#امام_رضا_علیه_السلام
اگر چه گشته ام نوبت به نوبت خاک ایران را
نخواهم برد از یادم سفرهای خراسان را
پیمبر نیستم اما یقین دارم که در مشهد
نشانم می دهد گاهی خدا معراج انسان را
مسیرم دور اما زود رفتم ساده برگشتم
خدا از ما نگیرد رفت و آمدهای آسان را
همین که در حرم هرگز زمان را حس نمی کردم
به من آموخت آداب پذیرایی ز مهمان را
جهنم بود هر جا بی تو رفتم سوختم آنجا
مرا پایین پا آوردی و دیدم گلستان را
شنیدم می بری با خنده ات دل از همه عالم
نشانم می دهی یک لحظه آن لبهای خندان را؟
شکایت دارم از این خشکسالی های چشمانم
تو ای دریا به رویم باز کن درهای طوفان را
چرا از زعفران، سوهان، برایت شعر می سازد؟!
مگر شاعر نخورده ذره ای از نان سلطان را؟!
میان موج های آبی کاذب چرا رفتی؟
بیا صحن عتیق اینجا ببین موج خروشان را
بیا در موج رحمت غرق شو تا زنده تر گردی
بیا تا حس کنی در زندگی الطاف باران را
گدا بودم ،گرسنه ، لقمهء نان تو سیرم کرد
مبادا از دهانم پس بگیری لقمه نان را
شبیه مرد سلمانی به غیر از تو نمی خواهم
ملاقاتم بیا آسان بفرما دادن جان را
#مجتبی_شگریان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_رضا_علیه_السلام
مثل میکائیل که امشب غزل خوان میشود
شاعر دربار تو دارد فراوان میشود
گوشه ی چشم پر از مهر تو سعدی پرور است
شاعر تو صاحب چندین "گلستان" میشود
ریسه ای از ماه و خورشید و ستاره میکشم
باز هم سرتاسر مشهد چراغان میشود
در شب میلاد تو همواره باید شاد بود
هرکسی که غیر از این باشد پشیمان میشود
هر که باشد ریزه خوار سفره ات در عمر خویش
مور هم باشد اگر روزی سلیمان میشود
نه فقط حصن حصینی اصل دین داری تویی
هرکسی با شرط عشق تو مسلمان میشود
بسکه هر بی سرپناهی را ضمانت کرده ای
هرکه می آید حرم آهوی حیران میشود
باغ جنت بعد از این چنگی نخواهد زد به دل
وعده گاه عاشقانت "باغ رضوان " میشود
میدرخشد مرقدت در نقشه ی این مرز و بوم
گنبدت خورشید عالم تاب ایران میشود
بعد از این شعر ترم دنبال بار معنوی ست
یا به قول شاعرانت کار کار مثنوی ست
روشنی بخش دل هر عاشق آگاه تو
بعد زهرا پاره ی قلب رسول الله تو
تو همانی که علی گونه امامت میکنی
با عدالت بر همه عالم حکومت میکنی
حضرت جبرییل از روز ازل مأنوس توست
عالم آل محمد تا ابد مخصوص توست
تو همانی که به روح مرده ام جان میدهی
با دعایت مژده ی یک فصل باران میدهی
تو همانی که دو عالم را به نامت کرده اند
یک جهان شیخ بهایی را غلامت کرده اند
هر نگاه نافذت چندین ولی میپرورد
خاک کویت یاعلی ! "سیدعلی" میپرورد
تشنه گان را قطره ای از آب دریا کافی است
مجتهدی های دربار تو ما را کافی است
با دم گرم تو هر دردی مداوا میشود
کور می آید به پابوسی ت بینا میشود
تو امید آخرم بین اطبایی رضا
تو مسیح هفتمی از نسل زهرایی رضا
دور تا دور مزارت بی گمان بیت الهدی ست
این حرم تنها حرم نه بلکه یک دارالشفاست
نه فقط سنگ صبور هر پریشان میشوی
تا ابد ای مهربان حج فقیران میشوی
هرکسی شد زائر کویت خدایی میشود
بی برو برگرد روزی کربلایی میشود
صحن جامع...جامعه...با"ذِکرُکُم" قلبم شکست
نه فقط قلبم که در این بین قالب هم شکست
دوباره شوق مستی در دل دیوانه افتاده
خراب ساغر و باده میان راه این جاده
بقول حضرت استاد علامه حسن زاده
به سوی قله های نور سینه خیز باید رفت
و با قلبی ز عشق و معرفت لبریز باید رفت
#علیرضا_خاکساری
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#ترکیب_بند
#ولادت_امام_رضا_علیه_السلام
روزي كه نام عشق بازان را نوشتند
اين قوم را مجنون ، تو را ليلا نوشتند
آنگاه مُلكِ عاشقي تقسيم كردند
اين سرزمين را مالِ تو آقا نوشتند
زهرا به هر سويي ، سفيري را فرستاد
نام تو را صد شكر سهم ما نوشتند
ايران چه كم دارد ؟ ديار اهل بيت است
يك سو علي ، يك سوي آن زهرا نوشتند
اين سرزمين را از همان اول خريدند
مديون خانوادة موسي نوشتند
با حُبِّ تو هر شيعه اي « اثني عشر » شد
يعني كنار نامتان « الا » نوشتند
از بعد آنكه ضامن آهو شدي تو
عشاق را آوارة صحرا نوشتند
تا عكس تو در چشمهاي آهو افتاد
در زير ابرويش دو تا شهلا نوشتند
تو سفره دار عالمي مشكل گشايي
آقاي ما سلطان علي موسي الرضايي
اشكي چكيد و باب صحبت با تو وا شد
ناگاه ديدم صحن تو عرشِ خدا شد
آنقدر وا كردي گره از كار مردم
