eitaa logo
اشعار ناب آیینی
28.9هزار دنبال‌کننده
4.3هزار عکس
1هزار ویدیو
61 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
برای ؛ ؛ ای دوست در بهشت، تو را راه داده‌اند پروانه‌ی زیارت دل‌خواه داده‌اند صدها هزار سوخته‌دل بود از میان در روضه‌ی مدینه تو را راه داده‌اند سوگند می‌خورم به گل روی مجتبی این جا به خار، منزلت و جاه داده‌اند این لحظه‌ها غنیمت عمر من و شماست غفلت مکن که فرصت کوتاه داده‌اند شیرینیِ زیارتت از شیر مادر است این جلوه را ز پرتو آن ماه داده‌اند منت خدای را که به ما پَر شکستگان پروانه‌ی عروج در این ماه داده‌اند فیض حضور دوست به قدر خلوص ماست گاهی گرفته‌اند ز ما، گاه داده‌اند از غربت بقیع به چشم و دل شما باران اشک و بارقه‌ی آه داده‌اند یعقوب‌وار از چه نگرید پیامبر وقتی به چار یوسف او چاه داده‌اند سوغات ما به سوی وطن عطر فاطمه‌ست عطری که با نسیم سحرگاه داده‌اند ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برای ؛ ؛ آتش بزن ای غم تمام پیکرم را لبریز کن از خونِ دل، چشم ترم را ای آه و ناله! راه بغضم را بگیرید تا پنجۀ بغضی نگیرد حنجرم را خانه خرابم کرد سیل اشک، وقتی کردم نظاره تربت پیغمبرم را بگذار تا از غربت زهرا بگویم بر پنجره‌های بقیع او سرم را ای کاش چون پروانه‌ای در ماتم او آتش بسوزاند همه بال و پرم را اینجا چرا گلچین به گل زد تازیانه؟ این غم شراره زد دل غم پرورم را هرگز نمی‌بخشم تو را شهر مدینه من در کجا جویم مزار مادرم را؟ آتش مزن بر دفتر شعر «وفائی» ای اشکِ غم! رنگین نمودی دفترم را ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برای ؛ ؛ اى راهيان شهر نور، اين جا بقيع است اين خاك عنبر بوى مُشك آسا، بقيع است اين جا هزاران داستان، ناگفته دارد اين جا دو صد سرّ نهان، بنهفته دارد سوز جگرها بس در اين خاك بقيع است بيرون ز حدّ عقل ادراك بقيع است آيينهٔ آيين حق را قبر، اين‌جاست خاكش عجين با زهر تلخ و صبر، اين‌جاست اين خاك تا عرش خدا ره توشه دارد ركن و حطيم و كعبه در هر گوشه دارد بيمار عشق سرمدى را تربت اين‌جاست يك شهر نى، يك دهر حزن و غربت اين‌جاست اين‌جا به «كَرَّمْنا بَنِى آدم» طراز است از اين زمين تا عرشِ رحمان راه، باز است ايمان و عشق و سرِّ حق را جوهر اين‌جاست انهار نور و چشمه‌سار كوثر اين‌جاست روح عروج «اِرجعى» پوياست اين‌جا خاكش قرين با تربت زهراست اين‌جا عطرى ز بوى بقعه‌ی زهرا در اين‌جاست حزنى ز اندوه شب مولا در اين‌جاست داناى اسرار نهانِ اين جهان كو؟ فرزند زهرا، مهدى صاحب زمان كو؟ كو آن كه از هر بى نشان، دارد نشانه؟ كو آن كه باشد آگه از دفن شبانه؟ كو آن كه ريزد اشك و از سيلى بگويد با سوز دل از صورت نيلى بگويد تا از مزار مخفى مادر بگويد تا از جفاى خصم بد گوهر بگويد اى دست حق! وى حجّت خلاّق دادار! زنجير و غُل از گردن بيمار بردار ✍ «واصل» . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برای ؛ ؛ ؛ مدینه، صفا بخش جان و دلم فراق تو مشکل‌ترین مشکلم دریغا که همچون نسیم سحر مرا زود بگذشت عمر سفر خداحافظ ای یک جهان باغ گل خداحافظ ای شهر ختم رسل خداحافظ ای غرق انجم شده خداحافظ ای تربت گمشده خداحافظ ای قبله‌گاه همه خداحافظ ای خانه‌ی فاطمه خداحافظ ای شهر خیر البشر خداحافظ ای زخم گل میخ در خداحافظ ای ناله‌ی بی جواب خداحافظ ای چار قبر خراب خداحافظ ای شهر سوز و محن خداحافظ ای زادگاه حسن خداحافظ ای مسجد قبلتین خداحافظ ای جای پای حسین خداحافظ ای بهترین سرزمین خداحافظ ای قبر ام البنین خداحافظ ای بیت رب جلیل خداحافظ ای مهبط جبرئیل خداحافظ ای ناله‌ی آه آه خداحافظ ای محسن بی گناه خداحافظ ای درّ نایافته که نورت به هر سینه‌ای تافته خداحافظ ای اشک‌ها بر تو خون خداحافظ ای کوثر نیلگون الا ای خدا شاهد پاکی‌ات خداحافظِ ای چادر خاکی‌ات سلام خدا بر تن و روح تو به دست و به بازوی مجروح تو به قبر تو بس چشم انداختم در آغوش من بود و نشناختم محمّد! به لب‌های خندان تو به زخم سر و خون دندان تو زکوی تو من با چه حالی روم مبادا که با دست خالی روم به خون حسین و به اشک حسن دم مرگ بازآ به دیدار من چو عطشانِ بارانِ ابرِ توأم به هر جا روم، گرد قبر توأم ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
؛ ؛ آنقدر خسته‌ام، قدمم پا نمی‌دهد گاهی مسیر از من عابر کلافه است وقتی پیاده راهی این جاده می‌‌شوم حتی برای من چمدان هم اضافه است سنگینی سفر به بلندای جاده‌هاست امّا سفر به سادگی یک اشاره است کافی‌ست رو به قبله سرت را تکان دهی بال خیال وا کنی و نیمه‌‌های شب پشت دری که بسته خودت را نشان دهی اصلاً به شُرطهٔ دم در اعتنا نکن! حس می‌‌کنم که پنجرۀ رو به روی من دارد به عمق خاطره‌ها باز می‌‌شود بی آنکه شرطه ترس به جانم بیاورد تاریخ عقده‌‌های من آغاز می‌‌شود من، جایی‌ام که زهر، دل کوزه را شکست آنجایی‌ام که مادر این چفیه سرخ‌ها با شرطه‌‌های فتنه‌گر و ظالم آمده‌ست با اینکه نقطه نقطه بدن تیرخورده، باز تابوت روی دوش بنی هاشم آمده است دارم برای قبر حسن شمع می‌‌برم! این درد از مدینه مرا برد کربلا از کربلا کنار امامی مرا به شام پر می‌‌کشم به بوی سم از شام تا بقیع جایی که دیر می‌‌رسم و زهر را امام... از این بلا، پناه به سجّاده می‌‌برم اینجا کمی به حال خودم فکر می‌‌کنم جایی که فتنه دست فشرده‌ست در گلوم راه نجات از خفگی، شیعه بودن است رو می‌‌کنم به مدرسۀ باقرالعلوم آب و هوا عوض نکنم دیر می‌‌شود! شب مانده است و هرچه که هی سعی می‌‌کنم از لابلای پنجره‌ها تو نمی‌روم هر قدر هم که راه مرا سد کنند، باز تا صبح می‌‌نشینم و از رو نمی‌روم حتی شده تمام تنم شمع می‌‌شود! می‌گریم و به کوچه می‌آیم، هنوز هم این کوچه جای آمد و رفت و شتاب‌هاست تاریخ از زمانِ علی باز مانده است ما دست بسته‌ایم اگر، از طناب‌هاست! لعنت به شرطه‌ای که سبب ساز فتنه شد این بار هم به آخر تشییع می‌‌رسم تابوت روی شانۀ اهل تشیّع است شاید به یاد مادر بی قبر این امام این گوشه از بقیع، چنین کم توقع است بی گنبد و رواق، حرم