#امام_باقر_ع_مدح_و_شهادت
ای پنجمین امام که معصوم هفتمی
از ما تو را ز دور «سلامٌ علیکمی»
بر درد جهل خلق، ز عالم طبیبتر
نامت غریب و قبر، ز نامت غریبتر
وقف علوم و دانش و دین کرده، همّ خویش
باشی کنار ابن و اب و اُمّ و عَمّ خویش
آب و گل و سجیّت تو، جز کرم نداشت
دیدم چرا مزار تو صحن و حرم نداشت
گلدستهای نداشت حرم، مرقدی نبود
صحن و سرا نیافتم و گنبدی نبود
این خاک عشق باشد و بر باد کی رود؟
غمهای عهد کودکی از یاد کی رود
آتش به خرمن جگر از آه، با تو بود
یک عمر، خاطرات تو همراه با تو بود
از صبح تا غروب کشیدی ز سینه آه
اما چه خوب شد که نرفتی به قتلگاه...
تو طفل روی ناقۀ عریان نشستهای
بر روی رحل ناقه، چو قرآن نشستهای
تو طعم تازیانه و سیلی چشیدهای
بر روی خار، همره طفلان دویدهای
دیدی تو خیمههای به آتش کشیده را
داغ و فرار و رنگ ز چهره پریده را
✍ #علی_انسانی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_باقر_ع_مدح_و_شهادت
کمیت قافیه لنگ و زبان شاعر لال
چرا که وصف امام است در قصیده محال
صدای پای مسیحا حیات میبخشد
به عشق او فوران کرده ذوقِ رو به زوال
چه خوب جهل ندارد محلی از اعراب
چه خوب از اینکه میآید جواب هر چه سؤال
به حکمت کلمات امام خورده گره
"کلام" و "فلسفه" و "منطق" و "اصول" و "رجال"
ولو ولیِ خدا را به احتجاج کشی
"ابوحنیفه" که باشی، نمیرسی به کمال
ز "قال باقر علیه السلام" فهمیدم
دمش به حوزهی علمیه میدهد پر و بال
رواست گر بنویسد جناب "شیخ صدوق"
برای رحمت بی منتش دوباره "خصال"
خلاصهی غزل من به قول "شیخ اجل"
بس است عشق گرانمایهی محمد و آل
دم حرم متحول شود دل سنگم
چه شد مدینهی من، ای محول الاحوال!؟
به دوش خود بکشم حسرت بقیعش را
چه میشود که خدا روزیام کند امسال
ببار چشم که تنها به داد ما برسد
میان قبر همین چند قطره اشک زلال
به حشر لطمه زنانش چه آبرومندند
فروختند ز داغش جمال را به جلال
به آیه آیهی قرآن قسم نمیآید
به طفل بی سپر پنج ساله "قدّ هلال"
غروب عصر دهم با دو چشم خود میدید
تمام روضهی مکشوفه را... برای مثال:
کنار اهل حرم دید دست پُر برگشت
حرامزادهی ذی الجوشن از ته گودال
✍ #علیرضا_خاکساری
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_باقر_ع_مدح_و_شهادت
ای دوّمین محمّد و ای پنجمین امام
از خلق و از خدای تعالی تو را سلام
چشم و چراغ فاطمه، خورشید هفت نور
روح روان احمد و فرزند چار امام..
وصف تو را نگفته خدا جز به افتخار
نام تو را نبرده نبی جز به احترام..
حکم خدا به همّت تو گشته پایدار
دین نبی به دانش تو مانده مستدام
با آن همه جلال و مقامی که داشتی
دیدی ستم ز خصم ستمگر علی الدوام
گه دید چشم پاک تو بیداد از یزید
گاهی شنید گوش تو دشنام از هشام
گریند در عزای تو پیوسته مرد و زن
سوزند از برای تو هر روز خاص و عام
گاهی به دشت کربوبلا بودهای اسیر
گاهی به کوفه بر تو شده ظلم، گه به شام
خواندند سوی بزم یزیدت، بدان جلال
بردند در خرابۀ شامت بدان مقام
گه کف زدند اهل ستم پیش رویتان
گه سنگ ریختند به سرهایتان ز بام
راحت شدی ز جور و جفای هشام دون
آندم که گشت عمر تو از زهر کین تمام
داریم حاجتی که ز لطف و عنایتی
بر قبر بیچراغ تو گوییم یک سلام..
✍ #غلامرضا_سازگار
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_باقر_ع_مدح_و_شهادت
ای شیعهی ثانی عشرِ حضرت باقر
دین زنده شده از هنرِ حضرت باقر
بخشید به اسلامِ مبین گرمی و رونق
گنجینهی غرق گهرِ حضرت باقر
تا روز قیامت همه چون آینه ماتند
از دانش و علم و هنرِ حضرت باقر
زینت ده توحیدپرستانِ جهان است
گلزار گل و بارورِ حضرت باقر
قدسی نَفَسانِ حرم قدس ندیدند
جز نور خدا در نظرِ حضرت باقر
مرغان دعا تا حرم دوست رسیدند
در سجدهی شام و سحرِ حضرت باقر
جابر چه صمیمانه ز درگاه پیمبر
آورده سلامی به برِ حضرت باقر
عمری زِ غم کربوبلا خونِ جگر خورد
قربان دل و چشم ترِ حضرت باقر
داغ غم زهرا و علی در همه ایام
آتش زده بر بال و پرِ حضرت باقر
زهر ستم و کینهی بیداد چه کردهست
با جان و دل و با جگرِ حضرت باقر
افسوس که در سوگ نشستند ملائک
زین داغِ گران با پسرِ حضرت باقر
دادند مرا کوثر توفیق «وفایی»
تا آن که شوم نوحهگرِ حضرت باقر
✍ #سیدهاشم_وفایی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_باقر_ع_مدح_و_شهادت
ای هم نوای غربت تو عندلیبها
خاکیترین نگین بقیع غریبها
ای پنجمین معلم دین، باقرالعلوم
شاگرد مکتبت علما و ادیبها
از قال باقر است هر آنچه به ما رسید
علم مُنَجّمین و دوای طبیبها
درس است خطبههای فصیح و بلیغ تو
زانو زدند پای کلامت خطیبها
::
از پنج سالگی جگرت پاره پاره شد
ایوب صبر هستی و کوه شکیبها
مسموم زهر کینه شدی ظاهراً، ولی
کشته تو را جسارت آن نانجیبها
پنجاه سال رفته و اما نرفته است
از خاطر تو بد دهنی و نهیبها
پنجاه سال رفته و یادت نرفته است
طفلان بی پناه و شرار لهیبها
بالای تل و گودی گودال ... وای وای
خون شد دلت به یاد فراز و نشیبها
هر تکهای ز "ماه" نصیب کسی شد و
بردند جامه از بدنش بینصیبها
گرگانِ بی حیا ز شعف زوزه میکشند
عریان به روی خاک امام نجیبها
✍ #محمود_مربوبی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_باقر_ع_مدح_و_شهادت
پیش تو، ای که شکافنده دانشهایی!
زیر و رو کردن این دل که ندارد کاری
به نگاهی بشکافد دل شاعر که ندید
بهتر از بیت شما، در دو جهان درباری
به فدای تو و آن جد غریب تو، حسین
به فدای تو و آن جد کریم تو، حسن
تو کریم ابن کریمی، تو غریب ابن غریب
ماه سجاد، شده برکهی عشقت، دل من
نه کمیتم، که به زیبایی بیتم بخری
نه فرزدق، که شوم مرثیهخوانِ غم تو
با کدامین قلم از داغ تو فریاد کشم؟
ای که پنجاه و سه سال اشک، نشد مرهم تو
تا که بیتاب شود، هر دل عاشورایی
از زبان تو سخن گفت، خداوند حسین
شرحه شرحه، غم تو شرح زیارتنامهست
دید آن روز چهها چشم تو؟ فرزند حسین!