تا پنجره فولاد تو دارالشفا شد
اصلاً نمي دانم زِ كِيْ بُردي دلم را
اصلاً چگونه اين دلم جاي شما شد
يك نيمه شب افتاد راهم در حريمت
ديگر نمي دانم كه با حالم چه ها شد
من اولين باري كه بوسيدم ضريحت
از داغي آن بوسه قلبم مبتلا شد
تا آمدم لب وا كنم آقا ... آقا
آمد ندا برخيز حاجاتت روا شد
پاي ضريحت عاشقي با گريه مي گفت
در اين حرم امضا برات كربلا شد
غير از تو من با هيچ كس كاري ندارم
اصلاً بدون تو خريداري ندارم
تا روبروي گنبد تو ايستادم
دارو ندارم را همه نذر تو دادم
با چشم گريان راه افتادم به سويت
يك لحظه ديدم بر درِ باب الجوادم
اذن دخولم اشكهاي ديده ام شد
صورت به خاك گرم صحن تو نهادم
احساس كردم بين آغوش تو هستم
مانند طفل گم شده از پا فتادم
دلشوره هايم را خودت آرام كردي
دستان پُر مهر تو تسكين الفؤادم
كُلِّ زيارت نامه ام شد عشق بازي
گفتم : غلامم ، نوكرم ، من خانه زادم
گفتم كه يك دنيا برايت حرف دارم
اما ببخشش اين جمله هاي بي سوادم
بي قيمتم اما گرفتار تو هستم
با دست خالي بر سر راهت نشستم
آقا منم من ، مرغ بي بال و پر تو
با دست خالي آمدم در محضر تو
از دل دعا كردم كه از عزت نيُفتي
خالي نباشد از گدا دُورُ و بر تو
سلطان گداي ريزه خور بسيار دارد
نامم شده جزوِ سياهي لشكر تو
روزي ما را از همان اول خدا داد
دست تو دست كريمه خواهر تو
دلشورة ماه محرم دارم آقا
چون قول دادم من به زهرا مادر تو
ايران ما زان روز شد واديِّ گريه
كه آشنا گرديد با چشم تر تو
در سينة ما كوهي از اندوه و غم ريخت
« يابن شبيب » تو دلِ مارا بِهَم ريخت
در پيشگاهت عشق را ابراز كردم
من روضه را با نام تو آغاز كردم
هديه به زهرا گريه كردن بر حسين است
با تكيه بر گريه به عالم ناز كردم
شبهاي جمعه تو خودت هم كربلايي
من هم به سوي كربلا پرواز كردم
آقا ببخشم روضه اي از تو شنيدم
آقا ببخش گر روضه ات را باز كردم
آخر چه شد ، جَدِّ غريبت آب دادند؟!
يادِ لبانش سوز دل را ساز كردم
آقا شنيدم يك نفر فرياد مي زد
نيزه نزن بندِ زره را باز كردم
با چند ضربه ؛راستي سر بُريدند؟
اين روضه را در سينه مثل راز كردم
تا حرمت گيسوي زهرا را شكستند
چكمه به پا بر سينة جدت نشستند
با حوصله هر استخواني را شكستند
نامردها چشمان بازش را نبستند
#قاسم_نعمتی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#ولادت_حضرت_علیابنموسیالرضا_علیهالسلام
در ظِلِّ روزگارِ شما یا ابالحسن
هستیم ریزه خوارِ شما یا ابالحسن
چون شمع جان نثارِ شما یا ابالحسن
آهویِ در حصارِ شما یا ابالحسن
از خیلِ دوستدارِ شما یا ابالحسن
مشهد زمین که نیست ولی آسمان که هست
مشهد بهشت نیست ولی بیش از آن که هست
مشهد کَرانه نیست ولی بی کَران که هست
شُکرِ خدا برای سَرَم آستان که هست
شُد قبلهام دیارِ شما یا ابالحسن
باید گرفت زیرِ پرِ جبرئیل را
باید که پا برهنه ببینی خلیل را
در صحنِ انقلاب ، مِیِ سَلسَبیل را
لطفِ کثیرِ حضرت و ظرفِ قَلیل را
چشمِ من و غبارِ شما يا ابالحسن
عالم علی و در همه جا سَر به سَر علی
آئینه شد خدا و علی ضَرب در علی
دل گفت علی و دیده علی و جگر علی
هشت است روبرویِ من و جِلوهگر علی
جانم فدایِ چارِ شما یا ابالحسن
از شوق و عشق تا به قیامت بایستَد
هرکس که روبروی ضریحت بایستد
حتی زمان ، زمانِ زیارت بایستد
دریا از این شکوه به حیرت بایستد
در پای آبشارِ شما یا ابالحسن
وقتی که چشمهام سحر خیز میشود
شبها حرم عجیب دل انگیز میشود
از بس عنایت است که سرریز میشود
حج مشهد است ، قسمتِ ما نیز میشود
حاجی شدم کنارِ شما یا ابالحسن
یک ذره کَم نمیشود این اشتیاقها
شُکرِ خدا دوباره من و این رواقها
امشب نشستهام بنوسيم به طاقها
اینجا پُر از شفاست از این اتفاقها
کارِ خداست کارِ شما یا ابالحسن
پیری رسید و پنجره فولاد را گرفت
یک گریه باز صحنِ گوهرشاد را گرفت
یک اشکِ چشم جامِعُ الاَضداد را گرفت
عطری وزید و یک دلِ آباد را گرفت
از سَمتِ کَفشدارِ شما یا ابالحسن
بعد از حرم همیشه منم با خُماریاش
دل تنگِ لحظه لحظهی شادی و زاریاش
مبهوتِ شَمسههایِ طلا ، نقره کاریاش
حِسِ وداع با همهیِ بی قراریاش
ماییم بی قرارِ شما یا ابالحسن
امشب حرم قُرُق شده دِل تا خدا رَوَد
مادر رسیده است به ایوان طلا رَوَد
بالایِ سر نِشیند و پایینِ پا رَوَد
تا که زیارتی کُنَد و کربلا رَوَد
