برای #حاجیان_بیت_الله_الحرام؛ #مکه_مکرمه؛ #حج؛ #خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
کعبه، ای بیت خداوند جلیل
ای به سنگت، اثر پای خلیل
کعبه، ای خانهی امّید همه
کعبه، ای مرکز توحید همه
کعبه، ای محفل انوار خدا
کعبه، ای زادگه شیر خدا
کعبه، ای شاهد غمهای حسین
کعبه، ای جای قدمهای حسین
کعبه، ای قبلهگه اهل نیاز
کعبه، ای بُرده به تو خلق، نماز
من و لطفِ احدِ سرمد تو
احترام حجرالاسود تو
همه با دیدن تو بی تابند
همه از زمزم تو سیرابند
ای خدا داده تو را قدر و جلال
ای به بام تو اذان گفته بلال
تو همه هستِ خلیل اللّهی
هنرِ دست خلیل اللّهی
بیت رحمان و رحیمی، کعبه
صاحب حجر و حطیمی، کعبه
پردهات بافته از رشتهی دل
خود تویی عضو جدا گشتهی دل
کعبه! من بر تو پناه آوردم
کاهم و کوه گناه آوردم
گر چه بیچارهام و روسیهم
نگهم کن، نگهم کن، نگهم
گر چه یک عمر خلاف آوردم
در مَطاف تو طواف آوردم
::
کاش تا دور تو میگردیدم
مهدی فاطمه را میدیدم
در طواف تو شدم پابستش
تا که یک بوسه زنم بر دستش
نام او آمده نُقل دهنم
منم و نالهی یابن الحسنم
::
کعبه کی از تو جدا گشت حسین
محو در ذات خدا گشت حسین
کاش جانم رسد از غصّه به لب
کعبه کی از تو جدا شد زینب
دور تو باغ گل یاسی بود
اکبر و قاسم و عبّاسی بود
کعبه مهمان تو یک مادر بود
کودکی داشت، علی اصغر بود
کعبه از سوز درون داد بزن
گریه کن ناله و فریاد بزن
میهمان تو بیابانی شد
حاجی فاطمه قربانی شد
در منای اَحَدِ دادگرش
سر جدا شد عوض موی سرش
شاخهی یاس جدا شد، کعبه
دست عبّاس جدا شد، کعبه
کعبهی او پسر فاطمه بود
حج عبّاس تو در علقمه بود
زخم بر برگ گل یاس زدند
تیر بر دیدهی عبّاسِ زدند
چهره از اشک بشویم کعبه
از حسین تو بگویم کعبه
یوسف فاطمه را سنگ زدند
گرگها بر تن او چنگ زدند
چون بریدند سر از پیکر او
کرد با گریه نگه مادر او
کعبه، مرهون حسین است حسین
زنده از خون حسین است حسین
"میثم" از بیت خدا داد سلام
به حسین و حرمش باد سلام
✍ #غلامرضا_سازگار
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
حاجـیـان حـج خـون، دست الهی یارتان
حیف! آخر مکه شد محروم از دیدارتان
سعیتان از مکه تا صحرای خونین بلا
طوفتان در خون تپیدن حجتان ایثارتان
حجتان مقبول بادا سعیتان مشکـور باد
وعــدۀ دیــدارتـان بـا خــالــق دادارتـان
حـلّۀ احـرامتان خـون گـلـوتـان میشود
خونتان تا صبح محشر آبروتان میشود
در مسیر حجِ خون چون یاد پیغمبر کنید
اشک ریـزید و تماشای عـلیاکـبر کـنید
آبــرو داریـــد امــا بــاز کــســب آبــرو
در حضور یار از خون علیاصغر کنید
حاجیان خود در منا سر میتراشند و شما
