قمر ماه رجب
بیا به پای دل خود سفر کنیم امشب
ز کوچه های مدینه گذر کنیم امشب
خدا به زین عبادش عطیه ای بخشید
بیا تمام جهان را خبر کنیم امشب
بیا سلام و درود و تهیت خود را
نثار این پدر و این پسر کنیم امشب
در آسمان ولا مهر و مه هم آغوشند
بیا نظاره شمس و قمر کنیم امشب
دگر به دیدن باغ بهشت حاجت نیست
اگر به باغ ولایت نظر کنیم امشب
برای این که بگیریم عیدی از زهرا
سزد ارادت خود بیشتر کنیم امشب
بپاس مقدم دریا شکاف علم و کمال
ز اشک شوق نثارش گهر کنیم امشب
شب ولادت او در مدینه جشنی نیست
بیا ز غربت او دیده تر کنیم امشب
تمام فرصت ما وقف خدمت بر اوست
چه حاجت است که کار دگر کنیم امشب
اگر که چشمه ای از معرفت شود پیدا
نهال مهر ورا بارور کنیم امشب
کنار خرمنی از عشق او بیا بنشین
که فکر توشه راه سفر کنیم امشب
بگو به خلق(وفائی) ز جای برخیزد
لباس خدمت بر او به بر کنیم امشب
#سید_هاشم_وفایی
#اشعار_ولادت_امام_محمد_باقر_علیه_السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بر لب ساحلی که جا ماندم
شادم از اینکه کشتیم آمد
باید امشب به آسمان بروم
چون که ماه بهشتی ام آمد
باید این شهر را مناره کنیم
آسمان را پر از ستاره کنیم
یا من ارجو لکل خیر بیا
تا به سمت شما اشاره کنیم
روی بال فرشته های خدا
همصدا با دعای ماه رجب
بفرستید با ملائکه ها
صلواتی به وسعت امشب
شب میلادهایمان مثل
شب دلدادگی، شب وصل است
این بهاری که از خدا داریم
یک بهار چهادره فصل است
آری امشب که جشن می گیریم
شب میلاد فصل پنجم ماست
گل بریزید روی خاک بقیع
که بقیعش بهشت مردم ماست
اسمتان مثل اسم پیغمبر
در میان نوشته های خداست
نامتان همیشه در همه جا
ذکر خیر فرشته های خداست
چارمین میوه دل حیدر
چارمین نورچشمی مادر
جابر آورده پیش محضرتان
اشتیاق سلام پیغمبر
از پدر هیبت حسینی را
در رگ و خون وجان و تن دارید
از طریق سیادت مادر
سیرت و صورت حسن دارید
آب یعنی که روشنایی علم
علم یعنی که نور پاک شما
پس عصا را شما زدی بر آب
تا گذر کرد حضرت موسا
حرف حرف کلامتان آقا
سمت دلها طبیب می ریزد
قوم جابر به شوق می آید
از درختی که سیب می ریزد
نامتان را به زیر لب می برد
که به آتش پرید ابراهیم
گوشه ای از شکوه نور شماست
ملکوتی که دید ابراهیم
بی ولای علی و مهر شما
فایده ای نمی کند ایمان
دین چه چیزی است جز ولای شما
یا چه چیزی است جز محبتتان ؟!
