eitaa logo
اشعار ناب آیینی
27.4هزار دنبال‌کننده
4.1هزار عکس
987 ویدیو
46 فایل
✨#بِسْــــــمِ‌اللَّهِ‌الرَّحْمَـنِ‌الرَّحِيــمِ✨ ـ مدیریت: @Alihidari . تبلیغات پربازده مجموعه غدیر👇 https://eitaa.com/joinchat/1975058490C0233b308cd . . . 📳 مجموعه تبلیغاتی گسترده ایتا😍👇 https://eitaa.com/joinchat/4076535811Cc50237fe56 ـ
مشاهده در ایتا
دانلود
🥀 ای آقا! جلوی سرها سری نورانی بود که بر پرتو خورشید و ماه چیره بود و چون بدان گنبد درخشان رسیدند مردی که آن سر را می‌برد، ایستاد. یارانش او را نهیب زدند و سر را از او گرفتند و گفتند: ای مرد پَست! تو از بردنش ناتوانی. 🥀 گفت:کسی نبود که در بردنش کمک کند و سر را از آن گرفتند و به دیگری دادند و تا سی تن آن را دست به دست کردند و همه میخکوب شدند و همه واماندند و کمکی نیافتند. به امیر قوم گزارش دادند از اسب پیاده شد و چادری زدند بلندتر از سی ذراع و او در میان آن نشست و دیگران در گرد او. 🥀 آن زنان وکودکان را بی فرش و بستر روی زمین ریختند و خورشید روی آنها را می‌سوزاند و نیزه ها که سرها برآن بود به عمد در برابر آنها گذاشتند تا آنها را دلشکسته کنند و بیشتر دل آنها را بسوزانند و جگر آن ها را پاره کنند. 🥀 ترسا (آن مرد یهودی) گفت: ای آقا! من سخت بی تاب شدم و سیلی بر چهره زدم و از غم و اندوه، جامه های کهنه را دریدم و در نزدیک زن ها و کودکان با دلی شکسته و چشمی گریان نشستم و ناگاه نیزه‌ای که سر شریف بر آن بود، به سوی گنبد درخشان برگشت و با زبانی رسا گفت: پدرجان! ای امیرمؤمنان! بر تو سخت است آنچه به ما رسید از کشتن و سر بریدن… 🥀 من با خود گفتم: صاحب این سر نزد خدا مقامی بزرگ دارد و دلم به دوستی او مایل شد. در این میان که با خود اندیشه داشتم و خود را در میان کفر و اسلام مخیر می‌دیدم، ناگهان شیون زنان بلند شد و روی پا ایستادند و چشم به آن گنبد درخشان دوختند. من هم روی پا بلند شدم و نگریستم دیدم زنانی از آن گنبد فرود آمدند که در آن ها خانمی پر از هیبت و نور است و جامه ای خون آلود به دست دارد و مو پریشان وگریبان دریده است دامن می‌کشد و سیلی بر رخ می زند، به انبیاء و پدرش رسول الله صلی‌الله‌علیه‌وآله و امیرالمؤمنین علیه‌السلام با دلی داغدار، استغاثه دارد و داد می زند: «واولداه! واحبیب قلباه!…». 🥀 ای آقا! چون آن بانو به سرها و کودک‌ها نزدیک شد، افتاد و بی هوش شد وپس از مدتی به هوش آمد و با چشمانش بدان سراشاره کرد وسر با نیزه خم شد و در دامنش افتاد و او سر را گرفت و به سینه چسباند و بوسید وگفت: پسر جانم! تو را مثل جد و پدرت نشناختند و کشتند. ای وای آب را به رویت بستند…ای پسرم! چه کسی سینۀ تو را خُرد کرد؟ 🥀 ای اباعبدالله! چه کسی عیالت را اسیر و اموالت را غارت کرد؟چه کسی تو را و پسرانت را سر برید؟ چه دلیرند بر هتک حرمت خدا و رسول خدا! 🥀 راوی گفت: در همین حین که این قضیه را برای امام سجاد علیه‌السلام نقل میکردم، 📋 قامَ عَلی طولهِ و نَطحَ جِدارَ البیت بِوَجههِ فکَسرَ أَنفُه و شَجَّ رأسُه و سالَ دَمُهُ عَلی صَدره و خَرَّ مغشیّاً علیه مِن شِدّةِ الحُزن والبکاء ▪️امام سجاد علیه‌السلام تمام قامت برخاست و سر به دیوار اتاق کوبید و بینی مبارکش شکست و خون از بینی و سرش به سینه‌اش سرازیر شد و از شدت اندوه افتاده و بی‌هوش شد. 