#مناجات_امام_زمان_عجل_الله_تعالی
مانده ام بی کس و از عشق شما دور شدم
خوب داری خبر از من که چرا دور شدم
رفتم آنقدر به دنبال گناهانْ که دگر
در ته چاهم و از شرم و حیا دور شدم
در قدیم از غمتان دیدة تر داشته ام
حیف شد باز هم از حال بکا دور شدم
در جواب کرم و لطف زیاد تو به من
هِیْ بدی کردم و از رسم وفا دور شدم
نیمه شب لایق یک خلوتِ با تو نشدم
از مناجاتِ سحرها و دعا دور شدم
وای اگر باز ببینم که زمین خورده ام و
از نگاه تو و از بزم عزا دور شدم
بین روضه فقط آقا به تو نزدیک شدم
هر زمان آمدم اینجا ز خطا دور شدم
یک شب جمعه ببر نوکرتان را به حرم
مدتی می شود از کرب و بلا دور شدم
#روح_الله_پیدایی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_زمان_ارواحنا_فداه
نشکن دل جمعه های دلگیربیا
یابن النباء العظیم شد دیربیا
داریم ازانتظارتان می میریم
آقابخداپیر شدیم پیر بیا
#عالیه_رجبی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
به بسم الله الرحمن الرحیم و کوثری دیگر
خدا با لفظ اعطینا ... فرستد دختری دیگر
به آغوش علی آمد می انگور در چشمش
پدر مست است، اما از سبو و ساغری دیگر
گدا از بارگاهش آنچنان شاهانه می آید
که دیگر احتیاجش نیست اصلا بر دری دیگر
خدا پیغمبری را ختم کرد، اما اگر میخواست
نشان می داد با او جلوه ی پیغمبری دیگر
برادر می شود زینب، و مادر می شود زینب
وگاهی ام کلثوم است و گاهی خواهری دیگر
علی خیبر گشایی کرد با دستش، ولی زینب
شده فاتح زبان حیدری اش خیبری دیگر
چنان با خطبه هایش ضربه های بی امان میزد
که دشمن گفت: دنیا آمده یک حیدری دیگر
چنان عباس می شد در غضب، دشمن عقب می رفت
و گاهی هم حسن، در صبر بود از منظری دیگر
امان از عصر عاشورا که زینب بی برادر شد
نه پیراهن به تن دارد، نه او انگشتری دیگر
#محمد_رضا_ناصری
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#ولادت_حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
مَلکی خلق شد از تربت اعلای بهشت
علوی زاده و نیکو نسب و پاک سرشت
خَلقش از جنس خدا، موی به مو، خشت به خشت
دستی از غیب در این معرکه این گونه نوشت
بفرستید در این جشن، نزول برکات
به صفای حرم آل محمد صلوات
ز شُکوه قدمش غصه ی دل رفته ز بین
قوّت بازوی آقای علمدار حُنین
ثانیِ حضرت زهراست عزیزِ حَسنین
ماه شبهای علی، عشق حسن، عشق حسین
شاه بانوی جهان، دخترِ عالی درجات
به صفای حرم آل محمد صلوات
عشقِ نابِ ازلی را به چه تشبیه کنم؟
این همه نورِ جلی را به چه تشبیه کنم؟
عصمت اللهِ ولی را به چه تشبیه کنم؟
دخترِ ماهِ علی را به چه تشبیه کنم؟
به کَفَش شهدِ بقا، شُرب جنون، آب حیات
به صفای حرم آل محمد صلوات
دخترِ شاه، به شبهای مدینه سحر است
در مقامات رفیع است؛ چه والا گهر است
نام زیباش بُود زینب و زِینِ پدر است
زاده ی فاطمه در پرده ی عفّت قمر است
صاحب الامرِ قیامت بُود و راه صراط
به صفای حرم آل محمد صلوات
داده بر اهل زمین دست خدا هر چه که بود
میرسد بوی گل و رایحه ی عنبر و عود
اهل لاهوت به شُکرانه فتاده به سجود
جبرئیل آمده از عرش به تعظیم، فرود
همه جویند ز خاک قدمش راه نجات
به صفای حرم آل محمد صلوات
اهلِ این خانه به اصحاب، عنایت دارند
