دوست دارید رامتان باشم
همدل و هم مرامتان باشم
دوست دارید در مراتع شعر
برّه ی خوش خرامتان باشم
دوست دارید تا هم آخورتان
در حلال و حرامتان باشم
من امیر سخن اگر بودم
در پی نان، غلامتان باشم
من نباید شبیه من باشم
تا شبیه کدامتان باشم؟
چون یکی از شما شدم آنگاه
مورد احترامتان باشم
#اسماعیل_امینی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
مستان خرابات ز خود بیخبرند
جمعند و ز بوی گل پراکندهترند
ای زاهد خودپرست با ما منشین
مستان دگرند و خودپرستان دگرند
#رهی_معیری
#شعر
📜 @sheraneh_eitaa
همه شب ناله کنم من زِ غمِ تنهایی
ای گلم منتظرم تا که شبی باز آیی
عاشقت شد به نگاهی دلِ شوریده ی من
کس ندیدم که کند صید به این زیبایی
شبتون در پناه حق🌙
#محسن_دولتی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
هر سحر میجهد از پرتو خورشید ز خواب
از شب تیرهی عاشق چه خبر دارد صبح؟
#صائب_تبریزی #شعر
|صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃
📜 @sheraneh_eitaa
در حال بدی هستم و اشکی بچکانم
از بی کسی و درد چنینم و چنانم
با درد دل از صبح به شب می گذرانم
بی یاد خدا از غم سختی نگرانم
تا یاد شدش نام بلند از سر آن عرش
آرام گرفت این دل آشفته و جانم
از نام خداوند سپیده است چه روشن
از قدرت او پرز جوانه است نهانم
با مهر عجیب و خوش خالق به دل من
با عشق گذشته همه ی عمر و زمانم
با عشق فراوان به خداوند دل و جان
روشن شده از نور؛ همه جان و جهانم
#مطهره_رفیعی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
تو بی دلیلتر از بودنت کنار منی
بدون آنکه بخواهی در انتظار منی
تو دور میشوی از من ولی دچار منی
قرار نیست بیایی و بیقرار منی
#محمدسعید_میرزایی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | نه تلگرام داره نه واتساپ
شعر آقای شفق در وصف نجم الدین شریعتی
📜 @sheraneh_eitaa
گفتم از دیده چو دورش سازم
بیگمان زودتر از دل برود
مرگ باید که مرا دریابد
ورنه دردیست که مشکل برود
#فروغ_فرخزاد #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
پروین دولتآبادی (زاده ۱۳۰۳– درگذشت ۱۳۸۷)، شاعر و از بنیانگذاران شورای کتاب کودک بود، کتاب شعر گل بادام او جایزه شعر شورای کتاب کودک در سال ۱۳۶۶ را از آن وی کرد. پروین بیشتر با اشعاری که برای کودکان سروده و به ویژه اشعاری که در کتب درسی مدارس از او به چاپ رسیدهاست شهرت دارد، در حالی که او شاعری توانا در سبکهای گوناگون غزل، قصیده، مثنوی و شعر نو نیز هست.
#معرفی_شاعر #پروین_دولت_آبادی
📜 @sheraneh_eitaa
درس مهر از روزگار آموختیم
سر هستی را ز کار آموختیم
با خودآوردن، امید زندگی،
از نسیم نوبهار آموختیم
شور و شوق زندگی را هر نفس،
از گریز جویبار آموختیم
پردهپوشیدن به راز این و آن،
از سکوت شام تار آموختیم
سرفرازی، پایداری، صبر را،
از بلند کوهسار آموختیم
شادیآوردن ز کام غم برون،
خود ز ابر اشکبار آموختیم
گرمجانی از شرار آموختیم
خاکساری از غبار آموختیم
رهگشودن پیش پای خلق را،
ما ز خاک رهگذار آموختیم
#شعر #پروین_دولت_آبادی
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | گفتند برو عمر سفر کوتاه است
چون میروم و نمیرسم جانکاه است
