eitaa logo
شاعرانه
25.8هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
848 ویدیو
82 فایل
🔹 تبلیغات ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak 🔴تبادل نظر و ارسال اثر https://eitaayar.ir/anonymous/G246.b53
مشاهده در ایتا
دانلود
روز و شب چون غافلی از روز و شب کی کنی از سر روز و شب طرب روی او چون پرتو افکند اینت روز زلف او چون سایه انداخت اینت شب گه کند این پرتو آن سایه نهان گه کند این سایه آن پرتو طلب صد هزاران محو در اثبات هست صد هزار اثبات در محو ای عجب چون تو در اثبات اول مانده‌ای مانده‌ای از ننگ خود سردرکنب تا نمیری و نگردی زنده باز صد هزاران بار هستی بی ادب هر که او جایی فرود آمد همی هست او را مرددون‌همت لقب چون ز پرده اوفتادی می‌شتاب تا ابد هرگز مزن دم بی‌طلب طالب آن باشد که جانش هر نفس تشنه‌تر باشد ولیکن بی سبب نه سبب نه علتش باشد پدید نه بود از خود نه از غیرش نسب چون نباشد او صفت چون باشدش خود همه اوست اینت کاری بوالعجب گر تو را باید که این سر پی بری خویش را از سلب او سازی سلب بر کنار گنج ماندی خاک بیز در میان بحر ماندی خشک لب چون رطب آمد غرض از استخوان استخوان تا چند خائی بی رطب هین شراب صرف درکش مردوار پس دو عالم پر کن از شور و شعب مست جاویدان شو و فانی بباش تا شوی جاوید آزاد از تعب چون تو آزاد آیی از ننگ وجود راستت آن وقت گیرد حکم چپ از دم آن کس که این می نوش کرد دوزخ سوزنده را بگرفت تب همچو عطار این شراب صاف عشق نوش کن از دست ساقی عرب 📜 @sheraneh_eitaa
ساقیا چون جام جمشیدی پر از می می‌کنی گرنه این دم فکر برگی می‌کنی کی می‌کنی من نه آنم کز تو پیوند محبت بگسلم بند بندم گر به تیغ قهر چون نی می‌کنی آنچه در دل بردن از لطف دمادم می‌کنند این فسون‌سازان تو از جور پیاپی می‌کنی سر به صحرا می‌دهی ای قبلهٔ لیلی‌وَشان هرکه را مجنون‌صفت آواره از حی می‌کنی ساقیا طی کن بساط غم در آن بحر نشاط کز نم فیضش گذار از حاتم طی می‌کنی محمل لیلی به سرعت می‌بری ای ساربان گر بدانی حال مجنون ناقه را پی می‌کنی محتشم از ضعف چون گیتی چنانی این زمان جای آن دارد اگر جا در دل و پی می‌کنی 📜 @sheraneh_eitaa
آه ، تاکی ز سفر باز نیایی ، بازآ اشتیاق تو مرا سوخت کجایی، بازآ شده نزدیک که هجران تو، مارا بکشد گرهمان بر سرخونریزی مایی ، بازآ کرده‌ای عهد که بازآیی و ما را بکشی وقت آنست که لطفی بنمایی، بازآ رفتی و باز نمی‌آیی و من بی تو به جان جان من اینهمه بی رحم چرایی، بازآ وحشی از جرم همین کز سر آن کو رفتی گرچه مستوجب صد گونه جفایی، بازآ 📜 @sheraneh_eitaa
مُردم و یکسره رفتم به صراطی که نگو دیدم آنجا دو صف از مردم ماتی که نگو یک صفش سوی بهشت و صف دیگر دوزخ در صف سوی جهنم صلواتی که نگو همه از مختلس و دزد و ژن خوب و دغل شاه و مسئول و وزیر و حضراتی که نگو در صف دوزخم انداخت نکیر و منکر نه سوالی نه جوابی زده قاطی که نگو گفتم از بهر چه من در صف دوزخ باشم؟ گفت آهسته به گوشم جملاتی که نگو گفتم از تهمت خود مدرک محکم داری؟ کوهی آورد از آن مستنداتی که نگو» 📜 @sheraneh_eitaa
