#حضرت_زینب_شهادت
با اشک بیزوال خودم گریه میکنم
بر روز و ماه و سال خودم گریه میکنم
این پلک ها به روضهی تو زخم شد حسین
بس با زبان حال خودم گریه میکنم
حالا دگر بدون عصا میخورم زمین
گاهی خودم به حال خودم گریه میکنم
میپرسم از خودم که چرا بی کفن شدی؟
بر پاسخ سوال خودم گریه میکنم
گاهی که یاد عصر دهم میکند دلم
بر غارت جلال خودم گریه میکنم
من آن کبوترم که ز شلاق ها هنوز
هر شب ز درد بال خودم گریه میکنم
ای بهترین برادر دنیا برای تو
تا وقت ارتحال خودم گریه میکنم
#میلاد_حسنی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_شهادت
وقتی که همسفر شده با نیزه ها سرت
دیگر ندیده روز خوشی چشم خواهرت
تو جای من ..نمیشکنی سر به سوز عشق
وقتی سر شکسته ببینی برابرت؟
ای ماه یک شبه که به ”خون“ کرده ای "خسوف"
حداقل بگو تو کلامی به دخترت
دختت ندیده غیر 'ستم' ، 'خیـر' دیگری
اصلا نپرس از او که کجا رفته زیورت..
حتی”نماز“ کرده ˝مواسات˝ با سرم
وقتی شکسته است نماز مسافرت
از بغضشان به فاطمه این یک عمل بس است
بر میخ نیزه رفت سرت پیش مادرت
پر خاک و خون شدی چقدر سنگ خورده ای
بر نِی تشرفات زیاد است محضرت..
با صورتی کبود ،و تنی بس کبودتر
دارم چقدر وَجه شباهت به مادرت..
دیگر نمانده بر تن من جای سالمی...
زینب چشید طعم جراحات پیکرت
بازار بود و زینب و تیر نگاه ها...
ای کاش مانده بود علمدار لشگرت..
#عبدالزهرا_هاشمیان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_شهادت
تا آخرین نفس که توانی در این تن است
داغت امانتی است که همراه با من است
رفتی و داغ دامن من را رها نکرد
یاد تو در دل من و اشکم به دامن است
چون شمع ذره ذره دلم آب شد ولی
در من هنوز شعله ی امید روشن است
جان می سپارم و دم آخر دلم خوش است
دیدار تو مقارن این جان سپردن است
یک سال و نیم خواهر تو مرد و زنده شد
یک سال و نیم کار دلم غصه خوردن است
سنگ از مصیبت تو دلش آب می شود
دل های دشمنان تو از جنس آهن است
مویی که شانه بود به آن دست فاطمه
دیدم که غرق خون شده در چنگ دشمن است
رفتی و بین این همه نامرد و بی حیا
یک مرد هم نبود بگوید مزن زن است
#هادی_ملک_پور
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_شهادت
یا که بیا تا زندگی از سر بگیرم
یا با تماشای سر تو پر بگیرم
خواهم تو را بار دگر در بر بگیرم
یک بوسه از آن نازنین حنجر بگیرم
بعد از تو گشته خون جگر بیچاره زینب
ای کهنه پیراهن تو دیدی بی پناهش
همراه او کردی سفر تاقتلگاهش
اخر چرا گشتی رفیق نیمه راهش
رفتی نگفتی گر کند عریان نگاهش
جان میدهد با یک نظر بیچاره زینب
ای آفتاب از تو گله دارم سر او
دیدی پر از زخم است از پاتا سر او
تو از چه تابیدی دگر بر پیکر او
آتش زدی بر قلب زار خواهراو
قلبم زجسمش پاره تر بیچاره زینب
ای آب الهی خون شوی همچون دل ما
آواره گردی تا ابد صحرا به صحرا
بودند دیو و دد همه سیراب اما
در پیش مهر مادرش فرزند زهرا
از تشنگی زد بال و پر بیچاره زینب
هر گز کسی چون من تن بی سر ندیده
بیش از ستاره زخم بر پیکر ندیده
بر گرد یک تن آن همه لشکر ندیده
با چشم خود خنجر روی حنجر ندیده
زدم دو دست خود به سر بیچاره زینب
تنهایی ات در بین آن صحرا مرا کشت
سوز صدایت بین دشمنها مرا کشت
آن جسم مانده زیر دست و پا مرا کشت
بانگ غریب مادر زهرا مرا کشت
از مادرت بیچاره تر بیچاره زینب
چون تو کسی بی یار وبی یاور نگشته
پنهان به زیر نیزه و خنجر نگشته
در پیش چشم خواهرش بی سر نگشته
گفتی که بر گردم به خیمه بر نگشته
راست به نی شد جلوه گر بیچاره زینب
این نا مسلمانان چه بی اندازه پستند
گفتم که بعد از کشتنت از پا نشستند
تازه به اسب خویش نعل تازه بستند
چون استخوان سینه ات قلبم شکستند
کشتند مرا آن ده نفر بیچاره زینب
یک دم غروب کربلا یادم نرفته
سر ها به روی نیزه ها یادم نرفته
آتش میان خیمه ها یادم نرفته
سیلی و روی بچه ها یادم نرفته
چون خیمه بودم شعله ور بیچاره زینب
میسوخت همچون خیمه هایت قلب زارم
گفتم که باطفلان به صحرا سر گذارم
دیدم میان خیمه یک بیمار دارم
اما چسان اورا زخیمه در بیارم
افتادم اندر دردسر بیچاره زینب
از روز تو شام غریبان سخت تر شد
داغ یتیمان از جوانان سخت تر شد
از نیزه ها خار مغیلان سخت تر شد
آزاد شد آب و حسین جان سخت تر شد
حال رباب بی پسر بیچاره زینب
بین همه غمهایمان وای از اسیری
خون گریه کن ای آسمان وای از اسیری
زینب کجا نامحرمان وای از اسیری.