با نگاهی پُر از امید به دستان عمو
شاهد بدرقهی آخر سقا بودی
فقط این روضه برای غم عمری کافیست:
بی عمو، جد تو میآمد و آنجا بودی
از غم و رنج اسیری، سفر کوفه و شام
خون اگر از دل هر سنگ نجوشد، چه کند؟
بعد از این کرببلایی که شدی راوی آن
عالمی رخت عزا با تو نپوشد، چه کند؟
باز هم پَر زد و آمد که سلامی بدهد
زائر چشم تو شد، چون دل جابر، دل من
هست همنام تو، آن ماه و برایش چقَدَر،
چقدر تنگ شده، حضرت باقر! دل من
✍ #قاسم_صرافان
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_باقر_ع_مدح_و_شهادت
ای هم نوای غربت تو عندلیبها
خاکیترین نگین بقیع غریبها
ای پنجمین معلم دین، باقرالعلوم
شاگرد مکتبت علما و ادیبها
از قال باقر است هر آنچه به ما رسید
علم مُنَجّمین و دوای طبیبها
درس است خطبههای فصیح و بلیغ تو
زانو زدند پای کلامت خطیبها
::
از پنج سالگی جگرت پاره پاره شد
ایوب صبر هستی و کوه شکیبها
مسموم زهر کینه شدی ظاهراً، ولی
کشته تو را جسارت آن نانجیبها
پنجاه سال رفته و اما نرفته است
از خاطر تو بد دهنی و نهیبها
پنجاه سال رفته و یادت نرفته است
طفلان بی پناه و شرار لهیبها
بالای تل و گودی گودال ... وای وای
خون شد دلت به یاد فراز و نشیبها
هر تکهای ز "ماه" نصیب کسی شد و
بردند جامه از بدنش بینصیبها
گرگانِ بی حیا ز شعف زوزه میکشند
عریان به روی خاک امام نجیبها
✍ #محمود_مربوبی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_باقر_ع_مدح_و_شهادت
ای ولــیّالــلـه داور، الــســلام
ای سـلامت از پـیـمبر، الـسلام
حـجّـت خـلاق اکـبــر، الـسـلام
زادۀ زهــرای اطـهـر، الـسـلام
الــسـلام ای بــاقــر آل رســول
چـارمـین فرزند زهـرای بتول
ای نـبـی بـر تو فـرستاده سلام
وی به زینالـعـابدین، ماه تـمام
هفتمین معصومی و پنجـم امام
مکتبت تا صبح محشر، مستدام
تیغ نطقت میشکافـد، عـلـم را
روح میبخشد مرامت، حلم را
ای ســـلام ذات حــــیّ داورت
بر تو و نطق فـضیلتپـرورت
علم آرد سـجـده بر خاک درت
حلم گردیدهست بر دور سرت
نسل نوری، هم ز باب و هم ز مام
خود امام و مادرت بنـت الامام
کـیـستـی ای آیت سـرّ و عـلن؟
تو هم از نسل حسینی، هم حسن
تـو امـامت را روانـی در بـدن
ای ولایـت را چــراغ انـجـمـن
عـلم تو، عـلـم خـداونـد جـلـیـل
وحی باشد بر لبت بیجـبـرئیل
از درخـت عـلـم، بَـر داریـم ما
وز تو صد دریا گهـر داریم ما
بـس حـدیـث مـعـتـبـر داریم ما
از شـما کی دست بـرداریم ما؟
یابن زهـرا! سر بـرآور بـاز هم
«جابر جُعفی» بـپـرور باز هم
یابن زهرا گرچه با بغض تمام
حرمتت گردید پامـال «هشام»
بر تـنت آزار آمد صبح و شـام
تـو امامـی، تـو امامی، تو امام
نور از هر سو که خیزد، دیدنیست
چهرۀ خورشید کی پوشیدنیست؟
تـو خـزانِ بـاغ زهــرا دیـدهای
تو تن بیسر به صحرا دیدهای
گـردن مـجـروح بــابـا دیـدهای
بـر فـراز نـیزه سرهـا دیـدهای
کاش میدیدم چه آمد بر سرت
یا چه کرده کعب نی با پیکرت؟
تو چهل منـزل اسارت دیـدهای
از ستمکاران جسـارت دیدهای
خود عزیزی و حقارت دیدهای
تشنگی و قتل و غارت دیدهای
چار ساله، کـوه مـاتـم بُـردهای
مثل عـمـه، تـازیـانه خوردهای
شـام بـود و مجـلس شـوم یـزید
چشم تو چوب و لب خشکیده دید
گه سکینه ناله از دل میکـشید
