eitaa logo
اشعار ناب آیینی
31.7هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
93 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . . ☫ ﷽ ☫ 🔸مجموعه بزرگ تبلیغات برتر👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 . ⭐️مجموعه تبلیغاتی ناب 👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59
مشاهده در ایتا
دانلود
شب یلدایم اگر باتو سپر شد یلداست یا اگر این شب من باتو سحر شد یلداست ما که عمری زده ایم دم زِ فراق تو اگر بعد از این شامِ سیَه خَتمِ سفر شد یلداست ما که خود چلّه نشین تو شدیم آقاجان این شب چلّه اگر از تو خبر شد یلداست شب نشینی و کنار دِگران خوب اما با تو و عشقِ تو گر جمله به سر شد یلداست ای خدایِ کرم و جود و مُحبت مهدی(عج) از کرم، بر من اگر از تو نظر شد یلداست همچنان آلِ علی در خطر تهدیداند آن دَمی که زِ شما دفع خطر شد یلداست چون شهیدان تو ای شَهدِ شهادت نوشان سینه ام گر به دفاع از تو سپر شد یلداست حرف آخر اگر این چشم من ای صاحبِ اشک امشبی بَهرِ غَمِ جَدّ تو تَر شد یلداست 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شبی که باتو شود طی شبی ست یلدائی نه این دقایق بی معنی اهورائی وان یکاد بخوانیم و در فراز کنیم به مقدم سحر جمعه ای تماشائی *حضور مجلس انس است و دوستان جمعند* خداکند که در این بزم عشق بازآئی ترنج وتیغ به کف؛منتظر سر راهت نشسته یوسف صدیق ،بسکه زیبائی کدام دیده زهجرت گریست این شب را امیر بادیه گرد، ای خدای تنهائی چگونه بی تو سپر می شود دقایق ما بیا که درب دلم تا مدینه بگشائی *به رغم مدعیانی که منع عشق کنند* جمال چهره تو حجتی ست زهرائی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در باغ های شهره به اوج معطری در چشمه گلاب دل انگیز قمصری در دشتهای سبز و چمن خیز و دلنواز در جاده های ممتد سرو و صنوبری در ریشه تصور تاریک تاک ها در چشمه سار های خروشان کوثری در موج موج آبی تسنیم و سرسبیل در آسمان روشن شبهای اختری در جاده ای که لحظه ای از جای جای آن حتی نسیم هم نگذشته است سرسری در نص آیه های پر از نور کردگار در شرح هر حدیث زلال پیمبری در هر حدیث قدسی و هر ذکر مستند در متن صادقانه ی آیین جعفری در خطبه های هر نبی صاحب کتاب در مصحف نمونه ی زهرای اطهری تنها علی است آنکه میان تمام خلق با او کسی نیافت توان برابری بر کرسی قضاوت یکتایی علی باید خود خدا بنشیند به داوری مسند نشین عرش معلی ست مرتضی مصدر علی است در دل هر یاء مصدری ما محو آفتاب جمالش شدیم و هست در ساق عرش یکسره در سایه گستری با دیدن جمال علی میزند ملک بی اختیار صیحه ی الله و اکبری در نام اوست خسته قلم هر چه خوش نویس در فضل اوست بسته زبان هر چه منبری با خواندن فضائل او داغ میشود بازار شاعری و بساط سخنوری چرخیده اند دور علی سال های سال ناهید و زهره و زحل و ماه و مشتری در پیشگاه نور علی غرق ظلمت است صد ها هزار آینه خورشید خاوری خواندیم خطبه های امیرالکلام را با قند های پارسی و شور آذری خم میشدند پیش خم ذوالفقار او هنگام کارزار مقامات لشکری مانند کاه