از او تا من فاصله یک گام است
از من تا او هزار فرسخ راه است
لحظاتی از شعرخوانی آقای هادی سعیدی کیاسری در دیدارجمعی از شاعران و اهالی فرهنگ و ادب با رهبر انقلاب
📜 @sheraneh_eitaa
دو عاقل را نباشد کین و پیکار
نه دانایی ستیزد با سبکسار
اگر نادان به وحشت سخت گوید
خردمندش به نرمی دل بجوید
دو صاحبدل نگه دارند مویی
همیدون سرکشی و آزرمجویی
و گر بر هر دو جانب جاهلانند
اگر زنجیر باشد بگسلانند
یکی را زشتخویی، داد دشنام
تحمل کرد و گفت: ای خوب فرجام
بتر زآنم ، که خواهی گفتن آنی
که دانم ،عیب من، چون من، ندانی
#سعدی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
آیینهی حقنمای عشق است حسین
در نای زمان، نوای عشق است حسین
بر فُلک نجات، آن دُر بحر شرف
فرهیخته ناخدای عشق است حسین
#محسن_حافظی #شعر #امام_حسین #شب_جمعه
📜 @sheraneh_eitaa
مثلِ هر شب بی تفاوت شب بخیری گفت و رفت
مثلِ هر شب تا سحر در خود مرورش میکنم
#محمد_شیخی #شعر
شبتون در پناه حق🌙
📜 @sheraneh_eitaa
دختر زيباى شرقى چشم خود را باز كن
با نسيم صبح گاهى نغمه ات را ساز كن
شب نشسته منتظر تا اينكه بيدارش كنى
با طلوعى شاعرانه ، عشق را آغاز كن
#طاهره_داورى #شعر
|صبح جمعتون پر از عشق و آرامش🌸🍃
📜 @sheraneh_eitaa
شهر آینهدار میشود با یک گل
پروانهتبار میشود با یک گل
گفتند نمیشود، ولی میبینند
یک روز بهار میشود با یک گل
#هادی_فردوسی #شعر #امام_زمان #جمعه_های_دلتنگی
📜 @sheraneh_eitaa
مستم ز ندای لا اله الا هو
هستم ز برای لا اله الا هو
این مستی من ز لا اله الا هو
جانم بفدای لا اله الا هو
#فیض_کاشانی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
غم فراق تو اصلاً برام كم نگذاشت
لبم كه خواست شكايت كند دلم نگذاشت
هميشه درد دلم با تو نيمه كاره گذشت
لبم كه باز شد اين دفعه گريه ام نگذاشت
زمانه باعث هجران نشد، خودم شده ام
گناه كارىِ هر روزه ى خودم نگذاشت
مرا ببخش كه از دورىات نمى ميرم
سرم دويد بهسويت ولى پرم نگذاشت
اگر كه دير رسيدم پرم وبالم شد
كمىِ فرصت دورى راه هم نگذاشت
به هركسى كه به فكرم رسيد رو زدهام
ولى براى وساطت كسى قدم نگذاشت
به من نخواسته دادى، نگفته بخشيدى
بزرگوارى تو فرصت قسم نگذاشت
هميشه زودتر از در زدن درى وا شد
مرا نگاه كريمت معطّلم نگذاشت
قرار بود كه قهرت مرا بسوزاند
دوباره سايهى گلدستهى حرم نگذاشت
#محمدجواد_پرچمی #جمعه_های_دلتنگی #امام_زمان #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
آن صدایی که مرا سوی تماشا میخواند
از فراموشیِ امروز به فردا میخواند
آشنا بود صدا، لهجۀ زیبایی داشت
گله از فاصله، از غربت و تنهایی داشت
همنفس با من از آهنگ فراقم میخواند
داشت از گوشۀ ایران به عراقم میخواند
یادم انداخت که آن سوی تماشا او هست
میروم میروم از خویش به هر جا او هست
جمکران بدرقه در بدرقه، تسبیح به دست
سهله آغوش گشودهست مفاتیح به دست
رایحه رایحه با بوی خودش میخوانَد
خانۀ دوست مرا سوی خودش میخوانَد
خانۀ دوست که از دوست پر از خاطره است
خانۀ دوست که نام دگرش سامره است
آن اویسم که شبی راه قرن را گم کرد
با دل ما تو چه کردی که وطن را گم کرد؟
وطن آنجاست برایم که پر از خویشتن است
یعنی آنجا که در آن خانۀ محبوب من است