گاه زینب جامـه بـر پیکر درید
چشم بر رگهای خونین دوختی
سـوختی و سـوخـتی و سوختی
ای دل شـیـعـه چـراغ تــربـتت
دیـدههـا دریای اشک غـربـتت
سالها بـر دوش کـوه محـنـتت
روز و شب پامال میشد حرمتت
ظلم دیـدی در عیان و در خـفا
تـا شـدی مسمـوم از زهـر جفا
ای به جانت از عدو رنج و عذاب
هم به طفلی، هم به پیری، هم شباب
قلبت از زهـر ستـم گردیـد آب
قبــر بـیزوّار تــو، در آفتــاب
وسعت صحن تو مُلک عالم است
لالۀ قبر تو اشک «میثم» است
✍ #غلامرضا_سازگار
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_باقر_ع_مدح_و_شهادت
ای جانجهان! امام باقر
ای قبلۀ جان! امام باقر
ای کهف امان! امام باقر
ای فوق بیان! امام باقر
ای نور عیان! امام باقر
مولای زمان! امام باقر
تو باقر علم کبریایی
تو آینۀ خدانمایی
تو قبلۀ جان انبیایی
حق است که حجت خدایی
ما یکسره درد و تو دوایی
ما جسم و تو جان امام باقر
تو مظهر ربالعالمینی
تو هستی زینالعابدینی
عیسای مسیح آفرینی
سر تا قدم آیت مبینی
سلطان جهان، امام دینی
در کون و مکان امام باقر
ای دوستی تو اعتبارم
من آرزوی مدینه دارم
تا روی به درگه تو آرم
تا چهره به تربتت گذارم
شاید به بقیع، جان سپارم
با اشک روان امام باقر
ای قلۀ عرش، خاک پایت
ای جان جهانیان فدایت
گلواژۀ وحی در صدایت
تو پادشهی و ما گدایت
چشم همه بر درِ سرایت
از پیر و جوان امام باقر
افسوس که حرمتت دریدند
بعد از نبی از شما بریدند
در شام، غریبی تو دیدند
ننگ ابدی به خود خریدند
بر قتل تو نقشهها کشیدند
پنهان و عیان امام باقر
بودی ز حقوق خویش محروم
تا شد جگرت به زهر، مسموم
با یاد تو ای امام مظلوم
گردید قلوب شیعه مغموم
از قبر غریب توست معلوم
صد رنج نهان امام باقر
گریه به عزای تو ثواب است
دلها ز مصیبتت کباب است
قبر تو میان آفتاب است
از کینۀ دشمنان خراب است
این حرمت آل بوتراب است؟!
کی بود گمان امام باقر
تو جور و جفای شام دیدی
خاکستر و سنگ و بام دیدی
بر نیزه سر امام دیدی
خوشحالی خاص و عام دیدی
بیداد و ستم مدام دیدی
از خرد و کلان امام باقر
ای وصف تو بار نخل میثم
وی خاک رهت به زخم، مرهم
وی ریزهخور عطات، آدم
وی لطف و کرامتت مسلّم
در حشر ز آتش جهنم
ما را برهان امام باقر
✍ #غلامرضا_سازگار
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_باقر_ع_مدح_و_شهادت
کسی که عشق بُوَد محو بردباری او
روان به پیکر هستیست لطف جاری او
بزرگ آینۀ قدرت خدایِ بزرگ
که شاهد است جهان بر بزرگواری او
امام پنجم و معصوم هفتم آن مولا
که چرخ یافته رفعت، ز خاکساری او
بر او سلام که باشد سلام پیغمبر
گواه روشن فضل و طلایهداری او
جهان علم بُوَد یادگار او، صد حیف،
به درد و داغ نوشتند یادگاری او
ز کربلا سند زندهای به کف دارد
گواه من دل خونین و اشک جاری او
هزار خاطره دارد ز راه کوفه و شام
ز مهربانی زینب، ز غمگساری او
پیاده رفتن او پای نیزۀ سرها
مصیبتیست که پیداست ز آه و زاری او
به دل ز داغِ بسی کشته، زخم کاری داشت
عدو ز زهر، نمک زد به زخم کاری او
هشام دست به آزار حضرتش بگشود
چو دید در ره اسلام، پایداری او
ره شکنجه و تبعید او گرفت چو دید
قرار دولت خود را به بیقراری او
مهی که بوسه زند بر رکاب او خورشید
فتاده در کف دشمن، رکابداری او..