مُردیم در جوارِ شما یا ابالحسن
امشب زیارتِ تو اگر مادر آمده
عباس آمده است و علی اکبر آمده
عمه دوباره با دو سه تا دختر آمده
حتی رُباب آمد ، علی اصغر آمده
جَمعاند در مَدارِ شما یا ابالحسن
دارُالکِرامه است اگر با حبیبها
دارُالاِجابه است برای غریبها
دارُالهِدایه و شبِ ابنِ شبیبها
مانند کربلاست حرم بویِ سیبها
میآید از مزارِ شما یا ابالحسن
نون و قلم نَبیاست و ما یَسطُرون حسین
طاقِ فلک علیاست به عالم ستون حسین
خلقت تمام حضرت زهراست خون حسین
هستی تمام ظاهر و ما فِی الْبُطون حسین
ذکر حسین کارِ شما یا ابالحسن
#حسن_لطفی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#ولادت_حضرت_علیابنموسیالرضا_علیهالسلام
اگر میتراود زِ لبها علی
اگر نعره دارم سراپا علی
ندارد دلم قبله الا علی
که دیدم خدا را فقط با علی
خدا عالی است و مُعَلیٰ علی
بگو بعدِ بسمه تعالیٰ علی
اگر کوچهی ما چراغانی است
اگر سقفِ این شهر بارانی است
اگر زُلفِ ما در پریشانی است
اگر حالِ ما باز طوفانی است
که ایران تمامش خراسانی است
که ما خاک هستیم بالا علی
اگر روزگاریست حالم بَد است
اگر لحظههایم پریشان شده است
گرهها سراغم اگر آمده است
اگر غم به امروز ما سر زده است
علاجش فقط دیدن مشهد است
بخوان زیرِ ایوان طلا یا علی
بهشت است و نور است در این فضا
که سوءُالقَضا گشت حُسنُ القَضا
سراپا پُرم از دَمی جان فزا
چه امشب چه فردا چه روزِ جزا
علی ابن موسی الرضاالمرتضیٰ
مرا کافی اینجا و آنجا علی
فقیری که اینجا به زحمت رسید
زیارت نخوانده به عزت رسید
سلامی نکرده سلامت رسید
دعایی نگفت و عجابت رسید
عنایت رسید و عنایت رسید
فقیر تو بود و شد آقا علی
حرم پُر شده از کبوتر رضا
ولی ما کلاغیم و بی پَر رضا
به ما حق بده پشتِ این در رضا
نداریم ما جای دیگر رضا
گرفته حرم بویِ مادر رضا
نداریم جز تو به_زهرا_علی
شبی آمدم مثلِ بیچارهها
نشستم کمی پیشِ فوارهها
گره خورده بودم چو آوارهها
اسیرِ قفسها و دیوارهها
که ناگاه با بانگِ نقارهها
براتِ مرا کرد امضا علی
چه بی منت اینجا دوا میدهند
نجف را در این صحنها میدهند
بگو کاظمین و... تو را میدهند
مدینه و یا سامرا میدهند
و پایینِ پا کربلا میدهند
امیری حسینٌ و مولا علی
اگر مُردهام باز جانم دهید
اگر خواب هستم تکانم دهید
مریضم حرم را نشانم دهید
من از آنِ مولایم آنم دهید
کمی در حرم استخوانم دهید
مرا جای دیگر مبادا علی...
چه میچسبد اینجا جوابت دهند
و جا گوشهی انقلابت دهند
در آن صحن باشی و آبت دهند
سرت رویِ زانو و خوابت دهند
و در خواب هم آفتابت دهند
چه میچسبد آری به رویا علی
اگر چشم اینجا به امید توست
سرِ سالِ ما هم شبِ عیدِ توست
در این سینهها نورِ توحیدِ توست
فقط روشناییِ خورشید توست
و این روضهها گیرِ تاییدِ توست
بخوان تا مُحَرم تو ما را علی
منم روبرویت علیکالسلام
پُر از آرزویت علیکالسلام
من و گفت و گویت علیکالسلام
تو و اشک رویت علیکالسلام
به یاد عمویت علیکالسلام
تو هم دادهای دل به سقا علی
بخوان روضهها را به اِبنِ الشَبیب
زِ تیری مَهیب و زِ شَیبُ الخَضیب
زِ آهی غریب و زِ خَدِالتَریب
زِ اَمَنیُجیبِ یتیمی غریب
بگو وا حسن وا حسینا علی
#حسن_لطفی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#ولادت_حضرت_علیابنموسیالرضا_علیهالسلام
تشنه بودیم که بارانِ نجف را دیدیم
اشک بودیم که دامانِ نجف را دیدیم
در نجف منقبت از شاهِ خراسان گفتیم
مشهدش آمده سلطانِ نجف را دیدیم
علت این است اگر ذکرِ علی میگوییم
ما در این خاک ، خراسانِ نجف را دیدیم
هرچه دادند به ما لطفِ علی بود علی
بر سرِ خوان رضا خوانِ نجف را دیدیم
بی سبب نیست در ایوانِ طلا میچرخیم
ما در ایوانِ تو ایوانِ نجف را دیدیم
ما رسیدیم که بر مَرمرتان رو بکشیم
یک علی گو که پس از نامِ شما هو بکشیم
با خودش جامِ تو مستانه شدن هم دارد
بردنِ نام تو دیوانه شدن هم دارد
دلِ ما کاش شود کاسهی سقاخانه
سنگ ظرفیتِ پیمانه شدن هم دارد
هر کبوتر که نشسته است دگر باز نَگشت
صحنِ تو خاصیتِ لانه شدن هم دارد
جایِ آئینه و کاشی به خودت غرقم کن
لطفِ تو از همه بیگانه شدن هم دارد
زائرانِ تو همه عینِ زیارت نامهاند
کششِ نورِ تو پروانه شدن هم دارد
وقتِ نقاره شده از تو خبر میگویند
ها علیٌ بشرٌ کَیفَ بشر میگویند
یک کلاغ آمده اینجا که کبوتر بشود
