eitaa logo
بررسی روایات و احادیث
726 دنبال‌کننده
34 عکس
10 ویدیو
5 فایل
ارائه نظر تخصصی درباره سند ، متن و محتوای روایاتی که در فضای مجازی به عنوان حدیث معصومان (ع) منتشر می شود
مشاهده در ایتا
دانلود
آنچه در اين كانال به اطلاع شما مي رسد: ✅اخبار رسمي رجال_و_حدیث ✅:اطلاع رساني در دوره هاي تربيت پژوهشگر در ✅:اطلاع رساني برگزاري هاي عمومي و تخصصي ✅:اطلاع رساني برگزاري هاي ارسال مقالات ✅اطلاع از چاپ شده در اثار و پژوهش هاي جديد در عرصه ي ✅:گزارش محتوايي از هاي_علمي •┈┈••••✾•🍀🌼🍀•✾•••┈┈• 💐دوستان‌تان را دعوت کنید 👈لینک کانال گروه رجال و حدیث معاونت پژوهش حوزه علمیه خراسان👈 https://eitaa.com/rejalkh 🆔 @rejalkh
4_5805197970458544425.mp3
3.53M
آیا کتاب "بیان الائمه (ع)" تالیف شیخ محمدمهدی النجفی معتبر است؟ بخش اول - 7 دقیقه صوت روایات آخرالزمان و علایم ظهور را از کدام منابع می‌توان نقل کرد؟ آیا دلائل الامامة واقعا مربوط به طبری امامی است؟ آیا کتاب "الملاحم و الفتن" ابن طاوس (ره) حاوی روایات معتبر شیعه است؟ عضویت کانال در ایتا و تلگرام👇 @shenakhtehadis @shenakhtehadis
4_5805197970458544426.mp3
6.65M
آیا کتاب "بیان الائمه (ع)" تالیف محمدمهدی نجفی معتبر است؟ بخش دوم - 14 دقیقه صوت گزارشی از نقد علامه جعفر مرتضی عاملی بر کتاب "بیان الائمة (ع)" عضویت کانال در ایتا و تلگرام👇 @shenakhtehadis @shenakhtehadis
4_5805197970458544427.mp3
15.52M
آیا کتاب "بیان الائمه (ع)" تالیف محمدمهدی نجفی معتبر است؟ بخش سوم - 31 دقیقه صوت گزارشی از نقد علامه جعفر مرتضی عاملی بر کتاب "بیان الائمة (ع)" عضویت کانال در ایتا و تلگرام👇 @shenakhtehadis @shenakhtehadis
⚠️ نقدی بر افسانه مشهور فتوای شیخ مفید درباره جنین زنده در شکم مادر مرده امروزه داستانی مشهور شده که به اختصار چنین است: شخصی از روستا آمده و از شیخ مفید سؤال کرد: «زنی حامله فوت کرده و حملش زنده است؛ شکم این زن را پاره کرده و طفل را بیرون بیاوریم و یه همین صورت او را دفن کنیم»؟ شیخ پاسخ داد: «با همان حمل او را دفن کنید»! آن مرد برگشت. در میان راه دید سواری از پشت سر می‏‌تازد و می‏‌آید، چون نزدیک رسید، گفت: «ای مرد، شیخ فرموده است که شکم آن زن را پاره کرده و طفل را بیرون آورده و زن را دفن کنید». آن مرد چنین کرد. اما در واقع شیخ مفید کسی را نفرستاده بود، و بعد فهمید که آن سوار امام زمان عج بوده. سپس توقیعی برایشیخ آمده: «وظیفه‌‏ی شماست که فتوا بدهید و وظیفه‏‌ی ماست که شما را حمایت کرده و نگذاریم که در خطا بیافتید». 🔻این داستان به دلائل متعدّدی نادست و ساختگی است: 1. هیچ سندی ندارد و تنها در کتابی ضعیف از متأخران یعنی قصص العلماء نقل شده، و توسط دیگر متسامحان روایج یافته است. 2. آیا ممکن است جنین در شکم مادر در مدت طولانی زنده بماند؟ و آیا در چنین شرایط بحرانی شخص از دهات نزد شیخ مفید در بغداد می‌آید و از او استفتاء می کند و بر می‌گردد؟! 3. اجماع شیعه امامیه بر این است که در چنین شرایطی می توان شکم مادر را باز کرد و جنین را نجات داد. (الخلاف، طوسی، جامعه مدرسین، ج‌1، ص729، 730) و چند روایت صریح در این باره وارد شده است. (وسائل الشيعة، ج‏2، ص469-471؛ مستدرك الوسائل ج‏2، ص140) و اين روايات در کتب متداول و در دسترس شیخ مفید مانند کافی و رجال کشی قرب الاسناد ،نیز بوده است. ضمن این که راوی برخی از این روایات خود او است. (تهذيب الأحكام، ج‏1، ص343، 344) علاوه بر این قاعده عقلی و شرعی این است که جان یک انسان مسلمان از حرمت جسد مسلمان دیگر اولی است. احتیاط نیز اقتضا دارد که جان کودک را حفظ کنند. چنان که خود شیخ مفید نیز در کتاب فقهی خود همین فتوا را داده است. (المقنعة، ص87 و تهذيب الأحكام، ج‏1، ص343) با این وجود چگونه ممکن است یک فقیه عالی رتبه شیعه بر خلاف همه اصول و قواعد، نصوص و اجماع، بدون هیچ دلیل عقلی و شرعی دستور دهد انسانی را زنده به گور کنند؟! 4. چگونه ممکن است امام زمان به دورغ در مورد چیزی که کلام شیخ مفید نبوده، گفت است شیخ فرمود! 5. چرا امام زمان از کسی که بدون علم و بر اساس رأی باطل و بر خلاف عقل و نقل فتوا می دهد؛ بخواهند هم چنان بر مسند فتوا بنشیند؟! 6. چنین مکاتباتی از امام عصر علیه السلام در عصر غیبت کبری قابل پذیرش نیست. (از آن جمله اصل توقیع منسوب به شیخ مفید (الإحتجاج، طبرسي، ج‏2، ص495) با چالش‌هایی مواجه است؛ مانند آن‌که نامه‌رسان مجهولش صرفاً گفته‌ آن را از ناحیه‌ای متصل به حجاز آورده است. حال حتی اگر برفرض اصالت این توقیع تا دوره شیخ مفید (م413ق) قابل اثبات می‌بود، باز چه حجتی بر انتساب این متن ناشناس غریب به امام وجود می‌داشت؟) به هر حال با نشر این مجعولات، زمینه ادّعای ارتباط برخی با امام عصر عج فراهم می‌آید؛ هرچند چنین نظرات و فتاوای مبتذل خردستیزانه‌ای داشته باشند؛ و هم اشتباهات و خطاهای فاحش ایشان با این گونه قصه‌های دروغ توجیه می‌شود. (برگرفته از مطالب وبلاگ آثار، با زیادات) تفصیل بیشتر برخی از همین مطالب: در نوشتار آقای کریمیان (http://t.me/gholow/221). @gholow2