📚دارالسلام،محدث نوری، ج٢ ص١٧٠ 🩸مواجهه امام سجاد علیه‌السلام با مردی که ناله می‌زد و می‌گفت: «من غریبم» در نقلی آمده است: 🥀 امام سجاد «صلوات الله علیه» در مدینه از مسیری عبور می‌کردند که مردی را دیدند که صدا میزند: 📋 اَیّهَا النّاس اَنا الغریبُ فَارْحَمُونی ▪️ای مردم! من غریبم؛ به من رحم کنید! 🥀 امام سجاد علیه السلام او را صدا زدند و فرمودند: تو غریبی؟ گفت: بله. حضرت فرمود: 📋 اذا عَطشْتَ فهَل تَسقِی الماء؟ ▪️اگر تشنه شوی به تو آب می دهند؟ گفت: بله. حضرت فرمود: 📋 اِذا فاجٰاکَ الموتُ هَل تُدفَن بلا کفنٍ؟ ▪️اگر در اینجا ناگهان بمیری، این مردم تو را کفن می‌کنند؟ 🥀 گفت: الله اکبر؛ چرا نکنند؟! من بین مسلمانان هستم. گریه راه گلوی امام سجاد علیه‌السلام را بست و فرمود: 📋 اِذاً لَستَ بِغَریبٍ؛ الغَریبُ هُوَ الحَسین علیه‌السلام ثَمّ وَجَّهَ نَحوَ الکربلا و قال: ▪️پس تو غریب نیستی؛ همانا غریب، حسین «صلوات الله علیه» است،پس حضرت توجه کردند به سمت کربلا و فرمودند: 📋 یا اَسَفاه علیکَ یابنَ رسول الله! تَبقَی ثلاثةِ اَیّامٍ عاریاً علی رَمضاءِ کربلاء ▪️هزار اندوه برای تو باید خورد ای پسر رسول خدا؛ که سه شبانه روز عریان بر روی ریگ و رمل بیابان کربلا افتادی بودی. 📚سيرة الأئمة الاثني عشر علیهم‌السلام،‌ معروف، ج۳، ص۱۱۵ 📚العبرة الساکتة ج٢ ص۴۴٣ 📚سوگنامه آل محمّد صلی‌الله‌علیه‌وآله، اشتهاردی،ص۳ 🩸چشمان مبارک إمام سجاد علیه‌السلام از شدت گریه، مجروح شده بود و نزدیک بود که آن حضرت نابینا بشود ... 🔖 إبن‌شهر‌آشوب در «المناقب» در احوالات إمام سجاد علیه‌السلام اینگونه می‌نویسد: 📋 «إنَّهُ بَكىٰ حتّى خِيفَ عَلَى عَينَيه.» ▪️امام سجاد علیه‌السلام به اندازه‌ای گریست که خوف آن می‌رفت دیدگان آن حضرت، نابینا شود. 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
📋 حَتّی یَبُلُّ بِالدَّمعِ ثِیابُه. ▪️و آنقدر این جمله را می‌فرمود و مى‌گريست كه جلوی پیراهن حضرت، خیس از اشک می‌شد. 📚مثیرالاحزان،ابن نما حلی، ج١ ص١١۵ @ghasemnemati_ir 🩸آه ای بابا ! نگاه آخرت را ... فریاد غریبی‌ات را ... تن عریانت را ... چگونه فراموش کنم ؟! در نقلی، زید بن صوحان گوید: 🥀 سه سال بعد شهادت سیدالشهدا «صلوات اللّه علیه» بر امام سجاد علیه‌السلام داخل شدم، دیدم حضرت در محراب عبادت نشسته مناجات می‌کند و می‌فرماید: 📋 یا ربّ و یا مَن علَیه مُعوّلی طَوَّلَ اَحزانُنا و اَجرَی دُموعُنا و اَحرَقَ قلوبُنا عَلَی مُصیبةِ ابنِ بِنتِ نبیّکَ الحُسین علیه‌السلام و یَبکی و یَصیحُ و یقولُ ▪️ای پروردگار و ای کسی که تکیه گاه من به اوست؛ حزن ما طولانی شد و اشک ما جاری گشت و قلب های ما سوخت بر مصیبت پسر پیغمبر تو حسین صلوات اللّه علیه. 🥀 امام سجاد علیه‌السلام گریه می‌کرد و فریاد می‌کشید و می‌فرمود: 📋 آه آه کیفَ اَنسَیٰ اِستغاثتَک یا اَبی؟! و کیف اَنسیٰ نَظرَتَک بَعد نَظرَةٍ؟! و کیف اَنساکَ و راَیتُک عُریانًا مُرمّلًا بالدّماءِ مُخضّبًا شَیبتُک بِدَمِک ▪️آه آه چگونه فراموش کنم فریاد غریبی‌ات را ای پدر؟! چگونه فراموش کنم آن نگاه های مکرّر تو را؟! چگونه فراموش کنم عریان و غرقه به خون بودی و محاسنت خضاب از خون بود؟! 📋 و یُکرّر ذلِک حتّی صاحَ و غشَّ فقربتُ الیه و بَکیتُ علَی حُزنِه فَأفاقَ ▪️و این جملات را مکرّر می‌فرمود تا از هوش رفت. نزدیک شدم و کنار حضرت گریه کردم؛ وقتی به هوش آمد، فرمود: 📋 لا عینٌ أحبَّ اِلَی الله مِن عَینٍ جَرَی دَمعُها علَینا و لا قلبٌ اَکرمَ عندَ الله مِن قلبٍ حَزنَ فی حُزننا و فَرِح لِفَرَحِنا. ▪️هیچ چشمی محبوب تر نزد خدا نیست از چشمی که برای ما گریه کند و قلبی محترم تر نزد خدا نیست از قلبی که برای ما محزون است و برای ما شاد است. 