عُمرِ ما کاش فقط پیشِ رضا سر بشود
بگذارید همین دفعه طوافش بکنم
طاقتم نیست که هنگامهی محشر بشود
دامنش پُر شد و با دستِ پُر از اینجا رفت
پیش از آن لحظه که چشمانِ گدا تر بشود
به لبم نام جواد است و کَرَم میبارد
وای اگر وقتِ دعا نوبتِ مادر بشود
آمدنهای مرا ضرب در سه بکنید
چه شود دیدنِ تو چند برابر بشود
مرگ میچسبد اگر در نظرم میآیی
جای هربار سه دفعه به سرم میآیی
بارم اُفتاد زمین تا که شوم بارِ شما
بیشتر ساخت مرا عشق گرفتارِ شما
میبَرَد تا ابد از یاد پریدنها را
هر کبوتر که نشیند لبِ دیوارِ شما
کنج شش گوشه زدم بوسه به یاد حرمت
بوسهای در عوضِ آنهمه زوارِ شما
کربلا هم چقدر حسرت خادمهایی
که بیایند هرازگاه به دیدارِ شما
چارهی اینهمه بیچاره فقط چار علیست
چارده تَن همه دیدیم در این چارِ شما
شامِ میلاد تو هر چند زِ مشهد دورم
چشم بر راهم و سلمانیِ نیشابورم
باز در نیمهی شب چشمِ کسی بینا شد
کودکی گم شده در خوابِ خوشش پیدا شد
مادری آرزویش بچهیِ زیبایی بود
گفت جبریل به گوشش گرههایت وا شد
دستِ لرزانِ زنی پیر کمی بالا رفت
از شهیدش خبر آمد چقدر غوغا شد
باز در پیشِ ضریحِ تو مریضی اُفتاد
زیرِ لب گفت رضا گفت رضا تا پا شد
خادمی آینه کاریِ حرم را تا دید
گفت با بغض حسن گریه کُنَش زهرا شد
لطفِ آقاست اگر مستِ امام حسنیم
"ما حسینی شدهی دستِ امام حسنیم"
من اویسم نَفَست از قَرَن آورد مرا
تا تراشیده شوم از یَمن آورد مرا
مادرم بارِ نخستی که مرا با خود داشت
تا ضریحت برسم سینهزن آورد مرا
حاجت کرببلا داشت ، به ما بخشیدی
به هوایِ حرمِ بی کفن آورد مرا
شانهام اُنس گرفته است به درهایِ حرم
در کنار خودش آقای من آورد مرا
در گوهرشاد دلم رفت به بینالحرمین
باد تا بویی از آن پیرهن آورد مرا
وای از پیرهنش ، پیرهنش را بُردند
حیف انگشتر و سنگِ یمنش را بُردند
#حسن_لطفی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
#رباعی
#امام_رضا_علیهالسلام
مجبور شدم به هر کسی رو بزنم
در محضر هر غریبه زانو بزنم
تحقیر شدم ، چون که فراموشم شد
یک سر به شما ضامن آهو بزنم
________________________________
حرف دل خویش بیش و کم می گویند
دردی اگرم هست به هم می گویند
نازم به دو خط ریل #تهران_مشهد
در هر نفسی حرم حرم می گویند
#محمد_مبشری
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌷این فیلم را نبینید...!!
اما اگر دیدید...، حتماً لااقل تا زنده هستید هفتهای یکبار ببینید...!!🌺
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#ولادت_حضرت_علیابنموسیالرضا_علیهالسلام
یا علی ابن موسی الرضا
به رویِ سیمهایِ برق است و
در نگاهش عجیب غم دارد
خوب پیداست این کلاغِ سیاه
چقدر حسرتِ حرم دارد
خیره مانده به گنبد و میگفت
کاش مادر زِ باغ میآمد
چه قشنگ است این حرم ای کاش
با هزاران کلاغ میآمد
گفته بودند موقعِ رفتن
مَرو جایی که حسرتش با ماست
تو سیاهی غریبهای زشتی
نه ! حرم لانهیِ کبوترهاست
هرچه گفتند که نرو او گفت:
رنگِ بالاتر از سیاهی نیست
دستِ من نیست میبَرد شوقش
میروم تا امام راهی نیست
فکر میکرد اگر حرم بِرسد
دورِ خود چند آشنا بیند
هِی از آن دور خیره شد شاید
لااقل یک کلاغ را بیند
باخودش گفت اینهمه پرواز
اینهمه عشق اتفاقی نیست
پس چرا رو سفیدها جمعند
پس چرا آنطرف کلاغی نیست
طاقتش نیست گرچه بردارد
ازحرم چشمهای خیسش را
ولی انگار قسمتش این است
که وداعی کند انیسش را
عزم کرده به باغ برگردد
در پرش طاقت پریدن نیست
خواست تاکه دل کنَد اما
در دلش تاب دل بریدن نیست
همه آری کبوترند آنجا
رویِ گنبد طلایِ آقایش
خواست از راهِ خویش برگردد
آمد اما صدای آقایش
خستهای تشنهای عزیز منی
چشم بر راهِ دیدنت بودم
چند روزی است بین راهی و
به امید رسیدنت بودم
هرکجا که نشستی از پرواز
سر نهادی به روی دامانم
بال و پَرهای خاکیِ خود را
بتکان رویِ فرشِ ایوانم
چشم بر راه مانده بودم تا
بِرسی ...آب و دانهات با من
هرکجا از حرم که میخواهی
بنشین آشیانهات با من
هرچه اینجا سیاهتر بهتر
زودتر رو سپید برگردد
نه ، محال است زائرم یکبار
از حرم نااُمید برگردد
جز درِ خانهام کجا داری
بهتر از گنبدم کجا بروی
دوست دارم کبوترم باشی
دوست داری به کربلا بروی؟
چند روز میهمان آقا بود
او کبوتر شد و رها میرفت
لطفِ این خانه شاملاش شده بود
داشت او هم به کربلا میرفت....