سامرا! خانۀ محبوب من! از او چه خبر؟
از دلآرام من، از خوبِ من، از او چه خبر؟
ما همه غرق سکوتیم تو اینبار بگو
سامرا! طاقت ما طاق شد از یار بگو
سایۀ روشنش آورده مرا تا اینجا
بوی پیراهنش آورده مرا تا اینجا
به اذانش، به قنوتش، به قیامش سوگند
به رکوعش، به سجودش، به سلامش سوگند
قَسَمت میدهم آری به همان راز و نیاز
آخرین بار کجا در حرمت خواند نماز؟
آخرین مرتبه کی راهی میقات شدهست؟
آخرین بار کجا غرق مناجات شدهست؟
خسته از فاصلهام با منِ بیتاب بگو
با من از گریۀ او در دل سرداب بگو
سامرا! ای که بلندای شکوهت عرش است
گرد و خاک قدمش روی کدامین فرش است؟
حرمت ساحل آرامترین امواج است
این گدا سامرهای نیست، ولی محتاج است
از زمستان پیاپی به بهارم برسان
بر لبم عرض سلام است به یارم برسان
ما به تکرار دچاریم بگو با یارم
غیر او چاره نداریم، بگو با یارم ـ
رنگ و رو رفته شد آفاق، به دنیا برگرد
ما نخواندیم دعای فرج اما برگرد
آنچه را مانع دیدار شد از دیده بگیر
جز تو ما از همه گفتیم، تو نشنیده بگیر
تو فقط چارۀ هر دردی و برمیگردی
وعدۀ بی برو برگردی و برمیگردی
روزیِ باغچه آن روز نفس خواهد بود
جای دل، آنچه شکستهست، قفس خواهد بود
از سر مأذنۀ کعبه اذان میخوانیم
قبلۀ کج شده را سوی تو میچرخانیم
هر کجا مینگرم ردّ عبورت پیداست
کوچه در کوچه نشانی ظهورت پیداست
تازه این اول قصهست، حکایت باقیست
ما همه زنده بر آنیم که رجعت باقیست
مینویسم که شب تار سحر میگردد
یک نفر مانده از این قوم که برمیگردد
#سیدحمیدرضا_برقعی #شعر #امام_زمان #جمعه_های_دلتنگی
📜 @sheraneh_eitaa
ایرج میرزا (زاده شده در پاییز سال ۱۲۵۲ یا ۱۲۵۳ شمسی در تبریز، درگذشته در ۲۲ اسفند ۱۳۰۴ شمسی در تهران) ملقب به «جلالالممالک» و «فخرالشعرا»، از جمله شاعران برجستهٔ ایرانی در عصر مشروطیت (اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی) و از پیشگامان تجدد در ادبیات فارسی بود.
او فرزند صدرالشعرا غلامحسینمیرزا، نوهٔ ایرج پسر فتحعلیشاه و نتیجهٔ فتحعلی شاه قاجار بود. تحصیلاتش در مدرسه دارالفنون تبریز صورت گرفت .وقتی امیرنظام گروسی مدرسه مظفری را در تبریز تاسیس کرد، ایرج میرزا سمت معاونت آن مدرسه را یافت و در این سمت مدیریت ماهنامهٔ ورقه (نخستین نشریه دانشجویی تبریز) را برعهده گرفت.
در نوزده سالگی لقب «ایرج بن صدرالشعرا» یافت. لیکن بزودی از شاعری دربار کناره گرفت و به مشاغل دولتی مختلفی از جمله کار در وزارت فرهنگ (معارف آن زمان) پرداخت. سپس به استخدام اداره گمرک درآمد و پس از مشروطیت هم در مشاغل مختلف دولتی از جمله وزارت کشور در سمت فرماندار آباده و معاونت استانداری اصفهان خدمت کرد.
ایرج میرزا در پی یک سکته قلبی در منزلی در تهران درگذشت. آرامگاه ظهیرالدوله خانه ابدی ایرج میرزا شد.
وی به زبانهای ترکی، فارسی، عربی و فرانسه تسلط داشت و روسی نیز میدانست و خط نستعلیق را خوب مینوشت.
ایرج میرزا در قالبهای گوناگون شعر سروده و ارزشمندترین اشعارش مضامین انتقادی، اجتماعی، احساسی و تربیتی دارند. شعر ایرج ساده و روان و گاهی دربرگیرندهٔ واژهها و گفتارهای عامیانه است و اشعار او از جمله اشعار اثرگذار بر شعر دوره مشروطیت بود.
