرهایی که دادیم
برنامههایی که گفتیم؛ غیبت نکنید، مال حرام نخورید، شراب نخورید، نمیدانم چه چه، دزدی نکنید، اینها را که گفتم اجرا کردند یا نه؟ اگر اجرا نکردند هفتهی بعد باز نشان میدهد تلویزیون، معلوم میشود. فیلم تلویزیون؛ در جان امام جمعه نشان میدهد، نخیر متأسفانه مثل اینکه این هفته باز حواسشان را خوب جمع نکردند، باز، واجب است بر امام جمعه در اول خطبهی جمعهاش بگوید علیکم بتقویالله، اوصیکم بتقویالله، اوصیکم چه؟
تقوی یعنی چه؟
بعد باز کند برایشان.
باز بگوید( آقا) مگر نگفتم هفتهی قبل تقوا این است این است این است؟ این کارها را بکنید، آنها را نکنید، این برنامهها را انجام بدهید بروید تا هفتهی بعد بیایید ببینم حالتان چطور است؟ وضعتان چیه؟ باید بروند!
واجب است!
نماز جماعتها هم همین است،
نماز جماعت هم همین است،
صبح آمد نماز، نماز جماعت صبح خوانده شد به سلامت خیر ببینید، یک مقداری پند، نصیحت، چیزهایی، مطالبی، بروید انشاءالله به سلامتی، بروید سر کارتان، کار و کاسبی تا اذان ظهر، اذان ظهر باز بیا، بیا نماز جماعت، ظهر هم یک چک بشوی ببینیم صبح تا ظهرت چه شده؟
باز ظهر که میآید میبیند لحن امام صاحب عصمت یک جوری است!
هر جور که آنها آن روز، آنظهر، آن مغرب، آن صبح، آن جمعه، حرف میزدند، به وفق حال مردم بود!
آن مردم را یک چیزهایی دیده بودند،
بعد مثلا آقا نیم ساعت، ده دقیقه، یک ربع، حرف زده...
نامه ها برنامه ها ۱۴
#شرح_نامه_ها_برنامه_ها۱۴
#حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی
#استاد_صمدي_آملي
#فایل_صوتی۱۴
🌹کانال شاخه طوبی 🌹
👇👇👇
@shakhehtoba
https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
کانال شاخه طوبی
نامه ها برنامه ها ۱۴ #شرح_نامه_ها_برنامه_ها۱۴ #حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی #استاد_صمدي_آملي #فایل_صوتی
نامهها بر نامهها ۱۴
قسمت ۷
میبینی یک گوشهی حرفش مربوط به آن آقاست؛ یک گوشهی حرفش مربوط به آن دو نفر است؛ یک جملهی حرف آقا مربوط به آن پنج نفر آقایان است؛ یک دوتا جملهی آقا مربوط به آن چهارتا خانم است؛
یک کارهایی کردهاند آقا دارد پراکنده حرف میزند!
الان ما میآییم موضوعی صحبت می کنیم، یک موضوعی را می گیریم به اندازه فهممان راجع به او حرف می زنیم، نمیدانیم دردتان چی هست که!
اما آقا نه؛ آقا طبیب است؛ آقا طبیبی است که هرصبح طبابت میکند، هر روز ظهر مردم را بین نماز وقتی میآیند، خب بله یکی از لطایف هم این است که امام جماعت وقتی تشریف آورد برای نماز جماعت، قبل از مأمومین بیاید؛ البته این را من نمیگویم، دستور شرعی است (یکی از لطایفی که اینجوری به ذهنمان آمد، این است)
امام جماعت قبل از مردم تشريففرما میشود؛
معمولا هم الان مساجد ما اینطوری است؛ تشریف فرما بشود، بعد وقتی تشریف فرما شد در محراب ننشیند رو به قبله فقط خودش با خدای خودش! نه!