به غلامان درِ خویش محبت دارند
چاکران آمده و عرض ارادت دارند
دست بر سینه همه قصد زیارت دارند
پای گهواره بگیرند همه برگ برات
به صفای حرم آل محمد صلوات
همه ی آل علی مادری و حیدری اند
صاحب ارض بهشتند؛ عجب محشری اند
لایق سلطنت و برتری و سروری اند
همه در محضر اینان به صفِ نوکری اند
دل گره خورده به ایشان همه در حیّ و ممات
به صفای حرم آل محمد صلوات
#محمد_قاجار
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
#مسمط_مخمس
سِرِ علی سُکرِ علی غیبِ علی رازِ علی
همهی حرف خداوند از آغازِ علی
گفت معراج علی آنهمه اعجازِ علی
در حرا یا که حرم باز علی باز علی
از علی گقتم و گفتند که اما زینب
نقطهی با علی و نقطهی زهرا زینب
پنج تَن میشود اینگونه مجسم : زینب
همه از جدّ و اُم و اَب همه باهم زینب
پنج تَن نقطه شده تا بنویسم زینب
پنج نقطه زدهام تا بزنم دَم زینب
نامِ او اول علی بعد ، علی زینب شد
آیهی اعظم علی آیت عُظمی زینب
واژهای کو که کُنَد شرح و بیان بانو را
قلمی کو که نویسد به زبان بانو را
که چُنین خاک ندیده است چُنان بانو را
که جهان حیرتِ محض است جهان بانو را
فاطمه باید از این نام بگیرد پرده
بسکه در فهمِ جهان هست معما زینب
از همان روزِ تولد نظرش گفت حسین
بین آغوشِ همه چشمِ تَرش گفت حسین
مادرش گفت حسین و پدرش گفت حسین
از دلش گفت حسن از جگرش گفت حسین
همه دیدند حسن را به حجاب و غیرت
همه دیدند حسین است سراپا زینب
آمده تاکه ببینند غمی جاری را
آمده تاکه بگوید به بلا آری را
به سرِ دوش کشد بیرقِ بیداری را
تا به عباس دهد درسِ علمداری را
آمده تا بنویسند پس از اعجازش
کربلا کرببلا گشت ولی با زینب
معنیِ محض شهود است که آرایه ندید
عینِ نوری است پسِ پرده که پیرایه ندید
سایهی روشن او را زنِ همسایه ندید
غیرِ عباس و حسینش به سرش سایه ندید
بعد از آن خطبه شد و خطبهی او تیغِ دو دَم
بعد از آن خصم خس و پهنهی دریا زینب
فاطمه رفت ولی نه دلِ خانه او بود
جایِ زهرا همه شب شمع شبانه او بود
سه اماماند به گردش که بهانه او بود
سپرِ هرسه در آن ظلمِ زمانه او بود
مادری کرده برای سه امامش جا داشت
که بگویند به او امِ ابیها زینب
زیرِ دینش همه مدیون بلاءِ زینب
کعبه تا کرببلا زیر لواءِ زینب
زنده شد دینِ خدا پس به خداءِ زینب
باء بسم لله ما هست زِ باءِ زینب
اول فاتحه شد آخر نامش یعنی
مانده قرانی اگرمانده به یک یازینب
مثل یک آه بلند آه که جانکاه گذشت
عمرش اندازهی پنجاه و چهار آه گذشت
با حسین و حسنش آه چه کوتاه گذشت
کَس نفهمید چه بر او همهی راه گذشت
همهی راه بجای همه او خورد زمین
همهی راه سپر بود به هرجا زینب
آن پیمبر که به هنگام سخن گریه کند
گفت هرکس که به غمِ زینب من گریه کند
میبَرد گرچه به یک پلک زدن گریه کند
اجر آنکه به حسین و به حسن گریه کند
در حدیث است که فرمود برای فَرَجَم
هفت دفعه قسم ماست به عُلیا زینب
روضهاش بود که دیدی کفنش را بردند
نالهاش بود چرا پیرهنش را بردند
تیغها زودتر از نیزه تنش را بردند
خورجینها سر دور از بدنش را بردند
همه را برده ولیکن به تو سوگند نرفت
نخی از مقعنهی عصمت کبری زینب
#حسن_لطفی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زینب_س_مدح
بانویی که درگهش،فیض دمادم می شود