📚 بشارة الباکین،حسین بن عبدالرزاق تبریزی، (خطی) ص ۱۲۱ @ghasemnemati_ir 🩸آیا این گوسفند را آب داد‌ه‌اید؟! در نقلی آمده است: 🥀 روزی امام زین العابدین علیه‌السلام از بازار مدینه عبور می‌کرد، دید قَصّابی گوسفندی را می‌کشاند تا آن را در کشتارگاه ذبح نماید. 🥀 إمام علیه‌السلام به او فرمودند: آیا این گوسفند را آب داده‌ای. قصاب گفت: ما قَصّاب‌ها تا آب به گوسفند ندهیم او را ذبح نمی‌کنیم. امام سجاد علیه‌السلام گریه کرد و فرمود: 📋 وا لَهفاهُ عَلَیکَ یا اَبا عَبدِالله، الشّاةُ لا تُذبَحُ حَتّی تُسقی الماءُ وَ اَنتَ اِبنُ رَسُولُ الله تَذبَحُ عَطشانا. ▪️ای داد و بیداد بر مصائب تو ای اباعبدالله! گوسفند بدون نوشاندن آب ذبح نشود ولی با اینکه تو پسر رسول خدا «صلّی الله علیه و آله و سلّم» بودی با لب تشنه سر از بدنت جدا کردند. 📚مأساة الحسین علیه‌السلام، ص‌۱۵۳ 📚زندگانی امام سجاد علیه‌السلام، اشتهاردی ص۵۷. 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 🩸 وقتی که امام زين العابدين علیه‌السلام با شنیدن روضه اسارت آل الله، سر به دیوار کوبیده و خون از سر مبارکشان جاری می‌شود... در روایتی نقل شده است: 🥀 روزی خوراک و نوشیدنی نزد امام سجاد «صلوات الله علیه» نهادند، گرسنگی و تشنگی پدرش امام حسین علیه‌السلام در صحرای کربلا به یادش آمد و اشک گلویش را بست و سخت گریست تا جامه هایش از گریه و اشک بر پدرش خیس شد. دستور داد تا خوراک را از نزد او ببرند. 🥀 مردی یهودی وارد شد و سلام کرد و دست إمام علیه‌السلام را گرفت و شهادتین گفت و به امامت به إمام سجاد علیه‌السلام اقرار نمود. حضرت فرمودند: برای چه از دین خود و نیاکانت دست کشیدی؟ گفت: خوابی دیدم. فرمودند: چه خوابی دیدی؟ 🥀 آن مرد یهودی گفت: خواب دیدم از خانه برای دیدار برادری بیرون شدم و راه را گم کردم و بیچاره شدم. در این فکر بودم که پشت سرم ناله و گریه و آواز تکبیر و تهلیل بلند شد. وقتی نگریستم لشکری بود و پرچم ها و سرها بالای نیزه و پشت سرشان شترهای لاغر که بر آن‌ها زنان غارت زده و کودکان دست بسته سوار بودند. 🥀 میان آن ها جوانی بر شتر تنومندی در نهایت رنج و سختی، دست و سرش با غل آهنی بسته و از پاهایش خون می‌ریخت و اشکش بر گونه روان بود. گویا شما بودید و همه زن ها و کودکان عزادار بودند و وامحمّداه! واعلیاه!… می‌گفتند. 🥀 در این میان که کاروان در راه بود ناگاه گنبدی در سینه بیابان عیان شد، چون خورشید درخشان جلوی قافله سه بانو بودند. تا گنبد را دیدند خود را به زمین انداختند و خاک بر سر ریختند و سیلی بر رخ زدند و فریاد زدند: «واحسناه! واحسیناه!…» 🥀 مردی کوسه و کبود چشم به آن ها رسید و آن ها را زد و به زور سوار کرد و دیدم که خون از زیر سرپوش یکی از زنان که به گمانم بزرگتر آن ها بود از شدت غم روان شد. 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نوحه امام سجاد علیه السلام به سبک من و اشکی مثل بارون منم زین‌العابدینم – امامِ ناقه نشینم به پیش چشمم چهل سال – تنی بی‌سر را ببینم پدر جان – به نی دیدم سرت را به سینه – گرفتم پیکرت را شنیدم – صدایِ مادرت را به دستانِ خود یک بوریا را کشیدم دورِ جسمِ تو بابا ز هر جایی آمد بویِ تو از – خاکِ صحرا واویلا – غریبِ کربلا من و عمّه غم کشیدیم چهل منزل ما چه دیدیم امان از روزی که در شام – دمِ دروازه رسیدیم الهی مرا مادر نمی‌زاد به پیشم حرامی دادِ بی‌داد چنان