eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.9هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
61 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
روئید چو عطر گل حیاتی دیگر در مکه و یثرب ، برکاتی دیگر " بر خاتم انبیا محمد صلوات " بر حضرت صادق صلواتی دیگر 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زمین غم را کنار انداخت، سرتاسر به وجد آمد جهان در لحظهٔ میلاد پیغمبر(ص) به وجد آمد رسید و خواندمش! از شوقِ نامش باز هم اسپند برایش دانه دانه در دلِ مجمر به وجد آمد چکید از خنده اش عطر گلابِ ناب! تا جایی... که استشمام کرد و هر سحر قمصر به وجد آمد أبوذر با صدای هر اذان شد وارد مسجد به عشقش اقتدا کرد و از این دلبر به وجد آمد دل انگیزانه با لحن حجازی تا تلاوت کرد دل قران؛ خصوصاً سورهٔ کوثر به وجد آمد محمد(ص)یامحمد(ص)یامحمد(ص)یارسول الله دلم همواره با این ذکر، تا محشر به وجد آمد به إذنش آمدم عیدی بگیرم تا شوَم عاشق شب میلادِ فرزندش امام جعفرِصادق(ع) 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 نگاهش تا ابد آرامشی دلخواه و ممتد شد شبیه جدّ خود خوشنام شد! نامش محمد(ع) شد کرَم از جانبش پیوسته پُر کرده ست دستم را چنانچه قسمتِ اولادهایم رزقِ بی حد شد چه شاگردانِ جابرگونه ای تحویلِ عالم داد چه استادانه در فقه و اصولِ دین زبانزد شد دلش شد صادقیه، خط به خط لبریز شد از حق هر آنکس از کنار حوزهٔ علمیه اش رد شد خدا را پای «توحید مفضل» میشود فهمید جهان با بندگی آغاز و راهی سمتِ مقصد شد رئیس مذهبم میخوانمَش یک عمر و این یعنی هوادار و مطیعِ دیگری هرگز نبایدشد برایم با تشیّع ساخت اسلام و چه اسلامی برایش کاش باشم مایهٔ زینت نه بدنامی! * *امام صادق علیه السّلام فرمودند: يا مَعْشَر الشِّيعَةِ إنَّکمْ قَدْ نُسِبْتُمْ إلَينا کونُوا لَنا زَيْناً وَ لا تَکونُوا عَلَيْنا شَيْناً. ای شيعيان، شما به ما منسوب هستيد، پس مايه زينت ما باشيد نه مايه آبروریزی ما. مشکاة الأنوار، ص67 شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
هرکس گرفته غیر تو ماوای دیگر خیری ندیده از گداییهای دیگر من روزی ام را از تو بی منت گرفتم منت فراوان است درهرجای دیگر یک پای من رفته ست امشب سمت مکه سمت نجف رفته است اما پای دیگر تو با علی یعنی دوتن در بین یک روح شیعه ندارد جز شما بابای دیگر وقت ولادت نیست هنگام ظهور است دنیا می آیی تو ز یک دنیای دیگر حالا که رفتم تا علی و تا محمد باید بگویم یاعلی و یا محمد نور تو خیلی قبل از آدم معتبر بود از تو چه در انجیل و چه تورات اثر بود دنبال تو بودند احبار بهودی قلب کشیشان از ظهورت باخبر بود هرروز عبدالله را تهدید کردند هرروز عبدالمطلب تحت نظر بود تو آمدی ایوان کسری هم ترک خورد آثار ربانیت هرجا جلوه گر بود آتشکده یکباره اصلا ریخت برهم خاموش شد هر مشعلی که شعله ور بود شب کافی است ای مکه دیگر ماه آمد الله اکبر که رسول الله آمد امی شدی ام القرا شد زادگاهت پیغمبران را زنده کرده روی ماهت خیلی دعا کردی برایش جای نفرین حتی همانکه خار میریزد به راهت این امت تو تا قیامت روسفید است از برکت صوت اذان گوی سیاهت بوی علی را میدهی آقای مکه وقتی شده دیگر ابوطالب پناهت دلخوش به اصحابت نشو که در خطرها تنها علی میماند آقا درسپاهت لعنت بر آنکه با جسارت حرف میزد هرکس ز کفر والدینت حرف میزد شکوه نکن ازغربتت لشگر که داری در