#مناجات
در کوچه ی لیلاست که جان ها نمی ارزد
آزردگی از زخم زبان ها نمی ارزد
.
هم صحبت موسی شدی؛ هم دم چوپان
کی گفته مناجات شبان ها نمی ارزد
.
وقتی که نباشد دل تو با دل مهمان
تکریم و بفرما و بمان ها نمی ارزد
.
یا رب اگر این اشک سحر زود نبخشد
بی خوابی و این آه و فغان ها نمی ارزد
.
ما را ضرر این است که این بار بماند
درهم نخری سود و زیان ها نمی ارزد
.
در قحط خریدار چه کسبی چه متاعی؟
بی مشتری اجناس دکان ها نمی ارزد
.
باید که مرا کعبه به مقصود رساند
بی وصل که این سنگ نشان ها نمی ارزد
.
بخشید نگاهت همه را اول این ماه
پس دلهره ی دل نگران ها نمی ارزد
.
این چرب زبان بودن ما از سر عشق است
از ترس که این گونه بيان ها نمی ارزد
.
وقتی که جوارح همگی روزه نباشند
این بستن لب ها و دهان ها نمی ارزد
.
گر یاد محرم نکنم با لب تشنه
لب تشنگی این رمضان ها نمی ارزد
.
خوب است که همراه دعا روضه بخوانم
بی نام حسین اشک روان ها نمی ارزد
.
با روضه ی گودال دل فاطمه خون شد
وقتی که به همراه سری شمر برون شد.
#محمد_جواد_پرچمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمومنین_شهادت
#بعدازشهادت
ای کوفه چه ساکت و خموشی
خاموشی و سخت در خروشی
ای مسجد کوفه کو امامت
محراب علی سرت سلامت
ای پیر مریض کو طبیبت
ای منبر کوفه کو خطیبت
سجادۀ لاله گون مولا
انداخته گل زخون مولا
امروز که آبرو گرفتی
از خون علی وضو گرفتی
ای زندگی ات تمام تاریخ
مظلوم ترین امام تاریخ
ای کل وجود تربت تو
شهر تو دیار غربت تو
هر ظلم که بود با دلت شد
تا تیغ سقیفه قاتلت شد
ای عقل نخست هر که هستی
تو کشتۀ جهل مردمستی
با آن همه حُسن نیت خویش
دیدی ستم از رعیت خویش
کو مالک اشترت علی جان
سلمان و ابوذرت علی جان
هر جا که نشانه از غم توست
صد دجلۀ اشک هم کم توست
با آنکه شکافت فرق پاکت
خون ریخت به روی تابناکت
زخمیت به زخمۀ جگر بود
کز زخم سرت کشنده تر بود
مشتاق رخ حبیب بودی
بی فاطمه ات غریب بودی
بشکافت چو فرق نازنینت
شمشیر گریست بر جبینت
خون تو روانه از جبین بود
پاداش محبت تو این بود؟
ای زخم تو زخم آفرینش
بگریسته بر تو چشم بینش
ای خاک نشین آسمانی
ای عرش مکان لا مکانی
ای قلب نماز سینه چاکت
ای سجده نهاده سر به خاکت
ارکان دعا شکست بی تو
تکبیر به خون نشست بی تو
تو منتظر وصال یاری
در بستر مرگ بی قراری
اطفال یتیم داغدارند
امشب همه چون تو بی قرارند
خون گشته روانه در عزایت
از چشم یتیم بی غذایت
با قتل تو آه آه کوفه
خیزد ز درون چاه کوفه
زخم تو به فرق مرهمت بود
پایانگر دورۀ غمت بود
از "فزت برب" توست معلوم
راحت شدی ای امام مظلوم
آیینۀ دل ، شکستۀ توست
محراب ، به خون نشستۀ توست
تا هست به سینه ها غم تو
تقدیم تو اشک "میثم" تو
#غلامرضاسازگار
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات
ای رهنمای گم شدگان! اِهْدِنَا الصِّراط
وی نور چشم راهروان! اِهْدِنَا الصِّراط
در دوزخ هوا و هوس ماندهایم زار
گم کردهایم راه جنان اِهْدِنَا الصِّراط
بگذشت عمر در لَعَب و لهو و بیخودی
شاید تدارکی بتوان اِهْدِنَا الصِّراط
ره دور و وقت دیر و شب تار و صد خطر
مرکب ضعیف و جاده نهان اِهْدِنَا الصِّراط...
