فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اونجایی که جناب #سعدی میگه:
" یاد میداری که با من جنگ
در سر داشتی؟
رأی، رأیِ توست
خواهی جنگ، خواهی آشتی "
به صورت علنی آتش بس اعلام کرده
و پرچم صلح رو گرفته سمت معشوق :)
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
✨
چون هیچ نمانیم زِ غم هیچ نپیچیم
چون هیچ نمانیم هم اینیم و هم آنیم
#مولانا
#Story
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رفت و این آشیانه خالی ماند...
#ابتهاج
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e
6.11M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نمیدونم چند سالگیه ولی از یه سنی به بعد
همین میشه که جناب #سعدی میگه:
" ببین و بگذر و خاطر به هیچکس مسپار... "
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📝
در آرزوی جلوهی مهتاب جمالش
یا رب! گذراندیم چه شبهای سیاهی...
#شهریار
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شب است و چشم من و شمع اشکبارانند
مگر به ماتم پروانه سوکوارانند
چه می کند به دو چشمم شب فراق تو ماه
که این ستاره شماران ستاره بارانند
مرا ز سبز خط و چشم مستش آید یاد
در این بهار که بر سبزه میگسارانند
به رنگ لعل تو ای گل پیاله های شراب
چو لاله بر لب نوشین جویبارانند
به غیر من که بهارم به باغ عارض توست
جهانیان همه سرگرم نوبهارانند
بیا که لاله رخان لاله ها به دامن ها
چو گل شکفته به دامان کوهسارانند
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ای فصل غیر منتظر داستان من!
معشوق ناگهانی دور از گمان من
ای مطلع امید من ای چشم روشنت
زیبا ترین ستاره ی هفت آسمان من
ای در فصول مرثیه و سوگ باز هم
شوقت نهاده قول و غزل بر زبان من
با من بمان و سایه ی مهر از سرم مگیر
من زنده ام به مهر تو ای مهربان من!
کی می رسد زمان عزیز یگانگی
تا من از آن تو شوم و تو از آن من
#حسین_منزوی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
من سعدی نیستم جفا ببینم بگم:
اگرچه دل به کسی داد
جان ماست هنوزم
من وحشی بافقی هم در نتیجه :
از گوشه بامی که پریدیم ،پریدیم.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
✨
به دنبال کسی جامانده از پرواز می گردم
مگر بیدار سازد غافلی را، غافلی دیگر...
#فاضل_نظری
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
هق هقِ هرشب من تا به ثریا رفته
حیف... دیگر خوشی از زندگی ما رفته
از دوصد ضربهی شمشیر مرا بدتر کشت
آن لگد که به روی چادر زهرا رفته
هردم و بازدم فاطمه زحمت دارد
چه کنم من؟! نفسش باز خدایا رفته!
چشم در چشم علی دست به پهلو نگرفت
تا که من فکر کنم دنده او جا رفته
به روی آن در چوبی که نبی میبوسید
غاصب حق من و فاطمه با پا رفته
در و همسایه ز من حال تورا میپرسند
که بگو فاطمه زندهست علی یا رفته...؟!
✍ #سیدپوریا_هاشمی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_س_بستر_شهادت
#زبان_حال_امیرالمومنین_ع
تنهاترین مظلوم تاریخم! کنارم باش
تنها طرفدارم تو بودی، آخر افتادی
اینروزها مجروح جنگ غربتم! برخیز
آه ای طبیب من! چرا در بستر افتادی
قدری کنارم باش ای رنجیده از دنیا
کی من به دوری تو عادت میکنم زهرا
از بیملاقاتی مشو غمگین خودم هر روز
جای همه از تو عیادت میکنم زهرا
حس میکنم آرام جانم رفتنی هستی
دست تو را در دست خود هربار میگیرم
دیروز اگر تو میگرفتی دست بر دیوار
حالا منم که دست بر دیوار میگیرم
✍ #سیدمیلاد_حسنی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
این روزها از داغِ دختر گریه میکرد
قطعاً خدیجه با پیمبر گریه میکرد
در عالَم برزخ بهپا شد بزمِ روضه
از داغِ زهرا، عالَمِ ذر گریه میکرد
من مطمئنم که خدا لحظه به لحظه
در خلقتِ زهرایِ أطهر گریه میکرد
با دردهای فاطمه چشمِ علی هم
این روزها تا روزِ محشر گریه میکرد
دور از نگاهِ اهلِ خانه، نیمهی شب
آهسته و پیوسته حیدر گریه میکرد
شد قلبِ سنگش آب، با هر آهِ زهرا
دستاس شد دلتنگ و مضطر گریه میکرد
لعنت به خود میگفت و با افسوسِ بسیار
مسمار، رویِ شانهی "در" گریه میکرد
شد حالِ مادر چونکه از دیروز بدتر،
امشب حسن با حالِ بدتر گریه میکرد
یادِ نوازشهایِ سابق... قبلِ خوابش،
زینب برای دستِ مادر گریه میکرد،
دستی که لرزان دوخت پیراهن به سختی
چشمی که از فردایِ معجر گریه میکرد
بوسید حلقومِ حسینش را پریشان
با تشنگی در کنجِ بستر گریه میکرد!
✍ #مرضیه_عاطفی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7