eitaa logo
شاید برای شما هم اتفاق بیفتد
37.2هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
1.4هزار ویدیو
1 فایل
اتفاقات عبرت آموز زندگیتون رو بگین به اشتراک بزاریم👇🏻☺️ هر گونه کپی و ایده برداری از کانال وبنرها و ریپ ها حرام و پیگرد قانونی دارد .... تبلیغات 👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/1587085673C0abe731c1e مدیر @setareh_ostadi
مشاهده در ایتا
دانلود
🎬 راست گویی و صداقت 👈 اگر در زندگیتون نمی تونید راست بگویید و راست بشنوید کارتون تمومه . ❤ عشق بدترین راست ها میگیره هضم میکنه جذب میکنه و دفع میکنه. یادتون باشه ما به دو دلیل اصلی دروغ می گیم ▪یکی اینکه : در کودکی آسیب خوردیم و به این نتیجه رسیدیم که هر وقت از ما چیزی میپرسند باید فکر کنیم که چه باید بگوییم نه اینکه چه هست ▪دوم اینکه : وحشت از تنبیه شدن داریم یعنی علتش ترس است. هر کسی که بترسد می تواند دروغ بگوید ✖ بنابراین اگر مشکل راستگویی دارید و فکر می کنید که باید پنهان کاری کنید و سیاست داشته باشید تو زندگیتون از پا در می آیید. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
سلام اسم من پریاست۲۷سالمه فرزندآخرخانواده هستم... بعدازیکساعت رامین من رورسوندنزدیک خونم رفت..نمیتونستم اتفاقاتی که افتاده رودرک کنم اون رومثل ادمهای گیچ بودم ازفرداصبح بایدمیرفتم سرکاربااینکه ازلحاظ روحی روانی خیلی بهم ریخته بودم امامجبوربودم برم..روزهای خیلی بدی روپشت سرمیذاشتم واین وسط فهمیدم اون خانم واقای که رامین روزهای اول اشنایمون به عنوان پدرومادرش معرفی کرده مامورپلیس بودن حتی اون مهمونی رستوران ودوستاشم همه ماموربودن نقش بازی کردن که رامین بتونه بابرنامه ریزی راه پیداکنه به خونه ی من..معمای اینکه چرارامین من رو میرسوند و اصرار میکرد..برم برق روروشن کنم بعدبیام در رو هم ببندم برام مشخص شد..در اصل شنودهای کنار ایفون رو برمیداشته یامیذاشته..خلاصه من بازم باختم نابودشدم به مرزجنون رسیدم خواب خوراک نداشتم..نه فکر کنید بخاطر رامین نه بخاطر سواستفاده ای که ازم کرده بود .افسرده شدم سعی میکردم خودم روباکارم سرگرم کنم.. ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🙏🤍 ✍️ هرچه بارت سبک‌تر خوابت راحت‌تر 🔹پیرمرد خارکَنی هر صبح به صحرا می‌رفت و با داس خار از زمین می‌کَند. سپس خارها را با طنابی جمع می‌کرد و بر دوش خود می‌افکند. 🔸قبل از غروب خارها را به شهر می‌آورد و برای طبخ نان به مردم می‌فروخت. 🔹شب که به خانه می‌رسید درد زخم محل خارها در کمرش اجازه نمی‌داد کمر بر بستر بگذارد و بخوابد و همیشه به پهلو می‌خوابید. 🔸روزی در بیابان سواره‌ای دید که دلش به حال پیرمرد سوخت و از اسب پیاده شد و برای پیرمرد خار جمع کرد. 🔹چون خارها را به پیرمرد داد، پیرمرد گفت: من خارها را بر کمر خود می‌بندم و تیغ خارها بر پشتم فرومی‌رود، برای اینکه نانی از دست مردم تصدق نگیرم و نگاه تحقیر و ترحمشان را تیغی سنگین‌تر از تیغ این خارها بر پشت خود می‌بینم که می‌خواهد در قلبم فرورود. 🔸ای رهگذر، از لطف تو سپاسگزارم. من اندازه خرید نان خود برای فردا خارم را جمع کرده‌ام، اگر خار بیشتر و بیش از نیاز بر کمر خود گیرم خارها بر پشتم سنگین‌تر می‌شوند و بارم هر اندازه سنگین‌تر باشد تیغ‌ها عمیق‌تر بر کمرم فرومی‌روند و خواب شب بر چشمانم سنگین‌تر می‌شود. 💢 آری! هرکس متاع دنیا بیشتر بر دوش کشد، خواب شبش سنگین‌تر باشد. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
📚انسان سالم" ⇦ کينه نمي ورزد، ⇦ زیبایی ها را دوست مي دارد، ⇦ خجالت نمي کشد، ⇦ خود را باور دارد، ⇦ خشمگین نمیشود ⇦ و مهربان است... 📚 ˝انسان سالم" ⇦ همه چيز را کافي مي داند، ⇦ حسد نمي ورزد، دروغ نمیگوید ⇦ و خود را لايق مي داند... 📚 انسان سالم" ⇦ نيازي به رقص و پايکوبي ⇦ و تظاهر به خوشي ندارد، ⇦ زيرا شادکامي را در درون خويش ⇦ مي جويد و مي يابد... 📚انسان سالم" ⇦ براي بزرگداشت خود احتياج به ⇦ تحقير و تخریب ديگران ندارد، ⇦ زيرا خوب مي داند که هر انسان ⇦ تحفه الهي است... ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