موی خود رنگین زخون سازید و ترک سر کنید
پای بفشارید ای اصحاب و انصار حسین
بوسـه برداریـد از دست عـلمدار حسین
ای همای بخت، حسرت برده بر اقبالتان
خوش برون رفتید از مکه خوشا بر حالتان
زخم شمشیر است فردا مرحم زخم شما
مـقـتـل خـون است تنها کعـبـۀ آمـالتـان
اشک خـتم الانـبـیـا سازد شما را بـدرقه
فـاطـمـه در کـربـلا آیـد به استـقـبـالتان
خـاک گـردد خـلعـت انـدام عـریـان شما
بحر نـوشد آب از لبهای عـطشان شما
از حسین امشب سفر کردید با هم تا حسین
هر نفس در قلبتان گردیده ذکر یاحسین
تا به خون خویشتن گیرید در این حج وضو
راه بسپارید ای چابکسواران با حسین
در مسیر کعبۀ خون ذکرتان باشد همین
واحـسیـنـا واحـسیـنا واحـسینـا واحـسین
روز را از دود آه خویش همچون شب کنید
لحظهلحظه گریـه بـر تنهایی زینب کنید
ای زمین کربلا! بر آل عصمت یار باش
میهمان، رو از حجاز آورده مهماندار باش
بر عزیز فاطمه آغوش جان را بـاز کن
مهربان با خـانـدان احـمـد مـخـتـار باش
خارهایت را ز پای لالهها بیـرون بکش
عصر عاشورا بر آن غم دیده گان غمخوار باش
بـر تـن بـیتــاب اولاد پـیــمـبــر تـاب ده
از سرشک چشم «میثم» تشنگان را آب ده
✍ #غلامرضا_سازگار
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
کـعـبـه محـروم شد ز دیـدارت
یـابـن زهـرا خــدا نـگـهـدارت
کـربـلا مـیروی و یـا کـوفـه؟
یا به شام اوفـتد سر و کـارت؟
چه شود ای امام جـود و کـرم
یک نگـاه دگـر کـنـی به حـرم
ای ز جـام بـلا شـده سـرمست
دست و دل شسته از هرآنچه که هست
چه شتابان رَوی به دیدنِ دوست
جای گل سر گرفتهای سر دست
از حـریـمت بـرون شدی مولا
عـازم حـج خــون شـدی مـولا
هـشـتِ ذیـحـجّـه مـردم عــالـم
هـمـه رو آورنـد ســوی حــرم
تـو دل شب ز بـیـت امـن خـدا
سر به صحرا نهی قدم به قـدم
کعـبه تا صبح ناله سر میکرد
پـســر فـاطـمـه مــرو بـرگـرد
کعبه با سوز و اشک و ناله و آه
بر نمیدارد از تـو چـشم نگـاه
سفر تیر و نیزه و عطش است
طفل شش ماهه را مبـر همراه
از سـفـیـدی حنجـرش پیداست
این پسر ذبـح سیـدالـشهـداست
نـظـری کـن به غـنـچـۀ یاست
ثــمــر ســرخ بـاغ احـسـاسـت
اصغـرت را بـگــیـر از مـادر
بـسـپـارش بـه دسـت عـبـاست
چون صدایت زنـد جـوابش ده
از سـرشـک دو دیـده آبـش ده
نالـهای بـر لـب سـلالۀ تـوست
کـه شبـیـه صـدای نالـۀ توست
ساربـان را بگـو کـه تنـد مرو
آخر این کودک سه سالۀ توست
قــدری آرام، ای هُـدیخـوانان!
کـمی آهـستـه، ای شـتـربـانـان!
ناقـههـا ذکر یـا حـسین بـه لب
کـوههـا نـالـه مـیزنـنـد امشب
نخلها خـم شدند و میگـویـنـد
الـسـلام عــلـیـک یــا زیــنــب
غم مخور ای فدای چشم ترت!