رفتند اهل دل همه با کاروان جان
ما ماندهایم بیدل و جان اِهْدِنَا الصِّراط
گم گشت «فیض» و راه به جایی نمیبرد
ای رهنمای گمشدگان اِهْدِنَا الصِّراط
#فیض_کاشانی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمومنین_شهادت
گفته ام زینب ببوسد حنجرت را بی گمان
زیر خنجر بوسه خواهر به دردت می خورد
کربلا چون می روی با خود عبایم را ببر
وقت برگرداندن اکبر به دردت می خورد
بی سبب مادر به زینب کهنه پیراهن نداد
بی کفن ،پیراهن مادر به دردت می خورد
در رکوع عشق در گودال هم انفاق کن
پس نگین سرخ پیغمبر به دردت می خورد
زینبم همراه خود تو چند تا معجر ببر
در هجوم سنگها معجر به دردت می خورد
دخترم تو پا به پای من مریز اشک روان
روزگاری این دو چشم تر به دردت می خورد
#مهدی_محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمومنین_شهادت
چرا امشب به بستر جان نداری
ندارم هیچ باور... جان نداری
سَرَت برشانهات میاُفتد ای وای
بمیرم مثلِ مادر جان نداری
بخوان روضه که خون شد حاصلِ تو
که خون میجوشد از درد و دلِ تو
شبیه قاتلانِ مادرم باز
به من خندید بابا قاتلِ تو
بخوان روضه عصایش را شکستند
غرورِ مجتبایش را شکستند
بخوان ای سر شکسته نیم روزی
زدند و هفت جایش را شکستند
دو دستش رویِ سینه با ادب رفت
تو گفتی فاطمه با تاب و تب رفت
همینکه نامِ زهرا را شنید او
سرش پایین به سمت در عقب رفت
به او گفتی امانِ زینبم باش
بمان عباس جانِ زینبم باش
اگر حتی به رویِ نیزه رفتی
به نیزه سایبانِ زینبم باش
کنارش باش کمتر غم ببیند
که با تو دردها را کم ببیند
سپردم بر تو؛ حتی سایهاش را
مبادا چشمِ نامحرم ببیند
دلم قرص است غم همسایهاش نیست
که عباسِ مرا همپایهاش نیست
مرا او سایبان میگردد اما
سرِ کج روی نیزه سایهاش نیست
مرا گفتی به شهپر میسپاری
به دستِ شش برادر میسپاری
ولی دست چه کس در شام و کوفه
مرا با چند دختر میسپاری
#حسن_لطفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمومنین_شهادت
خوشحال از اینکه عاقبت حاجت روا می شد
با هر قدم برداشتن از غم رها می شد
دستش به دوش ماه و دوش آفتابش بود
این بار دوم بود محتاج عصا می شد
چه حاجتی بالاتر از دیدار زهرا داشت
آری چه توفیقی نصیب مرتضی می شد
دست یداللهی او هر وقت می لرزید
گویا ستون عرش اعلی جابجا می شد
لحظه به لحظه چشمهایش تار تر می دید
با خواب تازه چشمهایش آشنا می شد
تنها برای خاطر زینب نمی افتاد
مانند روز دفن زهرا بود تا می شد
خیلی سفارش کرد بر عباس زینب را
دِینی که مولا داشت بر گردن ادا می شد
مانند روز آخر زهرا وصیت کرد
از کربلا می گفت و حجره کربلا می شد
طفلان دعا کردند شاید او شفا گیرد
این بار اول بود در کوچه دعا می شد
مردی که تا دیشب به ناحق غرق تهمت بود
امشب میان کوچه ها بابا صدا می شد
از بسترش گویا شمیم یاس می آمد
هر چند دیر امشب ولی حاجت روا می شد
#مهدی_محمدی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تحدیر(تندخوانی)جزء۲۴ قرآنکریم - <unknown>.mp3
3.94M
تندخوانی جزء بیست و چهارم قرآن کریم
با صدای استاد معتز آقایی.
•