از روی محراب رو کند به طرف در ورودی مسجد؛ مردم همینطور که وارد میشوند اینها را نگاه کند؛ حالاتشان را ببیند که اینها صبح تا ظهر چهکار کردند؟
چشمش هم باز است دیگر؛ اینها را مشاهده کند، که الان وقت نماز شده با این مشاهدات یک حالی دارد پیش خدا؛
بارالها ما این همه زحمت برای این مردم کشیدیم، این همه من تذکر میدهم، الان باز تشریف آوردند نماز، باز وضع و اوضاع خیلی آشفته است که!
سر نماز برایشان دعا می کند؛
میخواهد قنوت بگوید برایشان دعا میکند.
و لذا میبینید ائمه به غیر از آن مقداری که در نماز به اختیار ظاهریشان نیست، باید حمد بخوانند باید سوره بخوانند، سوره چون اختیارشان است، ناگهان میبینند که یک روزی جناب رسولالله دارد سورهی قیامت را میخواند! چه شده؟! آقا باز دارد آن سوره را میخواند!
فردا سورهی کوثر را میخواند؛ سورهی زلزله را میخواند؛ زلزال را.
این خواندنها نشان می دهد که ای داد بیداد.. باز مثل این که امروز آقا در محراب نشسته بود مردم همینجور میآمدند، یک صحنههایی مشاهده کرده که عجب امروز این سوره را بعد از حمد دارد میخواند؛ مثل اینکه مربوط به یکسری چیزهایی است؛ آنهایی که در پای نمازند، بعد بین نماز صحبت میشود یک چیزهایی را که مردم! خدای متعال به منِ پیغمبر دستور داد به شما بگویم اینطور آنطور، ما یک کارهای خرابی کردیم آقا دارد فرمایشات می فرماید خرابیهای ما درست شود!
مسجد، انسانساز است؛
اینها طبیبان دوّار اند.
گاهی نه امام امیرالمؤمنین دلش آرام نمیگرفت صبح که برای مردم نماز خواند آنها را رهایشان کرد تا اذان ظهر بیایند تا اذان مغرب بیایند، که تازه معلوم هم نیست؛ آیا همه بتوانند اذان ظهر بیایند یا نه؟!
نماز جمعه رفتنش حتما واجب است؛ در زمان امام.
اما غیر نمازجمعه، نمازجماعت واجب که نیست؛ مستحب است.. شاید ظهر نیامدند، دلش تاب نمیگیرد ای داد!
من یک صبح تا به ظهر اینها را باز رهایشان کنم؟!
آقا شلاق دست میگرفت روز در زمان حکومت؛ شلاق دست میگرفت روز میآمد بازار کوفه بین مردم؛
بین مردم قدم میزد؛ آقا، آقا.
نگاه کنید روایات را. یک ترکه، شلاق دست میگرفت، بعد میآمد بین مردم.
بین مردم همینجور بازار دور میزد؛
دم مغازهها، بین مشتریها.
مشتریها را ببینیم چجوری معامله میکنند!
روی حساب است یا نه؟!
ببینیم بازاریها چجوری میفروشند؟
چون ما اگر بتوانیم بازار را اصلاح کنیم،
دوتا نقطهی اجتماع مهم است؛
یکی نقطهی خانواده است، یکی نقطهی بازار است.
اگر این دوتا اصلاح شود، اجتماع را خیلی میشود زیر و رو کرد!
آقا ترکه دست می گرفت می آمد آنجا؛ بعد محاسبةالنفس جناب شهید ثانی (گویا باشد) آنجا روایتی دیدم؛ آقا آمد بازار کوفه یکی از این روزها؛ یک وقتی مردم در حال خرید و فروش و بازاریها در حال فروختن متاعها؛
(یک وقتی دیدند) خب وقتی آقا میآمد، قطعا پخش میشد: آقا علی آمد؛ علی آمد؛
اميرالمؤمنين آمد..
یک وقتی دیدند آقا های های گریه میکند! که
نامه ها برنامه ها ۱۴
#شرح_نامه_ها_برنامه_ها۱۴
#حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی
#استاد_صمدي_آملي
#فایل_صوتی۱۴
🌹کانال شاخه طوبی 🌹
👇👇👇
@shakhehtoba
https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
کانال شاخه طوبی
نامهها بر نامهها ۱۴ قسمت ۷ میبینی یک گوشهی حرفش مربوط به آن آقاست؛ یک گوشهی حرفش مربوط به آن د
نامهها بر نامهها ۱۴
قسمت ۸
علی به این عظمت، تو مرد به این بزرگی! مگر
نعوذ بالله بچه که نیست!
چیه؟ گریهی آقا چه شده؟!
های های گریه میکند!
جمع شدند دور آقا، آقا جان چرا گریه میکنید، چیتان است؟چه شده؟!
فرمود: شما را باز امروز میبینم، گریهام گرفته، نمیدانم با شما جهکار کنم؟
شب تا به صبح که از خستگی کار روز، میروید خانه میخوابید، صبح هم که الآن آمدم بازار میبینم، این میگوید بهوالله، او میگوید بهوالله، او میگوید به تاالله، صبح تا غروب هم که کارتان قسم خوردن است!
پس شما برای آخرتتان کی برنامه دارید، یک چیزی جمع کنید؟! من خسته شدم.
من شما را میبینم دردم میگیرد!
به جای اینکه به اینها بگوید، اینها گریه کنند، آقا از دلسوزی، خودش گریه میکرد:
نمیدانم به شما چه کنم؟ چرا اینطور هستید؟ چرا به این اشکال هستید؟!
چرا به این وضع هستید؟!
حالا آقا رویش نمیشود بگوید: الان آمدم در این بازار، ندیدم از پانصد نفر که هستند، پانصد تا آدم باشند به شکل انسان!
چرا شکلهایتان این است، چرا به این وضع هستید؟!
بعد فردای قیامت یقهی من علی را میگیرند، میگویند: مگر تو نبودی؟ مگر ما به شما نگفتیم مواظب بندگان ما باشید!
مگر شما را به عنوان چوپان قرار ندادیم (به منزلهی تشبیه) تشبیه را که نباید بگوییم: نعوذ بالله خدا جسارت کرد گفت مردم همه (نعوذ بالله) گوسفندند! نه، تشبیه، تنویر.
فردا یقهی من علی را میگیرند؛ میگویند: مگر من به تو نگفتم که تو ولی من هستی، باید بروی بین مردم، دلسوز مردم باشی، گوششان را بکشی، حواسشان را جمع کنی!
ولو فحشات هم میگویند، بگویند!
تو مأمور هستی.
صاحبان رسالت کتابدار را که میگویند؛ ااوالعزم، برای همین است که اینها تصمیم گرفتهاند که دلسوزیهایی را که خدا امر کرده برای مردم بکنند، هرچه بلا به سرشان میآورند، بیاورند!
فحش میگویند بگویند، ناسزا میگویند بگویند، آنها را آتششان میزنند، آنها را شلاقشان میزنند، آنها را زندان میاندازند، آنها را مثل حضرت نوح آنقدر میزدند، گوشاش را خون میآوردند، بیهوش میکردند، اینها تصمیم گرفتند که برای مردم دلسوز باشند.
یک وقتی میدیدند علی دارد گریه میکند میآمدند:
آقا چیه؟ من شما را چرا اینطور میبینم؟
چرا اینطور هستید شما؟!
میفرمود:
شب تا به صبح که میروید خانه میخوابید، هیچ خبری از خدایی، پیغمبری، روزهای، نمازی، ذکری، یک سجدهای چیزی نیست،
صبح هم که الآن آمدم بازار، شما را از نزدیک دیدم، دیدم فقط دارید قسم میخورید!