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سوال: آیا مطالب فیلم بالا صحت دارد؟ پاسخ:👇 مطالب فیلم بالا فقط تا دقیقه 2:20 درست است و بعد از آن با مطالب نامعتبر مخلوط شده است. مهریه حضرت زهرا (س) مبلغ مشخصی سکه نقره بوده و ربطی به آب ندارد اینکه بین ما ایرانیها شایع شده که مهریه فاطمه س آب بوده ناشی از یک روایت ضعیف است که گویا از عقاید ایرانیان قبل از اسلام درباره «میترا الهه ی آب» تقلید شده یعنی فاطمه س را شبیه میترا قرار داده اند. اینکه این سخنران محترم گاهی میگن «خدا هم ذوق زده شد» تعبیر جالبی نیست. خدا راضی میشه و دوستانش را دوست میداره ولی ذوق زده نمیشه. اینکه حضرت زهرا س فرموده باشد «شفاعت شیعیان گناهکار را به مهریه من اضافه کنید این را بنویسید و در کفنم بگذارید» هم در حدیثی که با سند محکم باشد نقل نشده گرچه ایشان مقام شفاعت دارند. ضمنا شفاعت اهل بیت ع در حق شیعیان دارای چند شرط است که در آیات و نیز در احادیث معتبر آمده مثل شرک نورزیدن به خدا، تارک الصلاة نبودن، معتاد به مشروب نبودن و عدم تفاخر به گناهان کبیره جناب آقای مهدی توکلی سخنرانِ باصفا و خوش بیانی است و خدمات ارزشمندی دارد ولی در شناخت سند و متن احادیث معتبر و نامعتبر تخصص ندارد. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis آیدی اینستاگرام مدیر👇 @khodemani57 عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
🔸 متن شناسی؛ از وجوه ذوقی و غیر قابل اعتماد در اعتبارسنجی (نمونه: ذیل دعای عرفه) این وجه، وجهی ذوقی و بر مبنای اطمینان شخصی استوار است. گفتنی است که روش استناد به متن حدیث برای اثبات اعتبار آن، بسیار روش لغزنده‌ای است و ذوق و سلیقه شخصی و تمایلات فکری در آن بسیار مؤثّر است. 💠 به عنوان نمونه درباره قسمت ذیل دعای عرفه حضرت سیّد الشهداء علیه السلام: «إِلَهِي‏ أَنَا الْفَقِيرُ فِي غِنَايَ فَكَيْفَ لَا أَكُونُ فَقِيراً فِي فَقْرِي‏ ... »،1️⃣ برخی از بزرگان همچون مرحوم امام، متن حدیث را دلیل بر صدور آن دانسته‌اند، ولی مرحوم مجلسی و برخی از محدّثان دقیقاً برعکس، متن حدیث را شاهد بر عدم صدور آن از معصوم علیه السلام انگاشته‌‌اند. ایشان پس از نقل دعا به همراه ذیل آن به نقل از اقبال، می‌افزاید: «أقول: قد أورد الكفعمي رحمه الله أيضاً هذا الدعاء في البلد الأمين و ابن طاووس في مصباح الزائر كما سبق ذكرهما، ولكن ليس في آخره فيهما بقدر ورق تقريباً، و هو من قوله: "الهي أنا الفقير في غناي" الى آخر هذا الدعاء، و كذا لم يوجد هذه الورقة في بعض النسخ العتيقة من الاقبال أيضاً، و عبارات هذه الورقة لا تلائم سياق ادعية السادة المعصومين علیهم السلام أيضاً، و إنّما هي على وفق مذاق الصوفيّة، و لذلك قد مال بعض الافاضل الى كون هذه الورقة من مزيدات بعض مشايخ الصوفيّة و من الحاقاته و ادخالاته، و بالجملة هذه الزيادة إمّا وقعت من بعضهم أوّلاً في بعض الكتب و أخذ ابن طاووس عنه في الاقبال غفلة عن حقيقة الحال، أو وقعت ثانياً من بعضهم في نفس كتاب الاقبال، و لعلّ الثاني أظهر على ما أومأنا اليه من عدم وجدانها في بعض النسخ العتيقة و في مصباح الزائر، والله أعلم بحقائق الأحوال.»2️⃣ مرحوم همایی در مقدّمه مولوی‌ نامه اشاره کرده که این قطعه بی کم و کاست در منشآت ابن عطاء الله اسکندرانی (متوفّی 709 ق) آمده که 45 سال بعد از ابن طاووس وفات کرده است.3️⃣ 💠 حاج آقا4️⃣ این قطعه را افزوده شده به دعا دانسته و درباره‌ی علّت افزوده شدن این قطعه می‌فرمودند: «ظاهراً یک صفحه از کتاب ابن عطاء الله در لابلای نسخه‌ای از نسخه‌های اقبال قرار گرفته و برخی از مراجعان تصوّر کرده‌اند که این صفحه، قطعه‌ی پایانی دعای عرفه است. لذا در نسخه‌های متأخّر اقبال، این قطعه به دعا افزوده شده است.» 💠 من اکنون درصدد بحث از این جهات نیستم، فقط می‌خواستم برخورد بزرگانی همچون مرحوم امام با گرایشات عرفانی با این قطعه را با برخورد محدّثنانی چون مرحوم علّامه مجلسی مقایسه کرده و میزان دخالت پیش‌زمینه‌های ذهنی در زمینه بررسی اعتبار یا عدم اعتبار روایت را با روش متن‌شناسی نشان بدهم. 💠 به عقیده‌ی من متن‌شناسی، راه روش‌مندی برای شناخت اعتبار یا عدم اعتبار روایات نیست، و تنها در دایره‌ی محدودی می‌توان از آن بهره جست ——————————————————————- 1️⃣ اقبال الاعمال: ج1، ص348-350. 2️⃣ بحار الانوار: ج95، ص227-228. 3️⃣ مولوی نامه: ج2، ص18. 4️⃣ 🔺درس خارج اصول ، تاریخ: 1 اسفند 1389 (دروس فی علم الاصول، ج5، ص10-11) منبع: کانال تلگرامی زبدة الفوائد @shenakhtehadis @shenakhtehadis
آیا روایت شیعه تنوری اعتبار کافی در منابع شیعی دارد؟ متن روایت: یکی از شیعیان امام صادق(ع) به نام سهل بن حسن خراسانی به آن حضرت میگوید: «چه چیز شما را از باز پس‌گیری حق خویش بازداشته است؛ در حالی که صد هزار شیعة پا در رکاب و شمشیرزن در اختیار شماست؟» پاسخ امام: امام دستور می دهد تنور آتشی فراهم شود. چون شعله های آتش بالا گرفت رو به سهل کرده، میفرماید: «ای خراسانی! برخیز و در تنور بنشین». سهل که گمان کرده است امام از او خشمگین شده، شروع به عذر خواهی میکند و میگوید: «آقا ! حرف خود را پس گرفتم. شما نیز از تصمیم خود منصرف شوید». امام می فرماید: «از تو گذشتم». در این حال، هارون مکی از شیعیان راستین حضرت وارد شده، سلام میکند. امام صادق(ع) به او پاسخ میدهد و بدون هیچ مقدمهای به او دستور می‌دهد نعلین خود را رها کرده، در تنور بنشین. هارون مکّی بیدرنگ و بدون یچ پرسشی، این کار را انجام میدهد. امام صادق(ع) در همان حال با مرد خراسانی گفت و گو میکند و درباره خراسان خبرهایی میدهد؛ چنانکه گویی خود شاهد آن بوده است. پس از مدتی به سهل میفرماید: «برخیز‌ای خراسانی و داخل تنور را نگاه کن». سهل برخاسته، به داخل تنور می‌نگرد و با کمال تعجب میبیند هارون میان شعله های آتش چهار زانو نشسته است. آنگاه امام(ع) از او میپرسد: «در خراسان، چند نفر مثل هارون وجود دارد؟». خراسانی میگوید: «به خدا قسم ! یک نفر هم اینگونه سراغ ندارم» حضرت می فرماید: «آگاه باش! زمانی که پنج نفر یاور و پشتیبان یافت نمی شود، اهل