هـیجـده محـرمـنـد دور سـرت
کاش خورشید واژگـون میشد
از تن کعـبه جان برون میشد
کــاش از اشـک دیـدۀ حـجّـاج
آب زمـزم تـمـام خـون مـیشد
کـعـبـه سـاکـت مـبـاش واویـلا
گــریـه کـن بـهـر لالــۀ لــیــلا
ای سکینـه دگر چه غم داری؟
اشک از دیدگان مکـن جـاری
که محوّل شدهست بر عـباس
مشـک سـقـایــی و عـلـمـداری
بر سماعـش دو دست بـالا کن
هر چه دانـی دعـا به سـقـا کن
نالــه دیگــر بـهسـر نمـیگردد
این شبِ غـم، سحـر نمیگردد
این مسافر که دل به همره اوست
مـیرود، لـیـک بـرنمـیگـردد
عـالمـی گـشتـه محـو اجـلالش
چـشم «میثم» بوَد به دنبـالـش
✍ #غلامرضا_سازگار
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
اى مُحرمان مَحرم! بار سفر ببدید
احرام حجّ خونین بار دگر ببندید
من خود خلیل عشق و چاووش کربلایم
چاووش کربلا را بار سفر ببندید
عشق خداى خوانَد ما را به حجّ برتر
دامان عشقبازى نک بر کمر ببندید
ما را رضاى جانان، اصل است و غیر از این فرع
از آنچه او نخواهد، باید نظر ببندید
بر پردههاى محمل، آیات خون نویسید
بر گردن شترها زنگ خطر ببندید
در حجرههاى جنّت ماییم و وصل حوران
از حِجر، دل بگیرید؛ چشم از حَجَر ببندید
هر کس شهید باشد، جاوید زنده باشد
با پنجهی شهادت بر مرگ در ببندید
در پیش تیغ و پیکان، جان را به کف بگیرید
وز سوز تشنهکامى، دل در شرر ببندید
بر موج آب دریا داغ عطش گذارید
وز داغ نوجوانان زخم جگر ببندید
اى دختران معصوم! دل از پدر ببرّید
وى مادران مظلوم! چشم از پسر ببندید
عبّاس و اکبر من! بر گرد خواهر من
بر هر که جز محارم، راه نظر ببندید
تقدیر ما «مؤیّد»! باشد چو در شهادت
هرگز نمیتوانید دست قدر ببندید
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
از مکه خبر آمده داغ است خـبرها
بـایـد بـرسـانـند پـدرهـا به پـسـرهـا
از مـکـه خبر آمده از رکن یـمـانی
نزدیک اذان ناله بلند است سحـرها
داغ است خـبرها، نکـند بـاد مخالف
در شهر بـپیچـد بزند شعله به درها
نزدیک سحر قافلهای رد شد از اینجا
مانـدیـم دوبـاره من و امـا و اگـرها
بایـد بـروم زود خـودم را بـرسـانـم
حتی شده حتی شده از کوه و کمرها
از مکه خبر رفته رسیدهست به کوفه
حالا همه با خیرهسری خیره به سرها
بر خاک عزیزیست ولی پیرهنش را
سر بسته بـگـویند پـسـرها به پدرها
برخاک عزیزیست و در راه عزیزیست
خود را برسانید که داغ است خبرها
✍ #حسن_بیاتانی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
مانند گردنبند دورِ گردن دختر
مرگ اين چنين زيباست، از اين نيز زيباتر
مشتاق ديدار است چون يعقوب بر يوسف
مشتاق ديدار است چون زهرا به پيغمبر
در عالم رؤیا چه میبیند؟ سری بر نی
پشت سرش بر نی سری دیگر... سری دیگر...
با زخم، درد تازهاش را میدهد تسکین
با خون، لباس کهنهاش را میکند زیور
در کوفه جمع یک نفر هم با خودش سخت است
در حیرتم از هم نمیپاشد چرا لشکر!...
انگشت مولا راه دوزخ را نشان دادهست
افسوس کوفیها چه میبینند؟ انگشتر!
قرآنشان را بعد از این هیچ اعتباری نیست
حالا که پاشیدهست از هم سورۀ کوثر...
✍ #محمدحسین_ملکیان
*امام حسین(علیهالسلام) هنگام خروج از مکه:
«مرگ همچون گردنبند بر گردن دختران جوان کشیده و بسته شده است و من به دیدار نیاکان خود مشتاقم آنچنان که یعقوب به دیدار یوسف اشتیاق داشت».
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
از کعبه رو به کرببلا میکند حسین
وآنجا دوباره کعبه بنا میکند حسین
گر ساخته است خانهاى از سنگ و گل، خلیل
آن جا بنا ز خون خدا میکند حسین
روزى که حاجیان به حرم روى مینهند
پشت از حریم کعبه چرا میکند؟ حسین
آن حجّ ناتمام که بر عمره شد بدل
کاتمام آن به دشت بلا میکند حسین
آنجا وقوف در عرفات ار نکرده است
فریاد معرفت همه جا میکند حسین
آنجا اگر که فرصت قربانیاش نبود
اینجا هر آن چه هست، فدا میکند حسین
آنجا که سعى بین صفا در دویدن است
این جا به قتلگاه، صفا میکند حسین
آنجا حنا حرام بُوَد بهر حاجیان
اینجا ز خون خویش حنا میکند حسین
وقتى به خیمهگاه رود از پى وداع
اینجا دوباره حجّ نسا میکند حسین
بعد از هزار سال به همراه حاجیان
هر سال رو به سوى منا میکند حسین
از چار سوى کعبه ز گلدستهها هنوز
هر صبح و ظهر و شام ندا میکند حسین
بشنو دعاىِ در عرفاتش که بنگرى
با سوز دل هنوز دعا میکند حسین
سر داده است و حکم شفاعت گرفته است
بر وعدهاى که داده، وفا میکند حسین
در اوج منزلت که «مؤیّد»! از آن اوست
گاهى نگاه سوى گدا میکند حسین
✍مرحوم #سیدرضا_مؤید
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برای #حاجیان_بیت_الله_الحرام؛ #مکه_مکرمه؛ #حج؛ #خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
کعبه، ای بیت خداوند جلیل
ای به سنگت، اثر پای خلیل
کعبه، ای خانهی امّید همه
کعبه، ای مرکز توحید همه
کعبه، ای محفل انوار خدا
کعبه، ای زادگه شیر خدا
کعبه، ای شاهد غمهای حسین
کعبه، ای جای قدمهای حسین
کعبه، ای قبلهگه اهل نیاز
کعبه، ای بُرده به تو خلق، نماز
من و لطفِ احدِ سرمد تو
احترام حجرالاسود تو
همه با دیدن تو بی تابند
همه از زمزم تو سیرابند
ای خدا داده تو را قدر و جلال
ای به بام تو اذان گفته بلال
تو همه هستِ خلیل اللّهی
هنرِ دست خلیل اللّهی
بیت رحمان و رحیمی، کعبه
صاحب حجر و حطیمی، کعبه
پردهات بافته از رشتهی دل
خود تویی عضو جدا گشتهی دل
کعبه! من بر تو پناه آوردم
کاهم و کوه گناه آوردم
گر چه بیچارهام و روسیهم
نگهم کن، نگهم کن، نگهم
گر چه یک عمر خلاف آوردم
در مَطاف تو طواف آوردم
::
کاش تا دور تو میگردیدم
مهدی فاطمه را میدیدم
در طواف تو شدم پابستش
تا که یک بوسه زنم بر دستش
نام او آمده نُقل دهنم
منم و نالهی یابن الحسنم
::
کعبه کی از تو جدا گشت حسین
محو در ذات خدا گشت حسین
کاش جانم رسد از غصّه به لب
کعبه کی از تو جدا شد زینب
دور تو باغ گل یاسی بود
اکبر و قاسم و عبّاسی بود
کعبه مهمان تو یک مادر بود
کودکی داشت، علی اصغر بود
کعبه از سوز درون داد بزن
گریه کن ناله و فریاد بزن
میهمان تو بیابانی شد
حاجی فاطمه قربانی شد
در منای اَحَدِ دادگرش
سر جدا شد عوض موی سرش
شاخهی یاس جدا شد، کعبه
دست عبّاس جدا شد، کعبه
کعبهی او پسر فاطمه بود
حج عبّاس تو در علقمه بود
زخم بر برگ گل یاس زدند
تیر بر دیدهی عبّاسِ زدند
چهره از اشک بشویم کعبه
از حسین تو بگویم کعبه
یوسف فاطمه را سنگ زدند
گرگها بر تن او چنگ زدند
چون بریدند سر از پیکر او
کرد با گریه نگه مادر او
کعبه، مرهون حسین است حسین
زنده از خون حسین است حسین
"میثم" از بیت خدا داد سلام
به حسین و حرمش باد سلام
✍ #غلامرضا_سازگار
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
حاجـیـان حـج خـون، دست الهی یارتان
حیف! آخر مکه شد محروم از دیدارتان
سعیتان از مکه تا صحرای خونین بلا
طوفتان در خون تپیدن حجتان ایثارتان
حجتان مقبول بادا سعیتان مشکـور باد
