eitaa logo
اشعار ناب آیینی
31.7هزار دنبال‌کننده
4.7هزار عکس
1.1هزار ویدیو
93 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . . ☫ ﷽ ☫ 🔸مجموعه بزرگ تبلیغات برتر👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 . ⭐️مجموعه تبلیغاتی ناب 👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59
مشاهده در ایتا
دانلود
امیر المومنین(ع)-شهادت   هیچ كس غربت خونین تو را درك نكرد عشق و آئین تو و دین تو را درك نكرد گر چه بر مردم جاهل تو سلونی گفتی یك نفر دیدهٔ حق بین تو را درك نكرد بار برداشتی از دوش همه خلق و كسی كوله بار غم و سنگین تو را درك نكرد هر كه دلدادهٔ ایمان و ولای تو نشد معنی مكتب و آئین تو را درك نكرد همه دیدند كه خون دلت از فرقت ریخت یك نفر محنت دیرین تو را درك نكرد جز تو ای صبح سعادت به خدا هیچ كسی لذت رفتن شیرین تو را درك نكرد بعد پرپر شدنت ای گل ایثار، كسی چمن غرق ریاحین تو را درك نكرد ره به سرچشمه خورشید نیابد هرگز هر كسی مصحف زرین تو را درك نكرد جز تو كز حال «وفایی» همه دم با خبری هیچ كس حالت مسكین تو را درك نكرد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ساقی بریز باده که تازه گلو کنی شرمنده آمدم که مرا زیر و رو کنی پیمان شکن شدم سرِ این نفس، حق توست من را مؤاخذه سرِ این خُلق و خو کنی هر بار جای من، تو حیا کرده ای ولی دستِ مرا نشد که تو یک بار رو کنی هر شب به این بهانه صدایت زدم فقط تا با دلِ شکسته ی من گفت و گو کنی امشب نمی شود به نماز شب علی فکری به حال سائل بی آبرو کنی؟ مثل عبای کهنه ی حیدر، دل مرا آیا شود به دست کریمش رفو کنی؟ با روسیاهی آمده ام محضرت که تو با اشک روضه باز مرا شست و شو کنی ای روزگار... رحم به زینب نمی کنی؟! هر چه مصیبت است فقط سهم او کنی دیروز داغ مادر و امروز هم پدر بر این صبورِ غمزده، بغضِ گلو کنی فرقِ علی شکافته، حالا عقیله را نامردی است با پدرش رو به رو کنی **** بوسه بزن به رأس پدر چون که کربلا باید وصال رأس حسین آرزو کنی جز حنجر بریده که پیدا نمی کنی هرچه میان خونِ تنش جست و جو کنی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
حدیثِ عشقِ تو نَجوایِ آسمانی هاست نوایِ عـرشِ مُعلّا علی علی مولا است عجب ندارد اگر ذکرمان شده بِ علی علی مسیرِ رسیدن به آستانِ خداست گرفته فاطمه در صحنِ مرتضی اِحیاءِ تمامِ معـنیِ شبهایِ قدر این آقاست صدایِ ضربه یِ قلبِ من است یاحیدر علی علی رجزِ پادگانِ کرب وُ بلاست به نامِ نامـیِ شاه نجف به نامِ علی "علی امامِ من است وُ منم غلامِ علی" دوباره قصه یِ تشییع می شود تکرار شبانه می رود از خانه شاهِ مردُم دار سکوتِ تلخِ اهالیِ خانه....بُغضِ شهر... ادامه دار شده روضه یِ در و دیوار به گـوشِ چاهِ غریبی نمی رسد آهی اذانِ شاه شده بُغض در گـلوی مِنار به رویِ شانه یِ لرزانِ مجتبی و حسین به سویِ مادرِ پهلو شکسته پَر زد یار تمامِ عرش شده خَم به احترامِ علی "علی امامِ من است وُ منم غلامِ علی" رسیده فصـلِ وصالِ ابوتراب وُ تراب آهای شیعه یِ مولا شدیم خانه خراب حسن به سَر زد وُ می زد حسین برسینه نَفَس کشیدن زینب از امشب است عذاب برایِ بستنِ زخـمِ سرِ امـیر آمد از آسمان گلِ یاسِ کبود او بی تاب یکی شکسته پَر است وُ یکی شکسته سَر است چکیده خونِ دلِ زخمِ کوچه در محراب به عشقِ فاطمه گفتم پس از سلامِ علی "علی امامِ من است وُ منم غلامِ علی" عـلی که رفت شدیِ وادیِ بَلا کوفه کشانده ای به حرم داغ وُ درد راکوفه اگر چه نانِ یتیم تو را علی می داد تو با یتیمِ علی می کنی چه ها....کوفه مفسِّرِ غم وُ قـرآنِ بانوانِ شهر کشیده ای سرِ بازار بی حـیا کوفه سری به نیزه بلند است وُ شهر می خندد رقیّه خورد زمین....می زنی چرا کوفه؟ دعایِ ندبه نوای عَـلیَ الدَّوامِ علی "علی امامِ من است وُ منم غلامِ علی" http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به خاک تربتت بابا نهادم تا سر خود را شنیدم نالۀ جانسوز زهرا مادر خود را نظر بر دیدۀ گریان مادر کردم و دیدم که می شوید به اشک دیده زخم شوهر خود را امامی مهربان بودی که کردی در شب قتلت به آب و دانۀ مرغان سفارش دختر خود را به یاد غربت مادر فتادم پای تابوتت چو دیدم گریه های بی صدای خواهر خود را ملاقات خدا رفتن عذار لاله گون خواهد از آن شستی به خون، در سجده روی انور خود را ز تو پوشید دائم روی سیلی خورده را مادر تو هم امشب نشان او مده زخم سر خود را به گلزار جنان محسن در آغوشت چو بنشیند ببوس از جانب من روی تنها یاور خود را تو پیشانی سپر کردی به شمشیر عدو، من هم نهم با کام عطشان زیر خنجر حنجر خود را بود در خاطرم زخم جبینت خاصه آن ساعت که گیرم در بغل نعش علی اکبر خود را غذای آخر تو شیر بود و یاد من آمد که باید پیش تیر از شیر گیرم اصغر خود را زبان طبع (میثم) را به محفل ها دُر افشان کن که ریزد بر قدوم خاندانت گوهر خود را http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به جگر سوز آتشین دارم توبه را با گِلم عجین دارم آه از روز واپسین دارم لشگر نفْس در کمین دارم در دلم ترس، بیش از این دارم ترس دارم از آن زمانی که می‌برندم به آن مکانی که نه کسی هست نه زبانی که گوید العفو، بیش از آنی که به لحد چهره بر زمین دارم شده‌ام بنده‌ای گریزان و دلشکسته ترین پریشان و مثل دریاچه‌ای خروشان و خسته از حیله‌های شیطان و عرق شرم، بر جبین دارم نفْسِ من تا جسورتر می‌شد دل زارم که خیره سر می‌شد وَ گناهم که بیشتر می‌شد ناله‌هایم چه بی اثر می‌شد اینچنین شد دلی غمین دارم بینِ این چشم، حلقه زد تا اشک شستشو داد معصیت را اشک ما نوشتیم یا مَلَک یا اشک؟ گِلِ آدم سرشته شد با اشک راستی هم که آفرین دارم روز محشر که می‌شود بر پا در همان روز، روزِ وانفسا با دو دست بریده‌ی سقا (( دوستان را جدا کند زهرا )) راستی،! مادری چنین دارم http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
لااقل این روزها خوب است عطشان می‌شوی در مرام نوکری پاره گریبان می‌شوی در کنار آب لب تشنه شدن بیهوده نیست این‌چنین، همدرد سالار شهیدان می‌شوی این لبِ خشکیده را نذر لبی خشکیده کن خود به خود با گفتن یک آب، گریان می‌شوی آب می‌نوشی بگو جانم فدایت یاحسین بی طبیب و نسخه اینجا زود درمان می‌شوی این کرمخانه گدا را مثل آقا می‌کند مور هم باشی اگر، روزی سلیمان می‌شوی هر که هر جا می‌رسد با او به جایی می‌رسد خاک پای او شوی یک روزه سلمان می‌شوی پلک چشمت زخم بردارد اگر در ماتمش شامل فرمایش شاه خراسان می‌شوی http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خوبیِ این روزها در معصیت بخشیدن است با لبِ تشنه، لبِ لب تشنه‌ها را دیدن است توبه‌های کال، ما را از نفس انداخته حال، وقت توبه‌های راستین روییدن است معنیِ این روزه داری‌های معنادار چیست نیمه شب‌ها یار را بوییدن و بوسیدن است آنقدَر بد کرده‌ایم و آنقدَر او خوب بود این چه رسم نامه‌ی اعمال را پیچیدن است حیف، این ساعات را در خوابِ غفلت بوده‌ام غافلم از اینکه این ایام را فهمیدن است سفره آماده، غذا آماده، اما حیف حیف این چه وقتِ گرم عصیان بودن و خوابیدن است ما که از افعال خود این روزها آگه تریم کِی زمان شکوه و از خود چنین پرسیدن است نوکر از ارباب باید ارثِ لاهوتی بَرَد ارث ما در عالم زر تشنه لب خشکیدن است http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
