🌸بگذاشت قدم به خاک چون روح دعا
🌸از مقدم او گرفت افلاک صفا
🌸هر بار که سر به سجده برد آن مظهر حقّ
🌸سجاده گرفته است از او بوی خدا
🍀میلاد زین العابدین حضرت سجاد علیهالسلام مبارک باد.
#میلاد_امام_سجاد علیهالسلام
ألسَّلامُ عَلَیکَ یٰا سَیِّدُالسّاجِدین
#میلاد امام سجاد (علیه السلام)
#بحرطویل
#نقددارد
شبی وقت عبادات
به سجّادهٔ طاعات
نشستم به مناجات
میان همه آیات و روایات
وَ در موج خروشانِ عنایات
دری باز شد از روی زمین تا به سماوات
و به گوش دلم از بینِ عبارات
نفیر نفس هاتفی آورد
کلامی ز اشارات
خروش کلماتی پر از اعجاز
که هم منطق و هم فلسفه
ماتند ز ألفاظ
در آن لحظۀ پرواز
سروشی شده آغاز
و گشودند سرِ راز
نفیر سخن از
نقطهٔ پرگار فلک بود
که از مرز عبودیّت و شک بود
ز فخر بشر و جِنّ و مَلَک بود
ز میراث رسول مدنی
جلوهٔ اللّٰهُ مَعَک بود
که از بطن عروس عجم فاطمه
بر سفرهٔ ایثار نمک بود
از آن نغمه که با باد
در این عالم ایجاد
خدا را زده فریاد
و با هر دل آزاد
بخواند فقط از رمز مناجات و دعا
حضرت سجّاد
چه سجّاد،
که سجّادهٔ او صحنهٔ میقات
دلش روح عبادات،
طنین نَفَسش، نَفْس مناجات
...👈
زبان گر بگشاید
کلماتش همه حکمت
همه انوار هدایت، همه آیات ولایت
بلد و فاتحه و قارعه و فاتح و کوثر
فلق و فُصِّلَت و واقعه و قدر و قیامت
که قیامت کند از شرح بلاغت
به خدا خطبه اش انگار
بود شعشعهٔ تیغ شرربار
و چون بدر و اُحد، ولولهٔ حیدر کرّار
نهیبی زده در مجلس کفّار
به آن مردم گمراه
که: لٰاحَولَ وَلٰا قُوَّةَ إلّا بِرُبوبیَّتِ أللّٰه
أنابنُ کَرَماللّٰه، أنابنُ حَرَماللّٰه
أنابنُ عَلیِ عٰالیِ أعلیٰ
منم مکّه و بَطحٰا و
منم مَسجِدُالاقصیٰ
نفیر نفسِ طاهرِ طاها
که منم حیدر اعلیٰ و جگرگوشهٔ زهرا
منم پور حسین بن علی قبلهٔ دلها
بخدا ماهیت سعیِ صفایم
که همان حِجر و مقامم
و همان زمزمم و مشعرم و
رکن و منایم
بخدا سنگ صبور دل زینب
و سفیر سفر کرببلایم
✍️مجتبی تاجیک «ساده»
❌نقد:این قسمت:«مناجات ابوحمزه و خمس عشر او بزند طعنه به آیات» (در جای نقطه چین ، حذف شد)
#شعر_آیینی
#رباعی
در باغ صحیفه ربنا گل کرده
آمین به لب فرشته ها گل کرده
سجاد رسید و از نسیم نفسش
سجاده شکفته و دعا گل کرده
#کمیل_کاشانی
◾️انا لله و انا الیه راجعون
درگذشت شاعر جوان اهل بیت (علیهم السلام) شادروان رضا رسول زاده موجب تألم و تاسف فراوان گردید.
در ادامه غزلی از آن شاعر فقید میخوانید:
گُذشت عُمر و نَشد جُز فِراق قِسمَتِ من
خَزان رسید و به سَر شُد بَهارِ حَسرَتِ من
دِلَم به آتَشِ خورشید وام داده، زِ بَس
که شُعله وَر شُده اَز غَم، تَنورِ عُزلَتِ من
چه نَذرها که نَکردم برای دیدَنِ تو
خودَت که با خَبری اَز خُلوصِ نیَّتِ من
چه غُصّه ها که نَخورده دِلَت برای دِلَم
چه گِریه ها که نَکَردی بَرای غِفلَتِ من
صَفِ زیارتِ رویَت چِقَدر طولانی ست
نمیشَوَد به گَمانَم وِصال، نوبَتِ من
نِشَسته اَم بِنویسَم فِراق، یَعنی مَرگ!