#معرفی_شاعر #ایرج_میرزا
📜 @sheraneh_eitaa
قمر آن نیست که عاشق بَرَد از یاد او را
یادش آن گُل که نه از کف ببَرَد باد او را
ملَکی بود قمر پیشِ خداوند عزیز
مرتعی بود فلک خرّم و آزاد او را
چون خدا خلقِ جهان کرد به این طرز و مثال
دقّتی کرد و پسندیده نیفتاد او را
دید چیزی که به دل چنگ زند در وی نیست
لاجرم دل ز قمر کند و فرستاد او را
حسن هم داد خدا بر وی ، حُسنِ عَجَبی
گرچه بس بود همان حسنِ خداداد او را
جمله اَطوارِ نِکوهیده از او باز گرفت
هرچه اخلاقِ نکو بود و بجا ، داد او را
گر به شمشاد و به سوسن گذرد اندر باغ
بپرستند همه سوسن و شمشاد او را
بلبل از رشکِ صدایِ او گلو پاره کند
ورنه بهر چه بُوَد این همه فریاد او را
#ایرج_میرزا #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | حیف موشک برای حیفا نیست؟
شعرخوانی محمدحسین مهدویان
📜 @sheraneh_eitaa
بهروی شانه بارت را کشیده
جهان بیقرارت را کشیده
دلم نقاش خوبی نیست آقا
ولی خوب انتظارت را کشیده
#محمدتقی_عزیزیان #شعر #امام_زمان #جمعه_های_دلتنگی
📜 @sheraneh_eitaa
تو سراب موج گندم ، تو شراب سیب داری
تو سر فریب ــ آری! ــ تو سر فریب داری
لب بی وفای او کی به تو شهد میچشاند
چه توقعی است آخر ، که تو از طبیب داری
شب دل بریدن ماست چه اتفاق خوبی
چمدان ببند بی من سفری قریب داری
پس از این مگو خیانت به حکایت یهودا
که مسیح نیست آن کس که تو بر صلیب داری
چه شکایتی است از من که چرا به غم دچارم
تو که از سروده های دل من نصیب داری
#فاضل_نظری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
همراه خود نسیم صبا میبرد مرا
یا رب چو بوی گل به کجا میبرد مرا؟
سوی دیار صبح رود کاروان شب
باد فنا به ملک بقا میبرد مرا
با بال شوق، ذره به خورشید می رسد
پرواز دل به سوی خدا میبرد مرا
گفتم که بوی عشق که را میبرد ز خویش؟
مستانه گفت دل که مرا میبرد مرا
برگ خزان رسیده بی طاقتم رهی
یک بوسه نسیم ز جا میبرد مرا
#رهی_معیری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
الهی!
ضعیفان را پناهی،
قاصدان را بر سرِ راهی،
مؤمنان را گواهی،
چه عزیز است آن کس که تو خواهی...
#مناجات_نامه
#خواجه_عبدالله_انصاری
|شبتون در پناه حق🌙
📜 @sheraneh_eitaa
لبخنـــد بــزن تـا که بلــــرزد دل و دیــنم
تــا شـــوق بیـــاید بــه تماشـــای زمیـــــنم
هر صبح بخیر از تو شده جلوه ی خورشید!
با نــور تـو و شــور تـو خوشبخــت ترینم
#شهراد_میدری #شعر
|صبحتون بخیر و پر برکت 🌸🍃
📜 @sheraneh_eitaa
تکه ای از بهشت
توی اردیبهشت جامانده!
تا خدا حواسش نیست؛
این حال وهوای جانانه را
برای روز مبادا
بریز توی جیب هایت
#نرگس_صرافیان_طوفان #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | شیخ اجل و پادشاه سخن ایران، سعدی شیرازی
من بدین خوبیّ و زیبایی ندیدم روی را
وین دلاویزیّ و دلبندی نباشد موی را
روی اگر پنهان کند سنگیندل سیمینبدن
مشک غمازست نتواند نهفتن بوی را
ای موافقصورتومعنی که تا چشم من است
از تو زیباتر ندیدم روی و خوشتر خوی را
گر به سر میگردم از بیچارگی عیبم مکن
چون تو چوگان میزنی جرمی نباشد گوی را
هر که را وقتی دمی بودست و دردی سوختهست
دوست دارد ناله مستان و هایاهوی را
ما ملامت را به جان جوییم در بازار عشق
کنج خلوت پارسایان سلامتجوی را
بوستان را هیچ دیگر در نمیباید به حسن
بلکه سروی چون تو میباید کنار جوی را
ای گل خوشبوی اگر صد قرن باز آید بهار
مثل من دیگر نبینی بلبل خوشگوی را
سعدیا گر بوسه بر دستش نمییاری نهاد
چاره آن دانم که در پایش بمالی روی را
#سعدی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
خانه ی دوست کجاست؟
در فلق بود که پرسید سوار
آسمان مکثی کرد
رهگذر
شاخه ی نوری که به لب داشت
به تاریکی شن ها بخشید!
وبه انگشت نشان داد سپیداری و گفت؛
نرسیده به درخت
کوچه باغی است
که از خواب خدا سبز تر است
و در آن عشق
به اندازه ی پرهای صداقت آبی است
می روی تا ته آن کوچه
که از پشت بلوغ،
سر به در می آرد!
پس به سمت گل تنهایی می پیچی
دو قدم مانده به گل
پای فواره ی جاوید اساطیر زمین می مانی
و ترا ترسی شفاف فرا می گیرد
در صمیمیت سیال فضا،
خش خشی می شنوی
کودکی می بینی
رفته از کاج بلندی بالا،
جوجه بردارد از لانه ی نور
و از او می پرسی
خانه ی دوست کجاست؟
#سهراب_سپهری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa