eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.8هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
60 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 💚برخاتم اوصیاء،مهدے صلوات 💚برصاحب عصر ما،مهدے صلوات 💚خواهے ڪه خداوند بهشتت ببرد 💚بفرست تو بر حضرت مهدے صلوات 💚اللّهُمَّ صَلِّ عَلے مُحَمَّدٍ 💚و آلِ مُحَمَّدٍ 💚وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌹🍃🌹🍃
اگر آرام بگيرد سرش ان شاالله مادرم پا شود از بسترش ان شاالله خوانده ام يكصد و ده بار خودم حمد شفا تا شود دلخوشي همسرش ان شاالله خوب خواهد شد و با دست خودش خواهد زد شانه بر موي سر دخترش ان شاالله مثل سابق من و كلثوم و برادرهايم مي نشينيم به دور و برش ان شاالله دردها ميرود و مادر من مي ماند فيض ها مي برم از محضرش ان شاالله از خدا خواسته ام دست به پهلو نشود تا نبينيم دو چشم ترش ان شاالله حال و روز پدرم كاش شود مثل قديم گفت پشت سر او مادرش ان شاالله... 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نذر حضرت فاطمه بنت اسد سلام الله علیها ابرها بر سقفِ ما بارانِ نم‌نم ریختند در میان آشیانم یک جهان غم ریختند خانه‌ام را سیل دارد می‌برد کاری بکن در نگاه بچه‌هایم آب زمزم ریختند یک بغل واکردی و گفتند مادر خوب شد چار طفلم بینِ آغوشِ تو باهم ریختند تو خودت دارالشفایی پس شفایت را طلب در نفسهایت عزیزم اسم اعظم ریختند اشکهایم ای شکسته سینه رویت خیس کرد سرفه‌هایت لکه خون‌ها را به رویم ریختند هم نمی آید چرا زخمت چرا بهتر نشد فضه و اسماء و زینب هرچه مرحم ریختند چند روزی هست دارد بچه‌ام جان می‌دهد چه شده؟ انگار در کامِ حسن سم ریختند مادرم را در بقیع گفتی چه شد با کودکت کاش می‌گفتی سرت یکباره باهم ریختند فاطمه بنت‌اسد حالِ عروست را ببین بر سرِ شیرخدا چند ابن‌ملجم ریختند در به رویت فاطمه اُفتاد و از آن رد شدند بار شیشه داشتی با ضرب محکم ریختند از تو چادر خاکی و از من محاسن روی خاک تو زمین خوردی سرِ من خاکِ عالم ریختند ریسمان بر گردنم بود تو هم درشعله‌ها تازه وارد‌ها سرِ طفلانِ ما هم ریختند ** دادم از حالا برای زینبِ بی مَحرم است آه می‌بیند که در گودال یکدم ریختند نیزه‌ها با تیغ‌ها بسیار بسیار آمدند آب را در پیش آن لب تشنه کم‌کم ریختند 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شب به شب داری شکسته تر می شی بد جوری داره دلم شور می زنه چشمای بی رمقت به من میگه آخرین روزای با هم بودنه نرو تنها کس دنیای علی دشمنامون و حاجت روا نکن دنیا داره رو سرم خراب میشه برا مرگت این همه دعا نکن شب تا صبح می میری و زنده میشی حال و روزت از چشام سو می گیره ای خدا دردم و من به کی بگم تو خونه زنم ازم رو می گیره الهی دست مغیره بشکنه بد جوری شکسته احترامم و من مسلمونم چرا تو مدینه نمیدن دیگه جواب سلامم و تو و جون کندن و آه زیر لب من و غصه خوردن و خون جگری علی حیرونه : اینا دیگه کیَن زن و می زدن کتک و چل نفری دیدی فاطمه چه جوری این دوتا به من و تو درد بی امون دادن زیر چشمی موقع عیادتت خون مسمار و بهم نشون دادن زن هیجده ساله باید سر چی دو سه ماهه بشه قامت کمونی جون من رسید به لب وقتی دیدم تو نماز ِتو نشسته می خونی می دونم داری به چی فکر می کنی وقتی خیره ای به چشمای حسین خونمون کربلا میشه وقتی که می زنی شونه به موهای حسین بَده حالت داری انگار می بینی پنجه شمر و تو گیسوی حسین وای من پهلو شکسته پیش تو می زنن لگد به پهلوی حسین 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تا كه تسليميم ، تسليـمِ رضاي فاطمه راضي از اعمال ما باشـد خُداي فاطمه شاه بانوي دوعالم اوست از اين رو خُدا آفريده شـاه مـردان را براي فاطمه كسر شأن اوست اينكه ما فدائي اش شويم گفته وقتي كه محمّد هم فداي فاطمه