باعث فخریه ی اولاد آدم می شود
حرمتش بالاست پیغمبر سفارش کرده است
بانوی ما..آیت الله معظم می شود
برترین مدحی که می شد در مقام او سرود
«زینب»است وزینت«سلطان عالم»می شود
«عارفه»«صدیقه ی صغرا»«فهیمه»خوانده اند
بانوی ما..برتر از صدها چو مریم می شود
بی ولای مرتضی،معنا ندارد زندگی
«بی ولای دختر ش»دنیا جهنم می شود
نام«زینب»با حسین و کربلا آمیخته
عشق خواهر با برادر خوب توأم می شود
هرکسی همچون «رسول ترک»دیوانه شده
مورد الطاف این بانو مسلم می شود
نام زینب را بزن بر سر در کاشانه ای
خود به خود بزم عزا آنجا فراهم می شود
روضه های سخت و جانفرسای او،زجرآور است
روضه خوان روضه بخوانددل پر از غم می شود
#محسن_راحت_حق
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#حضرت_زهرا_مدح
هرچه داریم همه از کَرَمِ فاطمه است
دوجهان قطره ای از موجِ یَمِ فاطمه است
آن بهشتی که خدا وصف به قرآن کرده
گوشه ای از حَرمِ مُحترمِ فاطمه است
هرکسی عزَّتِ خود را زِ خدا می طلبد
راهِ آن خاک شدن بر قَدَمِ فاطمه است
هست جبریل دُعاگوی مُحِبُّ الزَّهراء
تا زمانی که به زیرِ عَلَمِ فاطمه است
جُز خدا هیچ کسی بر حَرَمَش مَحرَم نیست
قبله ی کعبه به سمتِ حَرَمِ فاطمه است
نامِ حیدر که روی دربِ جَنان حَک شده است
نقش و طرّاحیِ آن با قَلَمِ فاطمه است
نُه فَلَک فیض زِ ایّامِ ظُهورش بُردند
نوحه ی عرش بر آن عُمرِ کَمِ فاطمه است
هرکسی که به حمایت زِ ولایت برخاست
می توان گُفت که او هم قَسَمِ فاطمه است
پَرچم فاطمیّه تا به قیامت بالاست
صاحبِ روضه ی او مُنتَقِمِ فاطمه است
#شاعر؟
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مدح_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
علت هستیِ عالم ، نور برتر فاطمه است
بر تمام شیعیان معنایِ مادر فاطمه است
حجت حق بر تمام نور های مطلق است
شک ندارم آنکه باشد نورپرور،فاطمه است
خوانده ای تفسیر لولاک و جلال فاطمه
سِرّش اینجا،هم علی و هم پیمبر فاطمه است
ما نمی فهمیم زهرا و مقام و رتبه اش
همچو ذات حق تعالی،فوق باور فاطمه است
"چادر مادر یهودی را مسلمان میکند"
از همان اول ولایِ نور گستر فاطمه است
یک سرِ سوزن ز حبّ فاطمه یعنی بهشت
شافع فردای ما در بین محشر،فاطمه است
ذکر یا زهرا تمنایِ ملائک از خداست
ذکر شیرین بر لبِ فتّاحِ خیبر فاطمه است
قامت احمد به کوی فاطمه خم می شود
آیه ی تطهیر بر لب،شان اطهر فاطمه است
با اجازه وارد خانه شدن قولِ نبیست
یادگار مصطفی، نطق مکرر فاطمه است
عده ای کافر نبی کشتند و آنجا آمدند
آن غریبی که شده خونین و پرپر، فاطمه است
جرم زهرا ماندنِ پای علی بود و تمام
آمده بر کُشتنش انبوهِ لشکر فاطمه است
مادر ما باردار و با لگد زد بی حیا
در زجایش کنده شد،در زیر آن در فاطمه است
ناله زد مهدی کجایی، انتقام من بگیر
محسنم کشتند،این راویِ مضطر،فاطمه است
کربلا از کوچه ها و آن درِ سوزان رسید
داغ دار غارت خلخال و معجر فاطمه است
دست و پا میزد عزیز فاطمه در قتلگاه
نوحه خوان پیکر بی جان و بی سر فاطمه است
محسن شش ماهه ای اینجا میان خون نشست
در بلای کربلا محزونِ اصغر،فاطمه است
داغِ زهرا را فقط مهدی مداوا می کند
می رسد خیرِ کثیر،تفسیر کوثر فاطمه است
#عبدِ_کریم