* * *
جُون آمد کنارِ اربابش
رخصتش را گرفت اما نه
التماسش نمود او فرمود
زحمتت دادهایم حالا نه...
گفت خارم ، وَ خار میدانم
پیش گُل رنگ و روی بد دارد
دست رد را مزن به سینهی این
رو سیاهی که بویِ بد دارد
حرفهای غلام آتش بود
از جگر بود بر جگر میزد
روی پای حسین چشمش بود
داشت از شوق بال و پر میزد
اندکی بعد غرقِ خونش بود
رویِ شن سر گذاشت چشمش بست
هیچ کس را صدا نزد از شرم
انتظاری نداشت چشمش بست
ناگهان بویِ سیب را فهمید
گفت وقتی شهادتینش را
باورش نیست اینکه میبیند
بر رُخِ خود رُخِ حسیناش را
سر او روی دامن است اما
زخمهای دلش نمک خورده
بوسهای زد به چهرهاش ارباب
بوسهای با لبی تَرَک خورده...
#حسن_لطفی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#ولادت_حضرت_علیابنموسیالرضا_علیهالسلام
قسم به دیدهی یعقوب و بوی پیرهنی
قسم به شوق اویس و به جذبهای یمنی
قسم به برقِ دو چشمی حسینی و حسنی
"قسم به وعدهی شیرینِ مَن یَمُت یَرَنی
که ایستاده بمیرم به احترام علی
علی امام من است و منم غلام علی"
فقط علیست که باید خود انتخاب کند
مرا بنا کند او یا مرا خراب کند
"به ذره گر نظر لطف بوتراب کند
به آسمان رود و کار آفتاب کند"
علیست نعرهی طوفانیام خدا را شُکر
رسید امامِ خراسانیام خدا را شُکر
مرا کشاند قراری هزار شُکر آقا
مرا رساند قطاری هزار شُکر آقا
رسیدهام پِیِ کاری هزار شُکر آقا
دوباره این حرم آری هزار شُکر آقا
رسیدهام بتکانی مرا زِ غیرِ رضا
رسیده که شوم عاقبت به خیرِ رضا
در این شلوغیِ زائر یک آشنا کافیست
در این هجومِ ملائک همین دعا کافیست
برای این همه غم یک رضا رضا کافیست
برای اذن دخولم سلامِ ما کافیست
که السلامُ علی : یابنَ فاطمه آقا
که یا امام رضا یابن فاطمه آقا
میانِ آینهکاری و شمسه کاریها
میان این همه خادم میان زاریها
کنارِ زمزمهها در جوارِ قاریها
رسیدهام پس از این ثانیه شماریها
میان اینهمه گیرم که آخری باشم
چه می شود که برایِ تو"حِمیَری "باشم
اگر نبود درِ این حرم پناه نبود
برای شانهی ما هیچ تکیهگاه نبود
اگر نبود علی کعبه قبلهگاه نبود
اگر نبود رضا دل که روبراه نبود
هزار شُکر که مشهد هوای ما را داشت
اگر نبود رضا این گدا کجا را داشت
رسیدهام برسانی مرا به میقاتت
مرا بِبَر ملکوتت بِبَر ملاقاتت
بِبَر کنار خدا تا ظهورِ آیاتت
مرا شراب کن از مستیِ مناجاتت
"پَرَستشی که مدام است مِی پرستیِ ماست
شبی که صبح ندارد سیاه مستی ماست"*
شبی که اهلِ حرم شد دلم در آن شبِ سرد
شبی که از روی ویلچر بلند شد آن مرد
شبی که از سرطانش خلاص شد بی درد
شبی که دخترکی لال تا زبان وا کرد
به گریه گفت پدر نامِ مادرش بُردی؟
چرا شکایتِ آقا به خواهرش بردی؟**
شبی که باز برای گدایی آمده بود
دوباره پیش تو آن روستایی آمده بود
شبی که بعد دو ماه از جدایی آمده بود
که رفت مشهدی و کربلایی آمده بود
رسید و گفت که سر زیر دِین آوردم
سلامی از حرمین حسین آوردم
اگر زِ گرمیِ ما دشتِ سیستان گرم است
اگر خلیج و خزر یا که سیرجان گرم است
که پشت خاکم از این خاکِ آستان گرم است
هزار شُکر تو هستی که پشتمان گرم است
چه غم که سید ما سیدی خراسانیست
و این فلات پُر از قاسمِ سلیمانیست
بگو به بانگِ مگس این عقابِ الوند است
که این دیار پر از قلهی دماوند است
رضاست آنکه بر این خاک سایه افکندهاست
بگو به آلِ سعود و یهود بازنده است
بگو به دشمنِ ایران مکن خیالِ دگر
