eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.9هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
62 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
بعد احمد حرمت دین خدا پامال شد دین جدا، ایمان جدا، قرآن جدا پامال شد بیت وحی آتش گرفت و دست مولا بسته شد آیهء تطهیر زیر دست و پا پامال شد ای تمام انبیا خاک عزا بر سر کنید در حریم وحی، ناموس خدا پامال شد گیرم آنکه جرم زهرا بود یاریّ علی! محسن ششماهه اش دیگر چرا پامال شد!؟ کشت یک ضرب لگد یک سوّم سادات را خون این سادات تا روز جزا پامال شد "میثم" آن روزی که ناموس الهی را زدند کل قرآن در زمین کربلا پامال شد 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دلم می‌خواست با من تا قیامت هم‌نشین باشی در این نُه سالِ شیرین، ساکن خُلد برین باشی خدا ما را به عقد هم درآورد و پدر می‌گفت برایت بهترین باشم؛ برایم بهترین باشی مبادا بعد من چشم تو بارانی شود یک‌دم! مبادا بعد من یک‌لحظه هم اندوهگین باشی! الهی که برای تو بمیرم تا نبینم من که در شهر پیمبر سال‌ها خانه‌نشین باشی مگر جز اهل‌بیت او را نمانده مؤمنی دیگر که تو تنها در این خانه امیرالمؤمنین باشی؟ به دستت می‌سپارم کودکان داغدارم را که بعد از من برای کودکانم هم معین باشی خداحافظ! خداحافظ! فدای گریه‌های تو زمین خوردم که نگذارم تو بر روی زمین باشی 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بعد احمد حرمت دین خدا پامال شد دین جدا، ایمان جدا، قرآن جدا پامال شد بیت وحی آتش گرفت و دست مولا بسته شد آیهء تطهیر زیر دست و پا پامال شد ای تمام انبیا خاک عزا بر سر کنید در حریم وحی، ناموس خدا پامال شد گیرم آنکه جرم زهرا بود یاریّ علی! محسن ششماهه اش دیگر چرا پامال شد!؟ کشت یک ضرب لگد یک سوّم سادات را خون این سادات تا روز جزا پامال شد "میثم" آن روزی که ناموس الهی را زدند کل قرآن در زمین کربلا پامال شد 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نقل زَمَخشَری‌ست كه روزی ابولهب یك سنگریزه جانب احمد روانه كرد ریگی به طول و عرض نخود در كَفَش گرفت از روی كین، نبی خدا را نشانه كرد «تَبَّتْ يَدَا أَبِي لَهَب» از آسمان رسید فوراً لهیب خشم الهی زبانه كرد فرمود: هر دو دست وی از تن بریده باد نفرین بر آنكه این عملِ ظالمانه كرد یک دست او فقط به كمین نبی نشست خشم خدا به دست دگر هم كمانه كرد با این حساب، كیفر اهل سقیفه چیست؟؟ حق كسی كه حمله بر این آستانه كرد؟! قرآن اگر هنوز می‌آمد چه می‌نوشت؟ در وصف آن‌كه خون به دلِ " اهل خانه" كرد با مصطفى نكرد در آنجا ابولهب با فاطمه هرآنچه كه اهل زمانه كرد دشمن، تقاص لات و هبل را ازو گرفت كار علی و باغ فدك را بهانه كرد با هر دو دست، بست و شكست و كشید و كُشت جان بتول را هدف تازیانه كرد "آتش به آشیانه‌ی مرغی نمی‌زنند" نفرین بر آن‌كه شعله در این آشیانه كرد 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عاشق شدن، شاید... اگر... اما... نمی‌خواهد مجنون نمی‌گوید مرا لیلا نمی‌خواهد من آمدم دورت بگردم، برنگردانم شمعِ نگاهت گِردِ خود پروانه می‌خواهد دنیا برای اهل دنیا؛ من تو را دارم آن‌که تو را دارد دگر دنیا نمی‌خواهد امروز جایی نوکری کردم که اربابش هرچه شود، عذر مرا فردا نمی‌خواهد عاشق میان سینه دارد