باز داغِ سینه بی اندازه شد بارِ دیگر کُهنه زخمی تازه شد شب رسید و بامِ كوفه تار شد باز دردی آشنا تكرار شد گرچه شب بود و فلک در خواب بود سینه‌هایی تا سحر بی تاب بود آه فصلِ زخم‌ها آغاز گشت نیمه‌شب آرام دَربی باز گشت میچکد خون از دلی افروخته باز شد در مثلِ دربِ سوخته رختِ مشكی را به تن پوشید و رفت سنگِ غُسلی را حسن بوسید و رفت گریه‌ای بر سینه خنجر میزند باز هم عباس بر سر میزند چشمِ زینب در قَفا مبهوت بود بر سرِ دوشِ دو تَن تابوت بود می‌كِشد آه از جگر از بی كسی می‌رود تابوتی از دِلواپسی روضه‌هایش مانده اما در گلو می‌رود بابایِ زینب پیشِ رو بسكه زد خود را ، نوایَش زخم شد چشم‌ها و گونه‌هایش زخم شد با دلی پُر خون و زار و آتشین ناله زد بر شانه‌ی ام‌البنین دردِ تشییعِ جنازه دیدنیست رویِ سنگی خونِ تازه دیدنیست http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
كوفه امشب چه ساكت و سرد است كوفه امشب چقدر پُر درد است كوفه امشب نميرود در خواب كوفه گرچه عجيب نامرد است چشمهایِ يتيمها پُر خون سرِ راهِ اميرِ شبگرد است كاسه‌ها خالی است از شير و... چهره از فرطِ گريه‌ها زرد است آه مادر ، غريبه امشب نيست نانِ ما را پدر نياورده است نذر دارم كه خونجگر نشوم من يتيمم يتيم تر نشوم پيرمردی كه می‌رسید اينجا مو سپيدی كه در دلِ شبها رویِ دوشش هميشه زخمی بود ردّی از بارِ كيسه‌ی خُرما در كنارِ تنور نان می‌پخت خنده‌اش می‌ربود غمها را جایِ بازیِ ما به دامنِ او پهلوان بود بود مَركبِ ما آه مادر بگو كجا رفته؟ آه بابا دلم گرفته بيا چهره‌اش بينِ خانه ديدن داشت حرفهایِ دلش شنيدن داشت گفت با ما كه طعنه‌ها نزنيد دستِ رد بر من و خدا نزنيد گريه می‌كرد و زيرِ لب ميگفت كه نمك رویِ زخمِ ما نزنيد روزگاری يتيم اگر ديديد خنده بر اشک بی صدا نزنيد پيشِ چشمانِ دختری كوچک سنگها را به نيزه‌ها نزنيد سرِ زنجير را به هر طرف نكشيد عمه‌اش را به ناسزا نزنيد http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام خدا مرا ز ولای علی جدا نکند من و خیال جدایی از او؟ خدا نکند به آنچه در حق من می‌کند خوشم اما خدا کند که دلم را ز خود جدا نکند کسی که جانب بیگانه را نگه دارد نمی‌شود که نگاهی به آشنا نکند به خانه‌زادی او کعبه می‌کند اقرار دلِ شکسته علی را چرا صدا نکند؟ کسی ز کار دلی عقده وا نخواهد کرد اگر اشاره به دست گره‌گشا نکند سزد به حضرت او منصب یداللّهی که غیر او گره از کار خلق وا نکند مرا حواله به لعل لب مسیح مده که جز نگاه تو درد مرا دوا نکند خدا کند که قَدَر اَندر این لیالی قَدْر مرا به هجر تو این قَدْر مبتلا نکند چه لذتی‌ست ندانم به زخم شمشیرت که کشتۀ تو دمی فکر خونبها نکند http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
کنار من، صدف دیده پر گهر نکنید به پیش چشم یتیمان، پدر پدر نکنید توان دیدن اشک یتیم در من نیست نثار خرمن جان علی، شرر نکنید اگر چه قاتل من کرده سخت بی‌مهری به چشم خشم، به مهمان من نظر نکنید اگر چه بال و پرکودکان کوفه شکست شما چو مرغ، سر خود به زیر پر نکنید از آن خرابه که شب‌ها گذرگه من بود بدون سفرۀ خرما و نان گذر نکنید به پیرمرد جذامی سلام من ببرید ولی ز مرگ من او را شما خبر نکنید http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به نسخه نیست نیازی طبیب را ببرید برای مرگ علی دست بر دعا ببرید نیاز نیست مداوا کنید زخم مرا بر آن مریض خرابه‌نشین دوا ببرید اگر بناست تسلی دهید بر دل من برای قاتل سنگین دلم غذا ببرید دلم برای یتیمان کوفه تنگ شده کمک کنید مرا در خرابه‌ها ببرید جنازۀ من مظلوم را چو مادرتان شبانه، مخفی و آرام و بی‌صدا ببرید سلام گرم مرا در خرابه‌ها دل شب بر آن یتیم که خوابیده بی‌غذا ببرید به ملک خویش ز بیگانگان غریب‌ترم مرا به دیدن یاران آشنا ببرید سلام من به شما ای فرشتگان خدا به نزد فاطمه با خود مرا شما ببرید http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7