وقتی از کوچه ها عبور کنید
کوچه از شوق می شود دریا
بسکه در وصفتان به هم گفتند
اشبه الناس به الرسول خدا
با سرشک شما شروع شده
خط سرخ غروب های منا
چشمتان گریه می کند هر شب
پای گودال عصر عاشورا
کربلا کربلا سفر کردید
از دل شام هم گذر کردید
راستی چگونه این همه راه
با سر روی نیزه سر کردید
پیش راس بریده در آن شب
با رقیه پدر پدر کردید
آه بعد ساعتی که گذشت
به رقیه ، به سر نظر کردید
#رحمان_نوازنی
#اشعار_ولادت_امام_محمد_باقر_علیه_السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
عطر لبخند خدا پیچید در دنیای من
پنجمین خورشید تا گل کرد در شب های من
آیه ای نازل شد از سمت بلوغ آسمان
روشنی پاشید بر آیینه ی سیمای من
فصل وصل آمد، زمین پُر شد ز بوی ناب عشق
جلوه گر شد از مدینه، ماه من، مولای من
عصمتی روشن تبسّم کرد بر روی زمین
حضرت حق گفت: «او نوری ست با امضای من»
وارث بوی بهشت است و خِرَد میراث اوست
سیب شیرینی ست او از شاخه ی طوبای من
قاف غیرت، بحر حیرت، کهکشان حکمت ست
باقر نور است، بشنو از لبش آوای من
فصل لبخند گل پنجم، امام باقرست
پنجمین خورشید، زد لبخند بر دنیای من
تشنه ی یک جلوه از خورشید سیمای توأم
ای طلوع پنجمین! ای حجّت فردای من
✍#رضا_اسماعیلی
#اشعار_ولادت_امام_محمد_باقر_علیه_السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
#روزگاران
روزگاران ، هر چه میدانست را
وقف دین و مردم مؤمن نمود
خواست در گیتی بماند ماندگار
داد آموزش به طُلّابش چنین
با علی باشید تا کامل شوید
چون علی جسم خدا در عالم است
✍#محمد_طاها_توکلی
#اشعار_ولادت_امام_محمد_باقر_علیه_السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بگذار کمی عرض ارادت بنویسم
دور از تو و با نیت غربت بنویسم
سجاده ی شب پهن شده، حیّ علی شعر
بگذار برایت دو سه رکعت بنویسم
بگذار که ده مرتبه در ظلمت این شهر
یا هادی، یا هادیِ امت بنویسم
شاید که چنان رود سر راه بیایم
بر صفحه ی صحرای جنون خط بنویسم
مقصود من از "یا من ارجوه رجب ها"
غیر از تو، که را وقت عبادت بنویسم؟
با ذره ای از مهر تو، ای چشمه ی خورشید
از نور تو، تا روز قیامت بنویسم
با این همه آلودگی، ای آیۀ تطهیر
از سوره ی انفاق و کرامت بنویسم
برداشته باد از رخ تو پرده و من نیز
بی پرده برای تو روایت بنویسم
شیر آمده از پرده برون با نفس تو
تا من هم از این رتبۀ خلقت بنویسم
تو ضامن شیر و پدرت ضامن آهوست
حق دل من نیست که حسرت بنویسم
من شاعر چشم توام، المنّة لله
پس می شود از روی بصیرت بنویسم
هر لحظه بر افروختم از داغ، چو لاله
هر آینه از درد به حیرت بنویسم
از غفلت ما بوده که شاهین شده کرکس
پس با قلم شرم ز غفلت بنویسم
از سنگ زدن بر دل آیینه بگویم
از سوختن پرده ی حُرمت بنویسم
دست و قلمم نه، دهنم بشکند امروز
چیزی اگر از حدّ جسارت بنویسم
من آمده ام نقطه سر خط بنویسم
از جامعه، از شرح زیارت بنویسم
اندیشۀ من شاخۀ خشکی ست بیا تا
با بارشت از میوۀ علمت بنویسم
ای مهبط وحی! ای نفست معدن رحمت
بگذار که از چشمه ی حکمت بنویسم
حالا که تویی راه رسیدن به خداوند
این قافیه را نیز هدایت بنویسم
آه! ای دهمین ذکر مجیبّ الدعواتم
مضطرّم و بگذار که حاجت بنویسم
حالا که نوشتند: "و کُنتم شفعایی"
بگذار از اسباب شفاعت بنویسم
از خون گلویی که به قنداقه نشسته
از دست قلم گشته ی غیرت بنویسم