قرار ما همه تا بیست و چار سالِ دگر
#حسن_لطفی
*صائب
**اشاره به داستانی از شفای دخترکی
حضرت فرموده بودند پدرت شکایت مرا به خواهرم نبرد
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_رضا_علیه_السلام
آمدم ای یار و انیسَم... سلام
گوهر تابان و نفیسم...سلام
اِبنِ کریم اِبنِ کریمان... رضا
شاه بِلا فصلِ خراسان...رضا
صاحبِ بی چون و چرایم تویی
عشقِ پر از مهر و صفایم تویی
شَمسِ شُموسی و اَنیسَ النُفوس
آمده اَم سویِ تو اِی...شاهِ طوس
ای حرمت نور علیٰ کلِّ نور
وارث زهرایی قلبِ صبور
ساقیِ نور...ای گُهَرِ پُر حضور
چشم بد از میکده ات دورِ دور
ملجأ حاجاتِ بشر...دستِ توست
زائر این میکده...سرمستِ توست
نورِ دِلت بر دلِ شب ...سر پناه
جلوه گرفت... از رخِ تو چشمِ ماه
نامِ تو مجموعه یِ هر حرفِ خوب
عشقِ تو ،درمانِ دل پر آشوب
اخترِ موسیٰ ...گلِ سرسبزِ عشق
می زَند از یادِ شما نبضِ عشق
اِی که تو محبوبی و مشکل گشا
شاهِ جهان،تو... منِ مسکین گدا
سخت دلم تنگِ حریمَت شد
تنگِ دل و دستِ کریمَت شده
ای همه هستی، بنَما یک کرَم
تذکره ای دِه که بیایم حرم
کفترِ بامِ تو منِ بی قرار
با دلِ خود پر زده اَم سویِ یار
بال و پرم تا به هوا بُرده اَم
سر زِ حریم تو درآوردِه اَم
حال من همراهِ شما بهتر است
با تو خوش و در حرمت خوش تر است
می گذرد لطف تو آقا...زِ حدّ
بر اَحدی تو نزدی... دستِ رد
پای ضریحَت همه را می بری
دَرهَم و برهَم همه را می خری
سویِ تو با کوله یِ غم آمدم
خسته... به آغوشِ حرم آمدم
آمده یک عبدِ ، سراسر گناه
باز پناهم بده اِی پادشاه
نیست مرا جز حرمِ تو پناه
گُم شده اَم می طلبم از تو راه
ثانیه ای حالِ مرا کن نگاه
اِذن بده تا که بیایم به راه
کاسه یِ چشمان ترم پر از آه
نیست در این غمکده جز اشتباه
لیک... به امّیدِ کَرَم آمدم
رانده زِ هر جا به حرَم آمدم
تا به حرَم عُقده یِ دل وا کنم
لطفِ تو را خوب... تماشا کنم
روح دعاهایِ دلم یا رضــا
تذکره ای دِه که روَم کربـلا
اذنِ ورود حرمِ کاظمین
تذکره اَم دِه تو به سویِ حسین
چشمِ من و دولتِ احسان تو
رو زده اَم با قســمِ جــانِ تو
محضِ گلِ روی جوادت، قسم
عفـــو نما جُـرم مرا با کــَرَم
ای سبب روشنیِ شهرِ طوس
شاه خراسانی و شمسِ الشموس
از حرَمِ قدسی اَت ای مَهلقا
نیست دِگر فاصله ای تا خدا
می رسم از کویِ تا با نامِ عشق
مثلِ کبوتر به سرِ بامِ عشق
ذکرِ لبم.. یاعلی و یا علی است
شهرِ دلم از اثرت منجلی است
اذن بده... زائر رویَت شوم
شاعرِ دل خسته یِ کویت شوَم
در حرمِ عشق ... مرا جا بده
هر چه که خوب است همانجا بده
دردِ دلم با تو دوا می شود
هر گِره با لطفِ تو وا می شود
نام شما عزّتِ ایران زمین
عشق شما شوکتِ این سرزمین
روشنی عرشِ حرم دستِ تو
شاخه گل فرشِ حرم مست تو
عطرِ گلِ فرشِ حرم...گوئیا
آمده از باغ بهشتِ خدا
هر که در این خانه نشان می شود
هر نفسش مُشک فشان می شود
هر در از این صحن و سرا یک بهشت
عشق شما... خوبترین سرنوشت
بوی بهشت از حرمت می رسَد
خوب شوَد در حرمت... حالِ بد
می رسد از قلبِ حرم بویِ عشق
عطر گلِ مادر دلجویِ عشق
هر نفسی ، زائر باران تویی
زائر آن مرقدِ پنهان تویی
عشقِ تو آقا... شده سرمایه اَم
همرهِ من آمده چون... سایه ام
گرد و غبارَم به سرِ دامَنَت
یک پر کاهم زِ سرِ خرمَنَت
هر چه قلم می کند هِی اهتمام
باز شد این مثنوی هم ناتمام....