نقش زمین شد مقابلش هر کس که داشت داعیه ی کوه پیکری ناد علی بخوان که پس از نام نامی اش با یک اشاره وا شود ابواب خیبری در اضطرار بر لبم امن یجیب نیست نام علی ست بر لب من وقت مضطری خون حسین اوست نشانی از اقتدار صلح حسن چه بود ؟... نماد دلاوری وقت گریز آمده ، این بیت کربلاست آیا کسی نمانده بیاید به یاوری یک عده مست کرده و فرزند زر شدند انگار مرده بود مرام ابوذری تاریخ منزجر شده از عمروعاص ها اسلام زخم خورده از امثال اشعری شرح فضایل علوی را نوشته اند حسکانی و سیوطی و شیخ زمخشری حقی که از خدا به علی واگذار شد هرگز نمیرسد به فلانی و دیگری فریاد شقشقیه ی مولا اثر نداشت بر قوم کور دل شده ی شهره در کری من حق پرست هستم و حق حضرت علی ست از این طریق شهره شهرم به کافری بی شک برای حضرت مرضیه هیچ کس غیر از علی نبود سزاوار همسری عقد علی و فاطمه بی شبهه در ازل در پیشگاه حضرت حق گشته محضری ما خاک پای فاطمه هستیم تا ابد در خاندان ما همه هستند حیدری نه اشتباه گفتم و باید چنین نوشت ما نوکریم و شهرت ما هست قنبری ما را هوای سلطنت ملک دیگری است تا روز حشر سلطنت ماست نوکری ما را به خاک چادر مادر امید هاست چون خاندان فاطمه هستند مادری عالم فدای‌فضه کنیزش که بوده‌است کوچک ترین کرامت او کیمیاگری وقتی قسیم دوزخ و جنت فقط علی است باشد امید ما به کرم حداکثری با اشرف خلایق عالم که مصطفی است تنها علی رسیده به فیض برادری دلبسته کسی نشدم چون کسی نبود غیر از علی و آل علی باب دلبری خوشبخت آن فقیر که در آستان او این فقر را عوض نکند با توانگری سنجیدن عیار قصاید به دست کیست وقتی که شعر گوهر و مولا ست گوهری جان ها فدای ماه ترین یادگار او عالم فدای قامت فرزند عسکری این بیت آخر است و دو زانو نشسته ایم چشم انتظار آمدن ماه آخری 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌺 ✨میداد به ما صدای تو دنیا را 💫می بُرد نگاهت همۂ غم ها را ✨بی رنگ و ریا میگذراندیم اگر... 💫در خیمۂ سبزِ تو شبِ یلدا را! 🌷 🍉 🌷 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بی تو یک روز نشد خوب به فردا برسد یا دعا از سر سجاده به بالا برسد زندگی سخت نفس می کشد اینجا بی تو کی به آخر نفس این شب یلدا برسد چشم باران زده کوچه به راه است هنوز کاش آهنگ قدم هات به اینجا برسد حسرت یخ زدۀ پنجره ها را دریاب تا به گرمای دمت فصل تماشا برسد سیزده قرن زمین چشم به راهت مانده نکند کار دوباره به اگر ها برسد درد دیرینه یک قوم تو را می خواند با تو این زخم قدیمی به مداوا برسد اگر از عمر جهان ثانیه ای باقی بود باید آن ثانیه حرف تو به دنیا برسد شجره نامه ما مثل سحر معلوم است چون به سر سبزی سرشاخه طوبی برسد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شب_یلدا دلگيرم از تمامی دنيا شتاب كن مجنونم و به خاطر ليلا شتاب كن وقتش رسيده صبح طلوعت فرا رسد پايان بده بر اين شب يلدا شتاب كن #محمدحسن_بیات_لو #شب_یلداتون_مبارک🌺 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در باغ های شهره به اوج معطری در چشمه گلاب دل انگیز قمصری