من آمده ام نقطه سر خط بنویسم
از مردمِ نامرد شکایت بنویسم
از حمله ی بر خانه ات، از بام بگویم
از بستنِ دستِ علویت بنویسم
از زهر جگر سوز نوشتم، که بسوزم
از تشنگی ات وقت شهادت بنویسم
از رفتن با پای پیاده پی مرکب
از ماندن در هُرم حرارت بنویسم
شب بزم شراب، آیه تطهیر، تعارف
باید چقدر ذکر مصیبت بنویسم
امشب چقدر سامره نزدیک به شام است
کوتاه شده است فاصله راحت بنویسم
از روی سرِ بر سر نی روضه بخوانم
از خط کبودیِ اسارت بنویسم
هشتاد زن و بچۀ در سلسله بسته
هر سلسله را غرق جراحت بنویسم
سخت است سه ساله وسط بزم پیاله
سخت است که از چشم حقارت بنویسم
یک بار دگر نقطه سر خط بنویسم
بر منتقمش نامۀ دعوت بنویسم
✍ #محسن_عرب_خالقی
#اشعار_سال_روز_شهادت_امام_هادی_النقی_علیه_السلام
#مطابق_با_سالنامه_رسمی_کشور
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آسمان را آهِ جان سوزت ز پا انداخته
مادرت را باز در هول و وَلا انداخته
کاری از دست طبیبان بر نمی آید غریب
در کنار بستر تو مرگ جا انداخته
پوستی بر استخوان داری به زهرا رفته ای
خونِ دل خوردن تو را از اشتها انداخته
رفته رفته حجره ات گودال سرخی می شود
زهر، لب های تو را از ربنا انداخته
تشنگی بی رحم تر از نیزۀ زیر گلوست
تارهای صوتی ات را از صدا انداخته
جام می شرمندۀ اندوه چشمانت شده
ماجرا را گردن شام بلا انداخته
شام گفتم، خیزران آمد به یادم "وای وای"
گریه ها را یاد طشتی از طلا انداخته
✍ #وحید_قاسمی
#اشعار_سال_روز_شهادت_امام_هادی_النقی_علیه_السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
با سر انگشتم نوشتم آه... باران گریه کرد
پشت شرمِ شیشه جاری شد خرامان گریه کرد
تیرگی ها را که باران از نگاهِ گریه شست
شاعری مهمان دریا شد پریشان گریه کرد
در هجوم کشف های ناگهانی گُر گرفت
شعله زد چشم غزل چون دید قرآن گریه کرد
تا که پرسیدم چرا نام تو کمتر خوانده اند
چشم ماهی های دریا در بیابان گریه کرد
آه ای دریای نور، ای مهربان، ای لطف محض
در جوابم یک حرم، در خاک و ویران گریه کرد
هادی ای مظلوم گمنامِ تبارِ فاطمه
غربتِ نامِ تو را اندوهِ باران گریه کرد
✍ #کاظم_رستمی
#اشعار_سال_روز_شهادت_امام_هادی_النقی_علیه_السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بالاتر از این هاست لوایی که تو داری
خورشید دمیده ز عبایی که تو داری
از بنده نوازی و عطایی که تو داری
آقای جهان است گدایی که تو داری
ما خاک بخیلیم و شما ابر سخایی
محبوب شده از کرمت شغل گدایی
چون جامه که بر قامت زیبا بنشیند
مهر تو به دل های مصفا بنشیند
هر کس به دلش مهر تو آقا بنشیند
مهرش به دل حضرت زهرا بنشیند
لطف خود زهراست که ما اهل یقینیم
آن روز دعا کرده که امروز چنینیم
تو آینه داری و کلام تو گهر بار
در وصف تو ماندند...چه گفتار و چه اشعار
حقا که زلالی و نجیبی و نسب دار
بر شیر ندارد اثری زوزه ی کفتار
در عالم از این نکته هزاران اثر افتاد
«با آل علی هر که در افتاد ور افتاد»
بیراهه نرفتیم اگر هادی ما اوست
ذکر ولی الله همان جلوه ی یا هوست
چون شیشه ی عطری که به یک واسطه خوشبوست
در چنته ی ما نیست به جز مرحمت دوست
"العبدُ و ما فی یده کان لمولاه"
از برکت خورشید کند جلوه گری ماه
تو هادی مایی و جهان بی تو سراب است
اوصاف تو در آیه ی تطهیر کتاب است
تو عشق مدامی و دمت مستی ناب است
جای ولی الله کجا بزم شراب است؟!