بیت قیم نمیکنند. ما بهتر میدانیم کدام زمان وقت قیام است». توضیح اسلام ملکی معاف سردبیر مذهبی ماسال نیوز و کارشناس علوم حدیث درباره این روایت: سند این روایت ضعیف است. آیت لله خویی به صراحت بیان کرده اند مطلب شیعه تنوری صحیح نیست. در توضیح این مطلب نیز باید بدانیم که به طور کلی پیامبر (ص) و ائمه (ع) مردم را با بصیرت دعوت به انجام کاری میکرده اند. هر چند با قاطعیت تمام نمی توان گفت این روایت جعلی است اما بررسی ها نشان می دهد به احتمال بسیار زیاد روایت شیعه تنوری جعلی است. توضیح بیشتر اینکه این روایت فقط در یک منبع متأخر یعنی مناقب ابن شهرآشوب آمده است و فاقد سند معتبر است. ضمن اینکه محتوای روایت شک برانگیز است و چنین روایتی را نباید مبنای عقیده قرار داد. قرآن صریحا می فرماید تبلیغ دینی رسول الله (ص) بر پایه بصیرت بوده است: قُلْ هذِهِ سَبیلی‏ أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى‏ بَصیرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنی‏ وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِکینَ (سوره یوسف: آیه ۱۰۸) بگو: «این راه من است من و پیروانم، و با بصیرت کامل، همه مردم را به سوی خدا دعوت می‌کنیم! منزّه است خدا! و من از مشرکان نیستم!». اینکه بگوییم رسول الله (ص( یا ائمه علیه السلام معتقد بوده اند که شیعه راستین کسی است که کورکورانه و بی چون و چرا تابع دستورات غیرمنطقی باشد تنها یک ادعاست. سیره رسول الله (ص) و اهل بیت (ع) نیز نشان می دهد همواره بخشی از حکمت دستورات خود را حداقل بطور کلی و اجمالی بیان می کردند و پس از آنکه که مخاطب قانع می شد توقع اطاعت داشتند. اهل سنت از امام علی عیه السلام نقل کرده اند که : عن علی (علیه السّلام) قال بعث رسول اللّه (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) سریّة و استعمل علیهم رجلا من الأنصار فأمرهم أن یسمعوا له و یطیعوا قال فأغضبوه فی شی‏ء فقال: إجمعوا لی حطبا فجمعوا له حطبا، قال: أوقدوا نارا فأوقدوا نارا، قال: ألم یأمرکم أن تسمعوا له و تطیعوا؟ قالوا: بلى، قال: فأدخلوها فنظر بعضهم الى بعض و قالوا إنما فررنا الى رسول اللّه (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) من النار فسکن غضبه و طفئت النار فلما قدموا على رسول اللّه (صلّى اللّه علیه و آله و سلّم) ذکروا له ذلک فقال: «لو دخلوها ما خرجوا منها إنما الطاعة فی المعروف».
مشابه این را در منابع شیعه نیز داریم: وَ رُوِّینَا عَنْ عَلِیٍّ ص أَنَّهُ قَالَ: «۱» بَعَثَ رَسُولُ اللَّهِ ص سَرِیَّةً وَ اسْتَعْمَلَ عَلَیْهِمْ رَجُلًا مِنَ الْأَنْصَارِ وَ أَمَرَهُمْ أَنْ یُطِیعُوهُ فَلَمَّا کَانَ ذَاتَ یَوْمٍ غَضِبَ عَلَیْهِمْ فَقَالَ أَ لَیْسَ قَدْ أَمَرَکُمْ رَسُولُ اللَّهِ ص أَنْ تُطِیعُونِی قَالُوا نَعَمْ قَالَ فَاجْمَعُوا لِی حَطَباً فَجَمَعُوهُ فَقَالَ أَضْرِمُوهُ نَاراً فَفَعَلُوا فَقَالَ لَهُمُ ادْخُلُوهَا فَهَمُّوا بِذَلِکَ فَجَعَلَ بَعْضُهُمْ یُمْسِکُ بَعْضاً وَ یَقُولُونَ إِنَّمَا فَرَرْنَا إِلَى رَسُولِ اللَّهِ ص مِنَ النَّارِ فَمَا زَالُوا کَذَلِکَ حَتَّى خَمَدَتِ النَّارُ وَ سَکَنَ غَضَبُ الرَّجُلِ فَبَلَغَ ذَلِکَ رَسُولَ اللَّهِ ص فَقَالَ لَوْ دَخَلُوهَا مَا خَرَجُوا مِنْهَا إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ إِنَّمَا الطَّاعَةُ فِی الْمَعْرُوفِ. وَ عَنْ عَلِیٍّ ص أَنَّهُ قَالَ: لَا طَاعَةَ لِمَخْلُوقٍ فِی مَعْصِیَةِ الْخَالِقِ. (دعائم الاسلام ، ج۱ ، ص۳۵۰) براساس دو روایت فوق، رسول الله (ص) نفرمودند: “چون فلان فرمانده معصوم نبوده است نباید از او اطاعت کنید” بلکه فرمودند: “اطاعت فقط در معروف است” “معروف” یعنی آنچه درستی و نیکویی آن در نظر عقل و فطرت و شرع به رسمیت شناخته شده است. برداشت ما اینست که معصوم (ع) هیچگاه دستور به وارد شدن شیعیان به آتش یا خودکشی و امثال آن را نمی دهند مگر آنکه شرایط طوری باشد که انسان ارجحیت این عمل را درک کند به عنوان مثال برای نجات جان تعداد کثیری یا برای نابودی دشمنی که اگر پیشروی کند کشتار عظیمی خواهد کرد و … اینکه روایتی نقل کنیم که محتوایش به این شکل است که “معصوم علیه السلام از یک شیعه خراسانی توقع داشته اند کورکورانه به دستور حضرت (ع) وارد آتش شود و خودسوزی کند” می تواند مصداق نشر خرافات و تهمت زدن به اهل بیت علیه السلام باشد بنابراین در نقل این مطالب باید احتیاط کرد. ممکن است افرادی بگویند منطق روایت این است که در واقع حضرت با این آزمایش می خواستند به آن فرد خراسانی بفرمایند این حرفی که می زنید و ادعا می کنید که شیعه ما هستید و الان ۱۰۰ هزار یار مطیع در خراسان داریم ادعایی بیش نیست. ما اینچنین یاری می خواهیم که این کار را نیز انجام دهد. بلاتشبیه در شرایط جنگ خودمان لازم شد افرادی روی مین نیز بپرند و یا وارد عملیاتی شوند که امکان زنده برگشتن در آن ۱۰ درصد و یا پائین تر بود. آیا این ۱۰۰ هزار نفر در این حد پای کار هستند یا خیر؟ در پاسخ باید گفت: اگر روایات متعددی وجود داشت که رسول الله (ص) و اهل بیت علیه السلام احیانا با اموری که طبق عقل و فطرت افراد بطور کامل غیرمنطقی بوده است پیروان خود را آزموده اند می توانستیم این یک روایت را نیز بپذیریم ولی وقتی در این مورد، تنها همین یک روایت وجود دارد و با سیره عملی و همیشگی معصومین علیه السلام فاصله داشته و قابل اتکا نیست. ضمن اینکه اصل بر اینست که آزمون بشر توسط انبیاء و اوصیاء و حاکمان با اموری باشد که دستکم برای آنها قابل درک باشد. البته در شرایط جنگی این قابل درک است زیرا مصلحت اهم و اعظم مطرح است اما روایت مورد نظر می گوید امام علیه السلام از سهل خراسانی توقع داشته اند که بی دلیل خودسوزی کند!! و این یک امر بی سابقه بوده و در سیره اهل بیت علیه السلام وجود نداشته است. همچنین اینکه اگر حضرت علیه السلام می خواستند داشتن چند یار اینچنین را برای جهاد بیان کنند به شیوه های دیگری به سادگی قابل بیان و تفهیم بود و نیاز به این کار و بعد انجام معجزه نداشت. ما کرامات و معجزات را قبول داریم ولی تکثیر معجزات در جاهایی که نیازی به آن نبوده از ویژگیهای غالیان بوده است یعنی غالیان طوری درباره کمیت و کیفیت معجزات مبالغه می کردند که گویی ائمه (ع) “کارخانه معجزه سازی” هستند و به نظر می رسد این رویکرد غالیانه در این روایت نیز وجود دارد. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis آیدی اینستاگرام مدیر👇 @khodemani57 عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
4_5805197970458544463.mp3
2.01M
آیا واقعا امام علی (ع) ویروس کرونا در سال 2020 میلادی را پیشگویی کرده بودند؟ بخش اول - 4 دقیقه صوت ادامه دارد عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis آیدی اینستاگرام مدیر👇 @khodemani57 عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
- ناشناس.mp3
3.39M
چرا شعر منسوب به امام علی (ع) درباره پیشگویی ویروس کرونا جعلی است؟ بخش دوم - 7 دقیقه صوت ادامه دارد عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis آیدی اینستاگرام مدیر👇 @khodemani57 عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
بحث درباره ویروس کرونا - بخش 3 v.mp3
3.5M
چرا شعر منسوب به امام علی (ع) درباره پیشگویی ویروس کرونا جعلی است؟ بخش سوم - 7 دقیقه صوت ادامه دارد عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis آیدی اینستاگرام مدیر👇 @khodemani57 عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
⚠️ ماجرای جعلی مرتاض هندی و علامه طباطبایی! داستان مشهوری بر سر زبان ها است، و در برخی کتب آمده که خلاصه مرتاضی توانمند از هند به قم آمد و بسیاری از طلاب و از آن جمله سید موسی صدر را با اوراد یا نگاهش به هوا می‌برد. ولی در برابر آقای طباطبایی شدیداً درمانده شد، و نزدیک بود آقای طباطبایی با نگاهشان، مرتاض را قبض روح کنند! آقا محسن کمالیان، که تحقیقات مفصل و البته تألیفی تفصیلی در مورد زندگانی جناب سید موسی صدر داشته‌اند، پاسخی در این زمینه نوشته‌اند: 🔸 «طی روزهای گذشته قصه‌‌ای در برخی شبکه‌های مجازی منتشر شد که به‌مرتاضی هندی، امام موسی صدر و علامه‌ی طباطبابی مربوط بود. ناقل قصه را آیةالله العظمی سید موسی شبیری زنجانی معرفی کرده بودند. سال‌ها پیش نیز این قصه را دیده بودم و مطلب تازه‌ای نبود... در مورد صحت و سقم قصه تحقیق کردم: دوست فاضل و عزیزم، حجةالاسلام‌والمسلمین شیخ علی فاضلی، روز دوشنبه، ۲۵ فروردین ۱۳۹۹ش از آیةالله شیخ رضا مختاری، رئیس مؤسسه‌ی کتاب‌شناسی شیعه، برایم نقل کرد که وی مطلب را از خود آقای زنجانی سؤال و آن بزرگوار قصه را تکذیب نمودند. همچنین روز سه‌شنبه، ۲۶ فروردین، حجةالاسلام‌والمسلمین سید محمد شبیری، پسر آقای شبیری، تلفنی برایم گفتند که سال‌ها پیش قصه را از پدر سؤال و ایشان تکذیب کرده بودند. [بعد از این تکذیبیه] ناقلین قصه‌ی ساختگی مرتاض هندی، [یعنی مولف کتاب «ز مهر افروخته»، سید علی تهرانی] نام راوی را تغییر دادند! اول آیةالله العظمی شبیری زنجانی را راوی قصه معرفی کرده بودند، اکنون خطای خود را اعلام و مرحوم آیةالله سید مهدی روحانی را راوی شمردند (اینجا)! بزرگواری که دستش از دار دنیا کوتاه است و امکان تکذیب ندارد. انسان حقیقتاً در می‌ماند از این همه اصرار بر رواج جعلیات. تعویض ناشیانه‌ی نام راوی برایم تاکید مؤکدی است که قصه، اصل و فرعش دروغ است. سا‌ل‌ها خدمت مرحومان آیات معظم حاج سید مهدی روحانی و میرزا علی احمدی میانجی می‌رسیدم و از خاطرات‌شان درباره‌ی امام موسی صدر سوال می‌کردم. هرگز قصه‌ی جعلی مرتاض هندی را از آنها نشنیدم! ضمناً آیةالله العظمی شبیری زنجانی نزدیک‌ترین دوست مرحوم روحانی بود در قم. بیش از شصت سال عصر هر روز در منزل پدری امام موسی صدر با هم گعده‌ی علمی داشتند. هرگز نه خود نه دیگران، از ایشان چنین قصه‌ای نشنیدیم! مگر می‌شود مرحوم روحانی شاهد یا حتی صرفاً راوی چنین قصه‌ای بوده باشد، اما آقای زنجانی آن را از وی نشنیده باشد و تکذیب کند (اینجا)؟ خودتان فکر کنید! از دیگر دوستان نزدیک مرحوم روحانی، مرحوم سید احمد اثنی‌عشری بود و نیز مرحوم آیةالله العظمی موسوی اردبیلی. از این دو بزرگوار نیز هرگز این قصه‌ی جعلی را نشنیدم! در حالی‌که امام موسی صدر گل سرسبد و اسم رمز این حلقه‌ی علمی بود که از افراد مؤثرش نام بردم. هر کدام این بزرگان اگر شاهد و راوی چنین قصه‌ای بوده باشد، قطعاً برای دیگر اعضای حلقه تعریف کرده بود! غرض آنکه اصل و فرع قصه دروغ محض است و به‌نظرم اکنون دیگر مابقی منقولات مؤلف کتاب (ز مهر افروخته) را نیز باید با دیده‌ی شک و تردید نگریست.» @mkamalian1964 گویم فارغ از این‌که در این داستان مسئول جعل و سندسازی واقعاً کیست، امثال این نمونه‌ها در راستای تبیینِ چراییِ قلبِ سند‌ها توسط بعضی از راویان متهم متقدم نیز قابل توجه است، و در کنار پژوهش‌های تفصیلی که در زمینه سندسازی در حال انجام است، می‌تواند سودمند باشد. @gholow
انگیزه جعل پیشگویی درباره کرونا و ضرورت احتیاط درباره روایات آخرالزمانی و.mp3
1.83M