وعــدۀ دیــدارتـان بـا خــالــق دادارتـان
حـلّۀ احـرامتان خـون گـلـوتـان میشود
خونتان تا صبح محشر آبروتان میشود
در مسیر حجِ خون چون یاد پیغمبر کنید
اشک ریـزید و تماشای عـلیاکـبر کـنید
آبــرو داریـــد امــا بــاز کــســب آبــرو
در حضور یار از خون علیاصغر کنید
حاجیان خود در منا سر میتراشند و شما
موی خود رنگین زخون سازید و ترک سر کنید
پای بفشارید ای اصحاب و انصار حسین
بوسـه برداریـد از دست عـلمدار حسین
ای همای بخت، حسرت برده بر اقبالتان
خوش برون رفتید از مکه خوشا بر حالتان
زخم شمشیر است فردا مرحم زخم شما
مـقـتـل خـون است تنها کعـبـۀ آمـالتـان
اشک خـتم الانـبـیـا سازد شما را بـدرقه
فـاطـمـه در کـربـلا آیـد به استـقـبـالتان
خـاک گـردد خـلعـت انـدام عـریـان شما
بحر نـوشد آب از لبهای عـطشان شما
از حسین امشب سفر کردید با هم تا حسین
هر نفس در قلبتان گردیده ذکر یاحسین
تا به خون خویشتن گیرید در این حج وضو
راه بسپارید ای چابکسواران با حسین
در مسیر کعبۀ خون ذکرتان باشد همین
واحـسیـنـا واحـسیـنا واحـسینـا واحـسین
روز را از دود آه خویش همچون شب کنید
لحظهلحظه گریـه بـر تنهایی زینب کنید
ای زمین کربلا! بر آل عصمت یار باش
میهمان، رو از حجاز آورده مهماندار باش
بر عزیز فاطمه آغوش جان را بـاز کن
مهربان با خـانـدان احـمـد مـخـتـار باش
خارهایت را ز پای لالهها بیـرون بکش
عصر عاشورا بر آن غم دیده گان غمخوار باش
بـر تـن بـیتــاب اولاد پـیــمـبــر تـاب ده
از سرشک چشم «میثم» تشنگان را آب ده
✍ #غلامرضا_سازگار
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
از مکه خبر آمده داغ است خـبرها
بـایـد بـرسـانـند پـدرهـا به پـسـرهـا
از مـکـه خبر آمده از رکن یـمـانی
نزدیک اذان ناله بلند است سحـرها
داغ است خـبرها، نکـند بـاد مخالف
در شهر بـپیچـد بزند شعله به درها
نزدیک سحر قافلهای رد شد از اینجا
مانـدیـم دوبـاره من و امـا و اگـرها
بایـد بـروم زود خـودم را بـرسـانـم
حتی شده حتی شده از کوه و کمرها
از مکه خبر رفته رسیدهست به کوفه
حالا همه با خیرهسری خیره به سرها
بر خاک عزیزیست ولی پیرهنش را
سر بسته بـگـویند پـسـرها به پدرها
برخاک عزیزیست و در راه عزیزیست
خود را برسانید که داغ است خبرها
✍ #حسن_بیاتانی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
کـعـبـه محـروم شد ز دیـدارت
یـابـن زهـرا خــدا نـگـهـدارت
کـربـلا مـیروی و یـا کـوفـه؟
یا به شام اوفـتد سر و کـارت؟
چه شود ای امام جـود و کـرم
یک نگـاه دگـر کـنـی به حـرم
ای ز جـام بـلا شـده سـرمست
دست و دل شسته از هرآنچه که هست
چه شتابان رَوی به دیدنِ دوست
جای گل سر گرفتهای سر دست
از حـریـمت بـرون شدی مولا
عـازم حـج خــون شـدی مـولا
هـشـتِ ذیـحـجّـه مـردم عــالـم
هـمـه رو آورنـد ســوی حــرم
تـو دل شب ز بـیـت امـن خـدا
سر به صحرا نهی قدم به قـدم
کعـبه تا صبح ناله سر میکرد
پـســر فـاطـمـه مــرو بـرگـرد
کعبه با سوز و اشک و ناله و آه
بر نمیدارد از تـو چـشم نگـاه
سفر تیر و نیزه و عطش است
طفل شش ماهه را مبـر همراه
از سـفـیـدی حنجـرش پیداست
این پسر ذبـح سیـدالـشهـداست
نـظـری کـن به غـنـچـۀ یاست
ثــمــر ســرخ بـاغ احـسـاسـت
اصغـرت را بـگــیـر از مـادر
بـسـپـارش بـه دسـت عـبـاست
چون صدایت زنـد جـوابش ده
از سـرشـک دو دیـده آبـش ده
نالـهای بـر لـب سـلالۀ تـوست
کـه شبـیـه صـدای نالـۀ توست
ساربـان را بگـو کـه تنـد مرو
آخر این کودک سه سالۀ توست
قــدری آرام، ای هُـدیخـوانان!