یک حُسینیه عاشق برای گریه کردن جا نمی‌خواهد هرکس که چای روضه را پَس می‌زند انگار در جنّت است و آب کوثر را نمی‌خواهد گریه کنت با دست، بر سر می‌زند یعنی از غُصه‌ی ذبح سرت، سر را نمی‌خواهد * * داغ علی اکبر به جانت آتش افکنده جسم تو دیگر تابش گرما نمی‌خواهد حداقل یک پارچه رویت بیندازند پوشاندن پیکر دگر فتوا نمی‌خواهد از کربلا تا کوفه و از کوفه تا به شام راهب فقط فهمید مویت شانه می‌خواهد سروده گروه ادبی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زخمی شود وقتی بگیرد پر به دیوار افتاده نقش لاله ای پرپر به دیوار زبری آجرهایش اشکم را در آورد زُل میزنم با چشم های تر به دیوار مادر نباشد بچه ها خانه خراب اند من که ندارم بعد از این باور به دیوار وقتی به کوچه دست بابا بسته باشد از غصه تکیه میکند مادر به دیوار اندازه ی یک بار شیشه فاصله داشت اما رسید از ضربه ی پا در به دیوار همسایه ها دیدند که خونابه میریخت از پهلوی صدیقه ی اطهر به دیوار من قبل مسجد رفتن مان خواب دیدم در کوچه مادر می خورد با سر به دیوار گل بود با سیلی گلابش را گرفتند مانده ست از عطر خوش کوثر به دیوار وقتی رسد دستش به بازوی شکسته سر می گذارد لاجرم حیدر به دیوار فردای بعد از مادرم دیدم که بابا دارد سیاهی میزند دیگر به دیوار 🔸شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سنگ هم باشم! نگاهِ تو مرا دُر می‌کند لطف تو هر طِیّبی را عاقبت حُر می‌کند رزق چشمم کربلا را دیدن است، اما فراق نان چشمان مرا هربار آجر می‌کند یک سلام از پشتِ بام خانه دادم، فُطرست جای خالی مرا در کربلا پُر می‌کند در زیارت بُعد منزل نیست، پس هر عاشقی پشتِ بام خانه را مَرقد تصور می‌کند "آسمان" روضه گرفت و "ابر" گریه می‌کند "رعد" سینه می‌زند، «زهرا» تشکر می‌کند مُهرِ تُربت را که بوسیدم، دلم آرام شد سنگ هم باشم نگاهِ تو مرا دُر می‌کند 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تنها نه این که داده رزق نوکران را بخشیده آب و نانِ بنده پروران را معشوق‌ها، دلداده‌ی حب الحسین‌اند عشقش مُسَخَّر کرده قلبِ دلبران را هرکس که مشمولِ نگاهِ رحمتش شد هرگز نمی‌خواهد عطای دیگران را گریه برایش خیرِ بی مانند دارد حتی مقرب می‌کند پیغمبران را نامش که زینت‌بخشِ عرش و اهل آن است تا اوج مستی می‌بَرد نوحه‌گران را دیوانگیِ ما در این میخانه، لطف است بخشیده زهرا این جنونِ بیکران را یک عمر داغ سینه‌ی عریان ارباب آتش زده جان و دلِ جامه‌دران را * * باید چگونه با پَر زخمی، عقیله پیدا کند در دشت و صحرا، دختران را؟! باید چگونه زینب کبری ببیند در شام، بر کام امامش، خیزران را؟! ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پس از مصیبت در، در به در شدم ، مادر همین که از خبرت با خبر شدم مادر نوشته اند : چهل تن به یک نفر من هم اسیر صورت آن یک نفر شدم مادر میان شعله آتش چه آمده به رخت که من ز داغ رخت شعله ور شدم مادر ؟ چه آمده به سرت ؟ باز چهره پوشاندی ! دوباره زخمی زخم بصر شدم مادر ؟ حسن نگاه به دیوار خانه می نالد شهید روضه مسمار در شدم مادر نشسته ام .. که تو شب ها دگر نمی خوابی شکسته ام ز غمت، پیر تر شدم مادر رهم دهید به خانه که بی لیاقت من به روضه خوانیتان مفتخر شدم مادر دعا کنید برایم به حق چادرتان نیازمند دعای سحر شدم مادر شما که عازم راه سفر شدی مادر پس از شما چقدر در بدر شدم مادر مجتبی کرمی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مَهِ خسوف گرفته، دو چشمِ خود وا کن به لرزه های دو زانوی من تماشا کن تمامِ قُوّتِ این بازوانِ خسته ی من برای حرکتِ پلکت کمی تقلا کن!! به دردِ سینه ی حیدر، امان بده بانو تبسمی کن ُ دردِ مرا مداوا کن! مگیر اشکِ علی را کمی سبک بشوم بیا و با وَرَمِ بازویت مُدارا کن!! بلند شو، خودِ من می شوم عصای تنت حسن شکسته شده، کم اگر وَ امّا کن! چه دردِ سر شده این دنده ی شکسته دگر نفس عمیق بکش ، فکرِ زینبت را کن!! بیا و کمتر از این ، غیرِ تشنگیِ حسین برای بوسه به حنجر بهانه پیدا کن!! دگر شِفای خودت از خدا نمیخواهی؟! بخواه تا که بمانی، چرا نمیخواهی؟! حبیب نیازی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ازآنچه در دوجهان هست بیشتر دارد فقط خداست که از کار او خبر دارد یکی برای علی ماند و آن یکی همه بود اگر چه لشکر دشمن چهل نفر دارد عقیق سرخ از آتش نداشت واهمه ای کسی که کفو علی می شود جگر دارد کمر به یاری تنهایی علی بسته میان کوچه اگر دست بر کمر دارد سر علی به سلامت چه باک از این سردرد محبت ولی الله درد سر دارد کسی که شهر سر سفره قنوتش بود چگونه دست به نفرین قوم بردارد؟! صدا زد: (( اَشهد انُّ علی ولی الله)) ولی دریغ که این شهر گوش کر دارد زمان خوردن حق علی و اولادش سقیفه است و احادیث معتبر دارد سقیفه مکتب شیطانی خلافت بود سیاستی که برایش علی ضرر دارد کنیز بیت علی خاک را طلا می کرد سقیفه را بنگر فکر سیم و زر دارد اگر چه باغ فدک نعمت فراوان داشت ولی ولایت او بیشتر ثمر دارد گرفت راه زنی را به کوچه راهزنی در آن محله که بسیار رهگذر دارد بگو به دشمن مولا مرام ما این نیست زمان جنگ بیاید اگر هنر دارد کشید و برد، زد و رفت، من نمی دانم حسن دقیق تر از ماجرا خبر دارد بگو به شعله: چه وقت دخیل بستن بود؟ هنوز چادر او کار با بشر دارد بگو به میخ : که این کعبه را خراب نکن غلاف کاش از این کار دست بر دارد دهان تیغ دودم را عجیب می بندد وصیتی که علی از پیامبر دارد فدای محسن شش ماهه اش که زد فریاد سپر ندارد اگر مادرم پسر دارد به شعله سوخت پرو بال مادر، اما نه حسین هست، حسن هست، بال و پر دارد اگر خمیده علی از نماز آیات است در آسمان غمش هاله بر قمر دارد شبانه گشت به دست ستاره ها تشییع که ماه الفت دیرینه با سحر دارد میان شعله دعایش ظهور مهدی بود که آه سوختگان بیشتر اثر دارد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
انگار باید غصه تا آخر بماند چشمان زینب تا همیشه تر بماند یادت می‌آید که به من گفتی: عزیزم اصلاً نباید خانه بی مادر بماند؟ می‌میرم از این غُصه بابایم چگونه تنها بدون تو در این سنگر بماند بس بود سیلی تا که تو از پا بیفتی دیگر غلاف و دود و میخِ دَر بماند وقتی نمی‌مانی! مگیر از ما رُخت را تا صورتت در خاطرم بهتر بماند تو می‌روی و بغض سنگینی که باید یک عمر در این خانه با دختر بماند * * می‌ترسم از ظهری که می‌گویی قرار است جسم حسینت بین خون بی سر بماند دلواپسم، آه از غروبی که ببینم برخاک، بی انگشت و انگشتر بماند این شعر دیگر طاقت غم را ندارد اندوهِ دستِ آتش و معجر بماند ✍ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7