یک آیه بخوان آتش کفرش به یم افتد
یک شعر بگو کاخ و سرایش به هم افتد
گفتند شراب و دلت ای ماه کجا رفت
از مجلس بغداد سوی شام بلا رفت
لب پاره شد و ناله ی زینب به هوا رفت
خون از لب شه، روح ز جان اُسرا رفت
شد مجلس اغیار همان بزم خرابه
وقتی که سر افتاد به دامان ربابه
✍ #سید_علی_رکن_الدین
#اشعار_سال_روز_شهادت_امام_هادی_النقی_علیه_السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نور تو، روح مرا منزل به منزل می برد
کشتی افتاده در گِل را به ساحل می برد
مرد صحرایی و با تو شوق باران هم سفر
بوی بارانت مرا منزل به منزل می برد
عاقل و دیوانه محکومند، آری چشم تو
هم ز مجنون می برد دل، هم زِ عاقل می برد
«اهل بیت نور» هستید، «آسمان وحی»، ها....!
«جامعه» ما را به شرح این فضائل می برد
ای حبیب غربت تو حضرت عبدالعظیم
شهر ری با اذن تو از کربلا دل می برد
مجلسی که یاد شام انداخت اندوه تو را
گاه سوی طشت و گاهی سوی محمل می برد
کربلا، ظهر عطش، گودال سرخ قتلگاه
اشک هایت عشق را تا آن مراحل می برد
#فاطمه_نانی_زاده
#اشعار_سال_روز_شهادت_امام_هادی_النقی_علیه_السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یا رب از زهر جفا سوخت ز پا تا به سرم
شعله با ناله بر آید همه دم از جگرم
جز تو ای خالق دادار کسی نیست گواه
که چه آورده جفای متوکل به سرم
می دوانید پیاده به پی خویش مرا
گرد ره ریخت بسی بر رخ همچون قمرم
آن شبی را که مرا خواند سوی بزم شراب
گشت از شدت غم مرگ عیان در نظرم
خواست تا بر من مظلوم دهد جام شراب
شرم ننمود در آن لحظه ز جدّ و پدرم
زهر نوشیدم و راحت شدم از عمر ولی
ریخته خاک یتیمی به عُذار پسرم
با که این ظلم بگویم که به زندان بلا
قبر من کند عدو پیش دو چشمان ترم
هر زمان هست در این دار فنا مظلومی
حق گواه است که من از همه مظلوم ترم
✍ #غلامرضا_سازگار
#اشعار_سال_روز_شهادت_امام_هادی_النقی_علیه_السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
رنگ و بوی درد دارد کوچه های سامرا
گریه باید کرد هر شب پا به پای سامرا
هر شب از فرط عطش ای هادی گم گشته گان!
می پرد مرغ دل ما تا هوای سامرا
گرچه دورست از ضریح سبز تو دستان ما
قلب ما آن جاست آن جا لا به لای سامرا
نسبتی دارد مگر با کربلا احوال تو
کاین چنین پیچیده هر جا نینوای سامرا
بوی حیدر داشت مولا رنج بی پایان تو
ریشه دارد در غریبی ماجرای سامرا
باز کن دست تسلّی را علی مرتضی
"کوفه کوفه" زخم دارد شانه های سامرا
✍ #رضا_کرمی
#اشعار_سال_روز_شهادت_امام_هادی_النقی_علیه_السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
به روى خاک غربت سر نهادم یا رسول الله
ز دست دشمنان از پا فتادم یا رسول الله
ز آه آتشین و آب چشم و نالۀ جانسوز
بساط ظلم را بر باد دادم یا رسول الله
به زندان از غم موسى ابن جعفر جدّ مظلومم
برآمد آه سوزان از نهادم یا رسول الله
على را نور عینم من، گل باغ حسینم من
ببین فرزند دلبند جوادم یا رسول الله
فراز قلّه ی کوهى مرا برد از پى تهدید
همان کو داشت اندر دل عنادم یا رسول الله
ز سوز زهر خصم دون شدم مسموم در غربت
ز کف جان در ره جانانه دادم یا رسول الله
نگردد محو در تاریخ، شعر «حافظى» هرگز
چو با سوز درونش کرده یادم یا رسول الله
✍ #محسن_حافظی
#اشعار_سال_روز_شهادت_امام_هادی_النقی_علیه_السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
قلم به سمت شکوهت قدم قدم آمد
به سمت دفتر شعرم خود قلم آمد
دوباره حس سرودن گرفته ام آقا
و با اجازه ی دستت بگو... دلم آمد
هنوز مرقد تو سامرای عشاق است
بدون عشق مگر می شود حرم آمد؟
میان مسجد اعظم، گدای سامری ام
و جامعه، شب جمعه، چه با کرم آمد
حریم حرمت تو قابل شکستن نیست
و شأن نام تو در این زبان الکن نیست
همیشه چهره ی تو رنگی از تبسم داشت
بگو که سنگ ابوهاشمت تکلم داشت
چهار روز عزیزی که روزه مستحب است
جواب پیش تو بود و دلم تلاطم داشت
هر آن که چهره ی نورانی تو را می دید
درون چشمه ی قلبش غدیری از خم داشت
چقدر خواست تو را سرزنش کند امّا
همیشه این متوکل سرِ توهّم داشت
اسیر سلسله ی توست بغض زندان ها
به خاک پای تو مستند کلّ حیوان ها
شهادت تو "دوشنبه" است...ای دهم دلبر
دوشنبه قصه ی آتش، وفات پیغمبر
✍ #علی_پورزمان
#اشعار_سال_روز_شهادت_امام_هادی_النقی_علیه_السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دریاست ولایت و تو کمتر ز کفی
شیطان صفتی و بی حیا و شرفی
حیف نجف معظم مولا نیست؟!!