کـمی آهـستـه، ای شـتـربـانـان!
ناقـههـا ذکر یـا حـسین بـه لب
کـوههـا نـالـه مـیزنـنـد امشب
نخلها خـم شدند و میگـویـنـد
الـسـلام عــلـیـک یــا زیــنــب
غم مخور ای فدای چشم ترت!
هـیجـده محـرمـنـد دور سـرت
کاش خورشید واژگـون میشد
از تن کعـبه جان برون میشد
کــاش از اشـک دیـدۀ حـجّـاج
آب زمـزم تـمـام خـون مـیشد
کـعـبـه سـاکـت مـبـاش واویـلا
گــریـه کـن بـهـر لالــۀ لــیــلا
ای سکینـه دگر چه غم داری؟
اشک از دیدگان مکـن جـاری
که محوّل شدهست بر عـباس
مشـک سـقـایــی و عـلـمـداری
بر سماعـش دو دست بـالا کن
هر چه دانـی دعـا به سـقـا کن
نالــه دیگــر بـهسـر نمـیگردد
این شبِ غـم، سحـر نمیگردد
این مسافر که دل به همره اوست
مـیرود، لـیـک بـرنمـیگـردد
عـالمـی گـشتـه محـو اجـلالش
چـشم «میثم» بوَد به دنبـالـش
✍ #غلامرضا_سازگار
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امیرالمومنین_ع_عید_غدیر
#خروج_کاروان_سیدالشهدا_ع_از_مکه_به_سوی_کربلا
بر زلف یار تا که گره خورد کار ما
ما را خرید احمد عالیتبار ما
پس رفت بر جهاز شتر شهریار ما
سنجید با ولایت حیدر عیار ما
ذی الحجه شد به یُمن ولایت بهار ما
میگفت مصطفی سخن از جانب خداست
بعد از من این علی به جهان شاه و مقتداست
هرکس جدا شود ز علی، از خدا جداست
هان! گوش کن کلام محمد چه آشناست
یادآوری عهد الست و قرار ما
در گفتن پیام خدا اهتمام کرد
پس پیروی ز غیر علی را حرام کرد
تا روز حشر بر همه حجت تمام کرد
عالم به احترام محمد قیام کرد
راضی شد از حبیب خودش کردگار ما
دست خدا و بانی ایجاد، مرتضی
بر انبیا مربی و استاد، مرتضی
تنها خوشی این دل ناشاد، مرتضی
چون وعدهی "یمت یرنی" داد مرتضی
با شوق مرگ میگذرد روزگار ما
آن سروری که یکه یل کارزار بود
هرشب برای جمع یتیمان قرار بود
لطفش به جن و انس و ملک بیشمار بود
نعلین شاه هر دو جهان وصلهدار بود
عالم فدای وصلهی نعلین یار ما
از صحن او که هم دل و هم اختیار برد
زائر برای سرمهی چشمش غبار برد
با یک امید آمده بود و هزار برد
هرکس ز خانهی پدری یادگار برد
انگشتری "دُرّ نجف" یادگار ما
::
ریزهخوران اشرف اولاد آدمیم
هرجا رویم تحت عنایات پرچمیم
مدیون روضهایم، اگر شاد با غمیم
بعد از غدیر چشم به راه محرمیم
گریه برای خون خدا اعتبار ما
روح عبادت از تن کعبه جدا شده
رفته حسین و سعی و صفا بی صفا شده
خون خدا مسافر دشت بلا شده
با اهل بیت راهی کرب و بلا شده
بردهست فکر غارت خیمه قرار ما
✍ #مرضیه_نعیم_امینی
.
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7