در این شب سیه که فرو مرده شمع ماه ای مه! چراغ کلبه من باش ساعتی |شبتون بخیر🌙 📜 @sheraneh_eitaa
پس از شب های تلخ بی کسی صبح سپیدی هستمرا در اوج ناامید بودن ها امیدی هست |صبحتون بخیر و شادی❄️☃️ 📜 @sheraneh_eitaa
خود را بمحیط خطر انداز و مترس سر در ره آن نگار در باز و مترس بر سوختگان دست ندارد دوزخ با آتش عشق دوست در ساز و مترس 📜 @sheraneh_eitaa
زود به کردم من بی‌صبر داغ خویش را اول شب می‌کشد مفلس چراغ خویش را گر نباشد زخم شمشیرم حمایل گو مباش هیکل تن کرده‌ام چون لاله داغ خویش را می‌گساران دیگر و خونابه‌نوشان دیگرند بر حریفان زان نپیمایم ایاغ خویش را حیرتی دارم که در فصل چنین دهقان وصل بر تماشایی چرا در بسته باغ خویش را خشک شد مغزم ز سودا غمزه ساقی کجاست تا زخون خویش تر سازم دماغ خویش را 📜 @sheraneh_eitaa
ای شهد لبت دوای بیماری‌ها وی دیده دل از زلف تو دلداری‌ها آسان تو کنی مگر که در راه غمت افتاده دلم به دام دشواری‌ها 📜 @sheraneh_eitaa
🌿🌼 طلوع ... منتظر مانده ام آن شاه بیاید بیرون از پس خیمه و خرگاه بیاید بیرون ابرها را به کناری بزند، جلوه کند مثل خورشید چنان ماه بیاید بیرون غرق نادانی و جهل است جهان، بی شک او در پس اینهمه گمراه بیاید بیرون ناله کن ناله که تاثیر زیادی دارد آه از آن آینه رو ، آه بیاید بیرون لحظه ها می گذرد بی رمق و جانفرسا نفس از سینه چه جانکاه بیاید بیرون شیعیان تشنه ی دیدار ولی الله اند او که از خانه ی الله بیآید بیرون گر چه در عمق تباهی است جهان، هست امید یوسف از تیرگی چاه بیآید بیرون مثل خورشید که تابید پس از ظلمت شب ماهم از قلب سحر گاه بیآید بیرون . 📜 @sheraneh_eitaa
نادر نادرپور (زادهٔ ۱۶ خرداد ۱۳۰۸ در تهران ـ درگذشتهٔ ۲۹ بهمن ۱۳۷۸ در لس‌آنجلس) شاعر، نویسنده، مترجم، فعال سیاسی-اجتماعی ایرانی و از اعضای کانون نویسندگان ایران بود. او فرزند «تقی میرزا» از خاندان نادری‌پور (افشار) نوادگان رضاقلی میرزا پسر ارشد نادرشاه افشار بود. نادرپور پس از به پایان رساندن دورهٔ دبستان در کرمان به تهران رفت و دوره متوسطه در دبیرستان ایرانشهر تهران تمام نمود و در سال ۱۳۲۸ برای ادامه تحصیل به فرانسه رفت. در سال ۱۳۳۱ پس از دریافت لیسانس از دانشگاه سوربن پاریس در رشتهٔ زبان و ادبیات فرانسه به تهران بازگشت. وی از سال ۱۳۳۷ به مدت چند سال در وزارت فرهنگ و هنر در مسئولیت‌های مختلف به کار مشغول بود. نادرپور در سال ۱۳۴۶ در کنار تعدادی از روشنفکران و نویسندگان مشهور در تأسیس کانون نویسندگان ایران نقش داشت و به عنوان یکی از اعضای اولین دوره هیئت دبیران کانون انتخاب گردید. نادرپور به زبان فرانسه آشنایی کامل داشت و شعرها و مقاله‌هایی را به زبان فارسی ترجمه کرد. نادرپور پس از انقلاب ایران ۱۳۵۷، به آمریکا رفت و تا پایان عمر در این کشور به سر برد. وی سرانجام در روز جمعه ۲۹ بهمن ۱۳۷۸ در لس‌آنجلس درگذشت. 📜 @sheraneh_eitaa