eitaa logo
شاعرانه
27.1هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
775 ویدیو
78 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مولانا جلال‌الدین محمد بلخی مشهور به مولوی شاعر بزرگ قرن هفتم هجری قمری است. وی در سال ۶۰۴ هجری قمری در بلخ زاده شد. پدر وی بهاءالدین که از علما و صوفیان بزرگ زمان خود بود به سبب رنجشی که بین او و سلطان محمد خوارزمشاه پدید آمده بود از بلخ بیرون آمد و بعد از مدتی سیر و سیاحت به قونیه رفت. مولانا بعد از فوت پدر تحت تعلیمات برهان‌الدین محقق ترمذی قرار گرفت. ملاقات وی با شمس تبریزی در سال ۶۴۲ هجری قمری انقلابی در وی پدید آورد که موجب ترک مسند تدریس و فتوای وی شد و به مراقبت نفس و تذهیب باطن پرداخت. وی در سال ۶۷۲ هجری قمری در قونیه وفات یافت. از آثار او می‌توان به مثنوی، دیوان غزلیات یا کلیات شمس، رباعیات، مکتوبات، فیه مافیه و مجالس سبعه اشاره کرد. 📜@sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
Man_Gholaame_Ghamaram.mp3
6.25M
🍁☕️ یکی از اشعار معروف مولانا من غلام قمرم غیر قمر هیچ مگو پیش من جز سخی شمع و شکر هیچ مگو سخن رنج مگو جز سخن گنج مگو ور از این بی‌خبری رنج مبر هیچ مگو دوش دیوانه شدم عشق مرا دید و بگفت آمدم نعره مزن جامه مدر هیچ مگو گفتم ای عشق من از چیز دگر می‌ترسم گفت آن چیز دگر نیست دگر هیچ مگو من به گوش تو سخن‌های نهان خواهم گفت سر بجنبان که بلی جز که به سر هیچ مگو قمری جان صفتی در ره دل پیدا شد در ره دل چه لطیف است سفر هیچ مگو گفتم ای دل چه مه‌ست این دل اشارت می‌کرد که نه اندازه توست این بگذر هیچ مگو گفتم این روی فرشته‌ست عجب یا بشر است گفت این غیر فرشته‌ست و بشر هیچ مگو گفتم این چیست بگو زیر و زبر خواهم شد گفت می‌باش چنین زیر و زبر هیچ مگو ای نشسته تو در این خانه پرنقش و خیال خیز از این خانه برو رخت ببر هیچ مگو گفتم ای دل پدری کن نه که این وصف خداست گفت این هست ولی جان پدر هیچ مگو 📜@sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
مثنوی چیست ؟ مثنوی واژه‌ای عربی و در لغت به معنی «دو دو» و مربوط به کلمه مَثنی (با تلفظ مَثنا) است. این نام‌گذاری به این دلیل است که هر بیت از مثنوی دو قافیه مستقل دارد و متفاوت از بیت بعد است. در ادبیات، مثنوی یکی از قالب‌های شعر فارسی است که در آن، هر بیت قافیه‌های متفاوتی دارد. 📜 @sheraneh_eitaa
✏️📜شعر نظامی گنجوی درباره امام زمان (عج) مثنوی «ای مدنی برقع و مکی نقاب» سرودۀ نظامی گنجوی ای مدنی برقع و مکی نقاب سایه‌نشین چند بود آفتاب منتظران را به لب آمد نفس ای ز تو فریاد به فریادرس ملک برآرای و جهان تازه کن هر دو جهان را پر از آوازه کن سکّه تو زن تا امرا کم زنند خطبه تو کن تا خطبا دم زنند ما همه جسمیم بیا جان تو باش ما همه موریم سلیمان تو باش شحنه تویی قافله تنها چراست قلب تو داری علم آنجا چراست زآفت این خانهٔ آفت‌پذیر دست برآور همه را دست گیر گر نظر از راه عنایت کنی جمله مهمات کفایت کنی 📜@sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌🍁☕️ ‌ زنده را تا زنده است باید به فریادش رسید! ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود؟! 📜@sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
16.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥شعرخوانی متفاوت جانباز دوران دفاع مقدس در حضور رهبر انقلاب 📜@sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‌ مرا به یک عصر بی دغدغه مرا به عمق صدایت، وقت گفتن "دوستت دارم " میهمان کن ! مرا مخاطب خاص، مرا میهمان ویژه ی دلت کن..! 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پاسبان حرم دل شده‌ام شب همه شب تا در این پرده جز اندیشه او نگذارم 🌙 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌻 صبح بخیر چایت را بنوش …☕ نگرانِ فردا نباش! از گندمزارِ من و تو ، کاهی می ماند! برایِ بادها... 👤 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پاییز🍁 فصلِ قشنگی‌ست در هوایش شعر، دم می‌کشد... 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حکیم ابوالقاسم فردوسی توسی (زادهٔ ۳۲۹ ه‍.ق، ۳۱۹ ه‍.خ - درگذشتهٔ پیش از ۴۱۱ ه‍.ق، ۳۹۷ ه‍.خ در توس خراسان)، سخن‌سرای نامی ایران و سرایندهٔ شاهنامه حماسهٔ ملی ایرانیان. او را بزرگ‌ترین سرایندهٔ پارسی‌گو دانسته‌اند. نام و آوازه فردوسی در همه جای جهان شناخته و ستوده شده است. شاهنامهٔ فردوسی به بسیاری از زبان‌های زنده جهان برگردانده شده است. در ایران روز ۲۵ اردیبهشت به نام روز بزرگداشت فردوسی نامگذاری شده است. 📜@sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍁✨🍁✨🍁✨🍁✨🍁✨🍁✨🍁 🍁✨🍁✨🍁✨🍁✨ 🍁✨🍁✨🍁✨ به نام خداوند جان و خرد کزین برتر اندیشه برنگذرد خداوند نام و خداوند جای خداوند روزی ده رهنمای خداوند کیوان و گردان سپهر فروزنده ماه و ناهید و مهر ز نام و نشان و گمان برترست نگارنده ی بر شده پیکرست به بینندگان آفریننده را نبینی مرنجان دو بیننده را نیابد بدو نیز اندیشه راه که او برتر از نام و از جایگاه سخن هر چه زین گوهران بگذرد نیابد بدو راه جان و خرد خرد گر سخن برگزیند همی همان را گزیند که بیند همی ستودن نداند کس او را چو هست میان بندگی را ببایدت بست خرد را و جان را همی سنجد اوی در اندیشه ی سخته کی گنجد اوی بدین آلت رای و جان و زبان ستود آفریننده را کی توان؟ به هستیش باید که خستو شوی ز گفتار بی‌کار، یکسو شوی پرستنده باشی و جوینده راه به ژرفی به فرمانش کردن نگاه توانا بود هر که دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود از این پرده، برتر سخن‌گاه نیست ز هستی مر اندیشه را راه نیست. 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
قطعه چیست؟ «قِطعه» در لغت به‌معنی پاره و تکه‌ای از هر چیزی است. طبق آنچه در دکتر منصور رستگار فسایی در کتاب «انواع شعر فارسی» نقل کرده‌اند، ایرانیان جمع آن، یعنی «قطع» را می‌گفته‌اند و به همین دلیل، امروزه برخی به آن «قَطعه» می‌گویند. در اصطلاح ادبی، قطعه شعری که فقط مصراع‌های زوج آن هم‌قافیه باشند. در قیاس با سایر قالب‌های شعر منظوم فارسی، قطعه از نظر وزن، قافیه تعداد ابیات، زبان و مضوع بیشترین آزادی عمل را در اختیار شاعر قرار می‌دهد و از این رو، امکان تقلید کردن در این قالب شعری کم می‌شود. در کتاب فنون بلاغت و صناعات ادبی جلال‌الدین همایی، چنین بیان شده که قطعه شعری است با حداقل دو بیت و حداکثر شانزده بیت که البته گاهی، در صورت ضرورت، تا چهل بیت نیز می‌رسد. 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به لاله نرگس مخمور گفت وقت سحر که هر که در صفِ باغ است صاحب هنریست بنفشه مژدهٔ نوروز میدهد ما را شکوفه را ز خزان و، ز مهرگان خبریست بجز رُخ تو که زیب و فرش ز خونِ دل است بهر رخی که درین منظر است زیب و فَریست جواب داد که من نیز صاحبِ هنرم درین صحیفه ز من نیز نقشی و اثریست میان آتشم و هیچگه نمی‌سوزم هَماره بر سرم از جور آسمان شرریست علامت خطر است این قَبای خون آلود هر آنکه در ره هستی است در ره خطریست بریخت خونِ من و نوبتِ تو نیز رسد بِدستِ رهزن گیتی هَماره نیشتریست خوش است اگر گلِ امروز خوش بود فردا ولی میانِ ز شب تا سحر گهان اگریست از آن، زمانه به ما ایستادگی آموخت که تا ز پای نیفتیم، تا که پا و سریست یکی نظر به گل افکند و دیگری بگیاه ز خوب و زشت چه منظور؟ هر که را نظریست نه هر نسیم که اینجاست بر تو می‌گذرد صبا صباست، به هر سبزه و گلش گذریست میان لاله و نرگس چه فرق، هر دو خوشند که گل بِطرف چمن هر چه هست عشوه‌گریست تو غرق سیم و زر و من ز خون دل رنگین بفقر خلق چه خندی، تو را که سیم و زریست ز آب چشمه و باران نمی‌شود خاموش که آتشی که در اینجاست آتش جگریست هنر نمای نبودم بدین هنرمندی سخن حدیث دگر، کار قصهٔ دگریست گل از بساط چمن تنگدل نخواهد رفت بدان دلیل که مهمانِ شامی و سحریست تو روی سَخت قضا و قدر ندیدستی هنوز آنچه تو را می‌نماید آستریست از آن، دراز نکردم سخن درین معنی که کار زندگی لاله کار مختصریست خوش آنکه نام نکوئی بیادگار گذاشت که عمر بی ثمر نیک، عمر بی ثمریست کسیکه در طلب نام نیک رنج کشید اگر چه نام و نشانیش نیست، ناموریست 📜 @sheraneh_eitaa