14 Javanmardi Dar Jang Ta.mp3
2.01M
سعدی » گلستان » باب سوم در فضیلت قناعت » حکایت شمارهٔ ۹
جوانمردی را در جنگ تاتار جراحتی هول(:سخت) رسید.
کسی گفت: فلان بازرگان نوشدارو دارد. اگر بخواهی باشد که دریغ ندارد.
گویند آن بازرگان به بخل معروف بود.
گر به جای نانش اندر سفره بودی آفتاب
تا قیامت روز روشن کس ندیدی در جهان
جوانمرد گفت: اگر خواهم دارو دهد یا ندهد و گر دهد منفعت کند یا نکند، باری خواستن از او زهر کشنده است.
هر چه از دونان(:فرومایگان)به منّت خواستی
در تن افزودیّ و از جان کاستی
(:چیزی از آدمهای پست بخواهی ممکن است به ظاهر و به جسم تو چیزی اضافه شود ولی از جانت چیزی کم میشود)
و حکیمان گفتهاند: آب حیات اگر فروشند فیالمثل به آبِروی، دانا نخرد که مُردن به علت(:بر اثر بیماری) به از زندگانی به مذلّت(:خواری).
اگر حنظل خوری از دست خوشخوی
به از شیرینی از دست تُرُشروی
(حنظل:میوهای تلخ)
#سعدی_خوانی
#گلستان
"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
حکایتی از سعدی
در باب فضیلت قناعت:
حاتم طایی را گفتند: از تو بزرگ همتتر در جهان دیدهای یا شنیدهای؟
گفت: بلی! روزی چهل شتر قربان کرده بودم امرای عرب را، پس به گوشهٔ صحرایی به حاجتی برون رفته بودم، خارکنی را دیدم پشته فراهم آورده. گفتمش: به مهمانی حاتم چرا نروی که خلقی بر سماط او گرد آمدهاند؟ گفت:
هر که نان از عمل خویش خورَد
منت حاتم طایی نبَرد
من او را به همت و جوانمردی از خود برتر دیدم.
#سعدی
#گلستان
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast
حکایتی در باب آداب صحبت 💐💐💐
مال از بهر آسایش عمر است نه عمر از بهر گرد کردن مال. عاقلی را پرسیدند: نیکبخت کیست و بدبختی چیست؟ گفت: نیکبخت آن که خورد و کِشت و بدبخت آن که مرد و هِشت.
مکن نماز بر آن هیچکس که هیچ نکرد
که عمر در سرِ تحصیلِ مال کرد و نخورد
#سعدی
#گلستان
🖊📚"آن" (فرهنگ، هنر، ادبیات)
@shekardast