eitaa logo
شاعرانه
27.4هزار دنبال‌کننده
3.8هزار عکس
764 ویدیو
76 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
مُردم و یکسره رفتم به صراطی که نگو دیدم آنجا دو صف از مردم ماتی که نگو یک صفش سوی بهشت و صف دیگر دوزخ در صف سوی جهنم صلواتی که نگو همه از مختلس و دزد و ژن خوب و دغل شاه و مسئول و وزیر و حضراتی که نگو در صف دوزخم انداخت نکیر و منکر نه سوالی نه جوابی زده قاطی که نگو گفتم از بهر چه من در صف دوزخ باشم؟ گفت آهسته به گوشم جملاتی که نگو گفتم از تهمت خود مدرک محکم داری؟ کوهی آورد از آن مستنداتی که نگو» 📜 @sheraneh_eitaa
در این شب سیه که فرو مرده شمع ماه ای مه! چراغ کلبه من باش ساعتی |شبتون بخیر🌙 📜 @sheraneh_eitaa
پس از شب های تلخ بی کسی صبح سپیدی هستمرا در اوج ناامید بودن ها امیدی هست |صبحتون بخیر و شادی❄️☃️ 📜 @sheraneh_eitaa
خود را بمحیط خطر انداز و مترس سر در ره آن نگار در باز و مترس بر سوختگان دست ندارد دوزخ با آتش عشق دوست در ساز و مترس 📜 @sheraneh_eitaa
زود به کردم من بی‌صبر داغ خویش را اول شب می‌کشد مفلس چراغ خویش را گر نباشد زخم شمشیرم حمایل گو مباش هیکل تن کرده‌ام چون لاله داغ خویش را می‌گساران دیگر و خونابه‌نوشان دیگرند بر حریفان زان نپیمایم ایاغ خویش را حیرتی دارم که در فصل چنین دهقان وصل بر تماشایی چرا در بسته باغ خویش را خشک شد مغزم ز سودا غمزه ساقی کجاست تا زخون خویش تر سازم دماغ خویش را 📜 @sheraneh_eitaa
ای شهد لبت دوای بیماری‌ها وی دیده دل از زلف تو دلداری‌ها آسان تو کنی مگر که در راه غمت افتاده دلم به دام دشواری‌ها 📜 @sheraneh_eitaa
🌿🌼 طلوع ... منتظر مانده ام آن شاه بیاید بیرون از پس خیمه و خرگاه بیاید بیرون ابرها را به کناری بزند، جلوه کند مثل خورشید چنان ماه بیاید بیرون غرق نادانی و جهل است جهان، بی شک او در پس اینهمه گمراه بیاید بیرون ناله کن ناله که تاثیر زیادی دارد آه از آن آینه رو ، آه بیاید بیرون لحظه ها می گذرد بی رمق و جانفرسا نفس از سینه چه جانکاه بیاید بیرون شیعیان تشنه ی دیدار ولی الله اند او که از خانه ی الله بیآید بیرون گر چه در عمق تباهی است جهان، هست امید یوسف از تیرگی چاه بیآید بیرون مثل خورشید که تابید پس از ظلمت شب ماهم از قلب سحر گاه بیآید بیرون . 📜 @sheraneh_eitaa
نادر نادرپور (زادهٔ ۱۶ خرداد ۱۳۰۸ در تهران ـ درگذشتهٔ ۲۹ بهمن ۱۳۷۸ در لس‌آنجلس) شاعر، نویسنده، مترجم، فعال سیاسی-اجتماعی ایرانی و از اعضای کانون نویسندگان ایران بود. او فرزند «تقی میرزا» از خاندان نادری‌پور (افشار) نوادگان رضاقلی میرزا پسر ارشد نادرشاه افشار بود. نادرپور پس از به پایان رساندن دورهٔ دبستان در کرمان به تهران رفت و دوره متوسطه در دبیرستان ایرانشهر تهران تمام نمود و در سال ۱۳۲۸ برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت. در سال ۱۳۳۱ پس از دریافت لیسانس از دانشگاه سوربن پاریس در رشتهٔ زبان و ادبیات فرانسه به تهران بازگشت. وی از سال ۱۳۳۷ به مدت چند سال در وزارت فرهنگ و هنر در مسئولیت‌های مختلف به کار مشغول بود. نادرپور در سال ۱۳۴۶ در کنار تعدادی از روشنفکران و نویسندگان مشهور در تأسیس کانون نویسندگان ایران نقش داشت و به عنوان یکی از اعضای اولین دوره هیئت دبیران کانون انتخاب گردید. نادرپور به زبان فرانسه آشنایی کامل داشت و شعرها و مقاله‌هایی را به زبان فارسی ترجمه کرد. نادرپور پس از انقلاب ایران ۱۳۵۷، به آمریکا رفت و تا پایان عمر در این کشور به سر برد. وی سرانجام در روز جمعه ۲۹ بهمن ۱۳۷۸ در لس‌آنجلس درگذشت. 📜 @sheraneh_eitaa
