eitaa logo
آن*(فرهنگ، هنر، ادبیات)
512 دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
739 ویدیو
65 فایل
"آن": یُدرک و لا یوصف: به گفت در نیاید! 🌸لطیفه‌ای است نهانی، که عشق از او خیزد (صفحه‌ای برای اهالی فرهنگ، هنر و ادبیات) فاطمه شکردست دکترای زبان و ادبیات فارسی هیئت‌علمی دانشگاه پیام‌نور هنرجوی فوق‌ممتاز خوشنویسی ارتباط با من @fadak_shekardast
مشاهده در ایتا
دانلود
Hasan Fadaeian - Eyd Amad (320).mp3
7.33M
عید آمد و عید آمد وان بخت سعید آمد برگیر و دهل می‌زن کان ماه پدید آمد عید آمد ای مجنون غلغل شنو از گردون کان معتمد سدره از عرش مجید آمد عید آمد ره جویان رقصان و غزل گویان کان قیصر مه رویان زان قصر مشید آمد صد معدن دانایی مجنون شد و سودایی کان خوبی و زیبایی بی‌مثل و ندید آمد زان قدرت پیوستش داوود نبی مستش تا موم کند دستش گر سنگ و حدید آمد عید آمد و ما بی‌او عیدیم بیا تا ما بر عید زنیم این دم کان خوان و ثرید آمد زو زهر شکر گردد زو ابر قمر گردد زو تازه و تر گردد هر جا که قدید آمد برخیز به میدان رو در حلقه رندان رو رو جانب مهمان رو کز راه بعید آمد غم‌هاش همه شادی بندش همه آزادی یک دانه بدو دادی صد باغ مزید آمد من بنده آن شرقم در نعمت آن غرقم جز نعمت پاک او منحوس و پلید آمد بربند لب و تن زن چون غنچه و چون سوسن رو صبر کن از گفتن چون صبر کلید آمد لغات: حدید: آهن قدید: گوشت خشک کردۀ گاو، گوسفند، یا ماهی به هر طریق که خشک کنند و نگه دارند. مزید: افزونی، بسیاری ثرید: طعامی است که پاره های نان را در شوربای گوشت تر کنند،تریت تلیت  🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ای عشق بیا آدمی از نو بتراشیم ... من خانه‌ی ویرانه ام و بی خبر از من هر روز خدا می گذرد صد نفر از من مثل خود شیطان فقط از دور مهیبم بیهوده گریزان شده نوع بشر از من چون صخره شب و روز رفیقش شدم اما دریا به کسی مشت نزد بیشتر از من در خاطر من هیچ به جز حزن نیاندوخت آن کس که نمی خواست بجز شعرتر از من ای عشق بیا آدمی از نو بتراشیم خوشبخت تر و خوبتر و شادتر از من 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
حکایتی از گلستان سعدی سخن میان دو دشمن چنان گوی که گر دوست گردند شرم زده نشوی. میان دو کس جنگ چون آتش است سخن چین بدبخت هیزم کش است کنند این و آن خوش دگرباره دل وی اندر میان کوربخت و خجل میان دو تن آتش افروختن نه عقل است و خود در میان سوختن در سخن با دوستان آهسته باش تا ندارد دشمن خونخوار گوش پیش دیوار آنچه گویی هوش دار تا نباشد در پس دیوار گوش گلستان سعدی، باب هشتم در آداب صحبت 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
آواچهٔ ۵۴، مدیرعامل محترم بگوییم «مدیرعامل محترم» یا «مدیر محترم عامل»؟ فهمیدید؟ صفت را وسط بیندازیم یا بعدش بیاوریم؟ بگوییم «وزیر سابق ارشاد» یا «وزیر ارشاد سابق»؟ سؤال مهمی است و جواب ثابتی ندارد. یعنی چه؟ نگاه کنید ببینید اگر آن ترکیب اضافه، آن مضاف و مضاف‌الیه، آن‌قدر با هم آمده که یکی شده، صفت را باید بعدش بیاورید؛ یعنی نباید بشکنیدش. مثالش مدیرعامل است، مثالش روش‌‌تحقیق است، مثالش رئیس‌جمهور است. صفت‌های این‌ها را باید بعد از این‌ها بیاورید. بگوییم «رئیس‌جمهور محترم»، «مدیرعامل کوشا»، «روش‌‌تحقیق پیشرفته». در غیر این صورت، تمام صفت‌ها باید بین مضاف و مضاف‌الیه بیاید؛ یعنی بگوییم: «وزیر ارشاد»؛ بعد می‌خواهیم صفت برایش بیاوریم، بگوییم: «وزیر سابق ارشاد»، نه «وزیر ارشاد سابق»؛ چون معنی نمی‌دهد ارشاد سابق. «وزیر نفت سابق» معنی نمی‌دهد. «وزیر ارشاد» با هم یک واحد معنایی نشده؛ پس صفتش را باید وسط بیاوریم. «کتاب من»، «کتاب خوب من». «در اتاق»، «در بزرگ اتاق»؛ اگر صفت مال «در» است. پس نگاه کنید ببینید این ترکیب‌های اضافی چقدر باهمایی‌شان رواج پیدا کرده و دیگر امکان شکستنشان نیست. اگر این‌جوری بود، صفت را بعدش بیاورید. هر ایرانی نگهبان زبان فارسی. virastaran.net/a/15488
مشنو ای دوست که غیر از تو مرا یاری هست یا شب و روز به جز فکر توأم کاری هست به کمند سر زلفت نه من افتادم و بس که به هر حلقهٔ موئیت گرفتاری هست گر بگویم که مرا با تو سر و کاری نیست در و دیوار گواهی بدهد کاری هست 🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات) @shekardast