غزوه هایت ضربه آخر که داری اصلا بیاید چندتا مرحب به میدان فرقی ندارد فاتح خیبر که داری گیرم که اصلا عبدود رد شد ز خندق آسوده باش آقای من حیدر که داری به طعنه های این و آن بی اعتنا باش بگذر ازین بدبخت ها! کوثر که داری آنکس که خیر و برکت دنیاست زهرا سر وجود این جهان زهراست زهراست ای صادق ال علی در بیکرانها یادی بکن قدری هم از ما ناتوان ها بار سفر برداشتی از دوش مردم ای ناشناس مهربان کاروان ها جارو کشت اعجاز ابراهیم دارد در دستهای توست این کون و مکانها درک مقامت کار امثال زراره ست کی راه دارد در حریمت این گمان ها پرچم سیاه روضه بر دیوار داری تو روضه خوانی بر تمام روضه خوانها روضه بخوان از آفتاب بین گودال از حجت اللهی که افتادست بی حال 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سحر مکه صفای دگری پیدا کرد ناله سوخته دل‌ها، اثری پیدا کرد کعبه می‌خواست که دل را ز بتان پاک کند دید فرزند خلیل و جگری پیدا کرد به تمنای لبان پسر اسماعیل زمزم از شوق، عجب چشم تری پیدا کرد نور توحید پس از غیبت طولانی خویش در حرم فرصت هر جلوه‌گری پیدا کرد سالیانی خبر از حضرت جبریل نبود مصطفی آمد و او بال و پری پیدا کرد از قدوم پسر آمنه و عبدالله امّت پاک سرشتان، پدری پیدا کرد خاتم از راه رسید و شجر هر چه رسل تازه بر بار نشست و ثمری پیدا کرد ما هدایت شدۀ نور رسول اللهیم ریزه خوار کرم زادۀ عبداللهیم بی وجود تو بشر بی سر و سامان می‌شد همه جا نور خدا مخفی و پنهان می‌شد بی وجود تو کجا در همۀ امت‌ها نام این قوم مزین به مسلمان می‌شد تا که از قوم دگر حرف میان می‌آید تکیۀ بازوی تو شانۀ سلمان می‌شد تو دعا کردی و ما شیعۀ مولا گشتیم از همان روز، دلت گرم به ایران می‌شد رخصتی می‌دهی ای سرور زیبا رویان گویم از چه رخ تو قاتل هر جان می‌شد با تبسم به لب غنچه تو گل می‌کرد گیسوی حور، به یکباره پریشان می‌شد علت این بود که در روی ملیحانۀ تو قدری دندان ثنایات نمایان می‌شد ذکر تسبیح تو آهنگ بیان ملک است شکل ترکیب رخ تو نمک اندر نمک است بی دم قدسی تو مرده‌ای احیا نشود پسر مریم قدّیسه، مسیحا نشود پشت موسی به تو و حضرت مولا گرم است ورنه بی اذن شما وارد دریا نشود گر زلیخا رخ زیبای تو بیند در خواب پای دلداگی یوسفی رسوا نشود همه از رحمت تو حرف میان آوردند از چه رو علت هر خشم تو افشا نشود غضبت رمز «اشدّاء علی الکفّار» است لشگر کفر حریف تو به هیجا نشود با دعای تو علی صاحب تیغ دو سر است بی رضایت گره از ابروی او وا نشود جز به پیش غضب چشم تو در وقت نبرد کمر تیغ علمدار احد، تا نشود تو ز نور احدی، اشرف مخلوقاتی پدر فاطمه‌ای، تاج سر ساداتی تو کریمی و کریمان همه از نسل تواند سائلان بین، گذر یار بلافصل تواند هر که ابتر به تو گفته رحمش ناپاک است همۀ خلق خدا ریزه‌خور نسل تواند آن کسانی که ندارند به دل حب علی در عمل امت ملعون شده و رذل تواند زدن فاطمه بر اهل یقین ثابت کرد این اراذل پی آتش زدن اصل تواند چون تمسّک به علی شرط شفاعت باشد شیعیان در صف محشر همگی وصل تواند چه کسی گفته اباالفضل ز اولاد تو نیست؟ ثلث سادات ز اولاد اباالفضل تواند بعد محسن که دل فاطمه حساس شده پسر سوم زهرای تو، عبّاس شده مکتب قدسی تو نور حقایق دارد چارده مصحف تابنده و ناطق دارد دشمن کور دل تو ز کجا می‌دانست راه تابندۀ تو حضرت صادق دارد ظاهراً خاک حریمش شده با خاک یکی باطناً او حرمی در دل عاشق دارد روزی بندگی ما همه دست آقاست در عمل او صفت کامل رازق دارد سال‌ها می‌گذرد، سرخی خاک یثرب اثر خون تن زخم شقایق دارد گر که گوش دل ما باز شود این ایام صحبت از توطئۀ چند منافق دارد زود شهر نبی از مادر ما خسته شده باورم نیست که دستان علی بسته شده 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