انگیزه جعل شعر منسوب به امام علی (ع) درباره پیشگویی ویروس کرونا چه بوده است؟ بخش چهارم - 4 دقیقه صوت عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis آیدی اینستاگرام مدیر👇 @khodemani57 عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
الحمد لله الذی جعلنا من المتمسکین بولایة مولا علی بن ابی طالب امیر المؤمنین علیه السلام
بحث روایات پیشگویانه1 و.mp3
4.88M
کدام پیشگویی ها و روایات آخرالزمانی معتبرند؟ معیار در این مورد چیست؟ آیا روایت قیام پرچم‌های سیاه از خراسان، معتبر است و به حوادث عصر ظهور اشاره دارد؟ بخش اول - 10 دقیقه صوت عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis آیدی اینستاگرام مدیر👇 @khodemani57 عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
درباره روایات پیشگویانه آخرالزمانی 2.mp3
1.97M
کدام پیشگویی ها و روایات آخرالزمانی و علایم ظهور معتبرند؟ معیار در این مورد چیست؟ بخش دوم - 4 دقیقه صوت عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis آیدی اینستاگرام مدیر👇 @khodemani57 عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
هدایت شده از بصیرت افزایی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 ⭕️ حدیثی از منابع برادران اهل سنت که هیچ بهانه ای را برای اثبات جانشینی اهل بیت پیامبر باقی نمی گذارد... حداقل برای یک نفر بفرستید ✅ @basiratafzayi
آیا مطلب زیر صحیح است؟ «علی پس از پیروزی بر قبيله بنی قريظه ۷۰۰ یا ۹۰۰ نفر از مردان قبيله را گردن زد. (منبع: تاريخ طبری)» پاسخ: مطلب بالا درست نیست زیرا مقایسه مجموع روایات تاریخی نشان میدهد در ماجرای بني‌قريظه فقط حدود 40 نفر از یهودیان جنایتکار کشته شدند اما بعدها در دوره بنی‌امیه بعضیها با انگیزه‌های خاصی این آمار را به هفتصد و نهصد نفر تبدیل کردند! سپس طبری (حدود سیصد سال بعد از حادثه)، همان روایت تحریف‌شده و اغراق‌آمیزِ عصر اموی را بدون اینکه نقد کند، در کتاب تاریخش آورد و روایت اصلی و معتبر را از قلم انداخت! در حالی که روایت معتبر در کتاب ابن زنجویه که حدود نیم قرن پیش از طبری می‌زیست ذکر شده بود (رجوع کنید به کتاب الاموال، ابن زنجویه ص 299، روایت شماره 461) ضمنا آن چهل نفر که اعدام شدند همگی به دست مولا علی (ع) کشته نشدند بلکه به دست چندین نفر کشته شدند و جرمشان این بود که بارها از پشت به مسلمانها خنجر زده، در مرحله آخر در جنگ احزاب نیز از پشت به قلعه محل استقرار زنان و کودکان حمله کردند ولی موفق نشدند و خودشان گرفتار شدند. حمله به مسلمانان از پشت سر در قرآن اشاره شده است: "إِذْ جاؤُكُمْ مِنْ فَوْقِكُمْ وَ مِنْ أَسْفَلَ مِنْكُمْ ..." "هنگامی که (دشمنان) از بالا و پایینِ شما (جلو و پشتِ شهر مدینه) آمدند ..."(سوره احزاب؛ آیه 10) ماجرای هجوم یهود به قلعه محل پناه گرفتن زنان و کودکان نیز در کتاب المغازی واقدی که حدود صدسال قبل از تاریخ طبری تالیف شده آمده است(رجوع شود به: المغازى، واقدى؛ ج ‏2، ص: 462 ) وانگهی اعدام شدگان فقط از بنی قریظه نبودند بلکه شماری از آن چهل نفر، از قبیله بنی‌نضیر بودند که قبلا نیز درگیریهایی داشتند و پیامبر ص با رأفت اسلامی با آنها رفتار کرده بود اما این بار با همدستی شماری از بنی‌قریظه در حساسترین شرایط جنگ احزاب، از پشت به مسلمانان خنجر زده، به قلعه محل پناه گرفتن زنان و کودکان حمله کرده بودند. ضمنا حکم اعدام سران بنی‌نضیر و همدستانشان از بنی‌قریظه را شخص پیامبر (ص) یا امام علی(ع) صادر نکردند بلکه یک قاضی مورد قبول طرفین به نام "سعد بن معاذ" چنین حکمی را داد و پیامبر (ص) آن را عادلانه دانستند. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis آیدی اینستاگرام مدیر👇 @khodemani57 عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
🌱 داروی منسوب به امام کاظم ع ✍️عمیدرضا اکبری، علی عادل‌زاده این روزها و البته پیشتر هم فراوان از سوی جریان موسوم به طب اسلامی، داروی امام کاظم ع، به عنوان دوای امراض و دردهای جهان‌گیر معرفی می‌شود. بازخوانی تنها مستند این نسخه خالی از لطف نیست: «قَالَ السَّرِيُّ بْنُ أَحْمَدَ بْنِ السَّرِيِّ قَالَ: حَدَّثَنِي مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى الْأَرْمَنِيُّ قَالَ: حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ سِنَانٍ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: سَمِعْتُ مُوسَى بْنَ جَعْفَرٍ ع وَ قَدِ اشْتَكَى فَجَاءَهُ الْمُتَرَفِّعُونَ بِالْأَدْوِيَةِ يَعْنِي الْأَطِبَّاءَ فَجَعَلُوا يَصِفُونَ لَهُ الْعَجَائِبَ فَقَالَ أَيْنَ يَذْهَبُ بِكُمْ اقْتَصِرُوا عَلَى سَيِّدِ هَذِهِ الْأَدْوِيَةِ الْإِهْلِيلَجِ وَ الرَّازِيَانَجِ وَ السُّكَّرِ فِي اسْتِقْبَالِ الصَّيْفِ ثَلَاثَةَ أَشْهُرٍ فِي كُلِّ شَهْرِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ فِي اسْتِقْبَالِ الشِّتَاءِ ثَلَاثَةَ أَشْهُرٍ كُلَّ شَهْرٍ ثَلَاثَةَ أَيَّامٍ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ يُجْعَلُ مَوْضِعَ الرَّازِيَانَجِ مَصْطَكَى فَلَا يَمْرَضُ إِلَّا مَرَضَ الْمَوْتِ.» (طب الأئمة عليهم السلام، ص50) 🔸بررسی اعتبارسنجی منبع این روایت تنها کتاب منسوب به فرزندان بسطام است. در پژوهشی نشان داده‌ایم نسبت این کتاب به فرزندان بسطام نادرست است؛ بلکه بنا بر نسخه فرزندان بسطام در طبقه مشایخ مؤلف و صرفاً واسطه روایت از محمد بن خلف از وشاء فرض شده‌اند، و جایگاه دیگری ندارند. بر این اساس مؤلف کتاب شناخته شده نیست. هرچه هست شواهد علاقه مؤلف به راویان غالیان خطابیه و از آن جمله خود ابو الخطاب، سردمدار این فرقه در نسخه بسیار است. (نک: مقالات اکبری و انصاری در مورد کتاب) با این حال اگر بر فرض هم نسخه موجود اثر فرزندان بسطام می‌بود، باز درگیر این مشکل بود، که از خود آن دو، و نیز و واسطه روایت کتابشان جرح و تعدیل و شرح حالی دردست نیست. تنها در گزارش نجاشی آمده که راوی متسامح و پرتخلیطی چون ابن عیاش (نک‍: نجاشی، ص85) از این اثر گزارش داده است. (نجاشی، ص39) به کلی معلوم نیست طب الأئمه موجود از طریق کدام جریان های روایی به دست ما رسیده. اما از اسناد آن برمی‌آید خود مؤلف با راویانی از جبال و مناطق میان عراق و شام ارتباط داشته است. مناطقی که امامیه از راویان این محافل کمتر روایت کرده‌اند. واسطه ابن عیاش و فرزندان بسطام نیز صالح بن الحسين النوفلي‏ است که در هیچ سند دیگری جز دو سندی از خود ابن عیاش دیده نمی‌شود، و البته در سند دیگر غیر از طب الأئمه نیز از سران صوفیه و با مصطلحات غلات روایت می‌کند. (مقتضب الأثر، ص53) اما از نظر سند داخل کتاب نیز، روایت داروی امام کاظم ع از دو واسطه ناشناس روایت شده، و البته نسبت یکی از آن دو یعنی ارمنی در اسناد غلات رایج است. او از محمد بن سنان روایت می‌کند که سخن در مورد اتهام او مفصل است (نمونه نک‍: حسینی‌نژاد، وثاقت محمدبن‌سنان در ترازوی نقد و بررسی) 🔸بررسی متنی: گذشته از بحث سندی و منبعی، در متن خبر نیز اضطرابی وجود دارد. اولا در این روایت سخن از بیمار شدن خود امام کاظم است و اطباء به عنوان معالجه دارو معرفی می کردند در حالی که امام از یک برنامه دارویی سه ماهه برای پیشگیری سخن می‌گوید. ثانیا به فرض که این اضطراب با توجیهاتی حل شود اگر امام کاظم خودشان به این عمل نکرده‌اند چرا آن را با این لحن توصیه می‌کنند؟ و اگر استفاده کرده اند چرا بیمار شده اند؟ با این که در انتها به صورت مطلق گفته اند : فلا یمرض الا مرض الموت؟! که این هم اضطراب دیگر است. البته اگر کسی هم بگوید که این مرض، مرض موت امام کاظم ع بوده است درست نیست امام کاظم در زندان و دور از امام رضا با سم شهید شدند. ثالثا بر فرض چشم‌پوشی از این اضطراب‌ها؛ این روایت برنامه‌ای سه ماهه برای پیشگیری توصیه می‌کند. پس در شرایط واگیر بیماری این روزها، که مثلاً کرونا چند روزه ممکن است فرد را بیمار کرده، و یا حتی بکشد، چرا مدعیان طب اسلامی در پی تبلیغات گسترده برای فروش این دارو برآمده اند؟! و از طرفی نیز نسخه روایت نیز در «استقبال تابستان و زمستان» آمده، اما ایشان در همه ایام سال آن را تبلیغ می‌کنند. البته منکر آن نیستیم که شاید -چنان‌که از مقدمه روایت نیز بر می‌آید- این نسخه بنا بر تجربه بشری، گاه اثر مفیدی نیز داشته باشد. با این همه نسبت آن به امامان معصوم ع، ناروا و به دور از روش علمی است؛ به ویژه که گاه افراد بسیاری را هم که از این نسخه نتیجه نگرفته‌اند، متهم به ضعف عقیدتی می‌کنند. به هر رو تجویز عمومی آن بر اساس تجربه نیز نیازمند مطالعات بالینی پزشکی دقیق، و با ارائه داده‌های آماری در مقیاس گسترده از نظر مزایا و مضرات است، و طبعاً این از عزیزان دوستدار طب اسلامی که با روش علمی نه در پزشکی و نه در علوم حدیث آشنا نیستند، بر نمی‌آید. @gholow
🚫 بسم الله الرحمن الرحیم السَّلَامُ عَلَیْکَ یَا أَبَا عَبْدِ اللَّهِ هر ساله در آغاز ماه محرم الحرام، 2 حدیث زیر در گروه ها و فضای مجازی دست به دست می شود که هیچ یک سندی ندارند و باید از نشر آنها اجتناب شود:👇 1️⃣قال للصادق(علیه السلام)؛ سیدی جعلت فداک! ان المیت یجلسون بالنیاحه بعد موته او قتله، و اراکم تجلسون انتم وشیعتکم من اول شهر بالمأتم و العزا للحسین (علیه السلام). فقال: ما هذا... إذا هل هلال محرم نشرت الملائکه ثوب الحسین و هو مخرق من ضرب السیوف و ملطخ بالدماء فنراه نحن و شیعتنا بالبصیره و لا بالبصر فإذا تنفجر دموعنا.. به امام صادق (علیه السلام)عرض شد: آقای من به فدایتان شوم!...وقتی کسی می میرد یا کشته می شود جلسه نوحه ای برای او می گیرند، و من مشاهده می کنم که شما و شیعیانتان از اول ماه محرم اقامه ی جلسه عزا می کنید. حضرت فرمودند: این چه حرفی است! هنگامی که هلال ماه محرم دمیده می شود ملائکه پیراهن امام حسین را آویزان می کنند در حالیکه پاره پاره شده از ضربه های شمشیر و آغشته به خون است؛ ما و شیعیانمان این پیراهن را با چشم دل (و نه با چشم ظاهری) می بینیم پس اشک های ما سرازیر می شود. جزایری، خصائص الزینبیه ص49 ، الهاشمی النجفی، ثمرات الاعواد، ص36. ✍️در مورد این روایت باید گفت در اولین منبعی که این روایت آمده است همین کتاب است که از تاریخ وفات مولف کتاب کمتر از نیم قرن می گذرد؛ و منبعی معاصر محسوب می شود. لذا باید دید این کتاب از چه منبع قبل از خودش و با چه سندی ذکر کرده است. در صورتی وقتی به کتاب مراجعه می کنیم؛ می بینیم نه منبعی برای روایت ذکر کرده است نه سندی برای روایت آورده است. لذا به روایت نیست؛ و باید از نشر آن جلوگیری کرد. این روایت حتی در مجامع روایی مفصل ما امثال بحارالأنوار، وسائل الشیعة و مستدرک الوسائل نیز نیامده است. 2️⃣ روایت دوم که سالهای قبل نیز منتشر می شد؛ اما امسال بدلیل شرایط ویژه کرونا نشر پیدا کرده است؛ روایتی است به شرح زیر: قال الإمام الصادق صلوات الله عليه: مَنْ علّقَ علماً اسوداً على بابِ دارِهِ أوْ سطحِ بيتِهِ في ايّامِ عزاءِ جدّي الحسين صلواتُ الله عليه دَعَتْ لهُ ولأهلهِ أمُّنا فاطمةُ صلواتُ اللهِ عليها صباحاً ومساءً. 🏴هرکسی که پرچم سیاهی در ایام عزای جدم اباعبدالله علیه السلام بر روی در خانه اش یا بالای آن بگذارد،، برای آن و عیال آن مادرمان حضرت زهراء علیها السلام صبح و شب دعا میکند. 📓مقتل مبکی العیون/ص۱۱۱ ✍️ در مورد این روایت نیز علاوه بر اینکه این مقتل مبکی العیون عنوانی است مشترک بین 2 کتاب که قدمت هر دو کتاب حداکثر به دوران قاجاریه می رسد؛ این روایت نیز در منابع متقدم و حتی امثال بحارالأنوار و وسائل و مستدرک نیز نیامده است. و بر این روایت نیز نیست و باید از نشر آن جلوگیری شود. منبع: کانال دین‌پژوهی (تلگرام) عضویت در کانال دین‌پژوهی در تلگرام 👇: https://telegram.me/joinchat/A3ScEjz1VcXiflnayKJHrA کانال بررسی روایات در ایتا و تلگرام👇 @shenakhtehadis @shenakhtehadis
