eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.9هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
61 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
شب بود و می رفتند مادر رابشویند با اشک ها جان پیمبر را بشویند شب بود و گیسوی سپیدش را ندیدند با اینکه باید ابتدا سر را بشویند تطهیر می شد آب در واقع چرا که با آب بی معنی ست کوثر را بشویند باران ضرر دارد برای یاس سالم اینها چگونه یاس پرپر را بشویند؟؟؟ گیرم که شستند و به خاکش هم سپردند فردا چگونه پهلوی در را بشویند؟ http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آن شب در آن بیت العزا غوغا به پا بود تصویر یک زن روی دست مرتضی بود آه مانند شیشه چند جای او ترک داشت این ها همه درد سر شیر خدا بود هی دست روی دست میزد راه می رفت صدها گره در کار یک مشکل گشا بود یک مرد تنها دو کنیز و این همه زخم غسل و کفن پیش نگاه بچه ها بود هر عضو را بینی که کاری تر شکسته بی شک همانجا بوسه گاه مصطفی بود یادش نرفته حیدر کرار روزی می دید زهرایش به زیر دست و پا بود مادر به هر درد سری آخر کفن شد دلشوره ها بهر شهید کربلا بود پیراهنش را از تنش بیرون کشیدند یوسف اسیر گرگ های بی حیا بود یک پیکر عریان و بی سر روی خاک منزل به منزل راس او بر نیزه ها بود جا دارد از این روضه نوکرها بمیرند تشییع آقا بین تکه بوریا بود اهل القری آقای مارا دفن کردند آن آقایی که در بیبان ها رها بود فرمود فرزندش نشد او را ببوسم چون بند بند پیکرش از هم جدا بود http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
اَسماء بریز آب که قلبم مذاب شد این مرد از خجالتِ این چهره آب شد اسماء بریز آب که آتش گرفته‌ام دیدی چگونه خانه‌ی من هم خراب شد من چند بار شُسته‌ام و هَم نیامده خونت هنوز می‌چکد از زخمِ تازه‌ات این سنگِ غسل شاهدِ پهلویِ سرخِ توست ای خاک بر سرم چه کنم با جنازه‌ات دریاب حالِ کودکانِ خودت را ببینشان با گریه آستین سرِ دندان گرفته‌اند حالا كه وقتِ بُردنِ تابوتِ مادر است از من نشانِ خانه‌یِ سلمان گرفته‌اند حالا عزایِ کندن قبرت گرفته‌ام حالا برای بردنِ تابوت مانده‌ام این جایِ تیغ کیست که بر بازویِ تو است این نقشِ دستِ کیست که مبهوت مانده‌ام آه ای غرورِ من پس از این وقتِ تسلیت لبخندها به دیدنِ یارِ تو می‌رسند برخیز ذوالفقارِ نبردِ مرا ببند فردا برایِ نبشِ مزارِ تو می‌رسند باید که چند قبر برایت درست کرد باید مرا به جای تو در قبر جا دهند دست پدر رسید تو را گیرَد از علی شاید که زخم آتش در را شفا دهند http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
می‌شویَمَت که آب شوم در عزایِ تو یا خویش را بخاک سپارم بجایِ تو قسمت نبود نیتِ گهواره ساختن تابوت شد تمامیِ چوبش برایِ تو گر وا نمی‌شدند گره‌های این کفن دق مرگ می شدند زِ غم بچه‌های تو خون جایِ آب می‌چکد از سنگِ غسلِ تو خون می‌چکد که زنده کُنَد ماجرایِ تو در بود و شعله بود و در اُفتاد رویِ تو گُم شد میانِ خنده‌یِ مَردُم صدایِ تو در بود و شعله بود و از آن در عبور کرد هر‌کس که بود نیمه شبی در دعایِ تو حالا زمانِ غسلِ تو فهمیده ام چرا رویِ تو را ندید کسی تا شفایِ تو تنها نه جایِ دست نه جایِ کبودی است آتش اثر گذاشته بر چشمهای تو http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7