ابن عباس گفت:«در آن روز، آن حضرت بطور مکرر میفرمود که بروید بگوئید حبیب دل من بیاید و هرکه میآمد روی مبارک خود را از او میگردانید؛ به این خاطر به حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) گفتند که گمان میبریم که او علی(علیهالسلام) را میطلبد!»حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها)رفت و امیرالمؤمنین(علیهالسلام) را آورد؛ وقتی چشم مبارک سید انبیاء بر سید اوصیاء افتاد، شاد و خندان شد و بطور مکرر میگفت:«ای علی نزدیک من بیا! تا آن که دست او را گرفت و نزدیک بالین خود نشاند و باز بیهوش شد؛ سپس در این حال حسن مجتبی و حسین سیدالشهداء(علیهماسلام) از در وارد شدند؛ وقتی چشم آنها بر جمال بی مثال آن برگزیدۀ ذوالجلال افتاد و آن حضرت را به آن حال مشاهده کردند فریاد «واجداه، وامحمداه» بلند کردند و گریه کنان، خود را بر سینۀ آن حضرت افکندند؛ حضرت امیر (علیهالسلام) خواست که آنها را دور کند، در آن حالت حضرت پیامبر(صلیالله علیهوآلهوسلم) به هوش آمد و گفت:«یا علی بگذار که من دو گل بوستان خود را ببویم و آنها گل رخسار مرا ببویند و من با ایشان وداع کنم و ایشان با من وداع کنند، همانا که آنها بعد از من مظلوم خواهند شد و به شمشیر و زهر ستم کشته خواهند شد؛ سپس سه مرتبه فرمود که لعنت خدا برکسی باد که بر آنها ستم کند؛ سپس دست به سوی امیرالمؤمنین(علیهالسلام) دراز کرد و آن حضرت را کشید تا به زیر لحاف خود برد و دهان خود را بر دهان او و به روایتی دیگر بر گوش او نهاد و با او رازهای بسیاری گفت و اسرار الهی و علوم بی حدی بر گوش او میگفت تا آن که مرغ روح مقدسش به سوی آشیان عرش رحمت پرواز کرد؛ سپس امیر مؤمنان(علیهالسلام) از زیر لحاف سید پیغمبران بیرون آمد و گفت:«حق تعالی مزد شما را در مصیبت پیغمبرتان عظیم کند! همانا که خداوند عالمیان، روح آن حضرت را به سوی خود برد». سپس صدای ناله و شیون از اهل بیت ایشان(علیهمالسلام) بلند شد و جمعی از مؤمنان که در مقام گرفتن خلافت مشغول نگردیده بودند در عزا و مصیبت با آنها همراهی کردند. ابن عباس گفت:«از حضرت امیر(علیهالسلام) پرسیدند که چه رازی بود که پیغمبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم)در زیر لحاف با تو میگفت:«حضرت فرمود که هزار باب از علم، به من تعلیم نمود که از هر باب هزار باب دیگر گشوده میشود»(برگردانی از متن منتهیالامال، پاورقی ص 182)
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی
﷽
امام رضا(علیه السلام)
زمزمه🎙
کاشکی میشد در حرم امام رضا پر میزدم
مثـــلِ گــدای آشنــا، حلقه بر این در میزدم
اینجا پناه عالمینه
یا حرم امام حسینه؟
رضا گل و باغ و بهارم
رضا همه دار و ندارم
کاش میشد کبوتر صحن امام رضا بودم
مشغول اشک و ناله و زمزمه و دعا بودم
کنـــار ایــــوون طــلایـش
یه لحظه میشدم فدایش
رضا گل و باغ و بهارم
رضا همه دار و ندارم
امام رضا هم خوبا هم بدا رو دعوت میکنه
نــاز گـــدا رو میخــره، با او رفـاقت میکنه
زوّارشو تحویل میگیره
سـوا نکـرده میپذیره
رضا گل و باغ و بهارم
رضا همه دار و ندارم
مهـــربون مهــربونا، از همه مهربونتره