شاهین حرامزاده ای، نه نجفی
✍ #قاسم_نعمتی
#اشعار_سال_روز_شهادت_امام_هادی_النقی_علیه_السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
از ذات ذوالجلال و خلایق به صبح و شام
ای تـا ابـد چـراغ هدایت تو را سـلام
ابنالرضــای دوم زهـرا! دهـم امـام!
حـق را تمـام مظهـری و مظهر تمام
فرزنـد نـُه ولی، پدر پاک دو ولی
در چارده جمال ازل چارمین علی
ای گنج بیحدود خـدا در خزانهات
بـاغ بهشت، عـکسِ درِ آستـانهات
بار غـم تمامـی امـت بـه شانهات
صحن تو سامرا و دل خلق، خانهات
بیتالحرام اهل سجود است کوی تو
روشنگر تمـام وجـود است روی تو
روح مسیـح میدمـد از سامـرای تو
کعبه سلام داده به صحن و سرای تو
موسی به رود نیل زده با عصای تو
وحی خداست در نفس جانفزای تو
کهف تُقی، حقیقت تقوا، گـل تقی
جان جهان فدای تو یا هادی النقی
تعریف ما و وصف شما هست نابجا
توصیف ما کجا و مقـام شما کجا؟!
از تو همه عنایت و از مـا همـه رجا
حتـی درنـدگان بـه تـو آرنـد التجا
آنچه به وصف قدر و جلالت شنیدهایم
در داستـان زینـب کذابـه دیدهایـم
حق از تو، در تو، با تو بود در تمام حال
نوریـد نـورِ نـور خداونـد ذوالجــلال
هرکس که در محبتتان یافت اتصال
دوزخ بر او حرام و بهشتش بود حلال
در گوش ما ز جامعه تا حشر این نداست
آن کو جدا شود ز شما از خدا جداست
دشمن به حضرتت ستم بیحساب کرد
در ظلم خود به آل پیمبر شتاب کرد
یک روز، قبرهای شما را خراب کرد
روزی تو را تعـارف جـام شراب کرد
یک روز ریخت خون دلت را به ساغرت
یـک روز کنـد قبـر تـو را در برابـرت
در مجلس شـراب به دل بود آذرت
دیگر نخورد چوب به لبهای اطهرت
دیگر سـر بریـده نمیدید خواهرت
دیگر نبود بسته دو بازوی خواهرت
دیگر به غصه عترت تو مبتلا نبود
دیگر سـرت میانۀ تشت طلا نبود
هر چنـد زهـر داد بـه عمـر تـو خاتمه
دیـدی جفـا و غصـه و بیـداد از همه
این غم تو را بس است که بی رعب و واهمه
آن بیحیـا نمـود جسـارت بـه فاطمه
دشنام او ز نیزه و خنجر شدیدتر
او بـود از یزیـد ستمگـر یزیدتر
من کیستم؟ گـدای گدای گدای تو
خاک قـدوم زائر صحن و سرای تو
دارم امیـد تذکــرۀ سـامــرای تـو
سوزی بده که اشک بریزم برای تو
بر خاک آستان شما سر نهادهام
دست مرا بگیر که از پا فتادهام
✍ #غلامرضا_سازگار
#اشعار_سال_روز_شهادت_امام_هادی_النقی_علیه_السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
طلوع صبح می پرد دو پلک من برای تو
دلم عجیب می کند هوای تو، هوای تو ...