پس شما کی میخواهید برای ابدتان توشه جمع کنید؟
میدانید من آن روزتان را میبینم، من میدانم.
امام زین العابدین، به مردم فرمود: روزی فرا میرسد به من میگویید آقا آن روز که تو حالیات میشد، چوب در دستات بود، چرا توسر ما نزدی ما آدم بشویم؟!
الان بر شما داد بکشم، از من ناراحت میشوید، اما من میبینم آن روز را شما که نمیبینید، ما چه کنیم؟
چهکار کنند آقا؟!
چرا جناب حضرت پیغمبر اکرم فرمود که؛ دخترهایتان وقتی به دم بخت رسیدند، قدرت این را دارند بتوانند شوهر بکنند، اینها را معطل نکنید اینها مثل میوههای رسیدهای هستند که اگر سر درخت بماند، ضایع میشود، بیفتد هم ضایع میشود، این باید چیده بشود.
این چیده بشود، استفاده بشود.
چه تشبیهی کرده آقا جان!
نه اینکه همهی مردم درخت را، میوه را بلدند، معنا را میدانند،
فرمود:
این دختر دم بخت که رسید، میوهی رسیده را میماند، بچینید آن را!
یک جوانی بیاید این دختر را بچیند ببرد، استفاده بشود.
این میوه حرام نشود؛ در خانهی پدر بماند، این میوه کم کم ضایع میشود.
این میوهی رسیدهی سر درخت، در خانهی پدر در درخت باشد ضایع میشود، و حال اینکه درخت، دلسوزش است او را بار آورده.
پدر و مادر دلسوز دخترند اما دختر بخواهد در خانه بماند، این دختر ضایع میشود.
بعد فرمود که اگر بیفتد هم ضایع میشود؛ اگر نعوذ بالله برود دنبال نامحرم و شهوت به او فشار بیاورد نتواند کنترل کند، بیچارهتر!
آقا فرمود:
وقتی دخترهایتان رسیده شدند، اینها را معطل نکنید، بگذارید بروند خانهی شوهرشان.
بگذارید یک جوانی او را بجیند، ببرد، استفاده کند؛ نسائکم حرث لکم
زنان شما کشتزارند.
به زنها یک دستور فرمود؛
فرمود:حریم مرد را در خانه، قوام بشمار، محترم بشمار، الرجال قوامون علی النساء
این دستور خدای متعال به زنهاست، در مورد مردها، که مرد میخ عمود خیمهی خانه است، این قوام است، الرجال قوامون علی النساء
مرد در خانه قوام خانه است، آن ستون اصلی خانه است، زن به مرد قوام دارد.
نامه ها برنامه ها ۱۴
#شرح_نامه_ها_برنامه_ها۱۴
#حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی
#استاد_صمدي_آملي
#فایل_صوتی۱۴
🌹کانال شاخه طوبی 🌹
👇👇👇
@shakhehtoba
https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
کانال شاخه طوبی
نامهها بر نامهها ۱۴ قسمت ۸ علی به این عظمت، تو مرد به این بزرگی! مگر نعوذ بالله بچه که نیست! چیه؟
اما به مرد هم گفت:
نسائکم حرث لکم، زنان شما کشتزار شما هستند، آقای شویآقای مرد! این زن کشتزار تو است، همینطور که زمین کشتزار مزرعهی خودت را مواظبت میکنی و شخماش میزنی و شیارش میکنی و آبیاری اش میکنی و مواظباش هستی، که این زمین از بین نرود، چالههایش را هموار میکنی و...، این زن نسائکم حرث لکم این کشتزار است. از آن کشتزار، میوه، سبزی، برنج، نان و آب در میآوری از این کشتزار میخواهی فرزندی به نام انسان بیرون بیاوری!
این کشتزار را درست حفظاش کن بدان چه در دست داری؟ بدان چه نعمتی خدا به تو داده؟
اینها قاعده است.
و لذا پیغمبر فرمود: دختر رسیده را معطل نکن بگذار برود.
امام صادق فرزند عزیز جناب رسول الله ششمین نسل آقا جان، بعد از چند ده سال، آمد گفت:
دخترهایتان هنوز عادت نشدهاند، بدهید بروند.
یکی از بزرگواران فرمود:
والله امام صادق رویش نمیشود بگوید آقا من چه چیزها میبینم که رویم نمیشود حرف بزنم!
نامه ها برنامه ها ۱۴
#شرح_نامه_ها_برنامه_ها۱۴
#حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی
#استاد_صمدي_آملي
#فایل_صوتی۱۴
🌹کانال شاخه طوبی 🌹
👇👇👇
@shakhehtoba
https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
4_671561043452887338.mp3
6.2M
نامه ها برنامه ها ۱۵
#شرح_نامه_ها_برنامه_ها۱۵
#حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی
#استاد_صمدي_آملي
#فایل_صوتی۱۵
🌹کانال شاخه طوبی 🌹
👇👇👇
@shakhehtoba
https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
نامهها بر نامهها ۱۵
قسمت ۱
اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم
بسماللهالرحمنالرحیم
الْحَمْدُللّه رَبِّ العالمین , ثُم الصَّلاَةُ وَ السَلامُ علی جمیع الانبیاء و المرسلین
و علی سیدنا ابی القاسم محمد (ص) و علی آله الطيبين الطاهرین المعصومین
یکی از برنامههای مهم در انسان سازی این است که میفرمایند:
از اَمَل چشم پوش و در عمل کوش.
اَمَل (با الف) یعنی آرزو، عمل (با عین) یعنی کار کردن، عمل کردن به خوبیها و انجام آنچه را که نیک است.
میفرمایند؛ از آرزوها سعی کن چشمپوشی کنی، آرزوهای دنیایی را از خودت دور کن و بیشتر سعی کن در مرحلهی عمل و انجام فعل و کار مشغول باشی. آرزوهای طولانی، معمولا در جوان کمتر خودش را ظهور میدهد. بیشتر به تعبیر روایات ما در پیران ظهور میکند. آن روایتی که داریم؛ فرزند آدم پیر میشود اما دو خصلت در او جوان میشود.
از جنبهی جسمانی رو به ضعف میرود، اما از دو جهت رو به قوت میرود: یکی حرص است و یکی هم آرزوهای طولانی.
آرزوهایی که هر یک از آرزوهای او، شاید نیاز به ۵۰ سال عمر بخواهد و حال آنکه خودش عمرش به اتمام رسیده و همینجور روز به روز منتظر رفتن از این نشئه است، اما چیزهایی را آرزو میکند که نیازمند به یک زمان طولانی است. شاید آن آرزوهایش برای یک جوانی که تازه میخواهد یک زندگی را شروع کند هم از جنبهی زمانبندی باز هم زیاد باشد.
این خصلت هست، انسان است.
در نشئهی طبیعت است، حشر با این عالَم باعث میشود که کمکم خو میگیرد و دوست دارد که فقط در همین جا ادامه حیات دهد با همان وضعیتی که به آن خوشحال است.
این است که میگویند از آرزو و اَمَل چشم پوش، کم کن و در عمل بکوش. سعی کن به انجام کارهای خوب، خودت را به کار بگیری.
مرد جستجوی باش نه گفتگوی.
حرف زدن خیلی مهم نیست، آن یافتن، جستن، به دست آوردن مهم است. داشتن مهم است. میخواهد که حرف سخاوت و جود را بزند، اما بهترین راهش این است که در جستجوی به دست آوردن خود این وصف باشد که واقعاً بخشنده باشد به عنوان مثال.
حرف کم بزند، عمل زیاد بکند.
این جزو خصیصههای انسانهای نیک و پاک است.
بعضیها وقتی میرسند، حرف فراوان میزنند. حرفهای خوبی هم میزنند، حرفهای زرق و برقدار و چرب و نرم هست، اما در مرتبهی کار و کوشش و تلاش و عمل که رسیدند، میبینید که پایشان لنگ است. اینها مرد جستجو نیستند، مرد گفتگویند. حرف میزنند فقط!
از دریا بخواه نه از جوی.
اگر یک چیزی را میخواهی طلب کنی، آبی میخواهی بنوشی، برو از دریا آب بگیر. وگرنه آب جوی نه اینکه از آن، آب گرفتن بد باشد، اما همّت انسان را کوتاه میکند.
اگر میخواهد جود را بگیرد، نیاز نیست از کسانی که گهگاه اهل جود و بخششاند از اینها یاد بگیرد، برود درِ خانهی کسی جود را یاد بگیرد که آنها معدن جود و سخایند.
این است که اهل بیت علیهم السلام را وقتی که معرفی میفرمایند، میگویند معدن جود و سخا.
نامه ها برنامه ها ۱۵
#شرح_نامه_ها_برنامه_ها۱۵
#حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی
#استاد_صمدي_آملي
#فایل_صوتی۱۵
🌹کانال شاخه طوبی 🌹
👇👇👇
@shakhehtoba
https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
کانال شاخه طوبی
نامهها بر نامهها ۱۵ قسمت ۱ اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم بسماللهالرحمنالرحیم الْحَمْدُللّه ر
نامهها بر نامهها ۱۵
#قسمت_۲
اینها آن گنجینهی بخششاند،
باید از آنها یاد بگیرید.
نماز خوب خواندن را میخواهید یاد بگیرید درست است از یک متقی سر محلتان، از یک آدم با تقوای دوستتان یاد بگیرید خوب است، نمیگوییم بد است،
انسان حکمت را علم را کمال را،
از هر کسی که بخواهد بگیرد خوب است،
اما وقتی میخواهد نماز خوب را یاد بگیرد که چه نمازی است از امام زین العابدین یاد بگیرد، از دریای بیکران نماز یاد بگیرد،
همت بلند باشد که انسان همیشه آب را از سرچشمه بنوشد،
در جویها آب نوشیدن نه اینکه بد است، رفع تشنگی نمیکند.
اما وقتی انسان به آن مخزن رسید
تشنگی او بیشتر میشود،
استعداد او قویتر میشود،
حقایق و معارف زلالتر را از مخزن و گنجینهاش میگیرد،
اینها دستورات اخلاقی سطح عالی است.
از دریا بخواه نه از جوی،
این است که وقتی در ادعیه میخواهیم چیزی را از اهل بیت علیهمالسلام بگیریم به ما معرفی کردند که آنها چه کسانی هستند؟
در نمازشان کی هستند؟
در روزهشان کی هستند؟
امام امیرالمؤمنین آنقدر شبانهروز در نماز بود، حتی در زمان حکومتش،
گاهی روزها در نماز، خب حالا همهاش که کار برنامهی حکومتی که نیست، بالاخره یک سر آسودهای پیدا میفرموند،
از بس که در روزه بودند و در نماز بودند واقعاً اصحاب آقا دلشان میسوخت از بس که آقا روزه میگرفت و دلشان واقعاً میسوخت از بس که آقا نماز میخواند، بعد یک روزی چند تا از این اصحاب مثل عمار، یاسر، مقداد، اویس شبیه اینگونه آقایون از بس که برای آقا دلسوزی میکردند گفتند: آقا چقدر روزه میگیرید آخر؟
شب هم غذا خوردنشان هم که معلوم نیست، افطارشان زیاد (به تعبیر خودمان) سر و سامان ندارد یک کمی نان و نمک مثلاً، خب چقدر روزه؟!
دلشان سوخت! حالا در آن جایگاهی که امام قرار دارند اینها قرار ندارند که امام چه لذتی میبرد؟
اما عاطفه است دیگر!