میدونه من کیَم، ولی آبرومو نمیبره
رخصت میده دورش بگردم
انگار که من گناه نکردم
رضا گل و باغ و بهارم
رضا همه دار و ندارم
غیر امام رضا، کسی ضامن آهو نمیشه
حتـی شتـر هم ناامید از کرم او نمیشه
به زائرش داده بشارت
سه مرتبه میاد زیارت
رضا گل و باغ و بهارم
رضا همه دار و ندارم
بـسکــه آقــا مهــربونه بــه من زیادی رو داده
میخواسته رسوام نکنه هی به من آبرو داده
مهربونه به روم میخنده
به روی کسی در نمیبنده
رضا گل و باغ و بهارم
رضا همه دار و ندارم
خــــدا کنــــه اجـــــازۀ عــــــرض ارادتم بده
به این ارادت شب و روز همیشه عادتم بده
یه شب در این حرم بمونم
بالای سر نماز بخونم
رضا گل و باغ و بهارم
رضا همه دار و ندارم
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی
#امام_رضا_علیه_السلام
#زمزمه
﷽
امام رضا(علیه السلام)
مرثیه🍃
ای رُخَت چشمۀ خورشید رضا
مهر تو مایۀ امید رضا
قبلۀ اهل محبت حرمت
کعبۀ عشق سیه پوش غمت
باز در سینه شکسته است دلم
در عزای تو نشسته است دلم
(راوی)می گوید: موقع شهادت امام رضا(علیه السلام)، مأمون (علیه اللعنه) از راه رسید و گریه کنان به بالین آمد و شروع به گفتگو با امام کرد، حضرت تنها یک مطلب به آن ملعون فرمود (به این مضمون):« ای مأمون! جان تو وجان فرزندم جواد » برای همین علاقه است که گفته اند هرکس حاجت دارد امام رضا(علیه السلام) را بحق جوادش قسم بدهد)؛ اینجا امام رضا (علیه السلام) قبل ازاینکه بی حرمتی به جوادش شود سفارش او را کردند؛ چراکه حتماً می دانستند امام حسین(علیه السلام) را به همین نحو آزردند (لایوم کیومک یا اباعبدالله) کربلا هنوز او را نکشته بودند که به خیمه هاش حمله ور شدند، حضرت وقتی این صحنه را دیدند به شمر فرمودند« من با شما می جنگم شما با من ، زنها که تقصیری ندارند» شمرلعین هم رو به سپاه کرد ودستور داد حالا همه به حسین حمله کنید وکار پسرفاطمه را تمام کنید؛ آنقدردشمن به آقا حمله کرد تا تمام بدنش پر از زخم شد.
یکی بانیزه اش از پشت می زد
یکی باچکمه و بامشت می زد
خودم دیدم سنان دائم الخمر
حسینم را به قصد کُشت می زد
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی
#امام_رضا_علیه_السلام
#مرثیه
﷽
امام رضا(علیه السلام)
زمینه🎙
رعیت این سلطانم گدای این دربارم
محاله چشم از دست امام رضا بردارم
محاله خالی باشه دستم تا امام رضا رو دارم
به فدای دست کریمت به فدای لطف زیادت
بذار بمونم در خونت آقا تو رو جانِ جوادت
دوای غصه های من نظر به گنبد طلاست
برات کربلای من تو دستای امام رضاست
یا علی بن موسی الرضا
بفرست ما رو کربلا
دور ضریحت دائم یه عالمه مهمونه
به کام زائر طعم محبتت میمونه
تو رو میخوام و بخدا هرچی که تو بخوای همونه
کاشی کاری های گوهرشاد شلوغیه پنجره فولاد
به منی که گمشده بودم مسیر بهشت و نشون داد
آقا جانم هر چی میشه دلم میخواد راهی مشهدت بشم
بذار که زود به زود بیام فدای مرقدت بشم
یا علی بن موسی الرضا
بفرست ما رو کربلا
دوای غصه های من نظر به گنبد طلاست
برات کربلای من تو دستای امام رضاست
یا علی بن موسی الرضا
بفرست ما رو کربلا
محرمم سرشار از روایت ریانه