و بعد از آن دو چشم من پر از خیال می شود
و چکه چکه می کند به راه آشنای تو
اگر چه تا به حال من ندیده ام رخ تو را
ولی چه ساده می رسد به گوش من صدای تو
فضای خانه ی دلم پر از گلاب می شود
همین که گریه می کنم دوباره پا به پای تو
چه شاعرانه می شود اگر شبی دو چشم من
نگاه خود بیفکند به چشم دلربای تو
سوال بی جواب من پر از نیاز و خواهش است
شود که بوسه ای زنم به خاک سامرای تو؟!
عجیب غصه ای شده نبودنت میان ما
عجیب قصه ای شده دوباره ماجرای تو
✍ #محمد_رضا_طاهری
#اشعار_سال_روز_شهادت_امام_هادی_النقی_علیه_السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
گرفته گنبد ویرانه چشم زائر را
و غرق غربت غم کرده هر مجاور را
نشست از حرمت خاک سرد بر سر شهر
گرفت خاک عزا چهرهی معابر را
چه قدر کفتر بی خانمان برایت ماند...
قفس شدهست زمین، دستهی مهاجر را
دوباره مرثیه شد غصههای سنگینت
شکست حرف غمت قامت منابر را
زبان شعر به لکنت رسید در این بیت
غمت گرفت گلوگاه شعر شاعر را
اگر چه حال من و شعر رو به ویرانیست
ولی تحمل کن این دو بیت آخر را
شکستِ قافیههایم فدای گنبد تو
شکسته است غبارِ نبودنش دل را!
و شاعری که تهی دست از مضامین است
نوشته از تو که باشد گدای سامرّا
#محمد_هادی_علی_بابایی
#اشعار_سال_روز_شهادت_امام_هادی_النقی_علیه_السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
شعر می خواست عُقده بگشاید، به دِلَم لُکنتِ زبان دادند
کوچه های غریبِ سامرا، خانه ی دوست را نشان دادند
روی دست نسیم می رفتی، دشت عطر تو را به خود پیچید
و زنانِ قبیله دنبالت، دامنِ باد را تکان دادند
یعنی از چشم تو جدا ماندند، یعنی از بالهات جا ماندند
خواست تا باز هم ببیند چشم، مگر این اشک ها امان دادند؟
من شنیدم که ابرها آن شب، در فراقت سیاه پوشیدند
لحظه ها با اشاره ی تقویم، عکس خورشید را نشان دادند
بد به حالِ سیاه ها که شبی، راه را بر دل تو سر کردند
خوش به حال ستاره ها که سحر، پیش تو عاشقانه جان دادند
اوج، بالِ تو را تکان می داد، راه پرواز را نشان می داد
تلخ شد کام لحظه ها وقتی، خبرت را به شیعیان دادند
چشم های فرشته ها تر شد، تسلیت گوی قلبِ عسگر شد
ماه در قلب برکه ها خشکید، تا تو را دستِ آسمان دادند
عقده هایی که بعد وا نشدند، دردها از زمین جدا نشدند
تا شبی که فرشته ها به زمین، وعده ی صاحب الزمان دادند
#سارا_سادات_باختر
#اشعار_سال_روز_شهادت_امام_هادی_النقی_علیه_السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مثل امواج خروشان كه به ساحل برسند
وقت آن است كه عشاق به منزل برسند
هادی راه تو هستی و یقیناً بی تو
ناگزیرند از آغاز به مشكل برسند
رهروان از تو و از جامعه تا بی خبرند
كی به درك قلم و قاف و مزمل برسند
واجب دین خدا بودی و تركت كردند
در شتابند به انجام نوافل برسند
در جهان حاكم جبار فراوان دیدیم
كه بعید است به پای متوكل برسند
سامرای تو مدینه ست مبادا یك روز
صحن های تو به ویرانی كامل برسند
با هم از غربت و داغ تو سخن می گویند
شاعرانی كه به درك متقابل برسند