خُــدا روزی رو میرسونه! راستی، میدونی روزی چیــه؟ امروز که داشتی از خیابون رد می شدی و دستِ یه پیرمرد و گرفتی و رد کردی و... یادت رفت! ☕️ چند دقیقه پیش که رفتی برای خودت چای بریزی، یه استکان هم برای همکارت ریختی.... و یادت رفت! دیشب که بابات ازت همون کاری رو خواست که اصلاً به انجامش تمایل نداشتی، اما انجامش دادی و ....یادت رفت! همه ی اینا؛ روزی هایِ قشنگیه، که خدا هر روز بدستان خودت، به خودت میرسونه، تا قیافه ی روحت رو قشنگ تر کنه... اما تو نمی بینی شون و یادت میــره.... 📜 راستی؛ چهار تا تقلّب هم خدا برات نوشته، تا روزی هات رو بیشتر کنی؛ ، ، ، ... این چهار تا فرمول، ظرفِ روحت رو بزرگتر و پاک تر می کنند، و قدرتِ دریافتِ روزی رو زیادتر... چه روزی های مادّی، و چه روزی های خوشگل و عاشقانه ای که یادت میره! حواست به این چهار تا فرمول باشه 😊 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
سلام اسم من پریاست۲۷سالمه فرزندآخرخانواده هستم.. خودم روباکارم سرگرم میکردم شایدتمام این اتفاقات تلخ روفراموش کنم..بعدازاون روز که رامین باسنگدلی تمام اب پاکی رو ریخت رودستم دیگه سراغی ازش نگرفتم..تمام عشق محبتی که ازش تووجودم داشتم تبدیل شدبه نفرت..انقدرداغون خراب بودم که حوصله ی شکایت ازش روهم نداشتم البته احتمال اینکه به نتیجه ام برسم صفربودپس کلا بیخیالش شدم..خانواده ام متوجه حال روحی خرابم شده بودن اماهیچی بهشون نگفتم که بیشترنگرانشون نکنم..چندماهی گذشت زندگی من داشت به روال عادی برمیگشت که بازسرکله ی رامین پیداشدامده بودبرای عذرخواهی وحلالیت میگفت چندتااتفاق بدبرام توزندگیم افتاده فکرمیکنم تاوان کاریه که باتوکردم من روببخش.دیگه برام مهم نبودگفتم برو نمیخوام ببینمت برای همیشه اززندگیم خطتت زدم توازسیامک هم پست تری اون ازدوستداشتنم سواستفاده کرد توازسادگیم تومیدونستی من یه تجربه تلخ داشتم ولی بخاطرخودت وکارت من رونابودکردی..رامین خیلی دلیل منطقی برای رفتارش اورد اما من دیگه باورش نداشتم نمیتونستم ببخشمش ودیگه قبولش کنم... ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🍂 چه‌جوری خواستم رو بـه همسرم بگم؟ مردها چون جزءگرا نیستن، معمولا از روی نشانه‌ها نمی‌فهمند که منظور خانم‌شون چیست! مثلا از روی حرکت ابرو یا اخم‌تون یا یه جمله و حرف غیرمستقیم انتظار نداشته باشین که آنها زود بفهمن که منظورتون چی بوده....! سعی کنید رک و صریح ولی با ملایمتِ زنانه خواسته‌تون و یا مساله رو مطرح کنید. و یه چیزی رو فراموش نکنید؛ به هیچ وجه ناراحتی‌تون رو و یا مساله‌ای رو با نیش و کنایه انتقال ندین که با این کار نه تنها به نتیجه دلخواه‌تون نمیرسید بلکه ممکنه نتیجه عکس بگیرید و یه دعوا یا مساله بزرگتر پیش بیاد...! ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
همیشه کسانی هستند که دفاع از خدا را وظیفه‌‌‌ی خود می دانند. این آدم ها از کنار بیوه ای بر اثر جذام از شکل افتاده که چند سکه گدایی می کند رد می شوند از کنار کودکان ژنده پوشی که در خیابان زندگی می کنند رد می شوند اما اگر کمترین چیزی علیه خدا ببینند داستان فرق می کند. چهره هایشان سرخ می شود، سینه هایشان را بیرون می دهند، کلمات خشم آلودی به زبان می آورند. میزان خشم شان حیرت انگیز است. نحوه ی برخوردشان هراس آور است. این آدم ها نمی فهمند که باید در درون از خدا دفاع کرد، نه در بیرون. آن ها باید خشم شان را متوجه خودشان کنند. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
