eitaa logo
کانال شاخه طوبی
15هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
2هزار ویدیو
59 فایل
اولین کانال نشر آثار حضرت علامه حسن زاده آملی و شاگردان ایشان در ایتا و تلگرام
مشاهده در ایتا
دانلود
✨▫️▫️✨✨▫️▫️✨ ▫️✨✨▫️ ✨▫️ ▫️ ,دوم اولین آیه ای که بر پیغمبر نازل شد آیه شریفه سوره علق است. این یعنی خودت را بخوان که با بحث معرفت نفس هماهنگ است. در همین یک آیه هم معرفت رب و هم معرفت خلق مطرح است. خداوند به پیامبر می فرماید مرا در همه مراتب وجودی نظام هستی بخوان. بالاترین رب رب جناب پیامبر اکرم (ص) است که از او تعبیر می شود به رب العالمین. اولین خلقت را خلقت انسان نام می برد که خلق الانسان من علق. خدایی که تو را از علق آفرید آن خدا را بخوان. از این ها معلوم می شود رب مطلقی که در تمام غیب ذات است هیچ کس نمی تواند او را بخواند. خلقت انسان از خلقت همه موجودات بالاتر است. ** معلم حقیقی همیشه حق سبحانه و تعالی است. ✨▫️▫️✨✨▫️▫️✨ @shakhehtoba 🔸علامه حسن زاده می فرماید انسان کامل متن است و عالم نظام تکوین شرح عینی اوست و این قرانی که در بین الدفعتین آمد ،این قران به منزله شرح کتبی انسان کامل است. 🔸نظام هستی آیات حق است ،و این آیات حق را ،حق تعالی به واسطه پیامبر به انسان می آموزد ،قرائت عالم ،قرائت آدم ،قرائت قران ،در هر سه مرتبه انقدر باید خواند تا به اسم رب پیغمبر رسید که نام مقدسش الله است . 🔸آدمی فربه شود از راه گوش ،انسان دائما باید در مقام تحصیل علم باشد، حکمت اول در ایران بود بعد رفت در یونان دوباره امد به ایران 🔸اشراق آن حقایق نفسانی افلاطون بود که بر جان شاگردان ریخته می شدو مرتبه سکوت محض است ،پس منظور اشراق در عرفان همان حقایق نفسانی است 🔸بُعد منزل نبود در سفر روحانی 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید کپی با ذکر لینک 🙏💢
کانال شاخه طوبی
#شرح_دروس_معرفت_نفس #جلسه_یازدهم #علامه_حسن_زاده_آملی #استاد_صمدي_آملي 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @sh
✨▫️▫️✨✨▫️▫️✨ ▫️✨✨▫️ ✨▫️ ▫️ ,اول 🔸 وجود است كه مشهود ما است , ما موجوديم و جز ما همه موجودند ما جز وجود نيستيم و جز وجود را نداريم و جز وجود را نمى يابيم و جز وجود را نمى بينيم . وجود را در فارسى به هست و هستى تعبير مى كنيم . در مقابل وجود عدم است كه از آن به نيست و نيستى تعبير مى شود . و چون عدم نيست و نيستى است پس عدم هيچ است و هيچ , چيزى نيست تا مشهود گرددو اگر بحثى از عدم پيش آيد به طفيل وجود خواهد بود . پس وجود است كه منشا آثار گوناگون است و هر چه كه پديد مىآيد بايد از وجود باشد نه از عدم . و من بديهى تر از اين درس چيزى نمى دانم . 🔸 اين بود سخن ما در اين درس و خلاصه اينكه جز هستى چيزى نيست و همه هستند و هر اثرى از هستى است . 🔸 اكنون در دنباله اين درس يك فحص و بحث در پيرامون مشهودات خود به ميان مىآوريم كه ببينيم كدام يك از آنها اشرف از ديگران است تا دانش پژوهان را در مسير تكاملى علمى و دانش پژوهى , موجب مزيد شوق , و زيادتى ذوق گردد و رغبت و ميل آنان فزونى گيرد و سبب كثرت استبصار و وفور انتباه آنان شود . اينك گوئيم كه در مشهودات خود كاوش مى كنيم تا ببينيم آثار وجودى كدام يك از آنها بيشتر است : 🔸 يك قسم از مشهودات خود را مى بينيم كه به ظاهر هيچ حس و حركت ندارند و آنها را رشد و نمو نيست , چون : انواع سنگها و خاكها و مانند آنها كه اين قسم را جماد مى گوييم . 🔸 و يك قسم ديگر را مى بينيم كه تا حدى حس و حركت دارند و رشد و نمو مى كنند , چون : انواع نباتات كه رستنيها باشند از گياه گرفته تا درخت . و چون جماد و نبات را با يكديگر بسنجيم مى بينيم كه هر دو در اصل وجود داشتن مشتركند , و جماد حجم دارد , نبات هم حجيم است . آن وزن دارد و اين نيز وزين است تا كم كم به جايى مى رسيم كه مى بينيم نبات رشد و نمو دارد و او را تا اندازه اى حس و تا حدى حركت است ولى فاقد اين كمال است و صاحب اين كمال آثار وجودى بيشتر دارد پس نبات در رتبه برتر از جماد است . 🔸 و يك قسم ديگر را مى بينيم كه آنها را حركات گوناگون است و حس آنها به مراتب شديدتر و قويتر از حس نباتات است و افعال گوناگون از آنها بروز مى كند و همه از اراده آنها است كه انواع حيوانات برى و بحرى اند و چون اين قسم را با نبات مقايسه كنيم مى بينيم كه هر دو در وجود داشتن و جسم بودن و در لوازم جسم شريكند و نيز نبات را رشد و نمو است يعنى داراى قوه اى است كه بدان قوه غذا مى گيرد و مى بالد و اين قوه را در اين قسم كه حيوان است نيز مى يابيم تا اندك اندك به جايى مى رسيم كه مى بينيم حيوان واجد كمالاتى است كه نبات فاقد آنها است كه همان حركات ارادى و افعال گوناگون است ناچار شعور و قوه و بينش بيشتر و قويتر موجب آنگونه امور مختلف است , پس آثار وجودى و حياتى حيوان بيشتر از نبات است پس حيوان در رتبه , برتر از نبات است . و يك قسم ديگر را مى بينيم كه تمام آثار وجودى حيوان را دارا است با اضافه اين معنى و اين حقيقت كه موجودى است داراى رشد و نمو و حس و حركت ارادى و ديگر قواى حيوانى , ولى افعالى از او صادر مى شود كه از هيچ حيوانى ساخته نيست . و مى بينيم كه همه حيوانات و نباتات و جمادات مسخر اويند و او بر همه حاكم و غالب , اين موجود عجيب انسان است . پس ناچار قواى حياتى و وجودى او بيشتر از حيوانات است , پس انسان در رتبه والاتر از حيوان است . 🔸 و باز اگر در افراد اين نوع , فحص و كاوش كنيم مى بينيم كه آثار وجودى دانا و مراتب بيش از نادان است و همه اكتشافات و اختراعات و . . . از دانمشند است نه از نادان , و انسان نادان , محكوم دانا و تابع او است و در حقيقت دانش است كه محور جميع محاسن است . پس انسان دانا , اشرف از انسان نادان و حيوان و نبات و جماد است . پس در حقيقت , علم , موجود اشرف , و در رتبه , فزون تر از همه است تا زمان بحث در گوهر علم فرا رسد كه ببينيم چگونه گوهرى است 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید کپی با ذکر لینک 🙏💢
کانال شاخه طوبی
✨▫️▫️✨✨▫️▫️✨ ▫️✨✨▫️ ✨▫️ ▫️ #درس_اول_کتاب_معرفت_نفس #شرح_دروس_معرفت_نفس #جلسه_یازدهم #قسمت_,اول 🔸
✨▫️▫️✨✨▫️▫️✨ ▫️✨✨▫️ ✨▫️ ▫️ 🌸 ,دوم 🔸در مسیر تحصیلی که در پیش گرفته اید، ثابت قدم بمانید و مهم این است که اصول و امهات را بگیرید که این اصول معیار است و هر کتابی که می خوانید یا حرفی که می شنوید با این اصول سازگار باشد. ✨▫️▫️✨✨▫️▫️✨ @shakhehtoba اولین شهود و ادراکی که به انسان دست می دهد ادراک و شهود حقیقت وجود به خود است. هرگز انسان در ادراک حقیقت وجود، به کنه تمام حقیقت وجود خود و غیر خودش به انتها نمی رسد. ** اساس کار [ادراک] را سه رکن علم و عالم و معلوم تشکیل می دهد. عالم خود نفس است، علم او فهم او و معلوم او خود وجود است. ✨▫️▫️✨✨▫️▫️✨ @shakhehtoba 🔸وقتی می روید کتاب آقایان عرفا را می خوانید فکر نکنید آنچه برای آن آقای عارف پیش آمد برای شماست، بلکه آن حالات مال آن مطبعه است. 🔸هر چه جان قویتر شود انتشارات این جان برای جانهای مادون معیار می شود و چون جان خاتم الانبیاء(ص)بزرگترین جان است و بزرگترین مطبعه ی حق است و بزرگترین دفتر حق است و بزرگترین مظهر حق است و بزرگترین جدول حق است، آنچه را که در آن مطبعه ساخته شده و چاپ شده به نام قرآن، این یک مطبعه هر چه چاپ کند برای تمام مطبعه ها معیار است. ✨▫️▫️✨✨▫️▫️✨ 🔸هر چه هست وجود است چون اولین مرتبه ی ما را مرتبه وجود تشکیل داد ازین به بعد در معرفت نفس هر چه مسافرت میکنیم مسافرت وجودی است ، مسافرت عدم نیست. 🔸ما در دریای بی نهایت وجود غرق شدیم وقتی در دریا غواصی کردیم و دیدیم که این دریا خیلی روشن می آیم به دنبال اثار این دریا که خلق است که مشهودات ماست 🔸همه در اصل وجود با هم شریکیم هرکه اثارش بیشتر است معلوم است از وجود بیشتر بهره گرفته است 🔸در معرفت نفس علامه حسن زاده روند بحثش طوری است که هم در قوس نزول داریم و هم در قوس صعود داریم . 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید کپی با ذکر لینک 🙏💢
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۰ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ‌الْعالَمِینَ، ثم الصلاه و السلام علی جمیع الانبیاء و المرسلین و علی سَیِّدِنا ابی‌القاسم مُحَمَّدٍ(ص) و علی آله الطيبين الطاهرین اَلسَّلامُ علی الحسین و علی علی بن الحسین و علی اولاد الحسین و علی اصحاب الحسین و رحمه الله و برکاته ان‌شاءالله عزاداری‌های همه‌ی عزیزان، همه‌ی عزاداران اباعبدالله در این ایام به‌خصوص از دیروز و دیشب و امروز، مورد رضایت حضرت سیدالشهدا و فاطمه‌ی زهرا سلام الله علیهما و انبیا و ائمه قرار بگیرد، ان‌شاءالله. از جنبه‌ی برنامه‌ی جلسه‌ی حالت درس و بحثی که محضر عزیزان داشتیم، دیگر جلسه‌ی امروز ما آخرین برنامه است، تا ان‌شاءالله زودتر به اتمام برسانیم، هم آقایان بزرگوار طایفه‌ی ایرایی باید آماده شوند برای شام غریبان و هم ما به اردوگاه برگردیم که برنامه‌ی شام غریبان داریم. ما تشکر می‌کنیم از همه‌ی آقایان، مهمانان گرامی، عزیزانی که از شهرهای مختلف دور و نزدیکِ کشور، بیش از ۱۸ استان، عزیزانی مشتاقان، برای تحصیل معارف، حقایق دینی که در کتاب‌های شریف حضرت آقا مشغول درس و بحث هستند، مشغول تعلیم و تحقیق‌اند، از راه‌های دور تشریف فرما شدید، که از امروز صبح تا الان هم، یک تعداد زیادی از عزیزان برای شهرهای‌شان عازم شدند، تشریف بردند، از همه تشکر می‌کنیم. خداوند را به دوری راه شما عزیزان که دل داده‌اید به یک ولی خدا، به یک انسان کامل، به یک انسان دل‌داده‌ی به‌حق الهی، که خداوند به شما این توفیق را عطا فرمود که او را بشناسید و در مسیر تکاملی او ان‌شاءالله به حرکت در بیایید، ما به این دل شما و به این زحمات‌تان، به این راه دور شما، در پیشگاه الهی توسل می‌جوییم و ان‌شاءالله به پشت شما ما هم از محضر مبارک آقا بهره‌مند می‌شویم. و ان‌شاءالله همگان، ما و شما در خدمت این انسان الهی عرشی در محضر سیدالشهدا، حضرت بقیة الله، ائمه‌ی اطهار ان‌شاءالله بهره‌مند باشیم و خداوند ما را به توسط این عزیز و این نور چشم، با حضرت بقیة الله محشور بفرماید. از آقایان شریف طایفه‌ی ایرایی هم که زحمت کشیدید، عزیزان! به خصوص آقایان هیأت امنا پارسال خیلی محبت فرمودند عزیزان، که حتما ما جلسه‌ای در خدمت عزیزان حسینیه‌ی ایرایی داشته باشیم، منتها شب‌ها برنامه‌ی ساری بود و عصرها آموزش و پرورش آمل، و صبح‌ها منزل یکی از آقایان بزرگوار، دیگر توفیق تشرف حسینیه را نمی‌توانستم داشته باشم. امسال با این‌که از دو سه ماه برنامه‌ریزی شد که تهران تشرف داشته باشیم ناگهانی دست تقدیر رقم زد و ورق برگشت و باز به سوی آمل آمدیم و چه کار خوبی هم کردیم، و عزیزان و سروران و مهمانان گران‌قدر همه به شهر آقا آمدند و توفیق پیدا کردیم که در حسینیه‌ی منسوب به حضرت قائم آل محمد صلی الله علیه و آله و سلم تشرف داشته باشیم. که الحمدللّه جلسات خوش و یادگاری را این‌جا گذراندیم. من یک مطلبی را به محضر آقایان طایفه‌ی ایرایی عرض کنم؛ به شما عرض می‌کنم که خداوند این وجود مبارکی را که در بین طایفه‌ی شما برانگیخته و آن هم به‌خصوص؛ روستای ایرا، باید بر خودش ببالد و خنده‌اش از هفت آسمانِ هفت اقلیم و هشت اقلیمِ عالم بگذرد که آقا را خداوند در آن‌جا به دنیا آورده است. نامه ها برنامه ها ۱۰ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۱ اَعوذ باللّه مِن الشیطان الرجیم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ الْحَمْدُلِلَّهِ رَبِّ‌الْعالَمِینَ، ثُم الصلاه و السلام علی جمیع الانبیاء و المرسلین و علی سَیِّدِنا ابی‌القاسم مُحَمَّدٍ(ص) و علی اهل بیته الطيبين الطاهرین المعصومین به امر مبارک حضرت جناب آقای دین‌پرور حفظه‌الله که در این محفل نورانی شما عزیزان روزه‌دار، بیشتر نکات اخلاقی مطرح بشود، به ذهن‌مان آمد که عزیزان را با یکی از کتاب‌های انسان‌ساز، که از قلم و زبان و جان انسان عرشی _ قرآنی (کسی که خودش را در مسیر پیغمبر و آل پیغمبر و قرآن کریم، درست ساخته است) تنزیه فرمود به نام کتاب نامه‌ها بر نامه‌ها از حضرت استادمان، علامه حسن‌زاده‌ی آملی روحی فداه، که در حقیقت بیان و تفسیر و شرح آیات و روایاتِ قرآن و اهل بیت علیهم السلام است. از قدما یکی از سیره‌های به جاماندنی که به ارث رسیده است، این است که بزرگوارانی مثل علامه‌ی حلّی‌ها، خواجه‌ی طوسی‌ها، شیخ مفید، همین‌جور تا در اعصار بعدی، بزرگانی باز این سیره را ادامه داده‌اند که از محضر مبارک‌شان، کسانی که طالب معارف و حقایق بودند نامه می‌نوشتند و از نامه، از محضرشان برنامه‌هایی را استدعا می‌کردند. سرّ نامه‌نویسی، یا جهت اطلاع از احوال متعارف جسمی شخص است به دیگران، یا سرّ نامه برمی‌گردد به این‌که انسان خودش را از جنبه‌ی روحی به دیگری عرضه کند و از محضر بزرگوار، استاد، معلم، مربی برنامه‌ای را تقاضا کند که بر اساس آن برنامه خودش را بسازد. در بین عموم مردم، نامه دادن‌ها به همان اطلاع از سلامت جسمی و ظاهری مطرح است. ولی برای کسانی که در مسیر سیر انسانی قرار می‌گیرند، نامه دادن‌شان مربوط به این است که برنامه بخواهند و از برنامه‌ها خودشان را در مسیر انسانیت درست بسازند. شاگردهای مرحوم ملا حسینقلی همدانی رحمت‌الله علیه به محضر او نامه می‌نوشتند و از محضر او استدعای برنامه‌ها می‌فرمودند، شاگردان اساتید دیگر، مثل علامه طباطبایی و استاد بزرگوارشان مرحوم حاج میرزا علی آقای قاضی، این‌ها جزو سیره‌های سَلَف صالح بودند که الحمدللّه در زمان ما هم این سیره کم و زیاد، هم‌چنان باقی است. یکی از کتاب‌هایی که حضرت استادمان نوشته‌اند، به نام کتاب نامه‌ها بر نامه‌هاست. عنوان این کتاب نامه‌هایی است که ایشان نوشته‌اند بر نامه‌هایی که به ایشان داده شد. یکی از