زد که سر ازنیزه افتاد یکی زد نعره شادی تمام است که از حیدر وقتِ انتقام است دیاری که خون شد قلبِ زینب – شهر شام است واویلا غریب کربلا دلِ مرد علقمه سوخت – دلِ آلِ فاطمه سوخت ز خاکسترهایِ از بام – سر و صورت‌ها همه سوخت امان از – نگاهِ خیره‌سرها غرورِ – همه معجر به سرها بمیرم – برایِ در به درها امان از نامَحرم‌هایِ شامی شراب و صدها چشمِ حرامی به چوبِ خیزران شد به تو بی‌احترامی واویلا غریبِ کربلا 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
زمینه امام سجاد علیه السلام یا ابتا*برای تو روضه برپا میکنم یاابتا*همینکه یاد عاشورا میکنم یا ابتا*مدینه رو کرببلا میکنم یادمه بابا-لحظه آخر دیدم افتادی-با تن بی سر-بین یک لشگر2 لحظة دفن بدنت یادمه *یا ابتا یه بوریا شد کفنت یادمه *یا ابتا میون خاک وخونا با قد خم*یا ابتا دنبال انگشت بریده گشتم*یا ابتا یا ابتا*چه جسمی دیدم یا ابتا*تنت رو چیدم یا ابتا*گلوت بوسیدم وای حسین عزیز زهرا من چی بگم*غم دروازة ساعات وبگم من چی بگم*گرفتاری های سادات و بگم من چی بگم*هجوم یک مشتی الوات و بگم بدترین مردم*مردم شامن استاد آتیش*از روی بامن-اهل دشنامن2 چهار هزارتا زن رقاص اومد*واویلا ماروصدا زدن با اسمای بد*واویلا برا اینه بدم میاد زبازار*واویلا نگاه میکردن به چشه خریدار*واویلا واویلا*من ومیده عذاب واویلا*یاده بزم شراب واویلا*ازاون شام خراب وای حسین عزیز زهرا 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
[شور] امام حسین علیه‌السلام از پس پرده بیا رخ بنما تویی از حال دل من آگاه حال ما مثل سر گیسوته قربون زلفت اباعبدالله زلف بر باد مده، تا ندهی بر بادم ناز بنیاد مکن تا نکنی بنیادم من از آن روز که در بند توام آزادم جز حسین حرف دگر یاد نداد استادم بر سر بامت میزنم فریاد من سر زلفتم مده منو بر باد سر نوکرها به درک شاها قبله ی عالم سرت سلامت باد "قربونت برم اباعبدالله" عکس تو قاب اتاقم آقا خسته از دست فراقم آقا من با مردنم تو رو میبینم بکش و بیا سراغم آقا در تمنای وصالت همه شهر بنشستند تیغ عاشق کش خود زود بده در دستم رأس ما پیش کشی محضر زینب باشد نذر خون کردم و سر پای غمت بشکستم میبینه دنیا سرم آواره منم اونکه خیلی تورو دوست داره کاشکی عاشورا سرو بشکونم پا ضریح تو بجای قداره "قربونت برم اباعبدالله" ╭┅──────-------------------------------------—┅╮ 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7 ╰┅─────-------------------──┅╯
می‌کند درک پس از سجده خدا را بهتر هر کسی سجده کند چند صباحی به علی تکیه کرده به خودش تا که چنان کوه شده هر کجا کرده توکّل پر کاهی به علی شک ندارم وسط باغچه آدم بشود متوسّل بشود گر که گیاهی به علی نه از او از کرم قنبر او فهمیدم می‌رسد در دو جهان منسب شاهی به علی بادها! میل نجف دارم و دستم خالی‌ست گله‌ام را برسانید شفاهی به علی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تو کریمی وکرامت همه زیبنده ی توست و ردای کرم و جود برازنده ی توست نیمه ی ماه خدا ماه رُخت جلوه نمود ماه در نزد مه روی تو شرمنده ی توست نور تو مظهر انوار الهی و جهان روشن از آن رُخ نورانی و تابنده ی توست بیت زهرا و علی گشته گلستان  ولا نوگلی خانه پُر از عطر فزاینده ی توست نغمه ی یا حسن از عرش برین می آید حضرت روح الامین نغمه سراینده ی توست سرمه ی چشم ملک خاک کف پات حسن روشنی بخش فلک گوهر رخشنده ی توست خنده ات دل ببرد،جان بدهد شاه کرم فاطمه