#امام_زمان_اروحنا_فداه
نوشته اند دلم را برای خون جگری
بدون گریه زمانه نمی شود سپری
نیازمند تکامل به گریه محتاج است
درخت آب ندیده نمی دهد ثمری
دو فیض، توشۀ راه سلوک عاشق هست
توسل سحری و عنایت سحری
هزار نافله خواندن چه فایده دارد
اگر نداشته باشد به عاشقان نظری
به هر دری که زدم باز پشت در ماندم
بس است در زدن من، بس است در به دری
برای بنده خریدن بیا سر بازار
چه خوب می شود این مرتبه مرا بخری
بدون تو چه بلاها که بر سرم آمد
چه حاجت است به گفتن، خودت که با خبری
همیشه خیر قنوت تو می رسد به همه
اگر چه نام مرا در نوافلت نبری
خودت برای ظهورت دعا کن و برگرد
((دعای من به خودم هم نمی کند اثری))
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_عصر علیهالسلام
#غزل
🔹محض یار🔹
برگرد ای توسل شبزندهدارها
پایان بده به گریه چشمانتظارها
از یک خروش ناله عشاق کوی تو
«حاجت روا شوند هزاران هزارها»
یک بار نیز پشت سرت را نگاه کن
دل بسته این پیاده به لطف سوارها...
ما را به جبر هم که شده سر به زیر کن
خیری ندیدهایم از این اختیارها
باید برای دیدن تو «مهزیار» شد
یعنی گذشتن از همگان «محض یار»ها...
یک بار هم مسیر دلم سوی تو نبود
اما مسیر تو به من افتاده بارها
شبها بدون آمدنت صبح ظلمتاند
برگرد ای توسل شب زندهدارها
این دستها به لطف تو ظرف گداییاند
ای أیّهاالعزیز تمام ندارها
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دارم به لبم شعرِ پر از شور نجف را
آیینه شدم گنبد پر نور نجف را
میخانهی ما مَرد طلب میکند و مست
بر ما برسانند اگر انگور نجف را
دیوار به دیوار ، سرم رقص جنون کرد
تا کوک کنم نغمهی تنبور نجف را
از خاکِ نجف با مِیِ ناب و قلم عشق
پیکر بتراشید ، که مخمور نجف را ...
... باید فقط از طینت مولاش ، بسازند
راضی بکنید این گِل مغرور نجف را
از بسکه گُل ذکر علی جاذبه دارد ...
حس کرد لبم وِز وِز زنبور نجف را
پیراهن من چاک شده ؛ فاش ببینید
در سینهام آیینهی ممهور نجف را
ای کاش که بیرون نکنند از در لطفش
این بی سر و پا وصلهی ناجور نجف را
ای کاش سلیمانِ نجف زود بیاید
تا لشکر او لِه نکند مور نجف را
در حسرت و آوارهی ایوان طلایم
نشنید کسی نالهی مهجور نجف را
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌷 اللهم عجل لولیک الفرج ... 🍃
در جنگ ، با انسان چه بی رحمند حیوانها
در چنگِ حیوانها گرفتارند انسانها
شاگرد ، گاهی میشود استادِ استادش
شیطان نشسته پای درسِ بچه شیطانها
پشتِ نقابِ دوستان مخفی شده دشمن
گرگند ، اینجا در لباسِ میش ، چوپانها
نام خدا قاب است ، روی پرچم کفار
رفتند در جلدِ مسلمان ؛ نامسلمانها
از مکرهای عمروعاصی تازه میگویند
از جهل مردم نیز ، روی نیزه قرآنها
وقتی تبر را شاخهی زیتون نشان دادند
جوشید ، خونِ غنچهها از خاک گلدانها
تصویرها معکوس ، روی پردهها رفتند
مقتول شد قاتل ؛ به لطف کارگردانها
ظالم صفتها زیر چتر آهنین رفتند
مظلومها مُردند ، زیر بمب بارانها
.....
با این همه ؛ اما امیدی هست دنیا را
حتما میآید نوبهاری در زمستانها
وقتی بیاید ؛ میشود سهم همه یکسان
از مزرعه ؛ از خوشههای گندم ؛ از نانها
بالاخره میبارد ابرِ رحمت اینجا هم
سیراب میگردند از باران ، بیابانها
آباد خواهد شد زمینِ زخمی از طوفان
آزاد خواهد شد زمان از خشمِ پایانها
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آمدم یک باردیگر باز هم راهم بده
بهر تأثیر دعایم شعله ی آهم بده
ای کریم آفرینش سائلی درمانده ام
درحریم رحمت وغفران خود راهم بده
ازتغافل من به چاه معصیت افتاده ام
ناجی عالم نجات ازقعراین چاهم بده
بی نسیم مغفرت درخواب غفلت مانده ام
دیده ای بیدار وجان وقلب آگاهم بده
دردل شب بسته ام قامت به محراب نماز
یک سحر پروانه ی سیر الی اللهم بده
جذبه ی عفوت کشانده سوی این درگه مرا
ازغبار آستانت عزت وجاهم بده
چون «وفایی» تاکنم ابراز درد خویش را
درحضورت فرصتی هرچند کوتاهم بده
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
رو سیاهم ، بی پناهم آمدم
سربه زیرم غرق آهم آمدم
دست خالی نه ... که دست پر ببین
این من و بار گناهم آمدم
از همه جا رانده و وامانده ام
میدهی آیا تو راهم ؟ آمدم
راه گم کردم که اینجا آمدم
می کنی تو سر براهم آمدم
منکه از چشم همه افتاده ام
تو ولی کردی نگاهم آمدم
از سر جهلم جسارت کرده ام
بنده ی پر اشتباهم آمدم
خسته از دنیا و از نفسم شدم
می کند دنیا تباهم... آمدم
تو خودت گفتی بگویم بالحسین
می گْذری از اشتباهم آمدم
بالحسین ، گفتم دلم رفته حرم
زائر آن بارگاهم آمدم
تشنگی روزه اشک روضه شد
روضه خوان قتلگاهم آمدم
**
گفت با لشگر برای خود که نه
بهر طفل بی گناهم آمدم...