کوتاه ❓یک جوان از عالمی پرسید: من جوان هستم و نمی توانم نگاه خود را از نامحرم منع کنم... چاره ام چیست؟⁉️ عالم نیز کوزه ای پر از شیر به او داد و به او توصیه کرد که کوزه را سالم به جایی ببرد و هیچ چیز از کوزه بیرون نریزد و از شخصی درخواست کرداو را همراهی کند و اگر شیر را ریخت؛ جلوی همه مردم او را کتک بزند! جوان کوزه راسالم به مقصد رساند و چیزی بیرون نریخت... ❓عالم از او پرسید: چند دختر سر راه خود دیدی؟؟ جوان جواب داد: هیچ! فقط به فکرآن بودم که شیر را نریزم و مبادا جلوی مردم کتک بخورم وخار و خفیف بشوم... 👈عالم گفت: این حکایت مومنی است که همیشه خدارا ناظر بر کارهایش می بیند... و از روز قیامت و حساب و کتابش که مبادا در نظر مردم خار و خفیف شود بیم دارد.. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
سلام اسم من پریاست۲۷سالمه فرزندآخرخانواده هستم... بعد از یک سال که ازتمام این ماجراها میگدشت .. وروزی نبود که رامین سرراهم قرارنگیره..میگفت نمیتونم فراموشت کنم عاشقت شدم میخوام باهات ازدواج کنم وازم میخواست باشرایط کاریش کناربیام..حتی چندبارمادر واقعیش رو فرستاده ازم خواستگاری کرده. امامن جواب رد دادم چون دیگه حسی بهش نداشتم.دست خودم نیست نمیتونم بهش اعتمادکنم.شب روز زنگ میزنه حتی چندباری که امد جلوی خونم به پلیس ۱۱۰ زنگ زدم چندبارخطم روعوض کردم..اما هربار پیدامیکنه میگه پریا بهم فرصت بده جبران کنم من روببخش.. اماواقعانمیتونم ازطرف دیگه ام سیامک بعدازچندسال جدایی بازپیگیرم شده و مادرش آمده میگه چند ماهی بعد از رفتن تو سیامک تصادف میکنه و از ناحیه پا فلج میشه و می خواد که به دیدنش برم تا بتونه ازم حلالیت بطلبه....یک روز قبول کردم و به دیدن سیامک رفتم ،وقتی اونو رو روی ویلچر دیدم ،تمام سختی ها و کتک ها و اذیت هایی که سیامک کرده بود...یادم آمد ولی بهش گفتم هیچ وقت نمی تونم حلالت کنم و اونجا رو سریع ترک کردم.... ادامه در پارت بعدی 👇 ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
✍️ چجوری با خودم مهربون‌تر باشم؟ 📌۱- سراغ بدنت برو! با یه تمرین ساده مثل دراز کشیدن آگاهانه و کمی استراحت، خوردن یه وعده غذای سالم، انجام حرکات کششی بعد از یک روز پرکار. 📌۲- می‌تونی به خودت نامه بنویسی! درباره وضعیت سختی که می‌گذرونی و احساساتی که داری. باور کن بعد از نوشتنش خیلی حالت بهتر میشه. فقط دقت کن در نامه ات کسی رو سرزنش نکنی. 📌۳- با خودت همدلی کن! به این فکر کن که اگه دوستت جای تو توی این موقعیت سخت بود، چی بهش می‌گفتی؟ چرا همون حرف‌ها رو الان به خودت نمیگی؟ 📌۴- شرایط کنونی خودت رو بپذیر و به عنوان یک امتحان بهش نگاه کن! داشتن دیدگاه امتحانی نسبت به رویدادها و شرایط زندگی، خیلی بهت آرامش میده. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
🌻سفارش 10 نکته ی یکی از               علما در باب ماه محرم ■زیارت عاشورای هر روز این ماه ترک نشود ■با وضو وارد شدن به روضه ی سیدالشهدا ■پوشیدن لباس عزا با طهارت ■همراه داشتن دستمال گریه برای شب اول قبر ■تاجایی که میتوانید در دستگاه سیدالشهدا(ع) نوکری کنید(حتی در حد برداشتن یک سنجاق از زمین) که در شب اول قبر و درقیامت،مادرش حضرت زهرا(س) جبران میکند.البته نوکری کردن اباعبدالله یک وظیفه ست!نه اینکه انتظاری از قبال اون کار داشته باشیم ■نوشیدن کمتر آب و خوردن کمترغذا به احترام این ماه و سیدالشهدا(ع) ■مهمتر از تمام اینها، خواندن نماز اول وقت است که امام حسین (ع) برای همین امر به شهادت رسیدند.این یک ماه را نماز اول وقت بخوانیم! ■احترام بسیار زیاد به عزاداران سیدالشهدا ■گوش ندادن به موسـیقی،حفظ حجاب و... ■سعی در کمتر خندیدن! ( زیرا عزای اشرف اولاد آدم است...) ❌نکته:حواسمان باشد که دراین ماه صاحب‌الزمان عزادار است! ما دیگربا گناهانمان قلب نازنین شان را نرنجانیم. ‎‎‌‌‎‎@shayad_etefagh ┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