بازوی بسته بی امان وای از اسیری
با شمر دون شد همسفر بیچاره زینب
خون شد دلم از غصه و ماتم بماند
بازار و کوچه های شام غم بماند
دخت علی و چشم نامحرم بماند
رفتم میان بزم می آن هم بماند
چوب جفا و طشت زر بیچاره زینب
#عبدالحسین
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_مدح
هركسي در وادي زينب قدم برداشته ست
جاي شكّي نيست كه رخصت ز حيدر داشته ست
در شُكوه ، آئينه ي گردان خديجه بوده است
فاطمه در خانه ي خود هرچه دختر داشته ست
تالي اُمّ نبي را خوانده ايم اُمّ ولي
مرتضي در خانه دختر نه كه مادر داشته ست
مَحض گَشتن دور او بوده ست ، جبريل امين
---گر به قدر وسعت افلاك شهپر داشته ست
كلّ خواهرهاي عالم را "برادر دوست" كرد
آن همه مِهري كه زينب با برادر داشته ست
ظاهراً ارباب ما مدفون به ارض كربلاست
باطناً شش گوشه اي در قلب خواهر داشته ست
از صداي حيدري اش كه صداي ذات هوست
"أُسٍْكُتُوا" بازار شهر كوفه را برداشته ست
فتح شام از فتح خيبر هيچ چيزي كم نداشت
يك تفاوت داشته ، قلعه فقط در داشته ست
خطبه هايش را اگر چه چون پدر ايراد كرد
سطرْ سطرش بي گُمان بوي پيمبر داشته ست
بانويي كه پيش مرگ گيسويش عبّاس شد
بر سرش در باد و طوفان نيز معجر داشته ست
پيري اش ، قد كمانش ، حاكي از اين مطلب است
شاه را ديده كه حنجر زير خنجر داشته ست
#محمد_قاسمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_شهادت
در گیر و دار قائله زینب اگر نبود
شلاق بود و سلسله زینب اگر نبود
میداد زجر٬ زجر دو چندان رقیه را
آن شب میان قافله زینب اگر نبود
ما بین کربلا و همین روضه های ما
تا حشر بود فاصله زینب اگر نبود
بین صبور های جهان در کتاب ها
یک واژه بود حوصله٬ زینب اگر نبود
ذخرالحسین بود برای مسیر شام
در قصه ی مباهله زینب اگر نبود
از شام تا به کوفه از این بیشتر یقین
پا می گرفت آبله زینب اگر نبود
قطعا پیام کرببلا جاودان نبود
یک پای این معادله زینب اگر نبود
صبر سکینه نیز به سر می رسید زود
در کوچه ها محصل زینب اگر نبود
کشتی شکست خورده ی طوفان طعنه بود
در شام و کوفه ساحل زینب اگر نبود
#مهدی_رحیمی_زمستان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_شهادت
ببین زمانه چه آورده است بر سر من
نشسته گرد اسارت به روی پیکر من
نپرس موی سفیدم نشانه ی چه غمی ست
نپرس از دل خون و نگاه مضطر من
حسین و اکبر و عباس و قاسم و... شده بود
تمام دشت پر از لاله های پر پر من
تمام جان و دلم سوخت بعد رفتن تو
چرا که سایه ات افتاده بود از سر من
به روی تل ، دم گودال ، پیش طشت طلا
همیشه قبل تر از من رسید مادر من
نبود طاقت شرمندگی بیشتری
هزار شکر نگفتی کجاست دختر من
اگرچه بعد تو یکسال ونیم رفت ، هنوز
سری به نیزه بلند است در برابر من
#مجتبی_خرسندی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_شهادت
نه تنها در وداع تو جدا شد جان من از من
که می آمد صدای ناله های پنج تن از من
از آنجایی که وابسته است جان من به جان تو
جدا کردند سر از تو جدا کردند تن از من
میان معرکه هم زخم هم جان باختن از تو
میان خیمه ها هم سوختن هم ساختن از من
تو زیر خنجرش بودی و محکوم تماشا من
گلوی زیر خنجر از تو دست و پا زدن از من