در دشتهای سبز و چمن خیز و دلنواز در جاده های ممتد سرو و صنوبری در ریشه تصور تاریک تاک ها در چشمه سار های خروشان کوثری در موج موج آبی تسنیم و سرسبیل در آسمان روشن شبهای اختری در جاده ای که لحظه ای از جای جای آن حتی نسیم هم نگذشته است سرسری در نص آیه های پر از نور کردگار در شرح هر حدیث زلال پیمبری در هر حدیث قدسی و هر ذکر مستند در متن صادقانه ی آیین جعفری در خطبه های هر نبی صاحب کتاب در مصحف نمونه ی زهرای اطهری تنها علی است آنکه میان تمام خلق با او کسی نیافت توان برابری بر کرسی قضاوت یکتایی علی باید خود خدا بنشیند به داوری مسند نشین عرش معلی ست مرتضی مصدر علی است در دل هر یاء مصدری ما محو آفتاب جمالش شدیم و هست در ساق عرش یکسره در سایه گستری با دیدن جمال علی میزند ملک بی اختیار صیحه ی الله و اکبری در نام اوست خسته قلم هر چه خوش نویس در فضل اوست بسته زبان هر چه منبری با خواندن فضائل او داغ میشود بازار شاعری و بساط سخنوری چرخیده اند دور علی سال های سال ناهید و زهره و زحل و ماه و مشتری در پیشگاه نور علی غرق ظلمت است صد ها هزار آینه خورشید خاوری خواندیم خطبه های امیرالکلام را با قند های پارسی و شور آذری خم میشدند پیش خم ذوالفقار او هنگام کارزار مقامات لشکری مانند کاه نقش زمین شد مقابلش هر کس که داشت داعیه ی کوه پیکری ناد علی بخوان که پس از نام نامی اش با یک اشاره وا شود ابواب خیبری در اضطرار بر لبم امن یجیب نیست نام علی ست بر لب من وقت مضطری خون حسین اوست نشانی از اقتدار صلح حسن چه بود ؟... نماد دلاوری وقت گریز آمده ، این بیت کربلاست آیا کسی نمانده بیاید به یاوری یک عده مست کرده و فرزند زر شدند انگار مرده بود مرام ابوذری تاریخ منزجر شده از عمروعاص ها اسلام زخم خورده از امثال اشعری شرح فضایل علوی را نوشته اند حسکانی و سیوطی و شیخ زمخشری حقی که از خدا به علی واگذار شد هرگز نمیرسد به فلانی و دیگری فریاد شقشقیه ی مولا اثر نداشت بر قوم کور دل شده ی شهره در کری من حق پرست هستم و حق حضرت علی ست از این طریق شهره شهرم به کافری بی شک برای حضرت مرضیه هیچ کس غیر از علی نبود سزاوار همسری عقد علی و فاطمه بی شبهه در ازل در پیشگاه حضرت حق گشته محضری ما خاک پای فاطمه هستیم تا ابد در خاندان ما همه هستند حیدری نه اشتباه گفتم و باید چنین نوشت ما نوکریم و شهرت ما هست قنبری ما را هوای سلطنت ملک دیگری است تا روز حشر سلطنت ماست نوکری ما را به خاک چادر مادر امید هاست چون خاندان فاطمه هستند مادری عالم فدای‌فضه کنیزش که بوده‌است کوچک ترین کرامت او کیمیاگری وقتی قسیم دوزخ و جنت فقط علی است باشد امید ما به کرم حداکثری با اشرف خلایق عالم که مصطفی است تنها علی رسیده به فیض برادری دلبسته کسی نشدم چون کسی نبود غیر از علی و آل علی باب دلبری خوشبخت آن فقیر که در آستان او این فقر را عوض نکند با توانگری سنجیدن عیار قصاید به دست کیست وقتی که شعر گوهر و مولا ست گوهری جان ها فدای ماه ترین یادگار او عالم فدای قامت فرزند عسکری این بیت آخر است و دو زانو نشسته ایم چشم انتظار آمدن ماه آخری 