معانی عنوان این کتاب این است که ما هم بر نامه‌هایی که برای ما فرستادند، نامه‌هایی را برای این آقایان فرستادیم و لذا این کتاب‌، آن نامه‌هایی است که برای ما فرستاده‌اند. معنای دیگر عنوان این کتاب این است که این کتاب، مجموعه‌ی یک سری نامه‌هایی هست که برای این آقایان نوشتیم که این نامه‌ها همه‌اش برنامه هست، همه‌اش دستور العمل است. و لذا دو جور می‌شود عنوان این کتاب را تفسیر کرد. اما آن‌چه که مهم‌ترین تفسیرش است همین است که وقتی این کتاب را باز می‌کنید می‌فرماید این نامه‌ای است به دوست عزیزی، نامه‌ای است به رفیق ارجمندی، که در این نامه، برنامه‌هایی برای آن شخص داده شد؛ به وفق استعداد آن کسانی که این نامه‌ها را دریافت می‌فرمودند، برنامه‌هایی را برای ایشان ترسیم فرمودند که این برنامه‌ها همه از متن آیات و روایات استخراج شد. نامه ها برنامه ها ۱۱ نامه ها برنامه ها ۱۱ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۱ ما چون مقداری در مورد اوایل این کتاب حرف هایی برای عزیزان زده‌ایم، من همین‌جور گزیده‌هایی را از گوشه‌های این کتاب انتخاب می‌کنم، به عرض مبارک‌تان عرایضی تقدیم می‌داریم که رنگ و بوی مسائل اخلاقی هم پیدا کند. مثلاً یکی از جمله‌های‌شان که به صورت یک برنامه است، اگر کسی بخواهد در مسیر انسان سازی قرار بگیرد باید یک کاری بکند که بالاخره در متن اجتماع هست، دارای خانواده و زندگی است، این‌ها [این امور] هم باید بگردد. سیره.ی اهل بیت علیهم السلام را می‌بینیم که همیشه در متن اجتماع بوده‌اند، با مردم بوده‌اند در تمام شئون مردم. البته آن‌ها این مسئولیت را بر عهده داشتند برای این‌که امام مردم بودند، امام باید همیشه در متن مردم باشد، مثل این‌که امام جماعت نمی‌تواند خصوصی در منزل خودش موقع اذان ظهر که شد نماز را همان جا بخواند، بعد به مأمومین‌اش در مسجد اعلام کند که من که دارم در منزل نماز می‌خوانم شما هم در مسجد صف را ببندید از همان جا من را نگاه کنید نماز بخوانید! این راه ندارد. امام آن کسی است که جلوی مأموم باید طوری قرار بگیرد که نه در بین مأموم در عرض آنها باشد؛ برای اینکه اگر سعه‌ی علمی او، سعه‌ی وجودی و معنوی او به اندازه‌ی خود مردم باشد که دیگر او امام مردم نیست! او می‌شود جزء مردم. نباید از مردم هم این‌قدر دور باشد که مردم او را نبینند، و لذا برای همین صف نماز جماعت را از جنبه‌ی ظاهری هم که ترسیم می‌کنیم، امام را در جلوی همه‌ی صف‌ها قرار می‌دهیم بعد مجموعه‌ی صف‌ها به دنبال امام باید بلند شوند برخيزند تکبیر بگویند ذکر بگویند؛ نه حق دارند جلو بیفتند نه خیلی هم حق دارند از امام جماعت عقب بیفتند. حق ندارد جلو بیفتد؛ برای این‌که او امام است این مأموم است مأموم حق ندارد که جلوتر از امام ذکر بگوید، زودتر از او رکوع برود، زودتر از او برخیزد. حق هم ندارد خیلی عقب بیفتد؛ امام دارد رکوع را می‌گوید نزدیک است سر بردارد آقا هنوز ایستاده، تازه می‌خواهد رکوع کند! این‌جور هم حق ندارد. یکی از لوازم نماز جماعت این است که مأموم تابع امام باشد، تابع به اندازه‌ای که هر ذکری را که امام به محض این‌که ذکر را شروع کرده او پشت سر آقا است، به محض این‌که امام جماعت رکوع رفت ایشان هم بلافاصله بعد از آقا برود، دیگر برای خودش یک دکان جدا باز نکند؛ آقا ایستاده ایشان هنوز در رکوع است، آقا دارد سجده می‌رود ایشان تازه می‌خواهد از رکوع سر بردارد! این تابع امام جماعت بودن نیست. تابع امام جماعت این است که در مطلق شئون به دنبال او باش، جلو نیفت عرض او هم شروع نکن به محض این‌که او گفت: سبحان ربی العظیم دیگر شما درجا شروع کن [بگو] سبحان ربی العظیم! دیگر وقف نداری. به دنبال او باش، مطلقا تابع محض امام باش! به این می‌گویند امام. آن‌ها حالا چون مقام امامت را داشتند خدای متعال این مقام امامت مطلقه را که یک مقام تک مقامی است در هر عصری، ولو در زمان پیغمبر اکرم هم جناب رسول الله بود هم امیرالمومنین بود هم امام حسن بود هم امام حسین؛ اما تا موقعی که جناب رسول الله هست علی دیگر امام نیست، علی مأموم این امام است. دو فرزند او هم بعدها ولو امام می‌شوند، اما فعلاً امام نیستند تابع رسول الله‌ هستند. در زمان جناب امیرالمؤمنین اگر سه چهار امام جمع شدند، باز هم امامت مطلق مربوط به امیرالمؤمنین است؛ آن‌ها همه مأموم‌اند. چون در امامت بودند ما هم بنای‌مان این است که در مسیر امامت قدم برداریم. یکی از نکاتی که در مورد اهل بیت علیهم السلام است این است که ما را دعوت به مقام‌شان فرمودند، این هم به تبعیت از قرآن کریم؛ که قرآن فرمود که؛ کسانی که متقین هستند و کسانی که اهل همت‌اند از پیشگاه الهی استدعا می‌کنند: و اجَعَلنَا لِلمُتَّقینَ اِمَامَا نه تنها اهل بیت امام‌اند، امامت‌شان اگرچه امامت اطلاقی است در هر عصری که یکی بیش نیست، امامت اطلاقی در هر عصری یکی بیشتر نداریم. درست است ما در زمان خودمان حضرت مام را هم می‌گفتیم امام، اما امامت مطلقه نیست. آن امام علی الاطلاق، خاتم الاولیای علی الاطلاق حضرت مهدی فاطمه است (عجل الله تعالی فرجه الشریف) این امامت در هیچ عصری، دو برنمی‌دارد. حالا آن‌که تازه امام حسین بود، امام حسن بود در زمان پدرشان امام امیرالمؤمنین امام نبودند، امام علی الاطلاق نبودند. نامه ها برنامه ها ۱۱ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
کانال شاخه طوبی
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۱ #قسمت_۲ #شرح_نامه_ها_برنامه_ها۱۱ #حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی ما چون مقداری در م
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۱ امامت در هر عصری یکی بیشتر نیست، یک فرد بیشتر مصداق نمی‌تواند داشته باشد. لحظه‌ی ارتحال امام قبلی می‌بینید که امامت امام بعدی شروع می‌شود. (حالا این بحث دارد طول می‌کشد و بی‌مناسبت هم با بحث کتاب نیست) در زمان امام زین‌العابدین (علیه‌ الصلوة و السلام) جناب محمد حنفیه زنده بودند بعد از شهادت امام حسین (سلام الله علیه). محمد حنفیه هم یک جایگاه عجیبی در بین مردم عرب آن روز داشت، مضاف به این‌که شجاعت‌های ایشان در جنگ جمل، نهروان، صفین زبان‌زد خاص و عالم شد. درست است که در این جنگ‌ها مالک اشتر هم می‌رزمید، اما نوعا پرچم اصلی جنگ را امام امیرالمؤمنین به دست جناب محمد حنفیه فرزند خودشان می‌دادند. شجاعت‌هایی که محمد حنفیه در این جنگ‌ها به ظهور رساند، باعث شد که در بین عرب و عجم معروف شد. علاوه از این‌که جناب رسول الله راجع به تولد محمد حنفیه هم از قبل اطلاع فرمود. که اتفاقا راجع به محمد حنفیه هست که حضرت فرمود که ای علی فرزندی از تو دنیا می‌آید که، اسم او را اسم من بگذار بنام محمد (صلی الله علیه و اله و سلم )حتی کنیه‌اش را هم به کنیه من بگذار (ابوالقاسم) که دیگر بعد از من هیچ‌کس به این اسم و کنیه نیست جز دوازدهمین فرزند من نام بقیه‌الله؛ آن