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#یا_فاطمه_الزهرا
تلخ تر از کربلا،داغ و عزای فاطمه
کوچه و در شد همان کرببلای فاطمه
العجل ای منتقم،یا ابن الحسن
ای شفا و التیام دردهای فاطمه
هر چه داریم از دعای مادر است
جان ناقابل فدای بچه های فاطمه
جنت حق زیر پای مادر است
جنت العلای ما در روضه های فاطمه
بندگی و نوکری یعنی ز عشق
دل شود مجنون و در بند ولای فاطمه
دل به این دنیا نمی بندد کسی
گر وجودش گشته باشد مبتلای فاطمه
من اسیرم ،مستمندم ،سائلم
هل اتی گفته برایم از صفای فاطمه
تا ابد از عشق او دم میزنم
حضرت حیدر ولی و مقتدای فاطمه
داغ زهرا غربت مولا علیست
عالمی حیران از این عشق و وفای فاطمه
من مسلمانم،مسلمان امیرالمومنین
مکتب حق خدا، تحت لوای فاطمه
سائل زهرا شدن هم نعمتی است
کل عالم سائل دولت سرای فاطمه
روز محشر من ندارم حسرتی
چون سیه پوشیده ام من در عزای فاطمه
بر در جنت شده حک این سخن
نوش جان هر کسی دارد ولای فاطمه
با او محب او محبم با عدویش دشمنم
اینچنین فرموده در قرآن خدای فاطمه
تا توانی بهر زهرا نوکری کن نوکری
چون رضای حق بود اندر رضای فاطمه
"زندگی را دوست دارم مادرم را بیشتر"
زندگی و هرچه دارم از عطای فاطمه
نوکری و عاشقی تنها به گفتن ها که نیست
باید این جانم شود آخر فدای فاطمه
مدح مادر رزق ما شد شکر حق
(عبد)این درگه شدم من از دعای فاطمه
#عبد_کریم
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شهادت_حضرت_فاطمه_زهرا_س
کودکانی مانده ومادر زدنیا رفته است
می زند بر سر علی(ع) زیرا که زهرا(س) رفته است
آن سفارش کرده وجان رسول مسلمین
شاکی از جور مسلمانان به عقبا رفته است
فاطمه(س) با روی نیلی، زخم پهلو،قلب خون
فصل هجران سر نموده نزد بابا رفته است
مرتضی بی فاطمه جنگاور بی اسپر است
وای از جور زمان حامی مولا رفته است
قوت زانوی حیدر بود زهرای جوان
رفته وبی او ز پاهای علی "نا" رفته است
چلچراغ خانه ی حیدر دگر خاموش شد
نور از کاشانه ی حیدر به یغما رفته است
شانه زد بر موی اطفالش روز آخرش
کودکان را بعد او امید فردا رفته است
شاکیان گریه ی زهرا،دگر راحت شدید
دیگر آن گریان ز ظلم وجور اعدا رفته است
قبر او مخفی بود از دیده ی نامردمان
مانده بر جاحیدری مجنون ولیلا رفته است
دردهای مرتضی درمان نمی یابد دگر
آنکه بوده بر دل مولا تسلا رفته است
#اسماعیل_تقوایی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#دوبیتی_های_ایام_شهادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
بهارم شد خزانی وای بر من
گلم شد ارغوانی وای بر من
گرفت در شعلههای آتش کین
مدال قهرمانی وای برمن
________________________________
بصورت تا که در کوچه زمین خورد
خدایا یاس من از اینکینه پژمرد
زجا برخاست اما حاصلش رفت
ز یک ضربه گل ششماههاش مرد
________________________________
بگو آتش چرا بر معجر افتاد
پر پروانه در خاکستر افتاد
گمان تیزی مسمار در بود
که بر سینه نشسته تا در افتاد
________________________________
مگر زینب به پشت در چه دیده
که اینگونه از این غصه خمیده
بگو فضه سخن آخر چه رخ داد
که رنگ از روی طفلانم پریده
#مرتضی_محمودپور
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7