تپش تپش ذکرم یا سیدالعطشانه
دلم پر از زنده ترین عشقه عاشقی جهانه
دلیل مقدس اشکام روایتِ ابنِ شبیبه
دلیل وجودیِ چشمام گریه برا شاه غریبه
گفته امام رضا باید سینه زنا بگن حسین
بگن غریب تشنه لب شهید بی کفن حسین
زائر اربعین میشم با مدد امام رضا
زائر اون بدن که رفت سرش به روی نیزه ها
راس حسین به نیزه ها آتیش زدن به خیمه ها
یا علی بن موسی الرضا
بفرست ما رو کربلا
🎤حاج محمودکریمی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی
#امام_رضا_علیه_السلام
#زمینه
﷽
امام رضا(علیه السلام)
🍃زیارت
میرسم خسته میرسم غمگین
گرد غربت نشسته بر دوشم
آشنایی ندیده چشمانم
آشنایی نخوانده در گوشم
میرسم چون کویری از آتش
چون شب تیرهای که نزدیک است
تشنهٔ آفتاب و بارانم
دیده کم آب و سینه تاریک است
آمدم تا کنار مرقد تو
دامنی اشک و آه آوردم
مثل آهوی خسته از صیّاد
به حریمت پناه آوردم
آمدم تا خزان قلبم را
با نگاهی پر از جوانه کنی
بشکند بغض و اشکهایم را
مثل تسبیح دانهدانه کنی
در طواف تو مثل پروانه
هستیام را به باد خواهم داد
تا نگاهم کنی تو را سوگند
به عزیزت جواد خواهم داد
✍مصطفی محدثی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی
#شهادت_امام_رضا_علیه_السلام
#مصطفی_محدثی
#زیارت
﷽
#امام_رضا_ع
#زمینه🎙
بعد دوماهِ غم
بعد دو ماه عزا
آوردم دل ، شکستمو ، پیشت امام رضا
من تو این دو ماه، فهمیدم
شور گریه هام، شیرینه
وقتی که چشام ،میباره
مادرت من و، میبینه
کم گریه کردم ولی ازم بگذر
دریابم آقا تو این شب آخر
تورو جون زهرا ، تورو جون حیدر
آقا جانم یا امام رضا جانم
------------
یادمه تو حرم
میون ازدحام
پا ایوون طلات یکی میگفت من کربلا میخوام
پای پنجره فولادت
چشم زائرات گریونه
اونکه که اربعین راهی شد
کربلاش و بت مدیونه
توو صحنت دردای ما دوا میشه
ذکر رو لبها رضا رضا میشه
با نگاهت آقا، گره ها وا میشه
آقا جانم یا امام رضا جانم
✍محمد_جواد_صادقی
یوسف_زندیه
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی
#شهادت_امام_رضا_علیه_السلام
#زمینه
﷽
#شهادت_امام_رضا_علیه_السلام
واحد🎤
یکی با رویای حج آمد حاجت گرفت و برگشت
یکی با پای فلج آمد حاجت گرفت و برگشت..
یکی دیگر از تو میخواهد لیاقتِ شهادت
یکی میگوید شفاعت کن؛ آقا مرا قیامت..
یکی که من باشم و عمریست نیامده زیارت
وای ...
دلم تنگ ایوان طلای توست
نه تنها سَرم خاک پایِ توست
که من هرچه دارم برایِ توست
وای...
مرا زائرت کن خدایی کن..
کبوتر کن آقا هوایی کن!
اگر شد مرا کربلایی کن!
رضا جانم.. ای رضا جانم
دلم از باب الجواد آمدتا آبرو بگیرد
کنار حوضِ گوهرشادت آمد وضو بگیرد
چه میشد؟! چون کودکی هایَم دوباره میشدم گم
پدرِ من را تا ضریح تو بروی دست مردم!!
میاورد و میشدم مست تو ای امام هشتم..
وای....
همه ما گدایان سلطانیم
گدایان شاه خراسانیم
که عمری در این خانه، مهمانیم!
وای...
الا ای، ولیِ نعمت ایران…
تویی باعثِ برکتِ ایران
فدایی تو ملت ایران
غریب آقا ای غریب آقا…….
🎤حاج #میثم_مطیعی
┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈
#شعر_سبک_مرثیه_مداحی
#شهادت_امام_رضا_علیه_السلام
#واحد