یکی چرا! او هم اسم‌اش به اسم پیغمبر است، منتها تا زمانی که ظهور نفرمود، روایات ما فرمودند؛ لازم است اسم او را اگر بخواهید ببرید اسم اصلی او را، ترکیبی نبرید به صورت تجزیه ببرید؛ م ح م د ابن العسکری. منتها حالا چون که ما اسم ترکیبی‌اش را بنا نیست ببریم (چون اسم ترکیبی جناب رسول الله محمد است صلی الله علیه وآله) اسم جناب امام زمان هم همین اسم مبارک شریف است، منتها به صورت تجزیه باید نام ببریم؛ م ح م د ابن العسکری، به صورت تجزیه است. چه عجیب که حضرت در آن روایت نقل شده (محدث قمی هم نقل کرد که) به امام امیرالمؤمنین فرمود: فقط این فرزند تو به نام محمد حنفیه (ایشان حالا بعدها به خاطر ناحیه مادری‌اش لقب حنفیه را هم گرفت) اسم‌اش محمد است لقب‌اش ابوالقاسم است (این را دارد). بعد از امام حسین علیه الصلوة و السلام که شهید شد، محمد حنفیه؛ که البته بعضی‌ها این را توجیه هم کرده‌اند، گفته‌اند: شأن محمد حنفیه اجلّ از این است که: از پیغمبر تصریح امامت امام زین‌العابدین را شنیده، از امام امیر‌المؤمنین پدرش به صراحت شنید که بعد از امام حسین ، امام زین‌العابدین امام است، از امام حسین هم شنیده از امام حسن هم شنیده، اما با این‌حال باز بیاید لو بدهد! اما گفته‌اند که، آمد محضر امام زین‌العابدین عرض کرد که ما عموی شماییم، پسر علی‌ بن‌ ابی‌طالب هستیم، اگر اجازه بفرمایید امامت را ما بر عهده بگیریم. که این را توجیه کرده‌اند گفته‌اند: مراد محمد بن حنفیه این بود که می‌خواست برای دیگران کاری کند که واقعیت روشن بشود وگرنه برای خودش واقعیت روشن بود. که امام زین العابدین به ایشان فرمودند که عموجان! شما دیگر برای امامت هوس نورزید! این یک مقامی است که شما شایستگی این مقام را ندارید. حالا درست است که پیغمبر راجع به تو تعریف‌هایی کرده، درست است که شجاعت‌های تو در آن جنگ‌های صدر زمان پدر من زبانزد خاص و عام است، اما امامت، چیز دیگری‌ است. بعد به ایشان فرمود: عموجان حالا که این است با هم‌دیگر (این کار در مکه رخ داد) گفت: با هم‌دیگر می‌رویم پیش حجرالاسود، شما اول او را خطاب کن که راجع به امام بعد از حسین‌ بن علی به حرف در بیاید، من هم خطاب می‌کنم. که هر دو بزرگوار به حجر‌الاسود رفتند. اول، جناب محمد حنفیه اعلام کرد، از حجرالاسود خواست که امام بعد از حسین بن علی را معرفی کند، دید حجرالاسود به صدا در نمی‌آید! این است که حضرت به او فرمود: عموجان! این که گفتم لیاقت امامت چیز دیگری است، دیدید که حجر‌ حرف نزد؟ حالا من او را سوال می‌کنم ببین چطور حرف می‌زند! از حجر سوال کرد به حق آن خدایی که چه چه چه، بگو که آیا بعد از حسین بن علی چه کسی امام است؟ حجرالاسود به حرف درآمد. این سخن در بین همه‌ی مردم پخش شد و امامت امام زین العابدین( سلام الله علیه) تثبیت شد. گرچه یک عده‌ای با دیدن این همه معجرات و کرامات باز هم متأسفانه بعد از حسین‌ بن علی، محمد حنفیه را امام می‌دانند؛ که این‌ها الآن گروهی هستند که هنوز هم متاسفانه از این گروه نسل‌شان در گوشه و کنار جهان باقی مانده، این‌ها کسانی هستند که امامت را تا محمدبن حنفیه می‌دانند. 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
کانال شاخه طوبی
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۱ #قسمت_۳ #شرح_نامه_ها_برنامه_ها۱۱ #حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی امامت در هر عصری
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۱ یعنی امام اول علی، امام دوم امام حسن، امام سوم حسین بن علی، امام چهارم محمد حنفیه. بعد می‌گویند که؛ محمد حنفیه هم رفت در کوه رَضوا غایب شد و الان ما منتظر امام زمان هستیم به نام محمد حنفیه، هنوز این‌ها این را قائل‌اند. این است‌که امامت یک هم‌چین جایگاهی است، اگرچه این‌ها چون امام بودند جایگاه امامت این است که باید دائماً امام در بین مردم باشد (همیشه) و مردم باید امام را ببینند. برای همین است که یکی از لطایفی که وقتی مأمون دعوت می‌کند از امام رضا سلام الله علیه، امام رضا از مدینه راه افتاد به خراسان، چون در حقیقت امام حقیقی، اوست. مأمون کاذبانه خودش را به عنوان خلافت در بین مردم معرفی کرد. امام رضا سلام الله علیه باید به عنوان امام حقیقی مردم در بین مردم خراسان هم حاضر بشود. او را مدینه‌ای‌ها دیده‌اند اما اهل خراسان که امام‌شان را هنوز ندیده‌اند باید بیاید در بین مردم حاضر بشود. حالا علی الظاهر ولی‌عهدی مأمون هست که آن هم یک امر (به اصطلاح) از باب تقیه هست یا امور دیگر. اما بالاخره باید بیاید مردم آقا را ببینند، ببینند آقاشان چه‌جور آقایی است؟ این آقا چه جوری می‌خورد، چه جوری راه می‌رود، چه جوری حرف می‌زند، چه جوری اخلاق دارد؟ مردم باید آقاشان را ببینند تا به دنبال او باشند. این است که خدا لعنت کند معاویه و عمروعاص و امثال این‌ها را که نگذاشتند همه‌ی مردم آن روز امام امیرالمؤمنین را ببینند، فقط آقا را درگیر کردند به مسائل جمل، به مسائل نهروان، به مسائل صفین، که دیگر بعد از آن هم اختلافات داخلی بین صحابه‌ی امام امیرالمؤمنین رخ داد. اصحاب او را از هم متفرق کردند، سربازان او را متفرق ساختند، دشمن یک‌دیگر ساختند. و در نتیجه شمشیر کشیدند همین یاران جنگی علی بن ابی‌طالب بر روی علی و در حقیقت آمدند باز حضرت را در محراب مسجد کوفه از پای درآوردند، نگذاشتند مردم آقا را ببینند. درست است که امامت یک حالات خاصی است، اما چه جالب این است که ائمه‌ی اطهار علیهم السلام ما را به تمام مقام‌شان دعوت کرده‌اند، یعنی از هیچ مقامی برای ما، در مقام دعوت، چیزی را خصوصی قرار نداده‌اند که بگویند این یکی را نه. پیغمبر امیرالمؤمنین را به مقام‌اش دعوت کرد، اما به نبوت تشریعی نه. رسماً می‌گفت: "انه لا نبی بعدی". یعنی "لا نبی تشریعاََ بعدی". این‌جا دیگر جای شوخی نیست. این‌که به علی بن ابی‌طالب می‌گویند: تو در تمام امور با من باش، بعد به مردم هم می‌گویند بعد از من علی خلیفه‌ی من است، اما آن چیزی را که علی بن ابی‌طالب نباید در آن امر داخل شود رسماً اعلام می‌کند؛ می‌گوید که او بعد از من خلیفه‌ی من است "الّا انه لا نبی بعدی" اما بعد از من نبی تشریعی نیست، ولی نبوت انبائیه هست. اما اهل بیت علیهم السلام، ما را به تمام شئون‌شان دعوت کرده‌اند؛ یکی از شئونی که امروز حضرت بقیة الله ما را با خودش دعوت می‌کند، این است که می‌گوید بیایید غایب بشوید! چون یکی از مقاماتی که حضرت پیدا کرد، این است که به اسم اعظم غیبت رسید. چون غایبین در طول تاریخ فراوان داریم (شاید سال قبل هم به عرض محضر رساندیم تکراراً برای این‌که برای‌تان ملکه بشود باز هم عرض می‌کنم) غایب‌ها زیاد داریم؛ الان حضرت خضر هم غایب است، دیگران هم غایب‌اند، خیلی از اولیاء الله غایب‌اند. حضرت عیسای مسیح هم غیبت دارد او هم غایب است، اگر مسیحیت می‌گوید ما منتظر ظهور حضرت عیسای مسیح هستیم، اگر هم قائل باشند یک عده‌شان، که اکثرشان قائل‌اند که آن بزرگوار را کشته‌اند و به صلیب کشیده‌اند، ولی ما قائل به غیبت حضرت عیسای مسیح هستیم. اما آن‌که اسم اعظم غیبت است این است که این آفتاب که ظهور کرد تمام ستاره‌های غایبین همه افول می‌کنند. این‌ است‌ که اگر ابن عربی در فتوحات در یک جایی می‌گوید: حضرت عیسای مسیح هم غایب است ظهور می‌کند حرف، حرف درستی است. اما این معنایش این نیست که ابن عربی شیعه نیست، منتظر ظهور عیسای مسیح است پس معلوم است او شیعه نیست چون قائل به حضرت بقیة الله نیست! نه، معنایش این نیست، او در جای دیگر آن ظهور اسم اعظم غیبت بقیة الله را هم می‌گوید. 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