محو تماشای تو و خنده ی توست تو خودت کوثری و ساقی کوثر پدرت جام مستان ولایت، پُر و آکنده ی توست ز دمَت مُرده، نه، جان تازه کند صد چو مسیح تو که هستی که مسیحا ز دمَت زنده ی توست جدّت احمد،پدرت حیدر و مامت زهراست بی سبب نیست که سلطان و گدا بنده ی توست تو خدای کرم استی،به خدا دشمن تو ز کرامات تو پیداست که شرمنده ی توست فضل و جود وکرم و بخشش و احسان و عطا نَمی از بحر کریمانه و بخشنده ی توست و گدائیِ سر کوی حسن ما را بس فخرِ ما سائلی دولت پاینده ی توست جواد کریم زاده . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نفس امّاره مرا اهل خطا کرد خدا غفلت از تو، چه بگویم که چه ها کرد خدا پرده انداخت میان من و تو، این "دنیا" این "عجوزه" است مرا از تو جدا کرد خدا من و این حال مناجات؟!... خودم می دانم رحمتت بود مرا اهل دعا کرد خدا اشک وقت سحر و دیده ی آلوده ی من؟! چشم  من را چه غمی اهل بکا کرد خدا این که بخشیده شدم کار حسین است، حسین باز هم روضه ی ارباب چه ها کرد خدا پیش زینب، سر او را که روی نیزه نشاند بدنش را وسط دشت رها کرد خدا دور یک مشت حرامی چه کسی زینب را وسط هلهله انگشت نما کرد خدا امیر عظیمی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
راضى شده بودیم به املاى محمّد امّا نرسیدیم به معناى محمّد   هر آن‌چه که دارند رسولان همه دارند از معجزه خاک قدم‌هاى محمّد   مولاست همان رحمت امروز پیمبر زهراست همان رحمت فرداى محمّد   تفسیر کمالات جلالى على بود لاحول و لا قوه الّاى محمّد ث این وحدت محض است و دوئیّت به میان نیست خوابید اگر شیر خدا جاى محمّد   اسلام محمّد به جز اسلام على نیست منهاى على یعنى منهاى محمّد   در آینه فاطمه دیده‌ست خودش را بنشسته محمّد به تماشاى محمّد   . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
دارد گناه قلب مرا تار می کند این نا نجیب کار مرا زار می کند می خواستم وقف تو باشم ولی نشد دنیا خلاف میل دلم کار می کند حب الحسین قلب مرا نور می دهد اما گناه جان مرا نار می کند با این که روزها همه اش غرق غفلتم من را نگاه لطف تو بیدار می کند از تو عجیب نیست مرا رد نمی کنی وقتی کریم خنده به اغیار می کند قطره به قطره اشک تو دل را جلا دهد روضه مرا ز عشق تو سرشار می کند حسین ایزدی . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
علیه‌السلام 🔹چهل معراج🔹 سرت بر نیزه خواهد رفت در اوج پریشانی عروجت را گواهی می‌دهد این سِیْر عرفانی طلوعی چون تو چشم صبح را روشن نکرد اینجا اگرچه روی نی همچون غروبی سرخ می‌مانی در اوج غربت خود جرعه‌نوش قرب حق بودی قیامت بر سر نیزه سجودی بود طولانی سجودی که تو را می‌برد تا «قَوسَین أو اَدنی» سجودی در چهل منزل چهل معراج روحانی تو را آیه به آیه خواهرت زینب تلاوت کرد به روی رَحل نی از کربلا تا دِیْر نصرانی عجب حَجّی به جا آورده‌ای با حلق خونینت کدامین حج به خود دیده‌ست هفتاد و دو قربانی تو دین تازه‌ای آورده بودی با خودت گویا دوباره تازه می‌شد خاطرات سنگ و پیشانی 📝 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