پرسش: آیا روایت زیر درست است؟ "به امام صادق(ع) گفتم: مردی از پیش شما می‌آید که به دروغ معروف است و سخنی می‌گوید که ما آن را ناروا می‌دانیم. امام فرمود: «به تو می‌گوید که من گفته ام شب، روز است و روز شب؟!» گفتم: نه فرمود: «حتی اگر این را به تو گفت که من آن را گفته‌ام باز هم تکذیبش نکن که همانا مرا تکذیب کرده‌ای!»" منابع: 📗البرهان في تفسير القرآن، ج ۵، ص ۸۶۰ و 📚بحار الأنوار، ج ۲، ص ۲۱۱ پاسخ: قدیمی‌ترین منبع این حدیث، کتاب بصائرالدرجات منسوب به صفّار (معاصر کلینی) است که متن عربی را به صورت زیر آورده که تفاوت فاحشی با متن بالا دارد: ... قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنَّ الرَّجُلَ لَيَأْتِينَا مِنْ قِبَلِكَ فَيُخْبِرُنَا عَنْكَ بِالْعَظِيمِ مِنَ الْأَمْرِ فَيَضِيقُ بِذَلِكَ صُدُورُنَا حَتَّى نُكَذِّبَهُ قَالَ فَقَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع أَ لَيْسَ عَنِّي يُحَدِّثُكُمْ قَالَ قُلْتُ بَلَى قَالَ فَيَقُولُ لِلَّيْلِ إِنَّه‏ نَهَارٌ وَ لِلنَّهَارِ إِنَّهُ لَيْلٌ قَالَ فَقُلْتُ لَهُ لَا قَالَ فَقَالَ رُدَّهُ إِلَيْنَا فَإِنَّكَ إِنْ كَذَّبْتَ فَإِنَّمَا تُكَذِّبُنَا. 📚 منبع: بصائر الدرجات، ج‏1، ص: 537 ترجمه حدیث بالا: به امام صادق (ع) عرض کردم: "جانم به فدایت! گاهی کسی از سوی شما نزدِ ما می‌آید و مطلبی عظیم می‌گوید که سینه‌های ما آن را بر نمی تابَد تا جایی که می‌گوییم: «دروغ است» حضرت فرمود: مگر از سوی من برای شما حدیث نیاورده است؟! گفتم : چرا. فرمود: آیا می‌گوید روز، شب است و شب روز است (تناقض صریح می‌گوید)؟ عرض کردم: خیر فرمود: پس آن را به ما ارجاع بده (نه اینکه بگویی دروغ است) زیرا اگر (سخنِ ما باشد و ) بگویی دروغ است، در واقع ما را دروغگو نامیده‌ای. در اینجا چند نکته مهم هست: 1- در متن این روایت نمی‌گوید که راوی، "معروف به دروغگویی" بوده است. 2- در این حدیث، سخن درباره کسی است که در زمان حیات امام (ع)، مستقیما از سوی ایشان آمده و مطلبی نقل کرده یعنی "واسطه‌های متعدد" و "فاصله زمانی قابل توجه" در میان نبوده است. 3- در این حدیث، بحث درباره مطلبی است که گرچه پذیرشش برای مخاطبان دشوار است اما نمی‌گوید که " شب ، روز است" یعنی حاوی "تناقضِ آشکار" نیست. تا اینجا دیدیم که متن قدیمی حدیث در کتاب بصائرالدرجات، با روایت فارسی که در پرسش مطرح شده تفاوت‌های فاحش و معناداری دارد. اما این تفاوت فاحش از کجا آمده است؟ پاسخ اینست که متن روایت در بصائرالدرجات، چند قرن بعد در کتاب "مختصر البصائر" که درباره هویت و وثاقتِ مؤلفش تردیدهای جدی وجود دارد با دو تحریف مهم نقل شده است: نخست اینکه به جای عبارت "الرَّجُلَ لَيَأْتِينَا مِنْ قِبَلِكَ " (گاهی مردی از سوی شما می‌آید)، نوشته‌اند: "يَأْتِينَا الرَّجُلُ مِنْ قِبَلِكُمْ يُعْرَفُ بِالْكَذِب‏" (مردی که معروف به دروغگویی است از سوی شما می‌آید)!! دوم اینکه عبارت "فَإِنْ قَالَ لَكَ هَذَا إِنِّي قُلْتُه‏" در آغازِ جمله پایانی حدیث افزوده شده که معنایش اینست که "حتی اگر گفت: من گفته ام (روز، شب است) باز هم تکذیبش نکن" (مختصر البصائر، ص: 233) متأسفانه مؤلفانِ کتاب‌های البرهان و بحارالانوار که چند قرن پس از مؤلفِ مختصرالبصائر می‌زیسته‌اند این متنِ تحریف‌شده را از او نقل کرده اند ولی با منبع اصلی، مقابله و مقایسه نکرده، توجه خواننده را به تحریفاتِ ایجاد شده جلب ننموده‌اند. البته مجلسی (ره) در بحارالانوار در ج 2 ، ص 187 متن اصلی را نیز نقل کرده بود. خلاصه: در حدیث اصلی حضرت نفرمودند که هر روایتی برایتان آوردند لزوما باید قبول کنید بلکه فرمودند: "اگر خلاف مسلّمات نیست، نگویید دروغ است". یعنی (در زمان حضور معصوم ع)، "روایتی که برای شما نقل شده، هرچند برایتان سنگین به نظر می‌آید باز هم اگر چند درصد احتمال صحت دارد، آن را رد نکنید بلکه به ما ارجاع بدهید که تکلیف آن را روشن کنیم" طبعا در زمان غیبت که امکان ارجاع دادن روایت به خود امام (ع) نیست و باید آن را فعلاً فقط به قرآن ارجاع دهیم و در هر موردی که به نتیجه قطعی نمی‌رسیم توقف کنیم و روایت را ردّ یا تایید نکنیم. نکته دیگر اینست که احادیث دیگری داریم که ما را به "سنجیدنِ حدیث با قرآن و سنت پیامبر (ص)" توصیه می‌کنند: ... فَاتَّقُوا اللَّهَ وَ لَا تَقْبَلُوا عَلَيْنَا مَا خَالَفَ قَوْلَ رَبِّنَا تَعَالَى وَ سُنَّةَ نَبِيِّنَا (ص) " ... پس از خدا بترسید و آنچه با سخن خداوندگارِ ما و سنتِ پیامبرمان (ص) ناسازگار است ولی از ما نقل می‌شود نپذیرید" (رجال الکشی، ص 224) عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis آیدی اینستاگرام مدیر👇 @khodemani57 عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
آقای مصطفی ملکيان و تاريخنگاری عاشوراء الآن دوست دانشمندم مؤرخ برجسته تاريخ صدر اسلام و عصر اموی جناب آقای علی بهراميان برای من فايلی صوتی فرستاد از استاد و حکيم گرامی جناب آقای مصطفی ملکيان در رابطه با تاريخنگاری کربلاء. از گفته های آقای ملکيان خيلی تعجب کردم. ايشان ابراز داشته اند که ما از حادثه کربلا بسيار بسيار کم می دانيم و غالب رواياتی که نقل می شود مربوط به دوران صفوی به اين طرف است و اينکه منابع چندان زيادی برای ثبت روايات تاريخی در قرن نخست وجود نداشته. آنگاه استناد می کنند به فرمان خليفه دوم در رابطه با منع کتابت حديث و اينکه گفت: حسبنا کتاب الله. من احتمال می دهم کثرت مطالعات استاد ملکيان در رشته های ديگر علوم مانع شده تا آن دانشمند محترم به درستی با تاريخ اسلام و منابع تاريخی و وضعيت تاريخنگاری در صدر اسلام آشنایی يابند. چند نکته را اينجا تذکر می دهم. اميدوارم به نظر شريفشان رسانده شود: 1- سنت نقل روايات به ويژه روايت شعر و "ايام"، سنتی بسيار کهن در ميان عرب بوده و به دوران ماقبل اسلام و عصر جاهليت و تمدن های کهن يمن قديم و شمال جزيرة العرب می رسد. اين نقل ها عموما گرچه مکتوب نمی شد اما سينه به سينه منتقل می شد. در جنگ ها از هر دو سوی جنگ کسانی به عنوان راويان قصص جنگ ها و اشعار و رجزخوانی های مرتبط با جنگ ها شرکت می کرده و به ضبط اشعار و علل سرودن اشعار و نقل حوادثی که منجر به سرودن اشعار جنگ ها می شد مبادرت می کرده اند. اين يکی از مهمترين سنت های قبيلگی در ميان اعراب جاهلی بود. شعر و روايت اخبار قبائل و جنگ ها و حماسه های قبائل بنابراین سنتی نا آشنا برای مسلمانان صدر اول نبود. 2- علاوه بر این با شکلگيری دولت در اسلام و دیوان های اداری ثبت روايات و اخبار تاريخی ابعاد تازه تری گرفت. بخشی از اين مسئله به وجود شماری از مخبرين حکومتی بر می گردد که برای امير و يا خليفه کار می کرده اند و بخشی هم به وظايف کاتبان دولتی بر می گردد که می بايست وقايع جنگ ها و ميزان مشارکت ها و خسارت ها و غنائم و غيره را دقيقا ثبت می کردند. قبائل هم برای خود راويانی معمولا به سنت قديم همراه می داشتند. 3- حادثه کربلا در جایی پنهان و در غياب ناظران آفريده نشد. بر اين واقعه بسياری از مردم منطقه و يا کسانی که به دلائلی در جنگ مشارکت نکردند ناظر بوده اند و برخی از روايات حادثه کربلا به آنها بر می گردد. در ميان قاتلان و کشندگان قساوت پيشه حضرت ابا عبد الله و اهل بيت و اصحاب بزرگوارش کسانی بودند که بعدا به دلائل مختلف بخش هایی از آنچه به چشم خود ديده بودند برای ديگران نقل کرده اند (و از جمله برای عبيد الله بن زياد و به خوشايند او). وانگهی از سوی خود خاندان رسالت هم علاوه بر حضرت زينب کبری (عليها السلام) و سيد الساجدين (عليه السلام) تعدادی ديگر از ميان بازماندگان کربلا بعدها روايت دست اولی از واقعه عاشوراء به دست دادند. 4- در زمان قيام مختار ثقفي تعدادی از کسانی که شاهد واقعه بودند از ميان اهالی کوفه و به دستور او آنچه در کربلا گذشت و به ويژه آنچه قاتلان زشت سيرت انجام داده بودند برای امير نقل کردند. روايات کربلا و مساهمت اشخاص و قبائل به روشنی برای مختار روشن بود و اصولا حادثه عاشوراء برای کوفيان امر پوشيده ای نبود. 5- دست آخر بايد چند کلمه ای هم درباره اين گفته آقای ملکيان بنويسم که عمر خليفه دوم منع از کتابت کرد. باری او منع از کتابت کرد. اما او منع از کتابت حديث کرد و نه کتابت شعر و اخبار تاريخی و يا امور ديوانی و فرامين دولتی. تازه امروزه می دانيم که با وجود منع کتابت حديث بسياری از اصحاب پيامبر (ص) احاديثی که از حضرت شنيده بودند را به انحای مختلفی ثبت می کرده اند. سيره ابن اسحاق و مغازی واقدي و مدونات تاریخی عروه و زهری و زبيريان و بسياری ديگر اخبار زيادی از عصر رسالت و خلفای نخستين به دست داده اند. تاريخنگاری و اخبارنگاری از نخستين سنت هایی بود که مسلمانان بدان خوگر شدند و اخبار جنگ هایی مانند جمل و صفين و نهروان و حادثه کربلا را کسانی مانند ابومخنف بر اساس روايات گاه دست اول نقل کرده اند. بنابراين اين استناد آقای ملکيان به کلی مردود است. واقعيت اين است که حادثه کربلا از نقطه نظر روايات تاريخی در روشنایی تاريخ قرار دارد و ما درباره بسياری از جزئيات آن اطلاع کافی داريم. https://t.me/azbarresihayetarikhi
حسین ع و ایرانیان.mp3
2.56M
آیا براستی امام حسین (ع) به ایرانیان توهین کرده؟! افشای دروغ بیشرمانه کانالهای ضد اسلام و تحریف حدیث ائمه (ع) درباره ایرانیان که در کتاب سفینة البحار آمده بود 10 دقیقه صوت عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis آیدی اینستاگرام مدیر👇 @khodemani57 عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2
فضیلت زیارت امام حسین (ع) شیخ طوسی(ره) با سند صحیح از امام صادق(ع) نقل کرده است که فرمود: « مَنْ زَارَ قَبْرَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع يَوْمَ عَاشُورَاءَ عَارِفاً بِحَقِّهِ كَانَ كَمَنْ زَارَ اللَّهَ تَعَالَى فِي عَرْشِهِ » « هرکس در روز عاشورا به زیارت قبر ابی عبدالله (حسین علیه السلام) برود در حالی که حق او را نیز (به عنوان امامِ واجب الطاعه) به رسمیت شناخته باشد ، همانند کسی است که خدای بزرگ را در عرش زیارت کرده باشد » منبع: 📚 شیخ طوسی، تهذیب الاحکام، ج6، ص51 توضیح: بدیهی است که این روایت نمی خواهد مقام خدایی برای امام حسین ع قایل شود بلکه می خواهد بگوید زیارت امام (ع) موجب تقرب به خداست. این حدیث شبیه همان حدیثی است که فرمود هرکس فاطمه (س) را خشنود کند خدا را خشنود کرده است. اینگونه احادیث حاکی از مقام والای اهل بیت (ع) است. عضویت کانالها در ایتا و تلگرام👇 @pasokhvoice @pasokhtext @shenakhtehadis آیدی اینستاگرام مدیر👇 @khodemani57 عضویت در کانال واتساپ👇 https://chat.whatsapp.com/KXT1MbWtDTJ10clN97hAt2