eitaa logo
اشعار ناب آیینی
31.7هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
1.1هزار ویدیو
94 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . . ☫ ﷽ ☫ 🔸مجموعه بزرگ تبلیغات برتر👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 . ⭐️مجموعه تبلیغاتی ناب 👇🏽 https://eitaa.com/joinchat/2155085856Cb60502bb59
مشاهده در ایتا
دانلود
علی اکبر که بر زمین افتاد آسمان، آفتاب را گم کرد آن چنان زخم روی زخم آمد که عدو هم حساب را گم کرد خواست تا خیمه پَر کشد اما شیر زخمی عُقاب را گم کرد پدر آمد به یاری اش برود من بمیرم ، رکاب را گم کرد پسر بوتراب ، بین تراب نوه ی بوتراب را گم کرد جلد قرآن خویش پیدا کرد برگه های کتاب را گم کرد 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شاید تو خواستی غزلی را که نذر توست اینگونه زخم خورده و بی سر بیاورم یک قطعه خواندی از روی نی، شاعرت شدم آن قطعه را نشد به غزل دربیاورم یک پرده خواندی از روی نی، آتشم زدی این شعله را چگونه به دفتر بیاورم با حنجر تو کاری اگر خنجری نداشت کاری نداشت واژه ی بهتر بیاورم وقف تو اشک ها و غزل هام، تا اگر گفتی گواه عشق بیاور بیاورم فصل عزا تمام شد اما چگونه من پیراهن عزای تو را دربیاورم تا می وزید نام تو پر می کشید دل چیزی نمانده بود که پر دربیاورم نزدیک بود در تب گودال قتلگاه از عرش ربنای تو سردربیاورم با اشک آمدم به وداعت که لااقل آبی برایت این دم آخر بیاورم این واژه ها به کار رثایت نیامدند با زخم های تو چه برابر بیاورم؟ آخر نشد که آب برایت بیاورند؟ این روضه را گذاشتم آخر بیاورم امسال هم دعای فرج، بی جواب ماند من می روم برای تو یاور بیاورم قرآن بخوان که گوش دلم با صدای توست این بیت هم، سر غزلی که فدای توست 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه السلام غلام حلقه در گوش تو ام می میرم از هجران که تا کی من ببینم آن جمال دلبر خود را اگر تیر بلایش را عدو بگرفته سوی تو به جان و دل سپر سازم برایت پیکر خود را غلام خویش را هرگز نمی رانی ز درگاهت علی کی می‌فرستد جای دیگر قنبر خود را به گوش آید صدای ناله کم جوهر اصغر بیا از حرمله برگیر داد اصغر خود را 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از میثمِ تمارِ سرِ دار بیاموز باعشق علی عشق کنی تا به سر دار جز نام علی روی لبانت نتراود سر نذر کنی نذر سر حیدر کرار از دار بپرسید جوابش بجز این نیست من حیدری عشق توام میثم تمار میثم صد و ده مرتبه ای جام جنون خورد مستانه خودش داد سرش را نه به اجبار در وادی عشاق به پایش نرسیدند چون میثم تمار زند نام علی جار
از میثمِ تمارِ سرِ دار بیاموز باعشق علی عشق کنی تا به سر دار جز نام علی روی لبانت نتراود سر نذر کنی نذر سر حیدر کرار از دار بپرسید جوابش بجز این نیست من حیدری عشق توام میثم تمار میثم صد و ده مرتبه ای جام جنون خورد مستانه خودش داد سرش را نه به اجبار در وادی عشاق به پایش نرسیدند چون میثم تمار زند نام علی جار 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام 🔹نمازِ سر🔹 هیچ کس تا ابد نمی‌فهمد شب آن زن چگونه سر شده بود خبری بود در تنور انگار خبر این بار، داغ‌تر شده بود با دل خون وضوی گریه گرفت بین سجاده نوحه‌گر شده بود آسمان را به سمت خویش کشید وسعت خانه بیشتر شده بود شانه برداشت تا که مویش را... شانه از دست چشم، تر شده بود