اذن بده تا که سلامی دهم
آخرِ شعر ...حُسنِ ختامی ده
شاهِ بلافصلِ خراسان... سلام
حضرتِ سلطانِ غریبان...سلام
صاحب ایران...گلِ عشق... اَلسَلام
رمزِ عبور از دلِ عشق.... اَلسَلامُ
حرف دلم هست فقط،یک کلامـ
عشقِ تویی و پدرت... وَ َالسلامــ
#منصوره_محمدی_مزینان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_رضا_علیه_السلام
دلم با این حریمِ اَمن... خو کرد
مدام از شاه..... کسبِ آبرو کرد
دلِ صد پاره اَم را در خراســـان
امــامِ مهربانــــی ها رفو کرد
چه احساسِ قشنگی بود وقتی
مرا با گنـــبدِ خود رو برو کرد
کنارِ ساحلِ امنِ حریــــــــمش
دلم را مثلِ دریـــا زیر و رو کرد
دلِ شاعر...شکست ودر کنـــــارش
به اشکِ چشمهایِ خود وضو کرد
به هر صحن و رواقی چون کبوتر
پرید و آب و دانـــــه جستجو کرد
و از این خاکِ باران خورده یِ عشق
گُلِ باغ رضـــا ....را چیــد و بو کرد
دلم در بارگاهِ مهــــــــــــــــربانی
دمی هم کربــــــــــــلا را آرزو کرد
"مزینان" در فضایی عـــــاشقانه
نشست و با امامش گفتـــگو کرد
#منصوره_محمدی_مزینان
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_رضا_علیهالسلام
#غزل
نامهام را میگذارم باز بر دوش نسیم
راه دشوار است «بسم الله الرحمن الرحیم»
ای سکوتت بهتر از رسم قشنگ گل، سلام!
ای سکوتت دلگشا، مثل اذانهای سلیم
حال تو «الحمدلله» است مانند بهشت
حال ما «العفو» مثل خار و خسهای جحیم
خانۀ تو زادگاه ابرهای بیقرار
خانۀ تو زادگاه آفتاب است از قدیم
حرفهای ما پر از پروانگی هستند، باز
در طواف نور تو پرواز کم میآوریم
چیست تکلیف کسی که در خودش زندانی است
او که دور افتاده از فیض صراط المستقیم
از رمیدنهای آهو ترس و تک افتادگی
بغضهایم را بخوان از چشمهای یاکریم...
#رقیه_ندیری
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_رضا_علیهالسلام
#غزل
همچون نسیم صبح و سحرگاه میرود
هرکس میان صحن حرم راه میرود
از هرچه غصه دارد و غم، میشود رها
هر سائلی به خدمت این شاه میرود
وقتی فرشتههای حرم بال میزنند
از سینههای شعلهزده آه میرود
اینجا بهشت روی زمین فرشتههاست
از کوی تو فرشته به اکراه میرود
خورشید در طواف حرم، وه! چه دیدنیست
هر شب به پایبوسی آن ماه میرود
بابالجواد راه ورودی به قلب توست
حاجت رواست هرکه از این راه میرود
#فاطمه_نانیزاد
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_رضا_علیهالسلام
#غزل
به ظاهر زائرم اما زیارت را نمیفهمم
من بیچاره لطف آشکارت را نمیفهمم
تو از من بیشتر مشتاق دیداری و من حتی
به دل افتادن گاه و گدارت را نمیفهمم
زیارتنامه میخوانم دلم از نور لبریز است
«اگر چه گاه معنای عبارت را نمیفهمم»
تو پرواز مرا در اوج میخواهی و میدانی
من از بس در قفس بودم اسارت را نمیفهمم
به جای غربت تو ازدحام صحن را دیدم
غریبی آه درد بیشمارت را نمیفهمم
به هر زائر سه جا سر میزنی، دلگرمیام این است
زیارت نه ولی قول و قرارت را که میفهمم
#حسین_عباسپور
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_رضا_علیه_السلام
هر چند حال و روز زمین و زمان بد است
یک قطعه از بهشت در آغوش مشهد است
حتی فرشته ای که به پابوس آمده
اینجا میان رفتن و ماندن مردد است
اینجا مدینه نیست ، نه مدینه نیست
پس بوی عطر کیست که مثل محمد است ؟
حتی اگر به آخر خط هم رسیده ای
اینجا برای عشق شروعی مجدد است
جایی که آسمان به زمین وصل می شود
جایی که بین عالم و آدم زبانزد است
هر جا دلی شکست به این جا بیاورید
اینجا بهشت ، شهر خدا ، شهر مشهد است
#ناصر_شهریاری
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#امام_رضا_علیه_السلام
باز هم دربدر شب شدم ای نور سلام
باز هم زائرتان نیستم از دور سلام
با زبانی که به ذکرت شده مامور سلام
به سلیمان برسد از طرف مور سلام
کاش سمت حرمت باز شود پنجره ها
باز از دوریت افتاده به کارم گره ها
ننوشته ست گنهکار نیاید به حرم
پس بیایید اگر خوب و اگر بد به حرم
برسد خواهش این ناله ی ممتد به حرم
زود ما را برسانید به مشهد به حرم
مست از آنیم که از باده به خُم آمده ایم
ما سفارش شده ایم، از ره قم آمده ایم
یاد دادید به ما رنج کشیدن زیباست
پس از این فاصله تا طوس دویدن زیباست
پا برهنه شدن و جامه دریدن زیباست
بعد هم پای ضریح تو رسیدن زیباست
پیچش قافله ی ما که به سوی نور است
رگه ای در دل فیروزه ی نیشابور است
چه خبر در حرم ضامن آهو شده است؟
صحن ها بیشتر از پیش چه خوش بو شده است
طرف پنجره فولاد هیاهو شده است
باز یک چشمه از آن لطف و کرم رو شده است
مادری گریه کنان ذکر رضا می گیرد
دست و پای فلجی باز شفا می گیرد
با شفا از تو، چه زیبا شده بیمار شدن
به تو وابسته شدن با تو گرفتار شدن
کار من هست فقط گرمی بازار شدن
گر چه در باور من نیست خریدار شدن...