انبيايي كه اولوالعزمند غير از مصطفي عاجزند از درك شأن بچّه هاي فاطمه فضّه ي او موقع جارو زدن مي گفت كه كيـمـيا را يافتـم در خاك پاي فاطمه باعث فخر خدا پيشِ ملائك مي شود مي رود تا عرش وقــتي ربّناي فاطمه چادر او از يهودي ها مسلمان ساخته بوده وقتي كه رواجِ دين بناي فاطمه نو عروسي كه ميان حجله شد تسليم مرگ يافت يك عُمر دوباره از دعاي فاطمه كور مادر زاد را چشم خُدا بين مي دهد ذرّه اي از تُربت دارُالشّـفايِ فـاطمه ترسي از بيگانگي با مردم دنيا نداشت هر كسي از ابتدا شـد آشناي فاطمه از بعيدات است اينكه شيعه ي غيرت مدار خاكســار مادري باشـد سِواي فاطمه روز مرگ من بُود روزي كه اشك چشم من گونه ام را تر نسازد در عزاي فاطمه بسكه اين ايّام دارد درد و زخم و ضعف و تب وقت صحبت سخت مي لرزد صداي فاطمه پيشتر از كربلا پيري زينب مي رسد شانه هاي او اگر باشـد عصای فاطمه 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شمعم که با شرار خودم گریه میکنم دریایم و کنار خودم گریه میکنم بی اختیار جای نفس آه میکشم با آه بی شمار خودم گریه میکنم روز مرا کبودی رویی سیاه کرد هر شب به روزگار خودم گریه میکنم بی تاب میشود حسن از یاد کوچه ها با طفل بی قرار خودم گریه میکنم بر جان خویش نیمه ی شب چیده ام لحد حالا سر مزار خودم گریه میکنم 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ضربه کاری بود و مادر بی هوا از پا فتاد بسکه غافلگیر شد، روی زمین درجا فتاد گوشوارِ مادرم در کوچه شد پخشِ زمین نقش سیلی بر رخِ انسیهٔ حورا فتاد یکطرف ضربِ دو دست و یکطرف دیوارِ سخت جای پنج انگشت بر رخساره برق آسا فتاد تا نبینم مادرم را بر زمین افتاده است خواست برخیزد ز جایش، بی درنگ اما فتاد شانه ام را چون عصا، بُردم بزیرِ دست او یک قدم برداشت، اما باز هم از نا فتاد چادرِ خاکیِ او را می تکاندم، ناگهان دیده ام بر خونِ گوشِ مادرم زهرا فتاد گفت با من، حرفی از سیلی به بابایت مگو با خودم گفتم، چه داغی بر دل بابا فتاد آن طلوعی که پدر،روزی سه نوبت فیض داشت بعد از این، از روی ماهِ زهرهٔ زهرا فتاد خواهر اما دید مادر را به آن روی کبود برقِ سیلی در نگاهِ زینب کبرا فتاد ارثِ مادر، عاقبت بر دخترش خواهد رسید آری آن سیلی، به روی یک یکِ گلها فتاد گاه وقتِ حمله بر خیمه، گهی در قتلگاه ضربهٔ دستِ یهودی بر یتیمِ ما فتاد آید آن روزیکه صبحِ انتقامِ سیلی است آری آن روزیکه دستِ غیب بر اعدا فتاد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹 سلام بر تو ای مولایی که دستگیر درماندگانی. بشتاب ای پناه عالم که زمین و زمان درمانده شده! 🌼 السَّلامُ عَلَیکَ اَیُّهَا العَلَمُ المَنصوبُ 🌼 ...وَ الغَوثُ وَ الرَّحمَةُ الواسِعَةُ و 🌼 سلام بر تو اي پرچم برافراشته 🌼 سلام بر تو ای فريادرس 🌼 و ای رحمت گسترده 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج 🌹🍃🌹🍃
مانند یک ابر بهاری یابن الزهرا حال و هوای گریه داری یابن الزهرا این روزها خیلی دلت را غم گرفته دلخسته از این روزگاری یابن الزهرا با واژه ی «مادر» شود آهت کشیده در لا به لای اشک و زاری یابن الزهرا ای وای مادر های تو می گوید آقا خیلی برایش بی قراری یابن الزهرا آقا مگر من مرده ام که مثل حیدر سر را به زانو می گذاری یابن الزهرا آقا! تنم، جانم، همه چیزم فدایت آماده ام بر جان نثاری یابن الزهرا گریه مکن که طفل اشک بی قرارم با گریه ات گردیده جاری یابن الزهرا جز اشک دیده مرهم دیگر ندارم با عرض پوزش از «نداری» یابن الزهرا از این که هستم دوستدار مادر تو حتماً مرا تو دوست داری یابن الزهرا تا این که باشم زائر قامت خمیده دنبال یک سنگ مزاری یابن الزهرا «زهرا» به «زهراها» شده تبدیل... یعنی : در کوچه شد آیینه کاری یابن الزهرا 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7