... رو زدم آبی بگیرم ... ناگهان
شد جواب اصغرم تیر و کمان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🔹بحر کرم🔹
گر چه با کوه گرانسنگ گناه آمدهایم
لیک چون سنگ نشان بر سر راه آمدهایم
بر سیهکاری ما هر سر موییست گواه
گر چه خاموش ز اقرار گناه آمدهایم...
شب ظلمانی ما نامهسیه چون مانَد؟
که به جولانگه آن رویِ چو ماه آمدهایم
سبز کن بار دگر مزرع بیحاصل ما
گر چه مستوجب آتش چو گیاه آمدهایم...
جان ما را به نگهبانی عصمت دریاب
که ز کوتهنظری بر لب چاه آمدهایم
رحم کن بر نفَس سوختۀ ما یارب!
که در این راه، عنانریز چو آه آمدهایم
نیست ممکن که شود خدمت ما پا به رکاب
با قدِ خم شده آخر همه راه آمدهایم...
پاک کن از خودی، آیینۀ خودبینی ما
که به درگاه تو از خود به پناه آمدهایم...
نیست انصاف، نظربسته گذشتن از ما
به امیدی به سر راه نگاه آمدهایم
«صائب» این آن غزل «حافظ» والا گهر است:
«که در این بحر کرم غرق گناه آمدهایم»
#صائب_تبریزی
#دیوان_صائب_تبریزی
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حدیث_روز
🔸پیامبر اکرم (ص): هر که به خدا و روز معاد ایمان دارد باید به وعده خود عمل کند
آنجا که خشکی هست دیگر چشم تر نیست
عصیان که باشد مرغ دل را بال و پر نیست
ظلمت چنان اطراف قلبم را گرفته
که ربنا یا ربنایم کارگر نیست
بر وعدههایی که به تو دادم، نماندم
آه ای خدا، نخل امیدم بارور نیست
دلواپسم امشب نگیری دست من را
جز تو کسی از این حوالی رهگذر نیست
محصول عمرم جز تباهی نیست چیزی
شرمندهام، در کولهبارم جز ضرر نیست
این بار هم راهم بده در خانهی خود
گر چه برایت بودنم جز درد سر نیست
همچون گذشته شور و حالی نیست در من
آهی که دارد سینهی من شعلهور نیست
کاری نکردم با نماز و روزههایم
اعمال من بر آتشِ قهرت سپر نیست
دنیا چه کرده با دل زارم، که دیگر
مثل شهیدان بندهات اهل سحر نیست
در این حرم که خوبهایت آرمیدند
ذکری به غیر از واحسینا خوبتر نیست
بینِ مقاتل گشتم و فهمیدم این را
آهی شبیهِ آهِ زینب پُرشرر نیست
غیر از برادرها که بر نیزه نشستند
دیگر کسی از حال خواهر باخبر نیست
#کربلایی_رضا_باقريان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به هر بهانه دلم میل یار دارد و بس
هوای دیدن روی نگار دارد و بس
جوانیم شده رنگ خزان ز هجرانت
به وصل روی تو عاشق بهار دارد و بس
مزن به رویم اگر دست من شده خالی
مکن گله که غلامم شعار دارد و بس
اگر زمانه به طعنه ردم کند غم نیست
که نوکرت دو جهان با تو کار دارد و بس
کرم نما و قدم رنجه کن در این دل ما
که باغ ما دو روان چشمه سار دارد و بس
تمام هستی من مایه سوز عشق تو شد
ولی دوباره هوای قمار دارد و بس
دگر به آینۀ دل تو را نمی بینم
که صحن آینه گرد و غبار دارد و بس
خدا بدون رضایت مرا نمی خواهد
گدا به نام کریم اعتبار دارد و بس
زمین کرببلا وعده گاه نوکر هاست
که در حریم حسین دل، قرار دارد و بس
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_با_خدا
میشود هر روز جرم و اشتباهم بیشتر
هست اما بخشش تو از گناهم بیشتر
بسکه تن دادم به عصیان و خطا این روزها
دور شد از خانهات اینگونه راهم بیشتر
احتیاجی نیست در آتش بسوزانی مرا
میکِشَد آتش مرا این سوز و آهم بیشتر
معصیت میآورم، آب و غذایم میدهی
میچکد خجلت از این طرزِ نگاهم بیشتر
کوله بارم از گناهم پر شد، اما آمدم
باز هم این بار از تو عذرخواهم بیشتر
دارم از زهرا ز دست خود خجالت میکشم
شرمسار از روی تو رویِ سیاهم بیشتر
چند وقتی میشود آواره بودم، باز هم
چادری خاکی مرا داده پناهم بیشتر
زیر بار معصیت بالم به هم پیچیده بود
یک نگاه مادرم شد تکیه گاهم بیشتر
#کربلایی_رضا_باقریان
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7