واژه ها كاش كه از سوی تو الهام شوند
تا به این شاعر آشفته ی بیدل برسند
✍ #احمد_علوی
#اشعار_سال_روز_شهادت_امام_هادی_النقی_علیه_السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یک عمـــر برای دین منادی بودی
آیینــــه ی صبری متمادی بودی
این قوم همیشه با تو بد تا کردند
با اینکه برای همه "هادی" بودی
*
یک عمر دلت به حال مردم می سوخت
روشنگری تو درس دین می آموخت
تو مرد شکنجــه دیده ای بودی که
با صبـر دهـان دشمنانش را دوخت
*
با کفــر اگر حکومـتی پا برجاست
با ظلم و ستم هر آینه رو به فناست
هرجا که ستم شود اَبَر مردی هست
هر جا متوکلیست "هادی" آنجاست
*
افشاگری ات ضامن دینداری شد
در چشم تمام دشمنان خاری شد
این نهضت حق به یمن روشنگری ات
بیــدارتــرین نهضـت بیـــداری شد
*
" ماییم و نوای بی نوایی " آقا
در پیش خدا شفیع مایی آقا
این ورد زبان الکن شاعر هاست:
خورشید غریب سامرایی آقا
*
در بستر دین چه بی قراری کردی
از مذهب شیعه پاسداری کردی
در اوج شکنجه ها و بیداد ستم
تو سی و سه سال بردباری کردی
*
از حلم و حیا و دین سرودی یک عمر
جز عشق کسی را نستودی یک عمر
از این همه بگذریم در زندگی ات
مثل پدرت"جواد" بودی یک عمر
*
در چشم همه مرد نجیبی بودی
هم مرهم درد و هم طبیبی بودی
تا روز قیامت دل ما یاد شماست
آقا تو عجب مرد عجیبی بودی
*
ماهی و به قصد قربتت می آیم
اصلا به هوای تربتت می آیم
آقا چه ضریح با صفایی داری
رخصت بدهی به خدمتت می آیم
✍ #سجاد_سعیدی_نژاد
#اشعار_سال_روز_شهادت_امام_هادی_النقی_علیه_السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
یک عمـــر برای دین منادی بودی
آیینــــه ی صبری متمادی بودی
این قوم همیشه با تو بد تا کردند
با اینکه برای همه "هادی" بودی
*
یک عمر دلت به حال مردم می سوخت
روشنگری تو درس دین می آموخت
تو مرد شکنجــه دیده ای بودی که
با صبـر دهـان دشمنانش را دوخت
*
با کفــر اگر حکومـتی پا برجاست
با ظلم و ستم هر آینه رو به فناست
هرجا که ستم شود اَبَر مردی هست
هر جا متوکلیست "هادی" آنجاست
*
افشاگری ات ضامن دینداری شد
در چشم تمام دشمنان خاری شد
این نهضت حق به یمن روشنگری ات
بیــدارتــرین نهضـت بیـــداری شد
*
" ماییم و نوای بی نوایی " آقا
در پیش خدا شفیع مایی آقا
این ورد زبان الکن شاعر هاست:
خورشید غریب سامرایی آقا
*
در بستر دین چه بی قراری کردی
از مذهب شیعه پاسداری کردی
در اوج شکنجه ها و بیداد ستم
تو سی و سه سال بردباری کردی
*
از حلم و حیا و دین سرودی یک عمر
جز عشق کسی را نستودی یک عمر
از این همه بگذریم در زندگی ات
مثل پدرت"جواد" بودی یک عمر
*
در چشم همه مرد نجیبی بودی
هم مرهم درد و هم طبیبی بودی
تا روز قیامت دل ما یاد شماست
آقا تو عجب مرد عجیبی بودی
*
ماهی و به قصد قربتت می آیم
اصلا به هوای تربتت می آیم
آقا چه ضریح با صفایی داری
رخصت بدهی به خدمتت می آیم
✍ #سجاد_سعیدی_نژاد
#اشعار_سال_روز_شهادت_امام_هادی_النقی_علیه_السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آن دشمنی كه بر جگرم نقش غم كشید
جان از تنم به حربۀ زهرِ ستم كشید
