من کوهم وُ ماجرای عشقم کهن است
شاگرد دبستانی من کوهکن است
من سنگدلم یا تو، ببین ای دریا!
این رود که پیوسته به تو اشک من است
#میلاد_عرفان_پور
@shearosama
ای کاش برای آخرین وداع
آنقدر واژه داشتم
که دریا از نوشتن گریههای من خسته میشد
#سیدعلی_صالحی
@shearosama
با تو همیشه همیشه یک شب مبادا پس از تو
این خسته طاقت ندارد یک لحظه حتی پس از تو
پنهان کن این اشکها را پیدا کن آن چشمها را
دیگر چه فرقی میان پنهان و پیدا پس از تو
شب پشت شب سرد و تاریک غم پشت غم دور و نزدیک
آهوی من بیشمارند شبهای یلدا پس از تو
اینجا همهکس تو بودی عشق مقدس تو بودی
ناقوسها لال لالاند کنج کلیسا پس از تو
بعد از تو دیگر کسی نیست بعد از تو خیلی غریبم
من عاشقم تو نباید نه من خودم را پس از تو
چشم تو را میپرستم ای بی نهایت در از شعر
بگذار راحت بگویم شاید پریسا پس از تو
#پریسا_جعفری_قهفرخی
@shearosama
چه آرامش هراسانگیزی
در آسمان
نه نسیمی و نه آهی
#پیرپائولو_پازولینی
@shearosama
زندگی را که ورای تحمل من زیبا بود
عاشقانه دوست داشتم
#پیرپائولو_پازولینی
چه غمانگیز که بیگناه، کسی آن را از تو بگیرد.
#رفح
@shearosama
بس که دامان بهاران گل به گل پژمرده شد
باغبان دیگر به فروردین ندارد رغبتی
#فاضل_نظری
@shearosama
کافی است که دو نفر عمیقا یکدیگر را دوست بدارند
حتما باران خواهد آمد
#سیدعلی_صالحی
@shearosama
به شما اطمینان میدهم هرگاه خود را ناراحت مییابیم منشأ واقعی این ناراحتی و پریشانی در گذشتهی ما یا در ترسهایمان در آینده نهفته است، اما قطعا در زمان حال نیست
به یاد داشته باشید حتی آنچه پنج یا ده دقیقه پیش روی داده است #گذشته محسوب میشود . هرگاه که احساس میکنید احساس آرامش نمیکنید . آنچه را در آن لحظه انجام میدهید متوقف کنید و از خود بپرسید آیا ناراحتی من هماکنون اتفاق میافتد و یا دردی از گذشته است؟ آیا اکنون ترسهای خودم را به آینده فرافکنی میکنم؟
از کتاب: فقط عشق
@shearosama
عشق رازیست که تنها به خدا باید گفت
چه سخن ها که خدا با من تنها دارد
فاضل نظری
@shearosama
پروانه را شکایتی
از جور شمع نیست
عمریست در هوای تو
می سوزم و خوشم
شهریار
@shearosama
پرواز من به بال و پر توست، زینهار
مشکن مرا که می شکنی بال خویش را
آن سنگدل که آینه ما به سنگ زد
می دید کاش صورت احوال خویش را
@shearosama
#صائب
حالم چقدر خوب است
دنیا را دنیاتر میبینم
زیبا را زیباتر میبینم
گلها را گلهاتر
#عمران_صلاحی
@shearosama
هیچ وقت نزار هرنقصی یا هرشکستگی تورو از کار یا از پابندازه
(وبه زیباترین شکل ممکن ظهورکن)
#بهار_محمودی_پور
#خطاطی
@shearosama
خاکستر پروانه ای را دیدم و گفتم
هر کس که عاشق میشود این است تاوانش
#علی_اکبر_لطیفیان
@shearosama
کاش می شد که کسی می آمد
این دل خسته ما را می برد
چشم ما را می شست
راز لبخند به لب میآموخت
کاش میشد دل دیوار پر از پنجره بود
و قفس ها همه خالی بودند
آسمان آبی بود
و نسیم روی آرامش اندیشه ما میرقصید
کاش میشد که غم و دلتنگی
راه این خانه ما گم میکرد
و دل از هر چه سیاهیست رها میکردیم
و سکوت
جای خود را به هم آوایی ما میبخشید
و کمی مهربانتر بودیم
کاش میشد دشنام
جای خود را به سلامی میداد
گل لبخند به مهمانی لب میبردیم
بذر امید به دشت دل هم
کسی از جنس محبت غزلی را میخواند
و به یلدای زمستانی و تنهایی هم
یک بغل عاطفه گرم
به مهمانی دل میبردیم
کاش میفهمیدیم
قدر این لحظه که در دوری هم میراندیم
کاش می دانستیم
راز این رود حیات
که به سر چشمه نمیگردد باز
کاش میشد مزه خوبی را
میچشاندیم به کام دلمان
کاش ما تجربهای میکردیم
شستن اشک از چشم
بردن غم از دل
همدلی کردن را
کاش میشد که کسی می آمد
باور تیره ما را میشست
و به ما میفهماند
دل ما منزل تاریکی نیست
اخم بر چهره بسی نازیباست
بهترین واژه همان لبخند است
که ز لبهای همه دور شده ست
کاش میشد که به انگشت نخی میبستیم
تا فراموش نگردد که هنوز انسانیم
قبل از آنیکه کسی سر برسد
ما نگاهی به دل خسته خود میکردیم
شاید این قفل به دست خود ما باز شود
پیش از آنکه به پیمانه دل باده کنند
همگی
زنگ پیمانه دل میشستیم
کاش در باور هر روزه مان
جای تردید نمایان میشد
و سوال که چرا سنگ شدیم؟
و چرا خاطر در یاییمان خشکیده ست؟
کاش میشد که شعار
جای خود را به شعوری میداد
تا چراغی گردد دست اندیشهمان
کاش میشد که کمی آیینه پیدا میشد
تا ببینیم در آن
صورت خسته این انسان را
شبح تار امانت داران
کاش پیدا میشد
دست گرمی که تکانی بدهد
تا که بیدار شود خاطره آن پیمان
و کسی میآمد و به ما میفهماند
از خدا دور شدیم
......