کانال شاخه طوبی
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۱ #قسمت_۴ #شرح_نامه_ها_برنامه_ها۱۱ #حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی یعنی امام اول علی
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۱ ما غايبين خیلی زیاد داریم مثل حضرت عیسای مسیح، دیگران و دیگران، اما آن‌که اسم اعظم غیبت شد و آفتاب غیبت او تمام غایبان همه را افول داد، اسم اعظم غیبت م ح م د ابن العسکری سلام الله علیه و عجل الله تعالی فرجه الشریف است، این آقا است! این آقا آن‌قدر در غیبت قوی شد! و لذا نه تنها ما را به مقامات انسانی خودش دعوت می‌کند که به من اقتدا کنید، حتی ما را به غیبت خودش هم دعوت می‌کند. ما آقا را دعوت به حضور می‌کنیم و ظهور ، آقا ما را دعوت به غیبت می‌کند، شما غایب بشوید! ما از آقا می‌خواهیم که تو ظاهر شو، آقا به عنوان امامی که الان درحال غیبت اسم اعظم است به ما می‌گوید: شما بیایید غایب شوید! ببینید در غیبت چه خبرهاست! خدایا که ندارم خبری کیست کو مرا خصر رهی تا که نماید سفری ما از آقا می‌خواهیم تو تنزل کن، آقا از ما می‌خواهد تو بالا بیا! چون غیبت بالا رفتن است. هر کسی یک مقام سنگینی دارد، می‌بينيد مقام سنگین او در بین جهال اجتماع غایب است. مردم چه می‌دانند که این آقا کیست؟! به ظاهر او را می‌بینند شاید پشت سرش نماز جماعت هم مي‌خوانند می‌دانند عالم هم هست، اما آن‌چه که این آقا دارد، مردم از این چه خبر دارند؟ همین الان حاضرانِ غایب فراوان‌اند! گفت: هرگز میان حاضر و غایب شنیده‌ای؟ چون معمولا اگربه کسی بگوییم ضد حاضر چیست؟ می‌گوید: غایب. اگر بگوییم ضد غایب چیست؟ می‌گوید: حاضر. اما شاهد می‌گوید: هرگز میان حاضر و غایب شنید‌ه‌ای من در میان جمع و دلم جای دیگر است همه خیال می‌کنند ما حاضر ایم‌، خبر ندارند که از آن‌ها غایب‌ایم! این ظهوری را که اکثرا تقاضا می‌کنند، ظهوری است که ولو این‌که آن غایب، حاضر هم بشود و ظاهر بشود باز هم غايب است. مردمی که توان فهم چهار تا معادلات ریاضی را ندارند، ما که قدرت فهم چهار تا مسئله‌ی علمی سنگین را و غیبی را نداریم، ما که این‌جا نشسته‌ایم، نمی‌دانیم از پشت دیوار چه خبراست، از درون دوست‌مان چه خبر است، بیست سال با او دوستی می‌کنیم بعدها می‌فهمیم که چه جر‌ثومه‌ی، خبیثی بود! ما که با افرادی دوست‌ایم که به ظاهر فکر می‌کنیم واقعا شناختیم، بعدها می‌فهمیم چه شخصیتی بود، از او بی‌اطلاع هستیم، ما می‌خواهیم فردا امام زمان ظاهر شد، واقعا ۷۲ حرف اسم اعظم امام زمان را بشناسیم؟! یا ظاهری است که باز هم غایب است؟! الان غایبی است که در غیبت هم غایب است که درغیبت‌اش هم ظاهر است، بعد هم که ظاهر بشود، درظاهرش هم‌ غایب است! مثل آفتابی که این‌جور ظاهر است اما برای چشم، غایب است که بخواهد ببیند، قدرت دیدن آفتاب را چشم بی‌چاره‌ی ضعیف کجا دارد؟ آن‌ها امامت دارند، اما در امامت‌شان هم ما را به تمام شئون وجودی‌شان دعوت می‌کنند. پیغمبر اکرم بعد از خودش ائمه‌ی معصومین (علیهم السلام ) را و ما را به تمام شئون وجودی خودش دعوت کرد؛ جز به اسماء مستأثر‌ه‌اش، که آن اسماء مستأثره‌ی او را أميرالمؤمنين و اهل بیت (علیهم السلام) هم ندارند. او خاتم انبيا بود، علی نه نبی تشریعی است نه خاتم انبيا، در نبوت تشریعی. حضرت بقیةالله هم همین‌طور ، حضرت بقیةالله هر مقامی که دارد از ما دعوت می‌کند که بفرما بفرما! تمام این مقام برای تو باز است، امامت هم برای تو باز است. منتها آن امامت علی‌الاطلاق می‌دانیم که نمی‌رسیم، ما تکویناََ خوانده‌ایم که نمی‌رسیم، نمی‌شود. نمی‌شود؛ نه این‌که حرام است که بشود ، نه. هرچه بخواهید کوشش کنید! اما، اما به او رسیدن برای‌تان دشوار است. 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
کانال شاخه طوبی
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۱ #قسمت_۵ #شرح_نامه_ها_برنامه_ها۱۱ #حضرت_علامه_حسن_زاده_آملی ما غايبين خیلی زی
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۱ حالا عبارت را عنایت بفرمایید، می‌گوید: "دائما طاهر باش و به حال خویشتن ناظر باش." یکی از اسمای حسنای الهی اسم شریف طاهر است. خب تو هم طاهر باش، خدا طاهر است، اهل بیت (علیهم السلام) طاهراند، بقیة الله طاهر است پاک است تو هم طاهر باش! این یک اسم، یکی از اسماء الله ناظر است، تو هم ناظر باش، منتها وقتی می‌خواهی ناظر باشی به حال خویشتن ناظر باش خودت را نگاه کن نگاه بکن! دائما نظر کن، اما در خودت نظر کن، و عیوب دیگران را ساتر باش، حالا که ناظر هستی و در خود نظر می‌کنی؛ چون کسی که طهارت پیدا کند (یک) دائما به حال خویشتن نظر داشته باشد (دو) چشم برزخی‌اش باز می‌شود دیگران را هم می‌بیند. یعنی تلویزیون جان‌اش روشن می‌شود، فیلم‌های دیگران را هم نشان می‌دهد. حالا وقتی طهارت پیدا کردی، این طهارت باعث می‌شود که کم کم در خودت قوی می‌شوی، وقتی دائما در خودت ناظر باشی و نظر کنی ،چشم برزخی‌ات باز می‌شود دیگران را هم می‌بینی، این‌جا مواظب باش که اسم شریف ساتر حق را بگیر! چون یکی از اسما الله اسم شریف ساتر است، ساتر یعنی پوشاننده. اگر خیلی خیلی پوشاننده بپوشاند عیب دیگران را دیگر عرب به او می گوید ستّار. ستار صیغه‌ی مبالغه‌ی ساتر است، ستّار. پس طاهر باش، وقتی طهارت پیدا کردی همیشه در خودت نظر کن، دائما مواظب خودت باش، کشیک نفس بکش به خویشتن ناظر باش. هم اسم شریف طاهر حق را می گیری هم اسم شریف ناظر حق را پیدا می کنی وقتی این دو اسم را یافتی، ناگهان جانت آینه‌ای می‌شود که در این آینه هم خودت را می‌بینی و هم دیگران را. وقتی دیگران را دیدی ناگهان می‌بینی؛ اوه چه خبرها است چه غوغا است! به ظاهر روی دو تا پا راه می‌روند دو تا گوش دارند دو تا دست دارند مستوی القامه‌اند، اما باطن‌شان نه! و الصورةٌ صورة انسانِ و الْقلبُ قلب حیوان، می‌بیند نه! گرگ‌هایی هستند پلنگ‌هایی هم داریم، می‌بینی عیب دیگران برایت ظاهر می‌شود، این غیر از این است که در یک مرتبه‌ی دم‌دستی انسان عیب دیگران را می‌بیند، البته باید بپوشاند، سعی کند عیب دیگران ظاهر نشود. این‌ها مربوط به عیوب دم دستی است، حالا یک کسی یک گناهی کرده، یک اشتباهی کرده، یک خطایی کرده، یک بیراهه‌ای رفته، از او بی‌خبر شد دیگری، نسبت به آن‌چه را که او خطا کرده ساتر باشیم، این‌ها مال گناهان دم‌دستی است‌. اما نه، یک مرتبه این است که وقتی شخص طاهر شد، به حال خویشتن ناظر شد، نظر مربوط به چشم است و باطن. می‌تواند چشم باطنی او باز بشود، وقتی چشم باطنی او باز شد دیگران وقتی راجع به شخصی می‌گویند عجیب آدم خوبی است! اما او وقتی می‌بیند، می‌بیند نه، در درون چیز دیگری است! حالا بیا مرد حساب باش، نسبت به عیوب دیگران ساتر باش! ساتر؛ که اسم شریف ساتر حق متعال هم در تو پیاده بشود. درست است دو اسم طاهر و ناظر پیاده شد، اما انسان آن نیست که مظهر بعضی از اسمای حسنای الهی بشود، چه بهتر که مظهر اسمای دیگر هم بشود. حالا چه‌کار کند؟ و عیوب دیگران را ساتر باش! ببینید دستورها چیست؟! عبارت به ظاهر خیلی روان است، اما وقتی عبارت را دنبال کنی می‌بینی خیلی تودار هست. این‌ها از آیات و روایات گرفته شده، "با همه مهربان باش و از همه گریزان باش" ببینید صاد جمع بین متضادین است، با همه مهربان باش، از همه هم گریزان باش، آخر یعنی چی؟ یک مقدار می‌شود معنا بفرمایید؟ می‌فرماید: یعنی با همه باش و بی‌همه باش، با همه باش، اما بی‌همه باش، این‌ها را آدم بخواهد برسد خیلی سنگین می‌شود. چون خیلی حوصله می‌خواهد، که آدم با مردم مهربان باشد، حالا تازه با مردم نگفت فقط با مردم باش، گفت با همه باش، اما مهربان هم باش! حتی با حیوانات هم مهربان باش با حیوانات، . 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
کانال شاخه طوبی
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۱ #قسمت_۶ حالا عبارت را عنایت بفرمایید، می‌گوید: "دائما طاهر باش و به حال خویشت
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۱ اما مهربان هم باش؛ حتی با حیوانات هم مهربان باش! که بارها حضرت استادمان در بیانات‌شان این‌ها را می‌گویند. می‌گویند حتی شرع مقدس را ببینید! به ما می‌گوید که با حیوانات مهربانی کنید؛ مبادا اگر اسبی دارد، استری دارد، چهارپایی دارد یک وقت یک اسب است دم‌دار است بالاخره، دم‌دارها همیشه زحمت‌ زایند، که حتی ضرب المثل‌های متعارف فارسی و غیر فارسی هم می‌گوید: به دم‌دار رحم نکن و گرنه اسیرت می‌کند! چون دم دارد دیگر، حالی‌اش نیست، اسب است دم‌دار است. بار می گذارد روی دوش‌اش (آن‌هایی که چهارپاداری کرده‌اند می‌دانند) بار می‌گذارد، بعد می‌بیند با یک کمی حرکت کردن بار را می ریزد، باز بی‌چاره باید چند ده کیلو بار را بلند کند باز بگذارد روی دوش‌اش، جان‌اش دارد به لب می‌آید، ناگهان اوقات‌اش تلخ می‌شود، یک کشیده یک لطمه به صورت اسب می‌زند؛ شرع مقدس می‌گوید: مبادا بی‌رحمی کنی! لطمه نزن، حق نداری! با همه مهربان باش، با همه! می‌خواهد روی دوش اسب بنشیند برود، شرع مقدس اجازه نداد که یک‌طرفه بنشیند. دو پای خودش را بگذارد یک‌طرف بنشیند؛ در ایام چهارپاداری ما این‌ها را زیاد دیدیم که خیلی‌ها روی اسب می‌نشستند یک طرفه می‌نشستند. یا برعکس می نشیند! که خیلی به اسب زجر می‌دهد. یک‌طرفه اسب بی‌چاره به یک طرف حائل می‌شود، پالان‌اش دارد کم‌کم یک‌طرفه می‌شود دارد می افتد؛ شرع مقدس می‌گوید: این کار را نکن آن بی‌چاره زیر پا، آن چهارپای زیر پای تو در زجر است‌، دارد راه می‌رود با گرفتاری می‌خواهد تعادل خودش را حفظ کند! اگر می خواهی او را بار بکنی، او را متعادل بار کن؛ یک طرف سبک یک طرف سنگین نباشد. چون آن یک طرفی که سنگین است اسب بی‌چاره را، چهارپای بی‌چاره را زحمت می‌دهد. چرا این‌جور می کنی؟! و همینجور و همینجور. آب اگر در بیابان کم داری برای وضو گرفتن یک ظرف آب داری حیوان‌ات تشنه است، محض رضای خدا تو تیمم کن این آب را برای وضو به‌کار نگیر! برای غسل‌ات به‌کار نگیر! بده به آن حیوان بی‌چاره‌ی تشنه بخورد. با همه باش بی همه باش. حالا نمی‌گوییم خانه‌ی شما را موریانه و سوسک و همه چیز بخواهند محاصره کنند! برای این‌که تمام این‌ها دست و پاهای‌شان سمی است. شب خوابیده بچه‌ی طفلی می‌بینی روی بدنش سوسک می‌رود، تمام آن محل رفتن سوسک همه ورم می‌کند. چون معمولا تمام حشرات بال‌شان یک نوع سم مخصوص به خودشان دارند. پاهای‌شان، دست و پای‌شان یک سری مواد مخصوص به خودشان دارند که حیوان دیگر را این مواد می‌تواند ضربه بزند؛ برای دفاع است. درست؟ حالا کسی نمی‌گوید خانه پر از سوسک بشود، دست به آن نزنید! با دارو می‌شود این سوسک‌ها را بکشد؛ اما وقتی می‌خواهید بکشید مبادا سوسک را درون آتش بیندازید بی‌چاره بسوزد! این کار را نکنید؛ یک‌ دفعه جانش خلاص شود. او دیگر در آتش تا برود در آتش و او را بسوزاند و جزغاله شود و باید این‌قدر آه‌ آه بکشد خوب نیست. با همه باش اما بی همه باش. هم به همه نزدیک باش، هم از همه دور باش. این است که حالا جمع متضادین است. خود خدای متعال هم جمع بین متضادها می‌کرد. هم قابض است هم باسط است. هم مضل است هم هادی است. هم هدایت‌گر است هم گمراه کننده است. حالا گمراه کننده اش معنایش چیست باز این‌ها بحث دارد؛ الان می‌شنوید منتها این‌ها بحث دارد. این است که اسماء الله را اسماء فعلیه‌ی حق متعال را می‌بینید از بس که ذات اقدس حق متعال سعه‌ی وجودی غیرمتناهی دارد، تمام متضادها در او جمع‌اند؛ هم آتش خلق کرد هم آب؛ خالق یکی است، اما مخلوق ضد یک‌دیگر! آب ضد خاک است خاک ضد هواست هوا ضد آتش است. این‌ها ضدّ هم‌اند، اما آفریننده‌ی این اضداد یک حقیقتی است که همه را ظهور می‌دهد. تو هم مثل او باش. با همه باش بی همه باش. با همه. دل‌سوز همه، مهربان، با همه مهربان باش و از همه گریزان باش!  قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَق از چه فرار می‌کنی، از چه پناه می‌بری به حق متعال؟! مِن‌ شَرِّ ما خَلَق‌ از هرچه که خلق‌اند، پناه ببر! از همه گریزان باش حالا می‌بینید متن آیه است، 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