ابنُ الرضایم و ز رضا ارث برده ام
زهر جفا مرا به همان پیچ و خم كشید
در احتضارم و بدنم درد می كند
این سَمّ جان شكار ، توان از دلم كشید
وقتی كه دید، تشنگی ام قاتل من است
جان را اَجل ز سینۀ من لاجَرم كشید
عمرم شبیه مادر پهلو شكسته شد
نخل جوانی ام ثمر از عمرِ كم كشید
جز زهر كینه مایۀ آرامشم نشد
دریا ز موج خسته شد و چشمه نَم كشید
طاغوت، با سلالۀ زهرا چه ها نكرد
ما را برون ز خانه چو یك متّهم كشید
بالا گرفت كار جسارت به اهل بیت
كارم به سوی بزم شراب و ستم كشید
من وارث بلای خرابه نشینی ام
سوز دلم دوباره به درد و اَلَم كشید
ای كربلا! چو شاهدِ ویرانی ات شدم
گویی كه ابن سعد سنان بر تنم كشید
بهتر كه قبر مادر ما مخفیانه ماند
ورنه كدام حرمله دست از حرم كشید
این ظلم ها هدایت ما را عوض نكرد
شكر خدا، ولایت ما تا عجم كشید
نام علی و فاطمه جاوید مانده است
دشمن خیال كرد بر آنان قلم كشید
ما روی دوش، پرچم عصمت كشیده ایم
دردا، عدو علیه عدالت علَم كشید
دنیا كه خود به خود، قفسِ جانِ خسته بود
تبعید هم به گوشه ای از مَردمَم كشید
از آفتاب زندگی ام بهره كم گرفت
شرمنده ام كه سختی از آن اُمتّم كشید
افطار كردم و جگرم پاره پاره شد
جدّم رسید و وقت سحر در برم كشید
در آخرین نفس، پسرم چون بغل گشود
بُغضش گرفت و پارچه ای بر سرم كشید
✍ #محمود_ژولیده
#اشعار_سال_روز_شهادت_امام_هادی_النقی_علیه_السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آن دشمنی كه بر جگرم نقش غم كشید
جان از تنم به حربۀ زهرِ ستم كشید
ابنُ الرضایم و ز رضا ارث برده ام
زهر جفا مرا به همان پیچ و خم كشید
در احتضارم و بدنم درد می كند
این سَمّ جان شكار ، توان از دلم كشید
وقتی كه دید، تشنگی ام قاتل من است
جان را اَجل ز سینۀ من لاجَرم كشید
عمرم شبیه مادر پهلو شكسته شد
نخل جوانی ام ثمر از عمرِ كم كشید
جز زهر كینه مایۀ آرامشم نشد
دریا ز موج خسته شد و چشمه نَم كشید
طاغوت، با سلالۀ زهرا چه ها نكرد
ما را برون ز خانه چو یك متّهم كشید
بالا گرفت كار جسارت به اهل بیت
كارم به سوی بزم شراب و ستم كشید
من وارث بلای خرابه نشینی ام
سوز دلم دوباره به درد و اَلَم كشید
ای كربلا! چو شاهدِ ویرانی ات شدم
گویی كه ابن سعد سنان بر تنم كشید
بهتر كه قبر مادر ما مخفیانه ماند
ورنه كدام حرمله دست از حرم كشید
این ظلم ها هدایت ما را عوض نكرد
شكر خدا، ولایت ما تا عجم كشید
نام علی و فاطمه جاوید مانده است
دشمن خیال كرد بر آنان قلم كشید
ما روی دوش، پرچم عصمت كشیده ایم
دردا، عدو علیه عدالت علَم كشید
دنیا كه خود به خود، قفسِ جانِ خسته بود
تبعید هم به گوشه ای از مَردمَم كشید
از آفتاب زندگی ام بهره كم گرفت
شرمنده ام كه سختی از آن اُمتّم كشید
افطار كردم و جگرم پاره پاره شد
جدّم رسید و وقت سحر در برم كشید
در آخرین نفس، پسرم چون بغل گشود
بُغضش گرفت و پارچه ای بر سرم كشید
✍ #محمود_ژولیده
#اشعار_سال_روز_شهادت_امام_هادی_النقی_علیه_السلام
🔹 #اشعار_ناب_آیینی 🔹
http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7