مثل یک مادر؛ وقتی ببیند فرزندش از کثرت عبادت، از کثرت نماز، از کثرت روزه، ضعیف شده، لاغر شده،
مثلاً زبانش خشکیده
خب مادر است دلش می سوزد
و لو اینکه آن فرزند از اعمال خودش لذت میبرد
اما این مادر که در جایگاه او نیست
از باب عاطفهی مادری دلسوزی دارد
و لذا اینها هم دلسوزی میکردند؛ گفتند به آقا بگوییم چه خبر است این همه؟!
یکی را نمایندهی خودشان کردند
حالا گویا عمار یاسر بود،
گفتند شما از ما پیرتر هستی و حشر تو با آقا از ما بیشتر است، شما برو پیش آقا این مطلب را عرضه کن بگو آقا!
دوستان برایت نگران هستند!
ایشان مشرف شد منزل آقا،
دید آقا مشغول نماز است،
بعد که نشست که نماز تمام بشود
می دید تا که نماز سلام قبلی گفته میشود بلافاصله آقا برمیخیزد تکبیر بعدی را میگوید، اصلاً فرجه پیدا نمیشود که حرف عرضه کند،
خلاصه خودشان را نزدیک کشاندند تا بین یکی از این دو نمازها درجا به امام عنایت کردند (که یعنی عرضه داشتند) که من عرضی دارم، آقا متوجه ایشان شدند، فرمودند: بفرمایید.
گفت: آقاجان من نمایندهی دوستانم
همه برای شما نگرانند، آخه چقدر نماز؟ چقدر روزه؟ تمام لبها خشکیده!
تمام پاهایتان ورم کرده!
سر و صورت هاتان رنگتان برگشته!
این روزه، این نماز، شب تا به صبح،
صبح تا به غروب، از آن طرف کارهای حکومتی هم داری، باید بیت المال بررسی کنی، مشکلات مردم را هم بگیری
و یک سهمیهای هم تقسیم میشود سهمیهات را میگیری به محض اینکه یک گدایی، یک کسی آمده اظهار عجز می کند درجا آن سهمیهی بیتالمالات را هم میگیری به آنها میدهی!
نامه ها برنامه ها ۱۵
#شرح_نامه_ها_برنامه_ها۱۵
#حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی
#استاد_صمدي_آملي
#فایل_صوتی۱۵
🌹کانال شاخه طوبی 🌹
👇👇👇
@shakhehtoba
https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
کانال شاخه طوبی
نامهها بر نامهها ۱۵ #قسمت_۲ اینها آن گنجینهی بخششاند، باید از آنها یاد بگیرید. نماز خوب خواندن ر
نامهها بر نامهها ۱۵
#قسمت_۳
بعد غذای افطاریات هم که یک کمی نان جو است و گاهی با نمک و گاهی هم احیاناً آن هم به زور یک شیری به شما بخورانند (آن اندازه) آخه چقدر؟
آقا در جوابشان فرمود که پس شما اگر نماز و روزهی پیغمبر را میدیدید چه میگفتید؟!
ما که در مقابل او کاری نمیکنیم.
که البته اینها را بارها به عرض رساندم؛ اینها دستورالعملهای کُمّلین است.
ما یک انسانهای متعارف داریم؛ همین ماها، آنقدر نفسمان جانمان قوی نیست. ما اگر بخواهیم یک روز دو روز نخوریم ننوشیم، دیگر کمکم روز سوم از پا در میآییم.
یک ماه رمضان روزه گرفتیم دیگر تقریباً اواخر ماه رمضان، آن دعای روز بیست و هشتم، بیست و نهم یا سیام مربوط به: اللّهُمّ غَشِنی، آقایان طرفهای مازندران ما شوخی میکنند، میگویند که دیگر روز غش کردن فرا رسیده یعنی؛ دیگه آخرین روز است داریم غش میکنیم.