نامه ها بر نامه‌ها ۱۲ اعوذ باللّه من الشیطان الرجیم بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم الْحَمْدُ وَ الثَّنَاءُ لِعَیْنِ الْوُجودِ , ثُم الصَّلاَةُ وَ السَلامُ علی واقف مواقف الشهود، سیدنا ابی القاسم محمد (ص) و علی آله امناء المعبود. عبارتی را که دیروز از کتاب نامه‌ها بر نامه‌ها به محضر مقدس‌تان عرضه کردیم، که این فرمایشات برگرفته شده از متن آیات و روایات اهل بیت علیه و علیهم الصلاه و السلام هست، فرمودند که: "دائما طاهر باش و به حال خويشتن ناظر باش و عيوب ديگران را ساتر باش." این نحوه نظم ادبی در مقام گفتار و عبارات به روال روش قرآن کریم هم هست، و لذا قرآن گرچه کتاب شعر نیست اما از جنبه‌ی فصاحت و بلاغت به روش ادبیات عرب فصیح‌ترین عبارات را از جنبه‌ی ادبیاتی پیاده فرمود. شاید به قرائت‌های مختلف، آیات قرآن را بشود به انحاء گوناگون قرائت کرد، اما فصیح‌ترین قرائات را همین روایت حفص از عاصم می‌دانیم که جناب عاصم هم این قرائت افضل را از محضر مبارک حضرت امام امیرالمؤمنین سلام الله علیه تلقی فرمودند. غرض، خود قرآن را‌ هم‌ می‌بینیم که شبیه یک نثر مسجع است، از جنبه‌ی عبارات نثری‌اش، گاهی چند آیه با حرف " ن " تمام می‌شود: یعلمون، تعلمون، عالمون، واقفون (مثلا.) گاهی با حرف " الف" تمام می‌شود: علیما، حکیما ، عظیما، به این نحوه. این روش را ، این بزرگواران اهل معرفت هم در مقام پند و موعظه‌شان مراعات می‌کنند که؛ روش قرآنی است و تأثیرش در نفوس مستعده زیاد است. این است که نثر را هم می‌بینید، نثر مسجع کَانَّه با سجع و قافیه‌ی خاص است: "دائما طاهر باش و به حال خويشتن ناظر باش، عيوب ديگران را ساتر باش. با همه مهربان باش و از همه گريزان باش." شبیه نثر مسجع است. این رمز موفقیت یک انسان است که در اجتماع زندگی کند، در عین حالی که در متن اجتماع هم هست، با همه‌ی گروه‌های مختلف اجتماع (بر اساس ضرورت زندگی) روابط اجتماعی هم دارد، اما در عین حال خودش را در مقام توحید هم باید مشاهده بکند. با اجتماع باشد ، اما در عین حال از همه گريزان باشد. این "از همه گريزان باشد" یکی از مصادیق "همه" خودش است. نه تنها از همه‌ی مردم گريزان است به سوی حق متعال که خدای متعال در قرآنش امر فرمود به ما که؛ ففروا الی الله، از همه فرار کنید به سوی حق متعال. چون اگر همه با خدای متعال باشند، و شخص خودش هم با خدای متعال باشد، قطعا شری پیش نمی‌آید، اما به هر حال چون خلق‌اند، حدودی دارند، و هر کسی باید در حدّ خودش قدم بردارد و نوعا از غیر معصومین سلام الله علیهم اجمعین می‌بینیم که اشتباهات و خطاها و تجاوز از حدود رخ می‌دهد، و لذا به ما امر فرمود: ففروا الی الله. یکی از خصایص اهل ایمان حقیقی این است که دائما از مردم در حال فرار به سوی حق متعال است، اما معنایش این نیست که اجتماع را رها کند، دل‌سوزی نکند، مهربانی نداشته باشد، با مردم انس و الفت نگیرد، در راه خیر با آنها هم‌گام نباشد، روابطش را از مطلق اجتماع قطع کند، بعد در گوشه‌ای حالت رهبانیت بگیرد، بگوید که من از همه فرار کرده‌ام به خدای متعال پناه برده‌ام، این نیست. جناب حضرت نوح را در زندگی‌اش مطالعه می‌فرمایید، با این که از جنبه‌ی رسالت ۹۵۰ سال از طرف حق متعال به عنوان رسول مردم، امر رسالت را انجام می‌داد، اما در عین حال در متن مردم هم بود. شبانه روز از مردم گستاخی‌ها می‌دید، فحش‌ها می‌شنید، ناسزاها تحمل می‌کرد، حرف‌های تلخ تحمل می‌کرد. در سوره‌ی مبارکه‌ی نوح که قرآن به احترام این مرد الهی یک سوره را به اسمش معرفی کرد و به نام سوره‌ی نوح نامید، علاوه بر این که در آیات دیگری از جناب نوح نام برده، 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
نامه ها بر نامه‌ها ۱۲ در این‌جا هم سوره‌ی مبارکه‌ی نوح را به اسم مبارک ایشان نام‌گذاری فرمود. در این سوره از جناب نوح نبی نقل می‌کند می‌گوید: بارالها نمی‌دانم که این مردم چه‌شان است؟! هرچه من این‌ها را دعوت به سوی تو می‌کنم از من بیشتر فرار می‌کنند، از من گریزان‌اند! این همانی است که در جلسه‌ی اول به عرض رساندیم؛ مردمی که از آقای خودشان دور بشوند این مردم معضب‌ترین مردم‌اند. حالا یا از طرف حق متعال امر می‌شود که آقای‌شان از آن‌ها دست بکشد، یا این‌که خودشان از بس که بی‌سعادت‌اند، نه تنها حرف آقای‌شان، رهبرشان، بزرگ‌شان در آنها اثر مثبت نمی‌گذارد، بلکه وقتی او حرف می‌زند در این‌ها اثر منفی‌تر می‌گذارد! به جای این‌که این‌ها حرف‌های نوح را بگیرند نزدیک‌تر بشوند اصلاً تا صحبت او را می‌شنیدند انگشتان در گوش‌شان می‌نهادند و می‌گفتند یک جوری باشد که اصلا ما حرف او را نشنویم! این صحنه برای خود جناب رسول الله نسبت به عموهایش؛ ابوجهل و ابولهب هم پیش آمد که: تا آخرین لحظه این دو تا عمو حوصله نداشتند حرف برادرزاده‌شان را حتی گوش دهند! وقتی به حضرت گاه‌گاهی بر اساس (مثلاً) اتفاق می‌رسیدند، صحبت آقا شروع می‌شد، فرمایشی از آقا شروع می‌شد، انگشت در گوش‌های‌شان می‌نهادند که حتی صحبت پیغمبر را هم نشنوند! تا این اندازه! گاهی واقعاً بعضی‌ها این‌قدر بی‌سعادت می‌شوند که دل‌سوزترین فرد خودشان را نه تنها فراموش می‌کنند، بلکه به باد استهزاء و مسخره می‌گیرند. سوره‌ی نوح را قرائت می‌فرمایید؛ با آن چند آیه‌ی اوایل از آیه پنجم ششم به بعد حدود چهار پنج آیه است که به پیشگاه الهی از امت خودش شکایت می‌کند: بار الها! اصلاً گوش به حرف من نمی‌دهند، حرف می‌زنم انگشت در گوش‌شان می‌گذارند که صدای من را هم نشنوند، من را می‌بینند رو برمی‌گردانند! این‌ها خیلی شماتت‌ها و روش‌های بدگویی و دشنامی هست که تحمل‌اش واقعاً سخت است. این‌ها موت اسود هست برای مثل حضرت نوح سلام الله علیه چون آدم روزه بگیرد نورانی می‌شود هم خودش محترم است هم در بین دیگران به احترام او را نگاه می‌کنند؛ که فلانی روزه می‌گیرد عجیب آدم خوبی است! درست است که روزه گرفتن سخت است، یک نوع مرگ است، مردن است اما مردنی است که مردن سبز است، سرسبز می‌شویم. و اما یک کسی بیاید اوامر الهی را نواهی الهی را در متن اجتماع می‌خواهد که این‌ها را مراعات کند، و به کسانی که امر خدا را انجام نمی‌دهند بخواهد امر کند به مأمورها به نیکی‌ها کسانی که نهی الهی را مرتکب می‌شوند منکرات را ارتکاب دارند، اجتناب نمی‌کنند به این‌ها امر کند که خودشان را از منکرات دور کنند، بعد در مقابل این رسالت ابلاغ فحش‌ها بشنود، ناسزاها بشنود! گاهی فحش‌های مستقیم، گاهی ناسزاهای مستقیم، گاهی در پیش، گاهی در پشت سر، چه کارها می‌کردند!! که حضرت نوح پیغمبر با آن عظمت که این همه زجر از دست‌شان کشید، البته این در اگر بسته شد خدای متعال درهای دیگری هم برایش باز کرد، درهای دیگر باز شد که خدا در قرآنش که کتاب صمد اوست یک کتاب بی‌کران است که هرگز به پایان نمی رسد اسم جناب نوح را برد: 《و سَلَامٌ عَلَی نُوحٍ فِي الْعَالَمینَ》 به او یک سلامی داد که سلام او در تمام عوالم وجودی امتداد پیدا می‌کند. این‌ها زیر سر این است که آن فحش‌ها، آن ناسزاها، آن بیچارگی‌ها را از دست اجتماع کشید، از دست زنش کشید! زن او و فرزند او سردمداران بدکاران شدند بر علیه این پیرمرد خدا، پسر او رئیس همه‌ی ناسزا گویان شد! روز تمام جوانان بی‌ادب و گستاخ کوچه و اجتماع را جمع می‌کرد و پدرش که در حال کشتی‌سازی بود می ‌آمدند دسته جمعی به او بد و بیراه می‌گفتند! زن هم در درون خانه، او را خون به دلش کرد یعنی چیزی از او باقی نگذاشت! یک تحملی کرد تحمل ۹۵۰ سال فحش گرفتن! بعد از ۹۵۰ سال جان به لب آورد می‌گویند ۷۲ نفر را توانست هدایت کند! آدم ۹۵۰ سال پیغمبری بکند در این ۹۵۰ سال همه‌اش هم از دست مردم یا فحش گرفت یا کتک خورد! در تاریخ دارد گاهی این پیرمرد را این‌قدر می‌زدند از گوش‌هایش خون می‌ ریخت... 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