دلم خوش بود با پیراهنت آن هم به غارت رفت
پس از تو رخت بر بسته است شوق زیستن از من
غریبم آنچنان در سرزمین مادری بی تو
که می پرسد نشانی های زینب را وطن از من
(ملامتگو چه دریابد میان عاشق و معشوق)
کسی نشنید جز توصیف زیبایی سخن از من
از آن بتخانه ها چیزی نماند آنجا که بر می خاست
طنین تیشهء پیغمبران بت شکن از من
منم حسن ختام باشکوه داستان تو
پس از این اسوه می سازند اساطیر کهن از من
#حمیدرضا_برقعی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 #استوری |
سلام من به زهرای زمین کربلا زینب
دارم همیشه آوای روحی لک الفدا زینب
#وفات_حضرت_زینب(س)💔
#تسلیت_باد🥀🏴
CQACAgQAAxkDAAFbOIliDRPxzw9fgWYu3YSmTtJgoPtAtAACwwUAAjBQOVNipLZFRUuQHCME.mp3
3.04M
🏴 #وفات_حضرت_زینب(س)
♨️ثواب گریه بر حضرت زینب کبری(س)
👌 #سخنرانی بسیار شنیدنی
🎤حجت الاسلام #دارستانی
#یا_زینب_ڪبرے_س⚜️
عقیلة العرب الگوے عشق و عزٺ ماسٺ
ڪنار مرقد او مڪتب #شهادٺ ماسٺ
بہ این دلیل همیشہ بہ خویش مےبالیم
جوار رحمٺ او مایهٔ سعادٺ ماسٺ
#وفات_حضرت_زینب(س)💔
#تسلیت_باد🥀🏴
#حضرت_زینب_شهادت
از غم دوری ات ای یار به هم ریخته ام
ای مرا دلبر و دلدار به هم ریخته ام
کاش این لحظه ی آخر به کنارم آیی
بی تو ای شمع شب تار به هم ریخته ام
این به هم ریختنم گشت شروع از کوچه
مادرم خورد به دیوار به هم ریخته ام
بعد پرپر شدنت ای گل زهرا و علی
آتش افتاد به گلزار به هم ریخته ام
زخم پهلوت مرا یاد مدینه انداخت
من از آن نیزه و مسمار به هم ریخته ام
تو به گودال و سه ساله به خرابه،من هم
از شلوغی سر بازار به هم ریخته ام
بود برگرد نوامیس خدا نامحرم
آه از دیده ی انظار به هم ریخته ام
#محمود_اسدی_شایق
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_شهادت
سايه اي مانده فقط بعد تو از خواهر تو
من فقط مانده ام و داغ تن بي سر تو
كهنه پيراهني از توست فقط مونس من
يادگاري كه دهد عطر تو و مادر تو
تو خميدي پس از عباس ولي باور كن
كمرم صاف نشد بعد علي اكبر تو
مردم و زنده شدم،پير شدم،افتادم
چشمم افتاد همينكه به سر اصغر تو
لشگري دور و بر قتلگه ات حلقه زدند
ديدم آن روز،كه پاشيده شده پيكر تو
جاي تسبيح پس از نافله ام ميگفتم
حيف از انگشت تو و حيف از انگشتر تو
تو شدي پير پس از داغ علي اكبر و من
شده ام پير پس از پر زدن دختر تو
اين خداحافظي آغاز سلام است،سلام
باز هم ميرسد امروز به تو خواهر تو
#محسن_صرامی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_شهادت
تمام عمر برای تو یا اخالمظلوم
گریستم به عزای تو یا اخالمظلوم
چرا به خواهر مظلومه ات سری نزنی
فدای مهر و وفای تو یا اخالمظلوم
بیا در این دم آخر کنار بستر من
که سر نهم به پای تو یا اخالمظلوم
قدم کمانی و موی سرم سپید شده
زداغ کرببلای تو یا اخالمظلوم
هر آنچه سعی نمودم نشد فراموشم
نوای واعطشای تو یا اخالمظلوم
شکسته باد دو دستی که پیش دیده من
برید سر زقفای تو یا اخالمظلوم
مگر نه اینکه تو قرآن به نیزه میخواندی
شد از چه سنگ جزای تو یا اخالمظلوم
#عبدالحسین
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_شهادت
عزیز کرده ی زهرا ز بعد سوختنت
دگر به حالت سوسو ست،شمع انجمنت
بیا ببین که نفسهای آخرم شده است