چِگونه زِندگیِ بی تو گَشته عادَتِ من؟
خُدا کُنَد که تو آن دَم کِنارِ مَن باشی
به لَحظه ای که اَجَل میرِسَد به دَعوَتِ من
سِپُرده اَم به صَبا سویَت آوَرَد خَبَرم
گُذَشت اَگر سَحَری اَز کِنارِ تُربَتِ من
به غِیرِ اَشک بَرای حُسِین چیزی نیست
میانِ جَلوَتِ مَن، یا به کُنجِ خَلوَتِ من
✍🏻رضا رسول زاده
🌹 امروز پنجشنبه ۱۸ بهمن مهمانی لاله ها در گلزار شهدای سراسر کشور ساعت ۱۴ برگزار میشود.🌹
امام زمان(عج)
غزل
وزن: مفعلول فاعلات مفاعیل فاعلن
دل را پر از طراوت عطر حضور کن
آقا تو را به حضرت زهرا ظهور کن
آخر کجایی ای گل خوشبوی فاطمه؟
برگرد و شهر را پر از امواج نور کن
شب های جمعه یاد تو بیداد می کند
آدینهای ز کوچۀ دنیا عبور کن
آقا چقدر فاصله، اندوه، انتظار؟
فکری برای این سفر راه دور کن
زین کن سمند حادثه را، تکسوار عشق!
جان را پر از شراره و غوغا و شور کن
آقا چقدر ضجه زنیم و دعا کنیم؟
یا بازگرد، یا دل ما را صبور کن
✍️پروانه نجاتی
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#ولادت
#مربع_ترکیب
روشنی بخش ِ دلِ آل کسا آمده است
به تمنّایِ علی خیل گدا آمده است
گفته تبریک و پیِ نان و نوا آمده است
نوهٔ فاطمه و شیر خدا آمده است
رنگ و رخساره ای از حضرتِ حیدر دارد
علی اکبرلقبِ شبه پیمبر دارد
داده شد جرعه ای از باده به أمّ لیلا
بادهٔ کامل و آماده به أمّ لیلا
قرعهٔ مادری افتاده به أمّ لیلا
چه دل-آرا پسری داده به أمّ لیلا
کعبه را گل زده و بازگشایی کرده
آن خدایی که علی بن حسین آورده
صوتِ زیبایِ اذان؛ دور و برَش میگردد
قبله حیران شده و دورِ سرش میگردد
دورِ لبخندِ ملیحِ پدرش میگردد
پدرش هم که به دورِ پسرش میگردد
دلِ عاشق شده! با نغمهٔ دلخواه بگو
أشهدُ أنّ علیاً ولی الله بگو
درس ِ آزادگی و لطف و کرَم را آموخت
راهِ ویرانیِ بنیانِ ستم را آموخت
سبکِ جنگیدنِ در اوجِ جنم را آموخت
از عمو؛ پیر شدن پایِ علَم را آموخت
یاعلی گفته و شمشیر گرفتند به دست
عمه زینب به تماشایِ دو آیینه نشست
✍️مرضیه عاطفی
❌بعضی بندها برای استفادۀ بهتر هنرجویان گرامی حذف شده است.
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#ولادت
#اعیاد_شعبانیه
#مربع_ترکیب
طنین عشق به مافوق کهکشان می رفت
صدای شورِ بشر تا به لامکان می رفت
نفس نفس پر و بال فرشتگان می رفت
خبر به دست ملائک به آسمان می رفت
تمام عرش ز شوق شنیدش پا شد
خبر رسید به بالا..،حسین بابا شد
به رودخانه تمنای وصل دریا داد
به جبرئیل کمی فرصت تماشا داد
به دست مریم اربابمان،مسیحا داد
خدا ودیعۀ خود را به ام لیلا داد
عروس فاطمه با یک گُلَش بهار آورد
برای دلبر کُون و مکان نگار آورد
گلاب های جهان مست عطر شببویند
هزار شانهبهسر لابهلای گیسویند
تمام بیشه به دنبال ناز آهویند
به شیرزاده به غیر از علی چه می گویند؟!
حسین در بغل خویش لایلایش کرد
برای بار نخستین علی صدایش کرد
ستاره تا که نگاهی به قرص ماه انداخت
نماز بندگی عرش را به راه انداخت
هزار یوسف دلداده را به چاه انداخت
تمام آینه ها را به اشتباه انداخت
دو تیغ ابروی اکبر به مرتضی رفته
چِقَدر خُلقاً و خَلقاً به مصطفی رفته
از آن زمان که گِلم را به عشق اَفشُردند
مرا به دست کسی غیر یار نسپردند
تمام شهر ز خوانش طعام می بُردند
هزار جُون سر سفره اش نمک خوردند
فقیرهای درش گرم سروری هستند
غلام های حسین از دم اکبری هستند
به آفتاب بگو خلوتی اجاره کند
به ذره گر نظر لطف،ماهپاره کند
اگر به خاک سر کوی خود اشاره کند
به آسمان رود و عرش را نظاره کند
هنوز برکۀ ما عکس ماه را دارد
گدای پشت درش حکم شاه را دارد
نسیم با سر زلفش همیشه درگیر است
غلاف آهنی اش جایگاه شمشیر است
لب تشهدی اش پرتگاه تکبیر است
درست مثل اباالفضل این پسر،شیر است
همیشه شانه به شانه کنار عباس است
به نام حضرت زهرا چقدر حساس است
عقاب از نفس کرکسی نمی ترسد
و باغ یاس ز خار و خَسی نمی ترسد
رقیه در بغلش از کسی نمی ترسد
ز درد و غصه و دلواپسی نمی ترسد
رشید اهل حرم،رهبر سپاه حسین
پناه فاطمیات است جانپناه حسین
مخدّرات برایش نقاب آوردند
برای نور جبینش حجاب آوردند
حنای سرخ به قصد خضاب آوردند
برای باز شکاری عقاب آوردند
تمام خیمه در این لحظه اضطراب گرفت
پدر برای علیاکبرش رکاب گرفت
دلاورانه به کشتار خصم تیغ گشود
به ضربه ای سر و دست از عدوی پست ربود
به کوری همۀ آن حرامیان حسود
حسین با رجز او به وجد آمده بود
شبیه صاعقه بر فرق کفر می بارد
علی علیِ علیاکبر آفرین دارد
✍️بردیامحمدی
❌بعضی بندها برای استفادۀ بهتر هنرجویان گرامی حذف شده است.
