فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 به بزرگتر از خودت بي احترامي نكن؛زيرا روزي در موقعيت سني او خواهيد شد
🌸 با دوستت با چهره اي باز وخندان روبرو بشو؛ تا دوستيت را بيشتر احساس كند
🌸 چو دشمنت را ديدي لبخند بزن؛
تا نيرو و قوتت را احساس كند
🌸 سعي كن هميشه شخصيت خاص خودت را داشته باشی؛تا خودت را گم نكني
🌸 نسبت به ديگران خوش بين باش؛تا ديگران نيز نسبت به شما خوش بين باشند
🌸 احمق به كاري كه انجام نداده؛سخن ميگويد و شخص مغرور سخن ميگويند در كاري كه ميخواهد انجام دهد و شخص عاقل سخن نميگويد وعمل ميكند
🌸 هيچ فرقي بين رنگ نمك و شكر نيست؛ هر دوتاشون يك رنگ دارند…بعد از چشيدن فرق را خواهيد فهميد…انسانها همه همینجورند...
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🌸🍃🌸🍃
زندگی در چهار عبارت خلاصه میشود
که به آن اسرار حیات میگویند.
آدمی باید بتوانداشتباه خود را ببیند
تا بتواند بگوید: "متاسفم"
آدمی باید شجاعت داشته باشد
تا بتواند بگوید: "لطفا مرا ببخش تقصیر از من بود"
آدمی باید شاکرِداشته ها و نعمتهایش باشد؛
تا بتواند بگوید: "متشکرم"
آدمی باید درونش عشق داشته باشد ،تا بتواند بگوید :"دوستت دارم"
و در نهایت آدمی باید به درک راز نهفته در این چهار عبارت برسدتا بتواند مسئولیت زندگی خویش را به تمامی بپذیرد.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_زیبا
#تاوان_سنگین
#پارت_صد_بیست_نه
سلام زیباهستم اصالتاشیرازی تویه خانواده ی۶نفره بزرگ شدم.
تقریباسه هفته ای ازمرگ پدرشوهرم گذشته بودکه یه روزبعدظهرصدای زنگ درامدایفون خراب بودمادرم رفت درروبازکردوقتی واردخونه شددیدم صدیقه خانم به همراه پسرم واردشدن فکرمیکردم خواب میبینم اماخودش بوداون روز روی مبل نشسته بودم محمدامین بدون ترس امدسمتم بغلش کردم فهمیدم ازویلچرم میترسه چسبنده بودمش به خودم بوش میکردم باگریه میبوسیدمش مامانم گفت صدیقه خانم بچه روازکجااوردی؟گفت توکوچه بودم دیدم مادرشوهرت ومحمدامین دارن میرن خونه ی مادرحلماباهاش سلام علیک کردم بعدازیه کم حرفزدن بهش گفتم کاش بذاری این بچه مادرش روببینه خیلی توخودشه...بدون هیچ مقاومتی گفت شماببرید مادرش روببینه باورم نمیشدشبیه معجزه بودگفتم واقعاخودش پیشنهادداد؟صدیقه خانم گفت انگارمرگ پدرشوهرت باعث شده سرعقل بیاد..خلاصه محمدامین یکساعتی پیشم بودوقتی صدیقه خانم میخواست ببرش بهش گفتم میشه ازمادرشوهرم خواهش کنی بذاره پیشم بمونه.....
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🔴 توصیه هایی برای خوش بینان
به هر کس که می رسید
از شادکامی و سلامتی، از آرامش
و شکوفایی و از سعادت
و نیکبختی سخن بگویید...
به جنبه ی خوشایند هر چیز نگاه کنید.
فقط به بهترینها فکر کنید
فقط به خاطر بهترینها کار کنید
و فقط در انتظار بهترین ها باشید.
با دیدن و شنیدن موفقیت دیگران
به همان اندازه شاد و خوشحال شوید
که از موفقیت خود
شاد و خوشحال می شوید.
به هر کس که می رسید لبخند بزنید.
برای اصلاح خود به قدری
وقت صرف کنید که وقتی برای
انتقاد از دیگران نداشته باشید.
در مقابل بیم و دلهره چون کوه باشید.
روح سالم کينه نمي ورزد
دوست مي دارد. خجالت نمي کشد
خود را باور دارد. خشمگین نمیشود
و مـهربـان است
حرص نمي خورد. همه چيز را کافي مي داند
حسد نمي ورزد و خود را لايق مي داند.
روح سالم برای بزرگداشت خود
نيـاز بـه تحقير ديگران نـدارد.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#پندانه
✍ دزد باور مردم نباشیم
دزدی بستهای یافت که در آن چیز گرانبهایی بود و دعایی نیز پیوست آن بود.
آن شخص بسته را به صاحبش برگرداند.
او را گفتند:
چرا این همه مال را از دست دادی؟
گفت:
صاحب مال عقیده داشت که این دعا، مال او را حفظ میکند. من دزد مال او هستم، نه دزد دین او.
اگر آن را پس نمیدادم و عقیده صاحب آن مال، خللی مییافت، آنوقت من، دزد باورهای او نیز بودم و این کار دور از انصاف است...
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_زیبا
#تاوان_سنگین
#پارت_صد_سی
سلام زیباهستم اصالتاشیرازی تویه خانواده ی۶نفره بزرگ شدم.
صدیقه خانم رفت بعداز دوساعت برگشت گفت زیباجان ازمن میشنوی خیلی جدی دنبال درمانمت بتونی پسرت روپیش خودت نگهداری...چون بااین شرایط نمیتونی سرپرستی پسرت روبرعهده بگیری من ازحرفهای مادرشوهرت فهمیدم خودشم حال حوصله ی نگهداریه محمدامین رونداره پابه سن گذاشته وتوانی مراقبت ازپسربچه ای شیطونی مثل محمدامین رونداره.حرفهای صدیقه خانم کاملادرست بودوتلنگرخوبی برای من بوددیگه مثل قبل بی انگیزه ناامیدنبودم خودمم دوستداشتم هرطورشده به زندگی برگردم بخاطراینده ی پسرم..خلاصه به مادرم گفتم پیش دکترم برام وقت بگیره ویک هفته بعدش بهم نوبت دادبعدمعاینه گفت بایددوباره جراحی بشی ونوبت عملم رودوهفته دیگه زد..اون دوهفته ام مثل برق بادگذشت من جراحی کردم وقتی به هوش امدم خیلی هیجان داشتم که پام روتکون بدم امابازم نتونستم خیلی مضطرب بودم ....
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
اگر مشکلات شما در زندگی به بزرگی یک کشتی است؛
فراموش نکنید که نعمت هایتان به وسعت یک اقیانوس است
خوشبختی از آن كسی است
كه در فضای "شکرگزاری" زندگی كند
چه دنیا به كامش باشد و چه نباشد
چه آن زمان كه می دود و نمیرسد
و چه آن زمان كه گامی برنداشته،خود را در مقصد می بیند.
چرا كه خوشبختی چیزی جز آرامش نیست..
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
🍁 #پندانه
👈با این آدم ها هیچ وقت ارتباط نگیر:
آدم هایی که بخاطر بحران روحی
به تو پناه آوردن، چون برای نجات
خودشون شما رو غرق میکنن ...
آدم هایی که بخاطر تنهایی به
شما پناه آوردن، چون شما
انتخابشون نبودین اجبارشون بودین ...
آدم هایی که شکرگزار نیستن
چون وجود شما رو هم شکر نمیکنن ...
آدم هایی که هیچ کار مفیدی
برای انجام دادن ندارن چون
برای شما هم کارمفیدی انجام نمیدن ...
آدم هایی که در مقابل عصبانیت شما
عصبانی میشن چون هیچوقت
نمیتونن آرومتون کنن ...