تو غرقِ ، اشکی وُ گریه میباری چِقَدَر ، روضه ی نگفته داری با ما بگو تو از ، نامَردمان شام از چشم هرزه و ، شادی و اِزدحام آه ، دادِ بیداد ، ای امان از ، دل سجاد آه ، واویلتا ، واویلتا ، واویلتا (۲) واویلا ، تو یه روز خوش ندیدی شبیهِ ، عمه زینب قد خمیدی بر خواهر امام ، خون گریه می کنی از کربلا به شام خون گریه می کنی آه ، شیرخواره ، دیده ای تو ، گوشِ پاره آه ، واویلتا ، واویلتا ، واویلتا واویلا ، شنیدی طعنه و دُشنام میخوردی ، سنگ کینه از روی بام در کوچه های شام ، بال و پر تو سوخت از تازیانه ها ، پا تا سرِ تو سوخت آه ، تیر و شمشیر ، گردن تو ، غل و زنجیر آه ، واویلتا ، واویلتا ، واویلتا 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پروانه صفت با غم تو سوخته ام من چشمان دلم را به رَهَت دوخته ام من لطفی کن و من را زِ فِراقت نده آزار جانا تو بیا دست از این فاصله بردار ای عشق ببین بی سر و سامان تو باشم چندی است که دیوانه و حیران تو باشم من سائلم و دست  به دامان  تو هستم بیمار توام ،  چشم به درمان  تو هستم دیدی که سر راه  تو  بر خاک فِتادم بر گِرد رَهَت صورت خود را بنهادم جز خال لب صورت تو در نظرم نیست یعنی که به جز ذکر تو وِرد سحرم نیست مجنونم  و  هر لحظه  گرفتار  تو گشتم خون از مُژه می بارم و من زار تو گشتم مَپسند که از  کوی  تو  آواره  شوم من در راه  رسیدن  به  تو  بیچاره  شوم من گر  رُخ بِنمایی همه جا  یار تو گردم من مشتریِ  یوسفِ  بازارِ  تو گردم ای یوسف گُم گشته ی زهرا  مددی کن حالا  که  به  راه  تو  نشستم نظری کن 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برکت بسیار دارد روضه های خانگی رحمت سرشار دارد روضه های خانگی مشتری زهراست جنس اشک و فروشنده دو چشم رونق بازار دارد روضه های خانگی می توان با قطره ای شش دانگ دریا را خرید تجریَ الانهار دارد روضه های خانگی خانواده زیر پرچم با بصیرت می شوند معجز عمار دارد روضه های خانگی روضه های خانگی را فاطمه سر می زند عطر و بوی یار دارد روضه های خانگی منزل بی روضه ظلمانی ست با روضه بهشت حاصل پر بار دارد روضه های خانگی زرق و برق ظاهری خواب و خیالی بیش نیست با درونت کار دارد روضه های خانگی نیست کمّیت مهم، چون با حضور فاطمه میهمان بسیار دارد روضه های خانگی بر حرم نزدیک شو تا دور باشی از گناه حال استغفار دارد روضه های خانگی صاحب اصلیّ مجلس مهدی آل عباست مطلع الانوار دارد روضه های خانگی مهدیا جانم فدایت روضه مادر بخوان سوزش مسمار دارد روضه های خانگی آجرک الله مولا، خاطرات سهمگین از در و دیوار دارد روضه های خانگی گو «کلامی» با توسل مشکل آسان میشود نسخه بر بیمار دارد روضه های خانگی 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
پرنده‌ها که می‌پرند از صدای انفجار انارهای سرخ، محو می‌شوند در غبار و دفتری که پاره است، تند برگ می‌خورد ورق ورق کتاب را گرفته موج انفجار یکی یکی مدادهای رنگی از کنار میز یکی یکی فشنگ‌ها که از کنار تیربار... کنار تخته، دانه‌ دانه گچ که پخش می‌شود جنازه‌ی معلمی گرفته دست خود انار و دست‌های کوچک قلم گرفته توی مُشت و دست‌های کوچک قلم‌شده به هر کنار قطار کرده روی خط، حروف سرخ و ساده را جنازه‌های کودکانه‌ای که می‌شود قطار... میان کادر، خنده‌های سرد یک جنازه است شبیه خنده‌های خشک مهرماه یک انار . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
غزل مناجات با امام زمان عج پایان سال و وقت حساب و کتاب شد پیشانی ام به محضرتان خیس آب شد هر روز با گناه دلت را شکسته ام بین من و تو این همه عصیان حجاب شد گفتند پای نامۀ ما گریه می کنی حال شما ز دیدن نامه خراب شد با این وجود تا که گره خورد کار من یا صاحب الزمانِ دلم مستجاب شد این عمر بی وفا و تو هم دیر کرده ای آوای اَلرحیل به جانم عذاب شد امسال هم گدای شب جمعۀ حرم با یک دعای مادرتان بی حساب شد ما را بخر عزیز دل شاه کربلا جان کسی که صورتش از خون خضاب شد نازم به بانویی که به معراج قتلگاه در پاسخش نوای الیّ خطاب شد گودال فوق عرش و تجلی رب آن در پاره حنجر پسر بوتراب شد عمری ست روضه خواندم و باور نمی کنم زینب چگونه وارد بزم شراب شد . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