دیدنی‌تر است ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برای ؛ ؛ جلوه‌ی جنت به چشم خاکیان دارد بقیع یا صفاى خلوت افلاکیان دارد بقیع گر حصار کعبه را جبریل دربانى کند صد چو موسى و مسیحا پاسبان دارد بقیع گر چه با شمع و چراغ این آستان بیگانه است الفتى با مهر و ماه آسمان دارد بقیع گرچه محصولش به‌ظاهر یک نیستان ناله است یک چمن گل نیز در آغوش جان دارد بقیع گرچه می‌تابد بر او خورشید سوزان حجاز از پر و بال ملائک سایبان دارد بقیع می‌توان گفت از گلاب گریه‌ی اهل نظر بى نهایت چشمه‌ی اشک روان دارد بقیع بشکند بار امانت گرچه پشت کوه را قدرت حمل چنین بار گران دارد بقیع تا سر و کارش بُوَد با عترت پاک رسول کى عنایت با کم و کیف جهان دارد بقیع این مبارک بقعه را حاجت به نور ماه نیست در دل هر ذره خورشیدى نهان دارد بقیع اینکه ریزد از در و دیوار او گرد ملال هر وجب خاکش هزاران داستان دارد بقیع چون شد ابراهیم قربان حسین فاطمه پاس حفظ این امانت را به جان دارد بقیع فاطمه بنت اسد، عباس عم، ام البنین این‌همه همسايه‌ی عرش‌آستان دارد بقیع در پناه مجتبى در ظل زین العابدین ارتباط معنوى با قدسیان دارد بقیع باقر علم نبى و صادق آل رسول خفته‌اند آنجا که عمر جاودان دارد بقیع قرن‌ها بگذشته بر این ماجرا اما هنوز داغ هجده ساله زهراى جوان دارد بقیع کس نمی‌داند چرا یا قرة عین الرسول! منظر فصل غم انگیر خزان دارد بقیع آخر اینجا قصه‌گوى رنج بى پایان توست غصه و غم کاروان در کاروان دارد بقیع خفته بین منبر و محرابى اما بازهم از تو اى انسیه‌ی حورا، نشان دارد بقیع راز مخفى بودن قبر تو را با ما نگفت تا به کى مهر خموشى بر دهان دارد بقیع؟ شب که تنها می‌شود با خلوت روحانى‌اش اى مدینه! انتظار میهمان دارد بقیع شب که تاریک است و در بر روى مردم بسته است زائرى چون مهدى صاحب زمان دارد بقیع کاش باشد قبضه‌ی خاکم در آن وادى «شفق» چون ز فیض فاطمه خط امان دارد بقیع ✍ «شفق» . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برای ، ، بقیعا السلام ای تربت عشق سلام ای بارگاه غربت عشق سلام ای خاک پاکت نورباران سلام ای مرقد زهرا تباران سلام ای مهد زوار خدایی انیس دردهای مجتبائی سلام ای ناظر تُبلی السرائر دلیل غربت سجاد و باقر سلام ای قبله‌ی دل‌های عاشق سلام ای بوستان پاک صادق فدای آن زمین و آسمانت که چندین گنج داری در نهانت که گفته بارگاهت خشت خشت است که خاکت بهتر از باغ بهشت است تو باب باب جبریل امینی زیارتخانه‌ی اُم البنینی نشان از عطر و بوی یاس داری که در خود ریشه‌ی عباس داری گلی که می‌دهد بوی علی کیست؟ گلی جز فاطمه بنت اسد نیست انیس گنبد خضرا تو هستی قرین تربت زهرا تو هستی تو سفره‌دار مهمانی عزیزی غبار مهدوی بر سر بریزی کنی هر روز و شب تجدید عهدی به یک بوسه زخاک پای مهدی بقیعا در دل شهر مدینه تویی تنها انیس زخم سینه تو تنها شاهد صوت الحزینی شنیدی نالۀ فضه خذینی بده اذن دخولی تا بیائیم به مژگان آب و جارویت نمائیم ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برای ، ، باز كن بر روى من آغوش جان را، اى بقیع تا ببینم دوست دارى میهمان را، اى بقیع خاكى اما برتر از افلاك دارى جایگاه در تو مى‌بینم شكوهِ آسمان را اى بقیع پنج خورشیدِ جهان‌افروز در دامان توست كرده‌اى رشك فلك این خاكدان را اى بقیع می‌رسیم از گرد ره با كوله بار اشك و آه بار ده این كاروانِ خسته‌جان را اى بقیع جز تو غم‌های على را هیچ كس باور نكرد می‌کشى بر دوش خود بارى گران را اى بقیع باز گو با ما، مزار كعبه‌ی دل‌ها كجاست در كجا كردى نهان آن بی‌نشان را اى بقیع قطره اى، اما در آغوش تو دریا خفته است كرده‌اى پنهان تو موجى بی‌کران را اى بقیع چشم تو خون گرید و «پروانه» مى‌داند كجاست چشمه‌ی جوشان این اشكِ روان را اى بقیع ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برای ، ، ای زائرین! به شهر پیمبر خوش آمدید در خانه‌ی بتول مطهّر خوش آمدید این است آن مدینه که بود آرزویتان گرد و غبار اوست به رخ آبرویتان این است آن مدینه که انوار کبریا تابد به دیده از حرم ختم الانبیا این است آن مدینه که خاکش سرشت ماست این است مدینه که رشگ بهشت ماست این است آن مدینه که بر حضرت رسول آیات وحی کرده زسوی خدا نزول این است آن مدینه که از بام و از درش خیزد صدای زمزمه‌های پیمبرش اینجا طنین زمزمه‌های محمّد است اینجا مزار روح فزای محمّد است این شهر، زادگاه دو سبط پیمبر است اینجا مقام حضرت زهرا و حیدر است اینجا به گوش، ناله و فریاد و زمزمه‌ست گویی صدای گریه‌ی زهرا و فاطمه‌ست :: دیوار و در کشد زجگر دم‌بدم خروش گویی صدای یا ابتا می‌رسد به گوش اینجا شرر زخانه‌ی مولا زبانه زد اینجا مغیره فاطمه را تازیانه زد اینجا زکینه ضربه به پهلوی او زدند اینجا غلاف تیغ، به بازوی او زدند اینجا اگر چه نیست نجف، تربت علی‌ست هر گوشه گوشه‌اش سند غربت علی‌ست یکسو بقیع و سوی دگر خانه‌ی علی‌ست تابوت فاطمه به روی شانه‌ی علی‌ست اینجا زگوش، نقش زمین گوشواره شد اینجا دل حسین و حسن پاره پاره شد اینجا سرشگ دیده، غم دل نصیب ماست اینجا مزار چار امام غریب ماست یاران چگونه اشک نبارند در بقیع اینجا ائمّۀ بقعه ندارند در بقیع اینجا هماره بوی گل یاس می‌رسد از خاک قبرِ مادر عبّاس می‌رسد خیزد صدای ناله از این سرزمین هنوز آید صدای گریه‌ی ام البنین هنوز خاکش فروغ‌بخش دو عین است این زمین زیرا که جای پای حسین است این زمین اینجا به حرمت نبوی پشتِ پا زدند سیلی به همسر علی مرتضی زدند اینجا به گوش، ناله‌ی زینب مکرّر است دخت علی هنوز عزادار مادر است "میثم! " در این زمین مقدّس نماز کن روی نیاز خود به سوی بی نیاز کن ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برای ، ، کاش همچون لاله سوزم در بیابان بقیع تا شبانگاهى شوم شمع فروزان بقیع کاش سوى مکه تازد کاروان عمر من تا کنم بیتوته یک شب در شبستان بقیع کاش همچون پرتو خورشید در هر بامداد اوفتم بر خاک قبرستان ویران بقیع آرزو دارم بمانم زنده و با سوز حال در بغل گیرم چو جان، قبر امامان بقیع آرزو دارم ببینم با دو چشم اشکبار جاى فرزندان زهرا را به دامان بقیع آرزو دارم بیفتم بر قبور پاکشان تا که گردم حایل خورشید سوزان بقیع آرزو دارم که اندر خدمت صاحب زمان قبر زهرا را ببوسم در بیابان بقیع آرزو دارم که همچون گوهر غلطان اشک از ارادت رخ نهم بر خاک ایوان بقیع اندر آنجا خفته چون قربانیان راه حق اى "مؤید" جان عالم باد قربان بقیع ✍ مرحوم . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برای ، ، هر چقدر این ‌خاک، باران‌خورده و ‌تر می‌شود بیشتر از پیش‌تر جانش معطر می‌شود این حریم آسمانی گنبدش فیروزه‌ای‌ست روز و شب مفروش با بال کبوتر می‌شود هر رواقش آینه در آینه نور است، نور صحن در صحنش صلات ظهر، ‌محشر می‌شود دل تمنا می‌کند «باب الکرم» را، عاقبت با امام‌مجتبی اینجا میسر می‌شود قال باقر، قال صادق می‌نشیند بر زبان دور تا دور حرم یک روز، منبر می‌شود کربلا هم می‌رسد اینجا لبی را تر کند طرح سقاخانه‌ها روزی مقدر می‌شود روضه خوان اینجا نشسته، روضه خوانی می‌کند در دلم تازه غم و اندوه مادر می‌شود ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برای ، ، ای زائرین! به شهر پیمبر خوش آمدید در خانه‌ی بتول مطهّر خوش آمدید این است آن مدینه که بود آرزویتان گرد و غبار اوست به رخ آبرویتان این است آن مدینه که انوار کبریا تابد به دیده از حرم ختم الانبیا این است آن مدینه که خاکش سرشت ماست این است مدینه که رشگ بهشت ماست این است آن مدینه که بر حضرت رسول آیات وحی کرده زسوی خدا نزول این است آن مدینه که از بام و از درش خیزد صدای زمزمه‌های پیمبرش اینجا طنین زمزمه‌های محمّد است اینجا مزار روح فزای محمّد است این شهر، زادگاه دو سبط پیمبر است اینجا مقام حضرت زهرا و حیدر است اینجا به گوش، ناله و فریاد و زمزمه‌ست گویی صدای گریه‌ی زهرا و فاطمه‌ست :: دیوار و در کشد زجگر دم‌بدم خروش گویی صدای یا ابتا می‌رسد به گوش اینجا شرر زخانه‌ی مولا زبانه زد اینجا مغیره فاطمه را تازیانه زد اینجا زکینه ضربه به پهلوی او زدند اینجا غلاف تیغ، به بازوی او زدند اینجا اگر چه نیست نجف، تربت علی‌ست هر گوشه گوشه‌اش سند غربت علی‌ست یکسو بقیع و سوی دگر خانه‌ی علی‌ست تابوت فاطمه به روی شانه‌ی علی‌ست اینجا زگوش، نقش زمین گوشواره شد اینجا دل حسین و حسن پاره پاره شد اینجا سرشگ دیده، غم دل نصیب ماست اینجا مزار چار امام غریب ماست یاران چگونه اشک نبارند در بقیع اینجا ائمّۀ بقعه ندارند در بقیع اینجا هماره بوی گل یاس می‌رسد از خاک قبرِ مادر عبّاس می‌رسد خیزد صدای ناله از این سرزمین هنوز آید صدای گریه‌ی ام البنین هنوز خاکش فروغ‌بخش دو عین است این زمین زیرا که جای پای حسین است این زمین اینجا به حرمت نبوی پشتِ پا زدند سیلی به همسر علی مرتضی زدند اینجا به گوش، ناله‌ی زینب مکرّر است دخت علی هنوز عزادار مادر است "میثم! " در این زمین مقدّس نماز کن روی نیاز خود به سوی بی نیاز کن ✍ . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7