؛ ؛ امشب دوگل دمیده در مکه و مدینه؟ یا سر زده سپیده در مکه و مدینه مرغان نغمه‌خوان باغ بهشت خواندند امشب دو گل دمیده در مکه و مدینه ای تشنگان رحمت از حق نسیم رحمت بر خاکیان وزیده در مکه و مدینه چشم ملائک حق جز شور و شادمانی چیزی دگر ندیده در مکه و مدینه یزدان بر آسمان علم و رسالت خود خورشید آفریده در مکه و مدینه یک‌سو نبی اکرم یک‌سو امام صادق اینک ز ره رسیده در مکه و مدینه از آن دو پیک رحمت عرش خدای رحمان حمد خدا شنیده در مکه و مدینه با یک مرام و ایده حق امشب آفریده دو رهبر عقیده در مکه و مدینه از بس دلم هوائی شد در هوای آنها مرغ دلم پریده در مکه و مدینه با سائلان بگوئید دست کرامت حق خوانی بزرگ چیده در مکه و مدینه خنده نشست بر لب تا ای «وفائی» از عرش گفتند گل دمیده در مکه و مدینه 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
ای مدح تو در سوره و آیات مکرر وی وصف تو در جمع روایات مکرر قرآن همه در مدح تو گویی شده نازل جبریل به تشریح سَجایات مکرر فرموده خدا بر تو مباهات فراوان کرده است خدا غرق عطایات مکرر هر معجزه ات لطف و عطای دگری شد اَبناء بشر دید هدایات مکرر عالم همه در سایۀ لطفت متنعّم کز رحمت تو آمده آیات مکرر با اینکه سِزَد سایۀ تو بر همه آفاق شد اُمّت تو غرق عنایات مکرر آن طایفه که حقِ تو نشناخت ،، پس از تو شد سلطنتش غرق جنایات مکرر خناس ندارند اَمان از غضب تو ثبت است از این دست حکایات مکرر از بدر و اُحد آمده تا خیبر و خندق وصف تو و حیدر به کنایات مکرر دور و بر تو حیدر کرار همه عمر می ساخت علی دفعِ بلایات مکرر باید چو علی جان به تو تسلیم نمائیم هنگام خطرها و رازیات مکرر هر باده ز دستان تو صد جام طهور است ذکر صلوات آیۀ ایّام سُرور است آری سخن از خلق نکوی تو چه زیباست زیباتر از آن طاعت کوی تو چه زیباست حیف است سخن از رخ زیبات نگوئیم امّا طلب سیره و خوی تو چه زیباست از یوسفِ یعقوب ، تو هستی نمکین تر در مَسلَخِ جان دیدن روی تو چه زیباست در آینۀ روی علی روی تو پیدا سیمای تو در جلوۀ هوی تو زیباست از هیبت تو ارث بَرَد ام ابیها با فاطمه اسرار مگوی تو چه زیباست ارثِ تو پس از فاطمه نزد حسنین است از گلشن تو نَشئۀ بوی تو چه زیباست عطر حسن و بوی حسین است بهاران باران همه از آب وضوی چه زیباست بر لعل لبت ، مُهر صفت ، بوسه نوشتند گفتی به حسین ، خطّ گلوی تو چه زیباست انگشت تو سرشارتر از سینۀ مادر مَستیِ گوارای سَبوی تو چه زیباست می خواند خداوند ترا ، اشرف مخلوق می گفت ملک پیچشِ موی تو چه زیباست ما را به صف حشر جدا کن ز حریفان رسوایی آنروزِ عدوی تو چه زیباست هر باده ز دستان تو صد جام طهور است ذکر صلوات آیۀ ایّام سُرور است توفیق اگر گوشۀ چشمت برساند ما را به سراپردۀ عصمت برساند حُبَّت اگر از سینه به اخلاص بجوشد شک نیست به والاییِ نیّت برساند بیهوده ز مِهر و غم تو دم نتوان زد دل را غمِ دلدار به طاعت برساند جَشنی که برای تو همه سال بگیریم بایست که ما را به حقیقت برساند مومن به جز احکام ، که مومن شدنی نیست پس راه شریعت به طریقت برساند این ذِلّتِ عصیان نگذارد بخود آییم لطف تو مگر باز به عزّت برساند آندم به تَوَلّای تو داریم صداقت کز دشمن دینت به برائت برساند با ظلم کنار آمدن و جَهد نکردن هیهات ، که ما را به سعادت برساند بیداری اسلام اگر اوج گرفته ما را نفس توست به شوکت برساند از منحرفان دور شدن کارِ دلِ ماست ایکاش کسی حرف به دولت برساند خشنودیِ یک عمر ، که دانست چه روزیست؟ آن روز که ما را به شهادت برساند هر باده ز دستان تو صد جام طهور است ذکر صلوات آیۀ ایّام سُرور است 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
سنگ حَجر نشانه ی خال او باغ بهشت است به دنبال او زمزمه ام هفده ماه ربیع سلام بر "محمد و آل" او از عرش پیام سرمدی آوردند به به چه مَه زبانزدی آوردند در روز ولادت "امام صادق " یک دسته گل محمدی آوردند 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
؛ ؛ لب نگار که باشد رطب حرام بود زمان واجبمان مستحب حرام بود فقیه نیستم اما به تجربه دیدم بدون عشق مناجات شب حرام بود اگر که هست طبیبم طبیب دوّاری به من معالجه ی در مطب حرام بود برآنکه دشمن اولاد توست نیست عجب که نطفه اش نسب اندر نسب حرام بود تو مرد ظرفشناسی و مهِر اولادت عجم که هست برای عرب حرام بود تو را در کمال نوشتند یا رسول الله بزرگ آل نوشتند یا رسول الله تو آفریده شدی و سرآمدت گفتند هزار مرتبه اَحسن به ایزدت گفتند تورا به سمت زمین با نسیم آوردند توآمدی و ملائک خوش آمدت گفتند نشان دهنده ی معصومیِ قبیله توست اگر که قّبه خضرا به گنبدت گفتند تمام آل عبا«کُلنا محمّد» بود توعین نوری و در رفت و آمدت گفتند اگر چه یک نفری، جمع چهارده نفری تورا محمّد و آل محمّدت گفتند شب ولادتت ای یار می کنم خیرات نثار مقدم خیر تو چهارده صلوات برای خُلق تو باید کنند تحسینت نشد مشاهده شصت و سه سال نفرینت از آن طرف تو اگر نور آخرین هستی نوشته اند از این سو تو را نخستینت هزار و سیصد و هشتاد و چندمین سال است شدیم کوچه نشینت، شدیم مسکینت شدیم ریزه خور سفره های سیّدی ات گدای سفره ی هر سال چهارده سینت توآمدی که علی را فقط ببینی و بس نداده اند به جز دیده ی خدا بینت یتیم مکه ای اما بزرگ دنیایی اگر چه خاک نشینی، همیشه بالایی مرا اویس شدن در هوای تو کافی است اگر چه باز ندیدم، دعای تو کافی است همینکه بوی تو را در مدینه حس کردم لبم رسید به خاک سرای تو کافی است چه حاجتی به پسر داری ای بزرگ قریش همینکه فاطمه داری برای تو کافی است همینکه اوّل هر صبح پیش زهرایی برای روشنی لحظه های تو کافی است تو آن پیمبر دنباله داری و بعدت اگر علی تو باشد به جای تو کافی است قسم به اشهد ان لااله الا الله تو آمدی که بگویی علی ولی الله تو آمدی و ترحّم شدند دخترها چقدر صاحب دختر شدند مادرها تو آمدی و رعیّت شکوه عبد گرفت بدین طریق چه آقا شدند نوکرها خدای خوب به جای خدای چوب نشست و با اذان تو بالا گرفت باورها بگو: مدینه علمی، علی درآن است بگو: که واجب عینی است حرمت درها بریز شیره پیغمبری به کام حسین که از حسین بیاید علی اکبرها زمان گذشت زمان ظهور دیگر شد حسین منی انا من حسین اکبر شد هزار حضرت مریم کنیز مادر توست تورا بس است همینکه بتول، دختر توست به دختران فلان و فلان نیازی نیست اگر خدیجه والامقام همسر توست علی و فاطمه دو رحمت خداوندی برای عالم دنیا و صبح محشر توست به یک عروج تو جبرئیل از نفس افتاد خبر نداشت که این تازه اوج یک پَر توست به عرش رفتی و ماندی در آن تقّرب