بارالها! فردا فطر بشود، برای همین است که مردم ما عادت کردند که هر سال روز بیست و نهم منتظرند که حتما اعلام شود چون دیگر غش کردهاند دیگر نمیرسد به سیام.
این وضع ما است. حالا اینهمه منبرها هم که در گوش ما میخوانند حرف میشنویم میگویند؛ (آقا) امام زینالعابدین برای استقبال ماه رمضان چقدر خوشحال شد خواست ماه رمضان تشریف ببرد در بدرقهاش چقدر ناراحت بود بعد از اینکه عید فطر حرام است
باز میگویند شش روز آدم برای اینکه ماه رمضان را بدرقه کنند برای رفتناش، باز روزه بگیرد، اینهمه که میگویند باز هم سالها الآن تا یک آقایی اعلام کند امروز دیگر روز آخر است فردا فطر است، اگر مردم راه مقلّد بودنشان باز باشد که دنبال هرکسی بخواهند بگردند درجا شاید ۹۰ درصد بگویند حق با همین آقا است.
این نفوس مستکفی است، جانهایی هستند که متوسطاند.
نمیشود دعوا کرد هر کسی به یک اندازهای قبول است، ظرفیتها مختلف است. شما الآن یک ماشین عظیمی آب زلال را از فلان چشمه بگیر بیاور؛ بعد به آقایان بفرما بنوش!
اینجور نیست که همه مثل هم دو تا لیوان سه تا چهار تا با هم بخورند، نه.
هر کسی به فراخور تشنگی خودش آب میگیرد.
حالا تا تشنگی افراد چه مقدار باشد.
بعضیها همّتشان بلند است؛ خیلی،تشنگی دارند. بعضیها، نه؛ آنقدر همت بلند ندارند برایشان زمینه یا پیش نمیآید یا نیامده، به هر حال اینها هست.
یک سری از مردم هستند که اینها جزو
اقلیها هستند؛ اینها مقربوناند.
اینها کاملند. کامل؛ در اصطلاح قرآن و حکمت و عرفان به آن انسانی میگویند که به تمام اسماء حُسنای الهی رسیده باشد. دست تصرف در مادهی کائنات دارد، میتواند عصا اژدها کند(حالا بحثهای علمیاش از جنبهی فلسفی در جای خودش باید بحث شود).
این کاملها که جمعش کاملین هم میشود یا جمعش کُمّل هم میشود، کُمَّل؛ یعنی کاملها، اینها یک دستورات سنگینی در پیشگاه الهی برای حضور و مراقبت دارند که آن دستورهای سنگین برای ما نقل شد، اما ما مأمور به انجام اين دستورات سنگین نیستیم. الآن برای ما نقل شد امام امیرالمؤمنین شبانهروز هزار رکعت نماز میخواند، اما ما مأمور به این نیستیم که اگر میخواهیم مستحبات را هم مقداری مراعات کنیم بیاییم شبانهروز بایستیم هزار رکعت نماز بخوانیم. آن دستور سنگینی است برای کسی که زمینههای قبلی را طی کرد، شجرهی وجودیاش یک درخت تنومندی است،
حالا اگر بخواهد رشدی بکند به صدها متر ارتفاع برسد و شاخههای عجیب و غریبی هم از او بروید، ساقهی عظیمالشأنی داشته باشد که بادهای تند صرصر نمیتواند این درخت را تکان دهد، آن معلوم میشود خیلی زمینه گرفته. آن زمینهای که این درخت در آن رشد کرده، نرم نیست. اگر بخواهد نرم باشد آنی با یک فشار باد از ریشه کَنده میشود.
#شرح_نامه_ها_برنامه_ها۱۵
#حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی
#استاد_صمدي_آملي
#فایل_صوتی۱۵
🌹کانال شاخه طوبی 🌹
👇👇👇
@shakhehtoba
https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a
💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