امشب ، گرسنگان زمین ، قرص ماه را از سفره‌ی سخاوت دریا ربوده‌اند اما ، نسیم مست در لحظه‌ی تکاندن این سفره‌ی فراخ تصویر تابناک هزاران ستاره را چون خرده‌های نان بر ماهیان خرد و کلان هدیه کرده است وینان نسیم را به کرامت ستوده‌اند امشب ، در امتداد افق‌ها و موج‌ها شهر ایستاده است و شب از روی دوش او لغزیده بر زمین وینک که پلک پنجره ها باز می شود گویی که گربه های سیاه از درون چاه چشمان کهربایی خود را گشوده اند 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شعرخوانی آقای علی محمد مودب در حضور رهبر انقلاب 📜 @sheraneh_eitaa
شیداتر از این شدن چگونه؟ رسواتر از این شدن چگونه؟ بیهوده به سرمه چشم داری زیباتر از این شدن چگونه؟ من پلک به دیدن تو بستم بیناتر از این شدن چگونه؟ پنهان شده در تمام ذرات پیداتر از این شدن چگونه؟ ای با همه، مثل سایه همراه تنهاتر از این شدن چگونه؟ عاشق شدم و کسی نفهمید رسواتر از این شدن چگونه؟ 📜 @sheraneh_eitaa
«به نام خداوند جان و خرد که بر ظالمان خوب پاسخ دهد خداوندِ اهلِ حساب و کتاب که ننهاده هر ظلم را بی جواب به ظالم دهد جای هر حرف مفت جوابی به غایت زمخت و کلفت محقق شود هرچه فرموده است نشاید از امری که او خواست رست به یارای او یک سپاه قلیل شود چیره بر لشکری بی بدیل» 📜 @sheraneh_eitaa
گفتی: که دلت از عشق پیوسته غمین بادا تا بوده چنین بوده، تا باد چنین بادا! از ناله ی من ای گل، آشفته مکن سنبل؛ گو پرده درد بلبل، گل پرده نشین بادا! صید دل از این وادی، دارد سر آزادی امید که صیادی، بازش بکمین بادا اغیار همی پویند، تا پیش منت جویند؛ حرفی بگمان گویند، ای کاش یقین بادا! افزود دگر امشب، زخم دل من زان لب؛ زان بیشترک یا رب، آن لب نمکین بادا تا تیغ جفا بربست، صد کشته بهم پیوست؛ در صید کشی آن دست، چابکتر ازین بادا غیرت که ز پی پوید، وصلت بدعا جوید؛ هر چند که او گوید، گویم، نه چنین بادا! دی کآن مه موزون رفت، دلخون شده در خون رفت! دین از پی دل چون رفت، جان پیرو دین بادا! گشت این دل شورانگیز، ویران از توچون تبریز؛ این ملک خرابت نیز، در زیر نگین بادا تاراج بدخشان گر، کرد آن لب جان پرور، آن زلف سیاه آذر غارتگر چین بادا 📜 @sheraneh_eitaa
شب است و باز دل من بهانه می خواهد به وصف تو غزلی عاشقانه می خواهد |شبتون بخیر و شادی🌙 📜 @sheraneh_eitaa
من که تا صبح به عقل فلسفه بافی کردم هر چه کردم ز تو من دل بِکَنم هیچ نشد | صبحتون بخیر و پر برکت❄️☃️ 📜 @sheraneh_eitaa
جدا از زلف و رخسار تو جان دادم به ناکامی نه خرم از تو در صبحی نه دلشاد از تو در شامی ندارم غم ز قرب مدعی رشحه که در کویش کنون قربی که هست او را فراهم بود ایامی شهنشاه جهان شهزاده محمود آن جوانبختی که عقل پیر باشد پیش رای پخته‌اش خامی 📜 @sheraneh_eitaa
وا کند هر کس به هر علت دهان را بیشتر از دهانش می‌دهد بیرون، زبان را بیشتر من خودم پیرم درآمد تا دهانم باز ماند بعد ما این کار می‌زیبد جوان را بیشتر یک جوان وقتی دهان وا می‌کند زیباتر است پس جوانی می‌کند زیبا جهان را بیشتر 📜 @sheraneh_eitaa
صف مژگان تو بشکست چنان دل‌ها را که کسی نشکند این گونه صف اعدا را نیش خاری اگر از نخل تو خواهم خوردن کافرم ، کافر، اگر نوش کنم خرما را گر ستاند ز صبا گرد رهت را نرگس ای بسا نور دهد دیدهٔ نابینا را بی‌بها جنس وفا ماند هزاران افسوس که ندانست کسی قیمت این کالا را حالیا گر قدح باده تو را هست بنوش که نخورده‌ست کس امروز غم فردا را کسی از شمع در این جمع نپرسد آخر کز چه رو سوخته پروانهٔ بی‌پروا را عشق پیرانه سرم شیفتهٔ طفلی کرد که به یک غمزه زند راه دو صد دانا را سیلی از گریهٔ من خاست ولی می‌ترسم که بلایی رسد آن سرو سهی بالا را به جز از اشک فروغی که ز چشم تو فتاد قطره دیدی که نیارد به نظر دریا را 📜 @sheraneh_eitaa