محض خدا برابر تو یا علی برابر توست تو با علی جریان ساز شیعه اید ، اما شناسنامه ی شیعه به نام جعفر توست همیشه شکر چنین نعمتی روی لب ماست که جعفر بن محمد رئیس مذهب ماست 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در آسمان چشم تو رأفت گذاشتند آثاری از طلوع محبت گذاشتند با خلقت تو ای همه ی آبروی خلق منّت سر اهالی خلقت گذاشتند تو آمدی که ما همگی متحد شویم نام تو را منادی وحدت گذاشتند باران لطف تو همه جا را فراگرفت در ابر چشم های تو رحمت گذاشتند اشفع لنای هرشب بارانی مرا در نزد تو برای اجابت گذاشتند روز ازل به پیش همه ... ایها النبی روی سر تو تاج نبوت گذاشتند از بارش کرامت بی حد نوشته ام بر روی سینه نام محمد نوشته ام یاایها الرسول دلم را جلا بده ای با صفا صفا به دل بی صفا بده با دست خالی آمده ایم ایها الکریم چیزی به ما تو محض رضای خدا بده اینجا نشسته ام که بگویم طبیب عشق نسخه برای درد دل بی دوا بده چشم تو خاک را به نظر کیمیا کند رنگی به تیرگی دل سنگ ما بده از سائلان هرشب ایرانی توام رزق مرا توسط موسی الرضا بده حتی اگر مدینه بیایم شبانه روز می خواهم از تو تذکره ی کربلا بده وقتش رسیده نور ولی را نشان دهی راه علی و آل علی را نشان دهی ما شیعه ایم شیعه ی سرمست حیدریم لب تشنگان باده ی ساقی کوثریم محشر میان جمع محبان فاطمه سایه نشین چادر خاکی مادریم یک عمر ما فقط به علی رو زدیم و بس حاجت به پیش هرکس و ناکس نمی بریم نام علی که بر لبمان سبز می شود در بین مجلسیم ولی جای دیگریم در صحن با صفای نجف سیر می کنیم گوشه نشین مرقد سلطان محشریم شیخ الائمه چشمه ی جاری مرتضاست ما پیروان مکتب پربار جعفریم نام مرا خدا همه جا مبتلا نوشت از شیعیان صادق آل عبا نوشت 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
در گرگ ومیش صبح پر از ظلمتی که باز افکند پرده روی سر مردم حجاز نور حقیقت ازطرف عرش سرزد و لرزید روی فرش تن هرچه که مجاز شیطان دوباره رانده تر ازقبل خویش شد بتها به سجده آمده با نیت نماز آری محمد؛ آنکه رسولان قبل ازو محض نیاز آمده تا او رسد به ناز او میرسد که بیرق عشقی عمیق را بر بام روزگار درآرد به اهتزاز او میرسد که باز خدا منجلی شود او آمده منادی عشق علی شود ای آخرین طلوع نبیها پیامها وی اولین شروع وصیها امامها دریا رسیده ای به مصاف سرابها دریا رسیده ای به لب تشنه کامها افتاده پای معجزه آسمانیت تیغ بیان صاحب علم و کلامها باید فقط ز وصف تو و اهل بیت گفت تا آن زمانکه هست زبانی به کامها سلمان محمدی شده چون عاشق علیست مولاست کیل سنجش تو در مقامها نابرده رنج، گنج، میسر نمیشود هر ثروتی محبت حیدر نمیشود آوردی از بهشت، به دنیا نسیم را با خود نسیم مهر خدای رحیم را آورده ای برای همه سائلان دهر پشت سر خود ایل و تباری کریم را آه ای یتیم مکه! تو بابای امتی زیر پرت امان بده مشتی یتیم را پر می کشد به گنبد سبزت دلی سیاه در حائرت مکان بده این یاکریم را برگرد در غدیر و بگو که صراط کیست گم می کنیم گاه ره مستقیم را زخم مرا رهین مداوای خویش کن من را گدای خانه ی زهرای خویش کن آرام از کنار پیمبر قدم بزن شاعر! برو بقیع و در آنجا قلم بزن حالا برای حضرت صادق غزل بگو اما کمی به شادی خود رنگ غم بزن آن قبرهای خاکی غمبار را ببین این وضع را درون خیالت به هم بزن بر روی هر مزار، ضریحی درست کن بر آن ضریح های خیالی حرم بزن خود را کنار پنجره فولاد فرض کن و سرنوشت