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
ادب مدرک نیست
🌺👈🏻ادب لباس گران پوشیدن نیست
🌺👈🏻ادب بالای شهر زندگی کردن نیست
🌺👈🏻ادب ماشین خوب داشتن نیست
🌺👈🏻ثروت و مدرک ادب نمی آورد
✍🏻ادب در ذات آدمهاست که با تربیت و آموزش صحیح به بار می نشیند
🌺👈🏻ادب یعنی به همسرت امنیت
🌺👈🏻به فرزندت محبت به پدر و مادرت خدمت
🌺👈🏻و به دوستانت شادی را هدیه کنی
✍🏻ادب یعنی با هر مدرک و مقامی که باشی معنای انسانیت را درک کرده و نام نیک از خود به جا گذاشتن است...!
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سرگذشت_زیبا
#تاوان_سنگین
#پارت_صد_سی_یک
سلام زیباهستم اصالتاشیرازی تویه خانواده ی۶نفره بزرگ شدم.
ازپرستارمدام سراغ دکترم رومیگرفتم گفت جراحی داره فرداصبح میاد..اون لحظه خیلی دلم شکسته بوداروم اشک میریختم ناخوداگاه اسم امام هشتم روصدازدم گفتم یاامام رضاتویه بارصدای من روشنیدی پسرم روبهم دادی چی میشه یه باردیگه بهم نگاه کنی سلامتیم روبهم برگردونی حال خیلی عجیبی داشتم باتمام وجودم تودلم صداش میکردم بااینکه گریه کرده بودم اماخیلی احساس ارامش میکردم انگارسبک شده بودم ..فرداش که دکترامدگفتم اقای دکترشمابه من خیلی امیددادیدکه این عمل جواب میده امامن هنوزم پاهام روحس نمیکنم نمیتونم تکونشون بدم دکترگفت عملت رضایت بخش بوده یکی دوروزی تحمل کن نتیجه اش مشخص میشه اگراین عمل هم جواب نده بایدبااین شرایطت تااخرعمرکناربیای خدامیدونه چه حالی داشتم...دوروزگذشت امامن تغییری نکرده بودم دیگه داشتم ناامیدمیشدم بیشترازخودم دلم برای مامانم میسوخت که شب روزنداشت همش دستش به اسمون بلندبود و برام دعامیکرد..
ادامه در پارت بعدی 👇
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#حکایت
مردی کنار بیراههای ایستاده بود.
ابلیس را دید که با انواع طنابها به دوش درگذر است.
کنجکاو شد و پرسید: ای ابلیس، این طنابها برای چیست؟
جواب داد: برای اسارت آدمیزاد.
طنابهای نازک برای افراد ضعیفالنفس و سست ایمان، طنابهای کلفت هم برای آنانی که دیر وسوسه میشوند.
سپس از کیسهای طنابهای پاره شده را بیرون ریخت و گفت: اینها را هم انسانهای با ایمان که راضی به رضای خدایند و اعتماد به نفس داشتند، پاره کردهاند و اسارت را نپذیرفتند.
مرد گفت طناب من کدام است؟
ابلیس گفت: اگر کمکم کنی که این ریسمانهای پاره را گره زنم، خطای تو را بهحساب دیگران میگذارم.
مرد قبول کرد.
ابلیس خندهکنان گفت: عجب، با این ریسمانهای پاره هم میشود انسانهایی چون تو را به بندگی گرفت.
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد
#سوادزندگی
قبل از سخن گفتن كمی فكر كنيم
حواسمان نیست
که چه راحت با حرفی که در
هوا رها می کنیم
چگونه یک نفر را به هم می ریزیم!
چند نفر را به جان هم می اندازیم!
چه سرخوردگی یا دلخوری هایی
به جای می گذاریم!
چقدر زخم می زنیم...!
حواسمان نیست...
که ما می گوییم و رد می شویم
و می گذاریم به پای رک بودنمان...
اما یکی ممکن است گیر کند!
بین کلمه های ما...
بین قضاوتهای ما...
بین برداشت های ما...
دلی که می شکنیم ارزان نیست...!
@shayad_etefagh
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
#داستانهای_آموزنده
#شاید_برای_شما_هم_اتفاق_بیفتد