به بر گرفته ام،ای یار کهنه پیرهنت
دلم شبیه تنت گشته پاره پاره حسین
مدام پیش رویم تازه هست هر محنت
نرفته است ز یادم که روی تل دیدم
به دست شمر لعین گیسوی شکن شکنت
چو نیزه خورد به حلقوم تو زمین خوردم
هنوز مانده به یادم نفس نفس زدنت
هنوز مانده برای من این سوال حسین
چگونه تیر فرو رفته بود در دهنت
نرفته است ز یادم چگونه مرکبها
به پیش چشم تر من به خاک دوختنت
مرا کنار تنت می زدند و می بردند
نشد که جمع کنم از میان جمع تنت
#محمود_اسدی_شائق
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
CQACAgQAAx0CSmRjDAACRXdiDSkNHnnFntq7pvxSXJ6OlsMwaQACNg0AArnpyVH6m7Br2t1u5SME.mp3
6.74M
🔳 #وفات_حضرت_زینب(س)
🌴روضه حضرت زینب(س)
🌴رفتی و این ماجرا را تا فصل آخر ندیدی
🎤حاج #محمدرضا_طاهری
⏯ #روضه
👌بسیار دلنشین
#حضرت_زینب_شهادت
شبی دراز شبی خالی از سپیده منم
طلوع تلخ غروبی به خون تپیده منم
پی نظارهات ای یوسف سرا پا حسن
کسی که دست و دل از خویشتن بریده منم
خوشا به حال تو ای سرو رسته بر سر نی
نگاه کن منم این بید قد خمیده منم
کسی که از همه سو زخم تیغ دیده تویی
کسی که از همه زخم زبان شنیده منم
اگر به کورهی داغ تو سوختم خوش باش
غمت مباد که شمشیر آبدیده منم
فتاده آتش غم بر دوازده بندم
غزل تویی و سرآغاز این قصیده منم
خوشا به حال تو این ره به پای میپویی
کسی که این همه ره را به سر دویده منم
#سعید_بیابانکی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_شهادت
یک سال می شود که تو هم پر کشیدهای
من هم به سوگ پر زدن تو نشستهام
شاید به جا نیاوریام آشنای من
میبینی از فراق تو خیلی شکستهام
چون آفتاب بر لب بامم که مثل تو
مانده به زیر صورت خورشید پیکرم
ای تشنه لب به یاد ترکهای لعل تو
لب تشنه ماندهام به نفس های آخرم
بی تو تمام باغ تو رنگ خزان گرفت
بی تو پری برای پریدن نمانده بود
صحرای داغ، پای برهنه، لباس خشک
نایی دگر برای دویدن نمانده بود
چندی ست رفته قوت دیدن ز دیدهام
بنگر به راه رفتن خواهر که دیدنی ست
دارم هنوز بر تنم از آن مسافرت
یک باغ پر بنفشه برادر که دیدنی ست
دل پاره پاره از همهٴ طعنههایشان
پایم هنوز آبله دار از شتاب ها
جا خوش نموده بر بدنم جای سلسله
ردی ست بر تمام تنم از طناب ها
پیراهنی که خون تو آغشته اش بود
هرگز نَشُستهام نرود عطر و بوی تو
دارم هنوز با خودم از کوچههای شام
سنگی که خورد بر سر نیزه به روی تو
#محسن_عربخالقی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_شهادت
یک سال و نیم می شود اینگونه مضطرم
یک سال و نیم منتظرم ... چشم بر دَرم
یک سال و نیم روز و شبم غرقِ غم گذشت
حالا ببین که بی رمقم ... بین بسترم
یادم نمیرود که تو ماندی به روی خاک
من ماندم و اسارت و بی تابی حرم
وقت غروب بود ... رسیدم به قتلگاه
دیدم به خون نشسته تن تو برادرم
"ای مصحف ورق ورق ای روح پیکرم
آیا تویی برادرِ من... نیست باورم"
از کربلا به شام به پیش نگاه من
از روی نیزه بود سرت، سایه ی سرم
مانده برای خواهرِ تو از تو یادگار
پیراهنی که بافت برای تو مادرم
حالا بیا که باز دلم تنگ روی توست
با گریه بر تو می گذرد روز آخرم...
#محمد_صادق_ابراهیمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7