آه می‌کشم تو را با تمام انتظار پر شکوفه کن مرا، ای کرامت بهار در رهت به انتظار، صف به صف نشسته‌اند کاروانی از شهید، کاروانی از بهار... بر سرم نمی‌کشی دست مهر اگر، مَکش تشنۀ محبت‌اند لاله‌های داغدار دسته‌دسته گم شدند سهره‌های بی‌نشان تشنه‌تشنه سوختند، نخل‌های روزه‌دار می‌رسد بهار و من بی‌شکوفه‌ام هنوز آفتاب من بتاب، مهربان من ببار! . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
جهان اگرچه که در ظاهر امن‌وآرام است ولی بدون تو در هاله‌ای از ابهام است تمام آن‌چه که درباره‌ی تو می‌دانیم اگر درست تامل کنیم، اوهام است قسم به‌دوستی گرگ‌ومیش صبح‌وغروب که غیر بام تو هر بام دیگری دام است در این زمانه‌ی‌شهرت خوشا‌به‌حال دلی که آشنای تو و بین خلق گمنام است تفاوتی نکند پیر یا جوان بودن کسی که از غم هجران نمرده ناکام است در این تلاطم امواج تند سردرگم خیال هر اقیانوس با تو آرام است برای سوختن آماده‌اند عشاقت چرا که پخته شدن آرزوی هر خام است سپیده‌وار سر از شب برآر ای خورشید که آفتاب جهان بی‌تو بر لب بام است . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
وقتی که می خواهد دلم سامان بگیرد باید که چشمانم کمی باران بگیرد مثل همیشه این غزل تا بیت آخر حال و هوایی مبهم و پنهان بگیرد تا اینکه آید ذکر مهدی بر لبانم شاید که بغضی در گلویم جان بگیرد با چشم گریان ندبه می خوانم برایت شاید دعا با دیده ای گریان بگیرد آقا بیا تا در میان قلب شیعه این زخم کهنه عاقبت درمان بگیرد هر جمعه من روی تو را را چشم انتظارم تا اینکه عصر غیبتت پایان بگیرد... . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
برای آمدنش ، انتظار کافی نیست سری خمیده و چشمانِ زار، کافی نیست اگرچه دست تضرع به سر نهی خوب است ولی نشسته به منبر، دچار؛ کافی نیست غمِ بزرگِ دلش فهمِ اندکِ من و توست شعور خود برسان، چون شعار کافی نیست بسنجد او چو تمنا ز روی اعمالت بدان دعای فرج بی شمار، کافی نیست بدونِ اذنِ نگاهش اجابتی نرسد به ندبه ای که در آن جان نثار، کافی نیست بساطِ جشنِ تولد به نیمه ی شعبان برای جلبِ رضای نگار، کافی نیست به این رویه چو عزمی بر ارتباط کنی تو را خبر برسد، اعتبار کافی نیست برای رؤیتِ سیمایِ منجیِ عالم بجز تنی که شده بی قرار، کافی نیست چهار فصل وجودت شود چو بی تابَش رسد گلی که برایش بهار، کافی نیست غزل سروده دلِ شاعرِ گنه کاری ز نرگسی که به دیوان هزار کافی نیست به یک کرشمه ی چشمش گِره گشا گردد کسی که بر قدمش روزگار کافی نیست        . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
بیا وَ گرنه در این انتظار خواهم مرد اگر که بى تو بیاید بهار، خواهم مرد به روى گونه من، اشک سال‌ها جارى است و زیر پاى همین آبشار، خواهم مرد نیامدى و خدا آگه است، من هر روز به اشتیاق رخَت چند بار خواهم مرد خبر رسید که تو با بهار مى آیى در انتظار تو، من تا بهار خواهم مرد تمام زندگی من در این امید گذشت که در رکاب تو با افتخار خواهم مرد . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