شرار زهر ستم همچو شمع آبش کرد
که یافت رنگ خزان، چهرۀ بهاری او
دلا بسوز ز داغش که خویش فرمودهست
به حاجیان که بگیرند سوگواری او..
خدا کند که بیفتد قبول درگاهش
غم «مؤید» و اخلاص و جاننثاری او
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_باقر_ع_مدح_و_شهادت
ببار بر سر من شوق مستجیرشدن را
بگیر از دل من فرصت کویرشدن را
جهان به غیر سیاهی _خدا گواه_ ندارد
به ماه اگر که نبخشی سر منیرشدن را
چه علمها که شکافندهاش تو بودی و هستی
چه جمع کرده خدا در تو بی نظیرشدن را
سیادت حَسنین است در وجود تو جاری
که ارث بردهای از مرتضی امیر شدن را
گدا که سر زده باشد به خانهی تو نبیند
تمام عمر دگر صورت فقیرشدن را
شفا کنار تو مفهوم دیگریست چراکه
به کور میدهی اذن ابوبصیر شدن را
پیامبر به پیامی سلام بر تو رسانده
چشاندهای تو به جابر شکوه پیرشدن را
سه ساله بودی و همراه عمه جان سه ساله
تویی همان که به بازی گرفت اسیر شدن را
به اقتدای سران به نیزه رفته چهل شب
ادا نمودهای آداب هممسیر شدن را
رسید بر سر و دست تو روزگار و گره زد
به سنگْ خار شدن را، به غُلْ حقیر شدن را..
✍ #سعیده_کرمانی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_باقر_ع_مدح_و_شهادت
منم که زنده نمودم خداپرستی را
منم که شیخ و مرادم تمام هستی را
منم که زنده نمودم علوم قرآن را
کشاند ام به تماشا بهشت ایمان را
منم که زنده نمودم قیام جدّم را
منم که زنده نگه داشتم محرّم را
در اوج عرش، مقامی رفیع دارم من
و غربتی چو غروب بقیع دارم من
منم که سنگ مزارم پر کبوترهاست
منم که زائر تنهای هر شبم زهراست
منم که در نفسم عطر کربلا جاریست
شمیم غربت من در دل مِنا جاریست
هزار حرف نگفته میان دل دارم
هزار درد نهفته میان دل دارم
هزار حرف نگفته ز ماجرای حسین
چقدر روضه گرفتم فقط برای حسین
هزار حرف نگفته ز ظهر روز عطش
ز ماجرای رباب و ز داغ سوز عطش
سه چار ساله ولی ماجرا که یادم هست
سری که رفت روی نیزهها که یادم هست
همین که رفت عمو، قامت حسین خمید
همین که رفت عمو، ضرب تازیانه رسید
میان سلسلهها یک به یک قطار شدند
به روی ناقهی عریان همه سوار شدند
چه زلفها که در این ماجرا سپیده شدند
چه حرفها که در این کوچهها شنیده شدند
هنوز بر تن من جای سلسلهست هنوز
هنوز بر کف پا زخم آبلهست هنوز
هنوز قصّهی بازار شام، یادم هست
هنوز سنگ سرِ پشت بام، یادم هست
هنوز قصّهی آن نیزهدار یادم هست
صدای دخترکی بی قرار یادم هست
شکست پهلوی آن دختری که خورد زمین
شبیه پهلوی آن مادری که خورد زمین
«سه ساله بود ولی پیر عشق بابا بود»
سه ساله بود ولیکن شبیه زهرا بود
✍ #وحید_محمدی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7