این گنبد و بارگاه دیدن دارد مدح تو و مادرت شنیدن دارد هر کس که شود زائر این صحن و سرا تا کرببلا میل پریدن دارد 📜 @sheraneh_eitaa
محمدعلی معلم دامغانی: زاده (۱۳۳۰ دامغان)، شاعر، ترانه‌سرا و رئیس سابق فرهنگستان هنر است. وی در سال ۱۳۸۰ در نخستین همایش چهره‌های ماندگار به عنوان چهره ماندگار در عرصه شعر و ادب فارسی برگزیده شد. او برگزیده نخستین دوره جشنواره بین‌المللی شعر فجر در بخش تصنیف و ترانه نیز بوده است. از آثار علی معلم می‌توان به کتاب «رجعت سرخ ستاره» و سری کتاب‌های «گزیده ادبیات معاصر» که توسط نشر نیستان منتشر شده‌است، اشاره کرد. این شاعر و ادیب، در دی ماه سال ۱۳۸۸، پس از برکناری میرحسین موسوی از ریاست فرهنگستان هنر، از سوی شورای عالی انقلاب فرهنگی، به عنوان رئیس فرهنگستان هنر انتخاب شد. 📜 @sheraneh_eitaa
دیده بگشا ای به شهد مرگ نوشینت رضا دیده بگشا بر عدم، ای مستی هستی فزا دیده بگشا ای پس از سوءالقضا حسن القضا دیده بگشا از کرم، رنجور دردستان، علی! بحر مروارید غم، گنجور مردستان، علی! دیده بگشا رنج انسان بین و سیل اشک و آه کِبر پَستان بین و جام جهل و فرجام گناه تیر و ترکش، خون و آتش، خشم سرکش، بیم چاه دیده بگشا بر ستم؛ بر این فریبستان، علی! شمع شب‌های دژم، ماه غریبستان، علی! دیده بگشا! نقش انسان ماند با جامی تَهی سوخت لاله، مُرد لیلی، خشک شد سَرو سَهی زآ گهی مان جهل ماند و جهل ماند از آگهی دیده بگشا ای صنم، ای ساقی مستان، علی! تیره شد از بیش و کم آیینۀ هستان، علی! 📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | من کیستم گدای روان در حریم تو تو کیستی روان منی یا اباالحسن شعرخوانی مرحوم سیدرضا مؤید از شعرای آئینی خراسان، تقدیم به حضرت علی‌بن موسی‌الرضا علیه‌السلام 📜 @sheraneh_eitaa
هر هموطن سرودخوانی گویاست به یاد من زبانش افتد سخنم به هر زبانی آزادی و عشق ترجمانش 📜 @sheraneh_eitaa
بهار آمد بهار آمد سلام آورد مستان را از آن پیغامبر خوبان پیام آورد مستان را زبان سوسن از ساقی کرامت‌های مستان گفت شنید آن سرو از سوسن قیام آورد مستان را ز اول باغ در مجلس نثار آورد آنگه نقل چو دید از لاله کوهی که جام آورد مستان را ز گریه ابر نیسانی دم سرد زمستانی چه حیلت کرد کز پرده به دام آورد مستان را سقاهم ربهم خوردند و نام و ننگ گم کردند چو آمد نامه ساقی چه نام آورد مستان را درون مجمر دل‌ها سپند و عود می‌سوزد که سرمای فراق او زکام آورد مستان را درآ در گلشن باقی برآ بر بام کان ساقی ز پنهان خانه غیبی پیام آورد مستان را چو خوبان حله پوشیدند درآ در باغ و پس بنگر که ساقی هر چه درباید تمام آورد مستان را که جان‌ها را بهار آورد و ما را روی یار آورد ببین کز جمله دولت‌ها کدام آورد مستان را ز شمس الدین تبریزی به ناگه ساقی دولت به جام خاص سلطانی مدام آورد مستان را 📜 @sheraneh_eitaa
خوبرویان که جگر گوشه نازند همه پی آزار دل اهل نیازند همه سوخت پروانه گر از شمع به ما روشن کرد که رخ افروختگان دوست گدازند همه بر سر زهد فروشان جهان پای بکوب که بر ابناء بشر دست درازند همه نتوان گفت به هر شیشه گری اسکندر گرچه از حیث عمل آینه سازند همه خواجگانی که خدا را نشناسند ز عجب عجبی نیست اگر بنده آزند همه بسکه در جنس بشر گشته حقیقت نایاب مردم از پیر و جوان اهل مجازند همه فرخی آه از آن قوم که در کشور خویش دوست با دشمن و بیگانه‌نوازند همه 📜 @sheraneh_eitaa