عطر برداشت تا که رویش را... عطر می‌سوخت، خون‌جگر شده بود آب برداشت تا گلویش را... آب، دریای شعله‌ور شده بود کاش آن شب سحر نمی‌آمد سحر آمد ولی اگر شده بود... پشت سر ایستاد و قامت بست لحظه‌های نماز سر شده بود 📝 👉 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام 🔹نمازِ سر🔹 هیچ کس تا ابد نمی‌فهمد شب آن زن چگونه سر شده بود خبری بود در تنور انگار خبر این بار، داغ‌تر شده بود با دل خون وضوی گریه گرفت بین سجاده نوحه‌گر شده بود آسمان را به سمت خویش کشید وسعت خانه بیشتر شده بود شانه برداشت تا که مویش را... شانه از دست چشم، تر شده بود عطر برداشت تا که رویش را... عطر می‌سوخت، خون‌جگر شده بود آب برداشت تا گلویش را... آب، دریای شعله‌ور شده بود کاش آن شب سحر نمی‌آمد سحر آمد ولی اگر شده بود... پشت سر ایستاد و قامت بست لحظه‌های نماز سر شده بود 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹رستخیز انسان🔹 منِ شکسته، منِ بی‌قرار در اتوبوس گریستم همۀ جاده را اتوبان را نگاه خستۀ من تا به آسمان برسد کشانده است به دنبال خویش باران را ولی نخواسته در بین راه سوزاندم دل اهالی محروم چند استان را بر آن سرم که کنار ضریح یاد کنم ولو به قدر نگاهی تمام آنان را نگاه‌های پر از حسرت کشاورزان میان دشت تکان‌های دست چوپان را و آن غریبه که در قهوه‌خانۀ سر راه همان که خم شد و بوسید تکۀ نان را همان که نام تو را برد زیر لب وقتی که روی میز غذا می‌گذاشت لیوان را همان که گفت ببینم تو زائری؟ گفتم: خدا بخواهد... آهی کشید قلیان را همان که گفت به آقا بگو غلط کردم بگو ببخشد، رانندۀ بیابان را بگو از آنچه که می‌داند او پشیمانم خودش نشان دهد ای کاش راه جبران را چقدر بغض، چقدر آه با خود آوردم و التماس دعاهای مرزداران را خلاصه این که به قول رفیق شاعرمان «چقدر سخت گذشتیم مرز مهران را» :: نجف شروع زمین بود و ابتدای سفر نجف به روی سر من گرفت قرآن را مرا گرفت در آغوش، موکب اول منِ دچار تحیر، منِ پریشان را در این طریق فقط میزبان به سجده شده‌ست که توتیا بکند خاک پای مهمان را فقط حسین به آغوش هم رسانده چنین برادران تنی را، عراق و ایران را چه با غرور نشاندند روی سینهٔ خود عمودها همه تصویری از شهیدان را قدم قدم غم تو زنده می‌کند دل را خدا زیاد کند این غم فراوان را یکی گرفته پدر را به روی دوش خودش یکی کشانده به سویت عصازنان جان را چه جذبه‌ای‌ست در آغوش تو که این‌گونه کشانده‌ای به تماشا جهانِ حیران را زمین به سوی تو برخاسته‌ست، می‌خواهد به ما نشان بدهد رستخیز انسان را در ازدحام تو گم کرده‌ام خودم را هم در ازدحام ندیدم عمود پایان را :: رسیده‌ام به تو حالا ولی نمی‌فهمم دلیل خشکی این چشمه‌های جوشان را چرا به داد دل من نمی‌رسد اشکم بخوان برای نگاهم نماز باران را ضریح نو شده در پس زمینه‌ای از اشک سکوت کردم و زیبایی دوچندان را... چه روزهای قشنگی که کربلایی کرد ضریح تازۀ تو شهرهای ایران را تو را گرفته در آغوش خویش شش‌گوشه چنان که جلد طلاکوب، متن قرآن را از این حرم به حرم‌های دیگری راه است اگر که باز کنی چشمِ غرق باران را دوباره داغ دلم تازه شد کنار ضریح خدا کند که بسازیم قبر پنهان را برای حضرت زهرا ضریح می‌سازیم و دست فرشچیان طرح می‌زند آن را من از امام رضا کربلا طلب کردم و اینک از تو طلب می‌کنم خراسان را 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7