عاشقی ات را رقم بزن قدری ببار و گریه کن و سلسبیل شو بر آن مزارهای خیالی دخیل شو شاعر! دوباره مست شو از فیض ساغری به به چه ساغری چه شرابی چه کوثری مردی که شیعیان ز عنایات مکتبش معروف می شوند پس از این به جعفری جان ای امام عشق! که می روید از لبت گل های تازه با نفحات پیمبری صدها چون ابن حیان یا چون زراره را باید که پای مکتب علمت بپروری یا قال باقر است و یا قال صادق است هر عالمی که خوانده حدیثی به منبری سرسختی مرا به نگاهی ملیح کن من را در عشق ایل و تبارت فقیه کن حالا منم که با دل بی تاب و عاشقم سرمست بزم عشق تو و این دقایقم مشتاق حرف های توام آیه ای بخوان محتاج حرف های تو و قال صادقم بین حدیث های تو تا حرف کربلاست من جزو بیقرارترین خلایقم حرف از حسین می زنی و گریه می کنم کافی ست که نگاه کنی به سوابقم باری مرا را روانه کن امشب به کربلا در حائری که زائر آنجاست خالقم مارا بیا و مثل خودت روضه دار کن در کشتی سعادت جدت سوار کن 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نازل شده خیر و برکاتی دیگر آورده خدا شاخ نباتی دیگر بر قلب پیمبر صلواتی بفرست بر حضرت صادق صلواتی دیگر شاعر: 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
خبرت هست که آن طاق معلیٰ اُفتاد ناگهان کُنگره‌یِ سنگیِ کسریٰ اُفتاد خبرت هست ستون‌های یَهودا اُفتاد خبرت هست هُبَل خورد شد عُزیٰ اُفتاد خبر این است زمین پُر شده از آب حیات آی بر احمد و بر آلِ محمد صلوات یک نفر آمده تا بارِ جهان بردارد پرده از منظره‌ی باغ جنان بردارد تاکه از گُردیِ ما یوقِ گران بردارد از کران تا به کران بانگِ اذان بردارد آخر از سمتِ خدا آنکه نیامد آمد چهارده تَن همه با نامِ محمد آمد شب شکست و به زمین بارشِ مهتاب آمد عشق برقی زد و بر هر دلِ بی تاب آمد جبروت و ملکوتیست که در قاب آمد فالِ حافظ زدم و این غزل ناب آمد "گلعُزاری زِ گلستان جهان ما را بس زین چمن سایه‌ی آن سَروِ روان ما را بس" حق بده دیدنِ این معجزه حیرت دارد فقط این ابر به باریدنش عادت دارد نفسش گرم خدایا چه حرارت دارد سایه‌اش نیست و در سایه قیامت دارد انبیا را بنویسید پیمبر این است قبله‌ی روز و شبِ حضرت حیدر این است کیستی ای نفَسَت پاک‌تر از پاکی ها غرقِ تسبیحِ بزرگیِ تو افلاکی ها اَشهَدُ اَنَّ که حیرانِ تو بی باکی ها نوری و نورِ پراکنده بر این خاکی ها ای نَفَس‌های علی ای همه هستِ زهرا عالمی دستِ تو بوسید و تو دستِ زهرا تو درخشیدی و انوارِ حیات آوردی سیزده رشته قنات از عرفات آوردی سیزده چشمه‌ی جوشان نجات آوردی سیزده مرتبه بانگِ صلوات آوردی آخرین باده‌ات از این همه خُم می‌آید با دُعایت عَلَم چهاردهم می‌آید ششمین آینه‌ات آمد و پروانه شدیم سر زلفیم که با مرحمتش شانه شدیم مَردِ این راه نبودیم که مردانه شدیم شیعه‌یِ جعفریِ خادم این خانه شدیم آسمان را کلماتش سخنش پر کرده و خداوند بر این جلوه تفاخر کرده گرچه از عطر تو این دشت شقایق دارد چقدر دور و برت شهر منافق دارد چه غریبی که فقط چند تن عاشق دارد دلِ زهراییِ تو صحبت صادق دارد تو بشیری و به شور ازلی می‌آیی سرِ هر صبح به دیدارِ علی می‌آیی باز پیچیده در این شهر پیامت آقا پشتِ یک خانه تو هستی و قیامت آقا عادت صبح تو شد عرض سلامت آقا و سلام است فقط تکه کلامت آقا از تو داریم سلامی پُر عطر و برکات باز بر احمد و بر آل محمد صلوات 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7