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هر نصر من الله به شمشیر علی بود هر فتح قریب از دل چون شیر علی بود در خیبر و بدرش همه یکپارچه گفتند: پیروزی اسلام به شمشیر علی بود آن رعشه که بر کاخ معاویه درافتاد پیداست که از نعره تکبیر علی بود در سینه اگر بغض علی داشت عجب نیست چون سینه دشمن هدف تیر علی بود یک قوم در اندیشه تحقیر علی بود یک طایفه مشغول به تکفیر علی بود گفتند و نماندند ولی نام علی ماند الحق که علی شاهد تکثیر علی بود حتی به سکوتش کمر تفرقه خم شد این وحدت ما حاصل تدبیر علی بود صد رنگ عوض کرد بشر در طی ایام تاریخ کجا شاهد تغییر علی بود؟ فرمود که دوزخ چه بسا خلق نمی‌شد در هر دل اگر مهر فراگیر علی بود پیغمبر ما آینه حسن خدا بود در آینه هر آینه تصویر علی بود هنگام سحر فاطمه بر منبری از نور با یازده آیینه به تفسیر علی بود از خاک نجف شاخه انگور بر آمد این معجزه تاک به اکسیر علی بود ایوان نجف! هان تو شهادت بده فردا این دل همه عمر به تسخیر علی بود 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کاش می شد که غمی از دل خلقت برود  یا مسیر دگری سوی حقیقت برود  کاش می شد که روایت شود این بار غلط باز تاریخ حکایت شود ،این بار غلط مثلا بعد پیمبر همه با ایمانند  پیرو آیه ی اکمالگر قرآنند دور حیدر همه عارف به مقامش آیند بهر پاسخ که نه با قصد سلامش آیند پشت در آمده جمعی که ارادت دارند  هدف عرض ادب نیت بیعت دارند غیر حیدر که در این شهر ولی اصلا نیست ریسمان بسته به دستان علی اصلا نیست خانه ی وحی که خالی نشد از امنیت ام کلثوم نترسیده از این جمعیت  هیزمی نیست به دستان کسی آماده این حسن نیست که برروی زمین افتاده ومدینه زن تبدار ندارد هرگز  در اگر داشته مسمار ندارد هرگز  نشود فاطمه با هیچ کسی رو در رو  می رود مسجد اگر قصد دعا دارد او می رود دست به دست پسر چون ماهش کوچه امن است کسی نیست ببندد راهش  در دل شهر اگر چوب بُری ها بازند  نیست تابوت که گهواره فقط می سازند  عمر پر برکت این مادر اگر کوتاه است  علت این است دلش تنگ رسول الله است  از غروبش همه ی شهر عزادار شدند  وقت تشییع شدست و همه بیدار شدند عنصر قلب کسی نیست دراین شهر از سنگ موقع غسل علی نیز نمی بازد رنگ وبه زهرا نرسیدست گزندی هرگز  نشود رنگ کفن از رد خونی قرمز  رنگ نیلی به رخش نیست فقط روبند است نه! ورم نیست که آن ضایعه بازو بند است  این طرف دست علی بدرقه ی اجلالش آن طرف دست نبی آمده استقبالش کاش مسکوت نمی شد سخن انسان ها کاش تاریخ عوض میشد از این کتمان ها 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای معجرت نجابت و ای چادرت حجاب در پرده مانده از رخ ماه تو آفتاب ای محور "لیذهب عنکم " وضو بگیر دستی ببر به آب و ببخش آبرو به آب بی پرده رو به آینه کن قبله را ببین هرچند نیست آینه را تاب بازتاب لبریز مهربانی تو می شود پدر وقتی تو را به ام ابیها کند خطاب از صبر توست عزت اسلام و اهل بیت از اشک توست آبروی عترت و کتاب گیرم شکست بازوی انسیه با غلاف گیرم که بسته بود یدالله با طناب کی فاطمه سکوت کند در خروش ظلم کی موج خسته می شود از قهر پیچ و تاب وقتی ز آه فاطمه لرزید عرش و فرش در حیرتم چرا که نشد آسمان خراب مولا سوال کرد که ای محرم علی آخر چرا برابر من میزنی نقاب؟ مولا سوال کرد که در غسل نیمه شب معلوم شد سوال علی نیست بی جواب 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هرچند درک فاطمه مخصوص اولیاست در حشر از عذاب خدا شیعه اش رهاست روشن ترین تجلی دنیایی دعاست حالا که کعبه دامنش از دست ما جداست زهرا به جای ما به دعا ایستاده است توحید نام دیگر این خانواده است آن کس که قدر او زده تقدیر را ورق خیرش همیشه حایل «من شر ما خلق» با هر نماز نافله اش می‌دمد شفق از نور آفریده شده است او نه از علق بالاترین ستاره‌ی افلاک فاطمه است رکن نخست و محور لولاک فاطمه است زهرا نبود سوره‌ی کوثر نداشتیم نوری میان ظلمت محشر نداشتیم حیدر نداشتیم و پیمبر نداشتیم در آفرینش اسوه‌ی مادر نداشتیم با اینکه نیست ذات خداوند را بدل زهرا دلیل خلق جهان بود از ازل قرآن ناطق است ولی در حجاب راز «حتی تورمت قدماها» ست در نماز پیچیده در قنوت شبش ناز با نیاز دستش فقط به سمت خدا می‌شود دراز وقتی غذای خانه‌ی او دیر می‌شود صد سفره از بهشت سرازیر می‌شود هم شأن شانه های بلندش فلک نبود در مالکیت فدکش نیز شک نبود ای قوم این که پاسخ نان و نمک نبود مزد دعای خیر هجوم و کتک نبود با نیت کمک به عزاداری اش روید هیزم نه! با گلاب به دلداری اش روید 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای شب قدر! کسی قدر تو را فهمیده ست؟ تا به امروز کسی مرتبه ات را دیده ست؟ خلق از معرفت شان تو عاجز ماندند بی جهت نیست خدا فاطمه ات نامیده ست خواستم ذات تو را نور بخوانم، دیدم نور هم با تو خودش را همه جا سنجیده ست نور چشمان پیمبر تویی و جلوه ی تو آفتابی ست که تا غار حرا تابیده ست حکمتش چیست که ای ام ابیها! پدرت بارها خم شده و دست تو را بوسیده ست نخل لب تشنه شد از نام تو سیراب، چقدر چشمه از عشق تو در قلب علی جوشیده ست دست در دست تو بود ای شرف الشمسِ علی! اگر انگشتر خود را به گدا بخشیده ست سرِ همصحبتِ صدّیقه شدن بود اگر ملک وحی، هرآئینه به خود بالیده ست بانی رزق تویی، روح الامین می دانست سیبی از عرش اگر چیده به اذنت چیده ست هر زمانی که شدی خسته، به نقل از سلمان چرخ دستاس تو با دست ملک چرخیده ست چه بگوییم از انفاق تو، وقتی در شهر سائلی رخت عروسی تو را پوشیده ست به فقیر و به یتیم و به اسیر احسان کرد نان افطار تو وصفش همه جا پیچیده ست چشم صائب به کرامات تو افتاد و نوشت: "گوش این طایفه آواز گدا نشنیده ست" آه باران عطا! رود کرم! خیر کثیر! از چه همسایه ات از گریه ی تو رنجیده ست مسجدی هست در این ناحیه که خشت به خشت سر نفرین تو از ترس به خود لرزیده ست بشکند دست کسانی که شکستند تو را چشمت از ضربه ی ناگاه به خون غلتیده ست سر زخمت نکند وا شده بانوی بهشت اینهمه لاله چرا دور و برت روئیده ست پلک آرام بزن، صفحه به نرمی بشمار مصحف روی تو چندیست ز هم پاشیده ست 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7