یوسفم باش، بدون تو کجا برگردم؟
من برایت دو سه تا بیت کلاف آوردم
تو خودت خواسته ای دار و ندارم باشی
کاش لطفی کنی و آخر کارم باشی
مرد سلمانی تو باشم و یارم باشی
لحظه ی مرگ بیایی و کنارم باشی
قول دادی به همه پس به خدا می آیی
هر که یک بار بیاید تو سه جا می آیی
#مجیدتال
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات
#شب_جمعه
#سید_الشهدا_علیه_السلام
لا حول و لا قوة إلا بالله العلی العظیم
روح من سخت زمینگیر شده، کاری کن
از هوس بسته به زنجیر شده، کاری کن
پای طولِ اَملم توبه نکردم عمری
دل من از گنهم پیر شده، کاری کن
بس که دستم جلوی غیر دراز است، دلم
غافل از منشأ تأثیر شده، کاری کن
فکر تنهایی قبرم به سرم افتاده
مهربانا چه کنم؟! دیر شده، کاری کن
سال ها دوری از یوسف زهرا سخت است
دوری اش بغض گلوگیر شده، کاری کن
دل، گرفتار علی هست و خمار نجفش
زود با این دلِ تسخیر شده کاری کن
شب جمعه است، اجازه بده با گریه دلم
بشود طیب و تطهیر شده، کاری کن
ناله زد زینب کبری چه کنم یا جداه؟!
روضه هایت همه تفسیر شده، کاری کن
یاعلی... رفته ام از حال، ببین که پسرت
دفن در نیزه و شمشیر شده، کاری کن
آه، یا فاطمه... با خنجر کُندش قاتل
سوی گودال سرازیر شده، کاری کن
#محمد_جواد_شیرازی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#شب_جمعه
#مناجات_با_خدا
#دعای_کمیل
دوباره با دست خالی اومدم
با غم شکسته بالی اومدم
دوباره با روسیاهی اومدم
بی کسم با بی پناهی اومدم
اومدم ای خدای مهربونم
خیلی دیر اومدم اینو می دونم
حالا بیچاره تر از همیشه ام
با گناه تیشه زدم به ریشه ام
می بینی حال مناجات ندارم
ترسی از روز مجازات ندارم
لبم از ذکر تو آسوده شده
می بینی دلم چه آلوده شده
غفلت از یادت برام عادت شده
وای من ، گناه برام راحت شده
خشک شده چشمه ی چشمم از گناه
ای خدا خودت منو بیار تو راه
دیگه من پیش خوبا نمیشینم
دیگه روی اربابُ نمی بینم
نیمه شب نمی کنم راز و نیاز
با تو حرف نمی زنم توی نماز
می دونم اینا همه از گناهِه
چاره ش همْ فقط برام یک نگاهِه
یه نگاهِ گلِ نرگس بَسَمه
یه سَری بیاد تُو مجلس بَسَمه
آقاجون درد و بلات به جون من
بیا تو محفل ما سَری بزن
موقع اَمَن یُجیبته بیا
مجلس جدِّ غریبته بیا
#محمد_مبشری
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#مناجات_با_امام_زمان_عج
#دعای_ندبه
وقتی که شد دیدار رویت آرزویم
شد لحظه لحظه گفتگویت آرزویم
گر چه نمی دانم کجایی ای گل من
باشد سفر کردن به سویت آرزویم
ای کوثر نابم نگاه دلنشینت
یک جرعه از جام و سبویت آرزویم
آیینه ی وجه خدایی و همیشه
بِنشستنم در روبرویت آرزویم
بی ارزشم اما بوَد در لحظه ی مرگ
افتادتم بر خاک کویت آرزویم
باشد گل زهرا قسم بر نام مادر
دیدار رخسار نکویت آرزویم
آخر اَنَا المهدی کنار کعبه گویی
بشکستن بغض گلویت آرزویم
#محمد_مبشری
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👌داستان زیبای حاج حیدر خمسه لوتی یزدی🌺
#پیشنهاد_دانلود👆
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#غزل
#امام_زمان_عجل_الله_تعالی_فرجه_الشریف
چقدر شعرِ جدایی ؟ چقدر قصّه یِ غم؟
چقدر دوری و هجران؟ چقدر آه و اِلـَم؟
هزار سال پراز درد و اشک و حالِ غزل
چه چشمها که شده جمعه جمعه پُر شبنم
فـدای زمزمه هایی که نیمه شبها گفت
بیا بگـیر برای تقـاص غـم پرچـم
قسم به کعبه که چشم انتظار دیدن توست
به جز شما به حـرم نیست هیچکس مَحرم
به احـترام طـوافی که مرتـضی کـرده
بِپوش جامـه یِ احرام و تکیه کن به حرم
به جمـعه های پراز ندبه آب و رنگ بده
کویر سینه یِ من کـُن به مَقدمت خُـرّم
برو به علقـمه و جای ساقیِ بی دست
به عشـق فاطـمه بردار تک سوارْ عـَلَم
دوباره با دم عـبّـاس کـربلایی کن
تمام اهل مُحـرّم به صرف روضـه یِ غم
#حسین_ایمانی
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
🌷 یا صاحب الزمان (عج) ... 🍃
ما جمعه به دوشهای تقویمِ غمیم
همشهری با مدافعانِ حرمیم
تضمین شده پیروزی ما در قرآن
ما امّتِ غالبیم، هر چند کَمیم
#فان_حزب_الله_هم_الغالبون
#رضا_قاسمی
@sheareaeini