نخستين نقش عالم یاعلی بود تمام اسم اعظم یاعلی بود ملایک را پس از ذكر خداوند ز هر ذكری مقدّم یاعلی بود اذان شد بر خليل آتش گلستان كه ذكر او دمادم یاعلی بود اگر آن بت‌شكن بر كف تبر داشت همان نقش تبر هم یاعلی بود عصا در دست موسی ياعلی گفت دم عيسی‌بن‌مريم یاعلی بود از آن شد بطن ماهی جای یونس كه ذكرش در دل يم یاعلی بود به چاه و تخت شاهب ذكر يوسف چه در شادی چه در غم یاعلی بود اگر موسي كليم الله گرديد كلام او مسلّم یاعلی بود دعای حاجيان بر گرد كعبه صدای آب زمزم یاعلی بود به بام آسمان از صبح آغاز فلک نقش پرچم یاعلی بود چو هنگام ولادت گريه كردم به صورت نقش اشكم یاعلی بود چو جان در پيكر آدم دميدند همان دم ذكر آدم یاعلی بود كجا می‌سوخت شيطان گر ندايش در اعماق جهنّم یاعلی بود . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
«مظهر اجلال حسین» . نازم به تجلّای جمال علی اکبر دل برده ز ما حُسن کمال علی اکبر . خال سیَه اش نقطۀ بسم الله عشق است خورشید زند بوسه به خال علی اکبر . ارباب خِرَد منتظرِ مقدم اویند بی تاب بود دل به وصال علی اکبر . آداب پسندیده اش الگوی جوانهاست غبطه بَرَد احباب به حال علی اکبر . بنگر به جهادش که به میدان شهادت شد خون سر و سینه مدال علی اکبر . او اَشبه طاها بود ای یوسف مصری در ملک ادب کیست مثال علی اکبر . او مظهر اجلال حسین است، «کلامی» عالم همه قربان جلال علی اکبر . . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
[شور] امام حسین علیه‌السلام حالا که روزگار همش پر از غم و مصیبته تموم دلخوشیه ما سینه زدن تو هیئته بخدا این بزم روضه هاتو با همه ی دنیا عوض نمیکنم یه شب جمعه ی کربلاتو با جنت الأعلی عوض نمیکنم ای دمت ضربان داده بهم هیجان روضته کهف امان یا اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله مالک دو جهان عشق تو فوق بیان صاحب سینه زنان یا اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله "حسین عزیزم" اسمت آروم جونمه مرهم خستگی حسین ای عشقم ای همه کسم ای همه زندگیم حسین توی بد زمونه ای گیر افتادم خسته ام از تنهاییه روزگار منی که ندیده عاشقت شدم لا اقل به خواب من بیا یه بار من گداتم حسین باب نجاتم حسین برگ براتم حسین یا اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله حرمت وطنم دلبر بی کفنم کلب رقیه منم یا اباعبدالله اباعبدالله اباعبدالله "حسین عزیزم" 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7
مدیح گفتنت از هر دهان بزرگ‌تر است و نامت از همه‌ی آسمان بزرگ‌تر است پیاله‌ایم و به دریا نمی‌رسد این درک که شرح حال تو از هر زبان بزرگتر است مساحتی‌ست  کران تا کران شش گوشه بهشت ما اگر از دیگران بزرگتر است تو سینه سینه رسیدی به قلبمان یعنی حدود سروری ات از زمان بزرگ تر است چه ابتلای عزیزیست عاشقت بودن چه شور عشق تو از شوق جان بزرگ‌تر است نماز و نیت ما بوده بر خدای حسین خدای توست که در هر اذان بزرگتر است و قائلیم به الله اکبر ، اما باز علی اصغر تو از جهان بزرگ‌تر است تو کهکشانی و شش ماهه ات به ما فهماند که راه شیری این کهکشان بزرگتر است نمانده تاب جدایی ، حرم ببر مارا غم فراق تو از قلبمان بزرگ تر است برای هرکه چشیده ست چای موکب را همیشه تشنگی از استکان بزرگ‌تر است اگر که شعر به پایان رسید لکنت ماست وگرنه مدح تو از هر بیان بزرگتر است ببخش لکنت مارا عزیز آل عبا همیشه بخشش این خاندان بزرگتر است . 🔹 🔹 http://eitaa.com/joinchat/1035468802Cef07e8d2e7