"کاشکی" واژه درد آور این دوران است
"کاشکی" جامه مندرس امیدی است
که تن حسرت خود پوشاندیم
کاش میشد که کمی
لا اقل
قدر وزن پر یک شاپرکی
مهربانتر بودیم
چگونه روح مرا بیقرار روح تو کرد
بدون لمس نگاهی خدای شعر و شکوه؟؛
چگونه برد مرا و تو را به آرامی
به لازمان دو حسّ و به لامکان دو روح؟!
چه کاره بود تن خستهی من و تن تو
شبی که ردّوبدل شد جنون میان دو روح؟!
#حسنا_محمدزاده
کتابِ زنِ آتش
از کانال تلگرامی شاعر
@shearosama
ای که رخ افروخته ای همچو گل
رنگ ز رخ باختنم را ببین
پنجره خانه خود باز کن
دسته گل انداختنم را ببین
#عمران_صلاحی
@shearosama
اگر خداوند بخواهد کاری انجام دهد، آنرا به شیوهای انجام میدهد که در مخیله کسی نمیگنجد
#جول_اوستین
#امید
@shearosama
گاهی اوقات زندگی شما را از سختیهای جدیدی میگذراند تا به شما نشان دهد چه راههای خوبی میتواند وجود داشته باشد
#امید
از کتاب ثروتِ شاد
@shearosama
هر وقت واژه کم آوردی
به کسی بیندیش که دوستش داری
بلادرنگ، دنیا به یاری ات می آید
#سیدعلی_صالحی
@shearosama
وقتی چیزی علیه شما رخ میدهد، محاکمهای، خیانتی، ناامیدیای رخ میدهد. به جای آنکه اجازه دهید اینها شما را پایین بکشند اگر ایمان خود را حفظ کنید . خداوند همان موانع را بدل به سنگ بناهایی برای بالا رفتن شما میسازد.
#جول_اوستین
@shearosama
فراموش کن
مسلسل را
مرگ را
و به ماجرای زنبوری بیندیش
که در میانهی میدان گلی
به جستوجوی شاخه گلی است.
#گروس_عبدالملکیان
@shearosama
درک درست درد، نخستین اشاره به احتمال شفاست
#سیدعلی_صالحی
@shearosama
امروز تو کاملا در اختیار هستی و فردا در جبر کامل
چون آنچه را که امروز به اختیار بکاری فردا باید به جبر درو کنی
#بهروز_اتونی
@shearosama
تنها فاصلهای رو که نمیتونی تخمین بزنی
خوشبختیه
شاید همین یه قدمی باشه
پس امیدتو از دست نده
#امید
#بهروز_اتونی
@shearosama
خمش نشینم اگر عالمی کنند سوال
بجز سکوت نفهمیدهام جواب دگر
مرا دلیست چو اوراق گل به دامن باد
هزار قطعه و با هر یک اضطراب دگر
#طالب_آملی
@shearosama
از برخی ابیات شاعران سبکِ هندی، روحِ هنرِ آدمی تا عمق زیبایی و لطافت و حزن، پَر میکشد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💠اصالت حیات به رشد حقیقی و غور در خویشتن است، با تلخیها و شادیها بازی کنید آنها را جدی نگیرید آنها متعلق به شما نیستند و بعد از انجام رسالت خود تمام میشوند🍃
#شفا_در_آستان_قلب
#محمد_راد 👇
مکن سعدیا دیده بر دست کس
که بخشنده پروردگارست و بس
اگر حق پرستی ز درها بست
که گر وی براند نخواند کست
@shearosama
#سعدی
من به گل باید بیندیشم
من نباید بعد از این پروانه را از خود برنجانم
#عمران_صلاحی
@shearosama