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#مدح
#ولادت
#رباعی
بر جلوۀ خلقت پیمبر صلوات
بر چهرۀ غرق نور اکبر صلوات
تقدیم به آن جوان رعنا که بُوَد
سر تا به قدم شبیه حیدر صلوات
گر ذکر ابوتراب بردارد علی
از چشم حریف خواب بردارد علی
سلمان محمدی شود نصرانی
از چهره اگر نقاب بر دارد علی
از خانۀ ارباب خبر می آید
بر آل علی تازه پسر می آید
در خُلق و مرام و منطق و حُسن و جمال
انگار محمدی دگر می آید
می بارد از این جمال دلجو صد ماه
سر تا به قدم، علی میآید از راه
حق است اگر کعبه ترک بردارد
لا حول و لا قوة الا بالله
✍️وحیدمحمدی
#ولادت_حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#حضرت_علی_اکبر_علیه_السلام
#ولادت
#مدح
#ترکیب_بند
دیشب از عشق چشم من تر بود
عاشقی حرف ما و دلبر بود
دلِ گم گشته ام مرا میبرد
دلم از کودکی کبوتر بود
تا سر کوچۀ خدا رفتم
که پُر از چشمههای کوثر بود
چشم من بود و دامن ساقی
دست من بود و لطف ساغر بود
من ز هوش و دلم ز دستم رفت
کار پیمانههای آخر بود
کار دل، کار عشق دست تواند
هم خدا، هم حسین مست تواند
جلوه ای کن به رسم دلبریات
تا بریزیم سر به سروریات
درِ بازارِ بردگان وا شد
یوسف آمد برای نوکریات
کعبه افتاده است دنبالت
با خیالِ رخِ پیمبریات
تو علی هستی و علی مانده
ماتِ اعجاز تیغ حیدریات
چقدر مثل فاطمه هستی
به فدای شکوه کوثریات
آمدی عشق در به در شده است
امشب ارباب ما پدر شده است
باز کن چشم عالم آرا را
خیره کن چشمهای دنیا را
نخوری چشم ای تو چشم حسین
بس که چشمت ربوده دلها را
نوۀ ارشد امیر عرب
می دهی عطر نام زهرا را
ای علمدار دوم این قوم
می بری رونق مسیحا را
آرزوی حرا دو رکعت توست
تا ببیند دوباره طاها را
صخره ای موج را به هم کوبید
روی دوشش گرفت دریا را
پَرِ سجادههای مادر تو
می برد دودمان لیلا را
سیب سرخی و زادۀ ارباب
یوسف خانوادۀ ارباب
گره ای تا زدی دو ابرو را
به هم آمیختی تو شش سو را
همگی قبر خویش را کندند
تا که دیدند تیغ و بازو را
تیغ رقصید و آسمان بشنید
ضربه ات را صدای هوهو را
طپش قلب خیمهها آمد
تا گشودی سپاه گیسو را
آمدی تا پس از عمو گیری
پای محمل رکاب بانو را
از مِیِ عشق باده ای داریم
وه چه ارباب زاده ای داریم!
روشنیهای آسمان حسین
ای نشانیِ بی نشان حسین
روی چشم تو ابروان پدر
روی دوش تو گیسوان حسین
آه! داودِ حضرت ارباب
ای اذان گوی کاروان حسین
بعد آوای دلنشین تو بود
نوبت گفتن اذان حسین
قُوَت زانوان بابایی
ای مسیحاترین جوان حسین
مادرت هیچ، بین بُهت حرم
رفتنت میبرَد توان حسین
از نگاهت عزیز زهرا سوخت
رفتی از رفتن تو لیلا سوخت
✍️حسن لطفی
یک بند برای استفادۀ بهتر هنرجویان گرامی، حذف شده است.