کانال شاخه طوبی
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۲ قسمت ۳ گاهی بی‌هوش بود یک روز دو روز در بی‌هوشی به سر می‌برد تا کم‌کم حالش جا
نامه‌ها بر نامه‌ها ۱۲ با همه باش، اما از مردم گریزان هم باش. هیچ‌گاه از مردم رنگ بد نگیر. اگر می‌خواهی از مردم رنگ خوب بگیری این خوبی از خداست از خدای متعال رنگ خوب بگیر. گفت: بهترین دست آن دستی است که فقط به دیگران می‌بخشد از دیگران چیزی را نمی‌خواهد، این بهترین دست است. ما اهل بیتی داریم که این‌ها کسانی‌اند که برای ما افتخار‌ند، جوری هم افتخارند که هیچ‌کس نمی‌تواند بگوید یک امامی از من چیزی خواست. اما هر کدام از صحابه، مردم همه‌اش می‌گویند امام چیزها به ما عنایت فرمود. این چه دستِ پاکی است که وقتی در پیشگاه الهی رسیدند آن‌جور اظهار عجز و ناله، آن‌جور لابه و گریه و تضرع و سجده، سجده‌های طولانی شبانه روز و گریه‌ها و اشک‌هایی که آن محل مهر و سجاده‌شان را اشک‌ها خیس می‌کرد! اما وقتی به مردم می‌رسیدند آن‌قدر به مردم دست بخشش داشتند، عطا می‌کردند اما چیزی از آن‌ها نمی‌خواستند! ما یک هم‌چنین آقایانی داریم. این است که در ادامه‌اش فرمود (در ادامه‌اش یک عبارتی دارد که): "از دریا بخواه نه از جوی" اگر خوبی هم می‌خواهی بگیری ، این خوبی‌های عموم مردم؛ فلانی یک بازاری خیلی بزرگوار است، فلانی یک مسجدی خیلی خوب است ، فلانی یک کارمند اهل بانک است بسیار متدین است، از این‌ها خوبی‌ها را نگیر این‌ها جوی‌اند. استکان به دست نگیر اگر تشنه‌ای بروی از جوی آب بخوری! حیف است، برو از دریا آب بگیر. بخواه ،از دریا بخواه نه از جوی! حالا حرفی نیست آدم از خوبی‌های دیگران خوشحال باشد، البته تا شنیدی یک کسی آدم خوبی هست، بازاری خوبی هست خوش حساب خوبی است فروشنده‌ی خوبی است تدیّن خوبی دارد، خوشحال باش؛ الحمدلله، الهی شکر، الحمدلله. فلانی این‌قدر خوبی دارد؟ الهی شکر. خودش خیر ببیند. اما می‌خواهی خوبی را یاد بگیری ضرورت ندارد که اگر تشنه‌ای بروی کنار جوی بنشینی آب بخوری، همت بلند کن برو کنار دریا آب بگیر. برو از کسی خوبی را یاد بگیر که خوبی‌اش در حد فلان بازاری و در حد فلان بانکی و در حد فلان طلبه و در حد فلان آدم عادی نیست. خوبی‌های او را اگر بخواهند بکشند نظام هستی قدرت کشش با او ندارد! برو از او بگیر. در روایات اصول کافی کتاب العلم به ما فرموده‌اند اگر می‌خواهید علم هم کسب کنید از این کسانی که یک چاله چوله یک چیزکی، یک پارچی، یک حوضکی، یک برکه‌ای (مثلاً) آب دارند، از این‌ها نرو علم یاد بگیر. نامه ها برنامه ها ۱۲ 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢
نامه‌ها برنامه‌ها ۱۳ علوم_هیئت کره؛ یک چیز تامی است که توپُر است. الان کره‌ی زمین (حالا یا کره‌ی تام یا ناقص) آن کروی شکلی که درون‌اش پُر باشد را اصطلاحاً می‌گویند کره. زمین کروی شکل است، اگرچه که دو طرف قطب‌اش تتامُن دارد، کره‌ی تام نیست، اما توپُر است، این کره‌ی زمین را در علم هیئت می‌گویند کره، ارض. اما در قرآن این سطح خشکی را (که الان یک چهارم‌اش [خشکی] هست) می‌گویند ارض. و لذا ارض قرآنی، سطح است ارض علم هیئت، کره‌ی توپُر است. این کره‌ی توپُرِ ارضِ هیوی، در آب‌ها فرورفته است. حالا این‌ها نظم طبیعی‌اش چه هست؛ در عالم خودش در علم هیئت بحث دارد. این بر اساس یک نظم تکوینی الهی که مربوط به ستاره‌های ثوابت هم می‌شود، این زمین یک دفعه می‌بینی آب از روی دور در دور این کره‌ی زمین هیوی (که فرا گرفته این مثل یک توپی که در درون آب فرو رفته است) کم کم به مناسبات تکوینی، این آب فروکش کرد و چون زمین کروی شکل است، قطعاً سطح مسطح نیست (سطح او سطح مستدیر است، دایره‌ای است) یک نقطه‌ی از این کره‌ی زمین، از سطح دایره‌ای اش سر از آب در آورده، این نقطه در این دوره‌ای که الان من و شما هستیم، همین جایی است که خدای متعال به حضرت آدم و بعد از او به حضرت ابراهیم فرمود: همین نقطه را خانه‌ی من بسازید! این حالا در علم هیئت بحث مبسوط دارد. بعد بر اساس گذشت سال‌های شمسی، ستاره‌های ثوابت باز آن نظم خاص‌شان را در حرکت ادامه دادند، منجر به این شد که کم‌کم این خشکیِ اولین نقطه‌ی شروع شده‌ی زیر مکه‌ی مکرمه (که آن موقع هنوز مکه ساخته نبود، بعدها دستور شد آن نقطه مکه بشود، خانه‌ی خدا بشود) این خشکی کم‌کم گسترش پیدا کرد، تا الان به اندازه ای رسید که شد یک‌چهارم مجموع دور در دور زمین. بعد این را قرآن می‌فرماید: وَالاَرضِ (این سطح خشکی) و مَا دَحَاهَا (آن گسترده شدن‌اش) اولین بار نقطه‌ی خشکی، از سطح کره شروع شد، بعد یواش یواش این خشکی گسترده شد، گسترش پیدا کرد، تا به اندازه‌ای که طولانی شد. الان باز یواش یواش دارد سطح خشکی کم می‌شود، الان هر سال سطح خشکی دارد کم می‌شود. آهسته آهسته برای ۱۸۶ هزار سال قبل، دیگر این سطح خشکی زمین کلاً باز می‌رود زیر آب! یعنی کل کره‌ی زمین با تمام سطوح دیگر می‌رود در آب. این دوره‌ی ما برچیده می‌شود؛ خداحافظ آقایان تشریف ببرید! دوباره باز مجدداً حرکت ستاره‌های ثوابت، طبق یک نظم خاصی، باید در مسیر خاصی راه طی کنند، مجدداً باز هم این زمینِ توپِ فرو رفته‌ی در آب، باز سر از آب بیرون بیاورد! آن دوره باز کجا سر از آب بیرون می‌آورد، این‌ها مربوط است به بحث‌های علم هیئت؛ قوة الارض را باید دنبال کرد، ببینیم الان يا یک کسی باید از علم غیبی بگوید نقطه بعدی دقیقاً کدام نقطه‌ی زمین فعلی است، یا این‌که بگوییم نمی‌دانيم! از این "نمی‌دانم‌های" ما این‌قدر فراوان است که یکی از این‌ها هم این است! چه در این دوره‌ای که زمین خشکی شد، بعد یک آقایی به نام آدم ابوالبشر؛خدای متعال او را به تولدی خلق کرد، بعداً یواش یواش (نسل او به توالد) تا الان رسید به ما. و در بین این نسل او هم، از خود او که یکی از پیغمبران اولوالعزم بود و فرزندان او، حدود ۱۲۴ هزار پیغمبر آمدند، که این ۱۲۴ هزار هم یک رمز جفریه است؛ نه این‌که حتما عدد، همان ۱۲۴ هزار تا باشد، ۱۲۴۰۰۱ نداشته باشیم؛ نه. و لذا بعضی روایات دارد: انبیا ۱۸۰ هزار نفرند. آن ۱۲۴ هزار که بین ما شهرت پیدا کرد یک رمز جفری است. رمزش این است: می‌گوید آقا! بالاخره عدد، به ظاهر مبدأ او از ۱ شروع می‌شود؛ اگرچه خودِ ۱ عدد نیست، ولی ۱ را وقتی دو برابرش کنی می‌شود ۲ ۲ را وقتی دو برابر کنی می‌شود ۴ ۱۰۰۰ هم که دال بر کثرت است، بعد گفتند که انبیاء آن‌قدر آمدند، از باب رمز گفتند ۱۲۴ هزار! این ۱۲۴ هزار برای این است که: یکش مبدا اعداد ۲ تکرار یک است ۴ تکرار ۲ است! همین‌جور برو؛ بگو ۱۲۶ هزار، بگو ۱۲۸ هزار، بگو (مثلاً) ۱۱۶ هزار، هرچه دلت می‌خواهد بگو! مانعی ندارد. روی عدد تأکید ندارد. اما عددش رمز است: آن ۱۰۰۰ش دال بر کثرت است، ۱ و ۲ و ۴ش هم رمزی است. 🌹کانال شاخه طوبی 🌹 👇👇👇 @shakhehtoba https://eitaa.com/joinchat/2841182208C176d11888a 💢ما را در نشر هر چه بیشتر کانال یاری فرمایید 🙏💢