ای عشق ، دل دوباره غبار هوس گرفت
از من گلایه کرد و تو را دادرس گرفت
دل باز هم بهانهی رفتن گرفت و باز
تا بال و پر گشود سراغ از قفس گرفت
گفتم به هیچکس دل خود را نمیدهم
اما دلم برای همان هیچکس گرفت
افسردگی به خسته دلی از زمانه نیست
افسرده آن دلیست که از همنفس گرفت
لبخند و ریشخند کسی در دلم نماند
هرکس هر آنچه داد به آیینه پس گرفت
#فاضل_نظری #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
میخواهمت چنانکه شب خسته خواب را
میجویمت چنانکه لب تشنه آب را
محو توام چنانکه ستاره به چشم صبح
یا شبنم سپیدهدمان آفتاب را
بیتابم آنچنان که درختان برای باد
یا کودکان خفته به گهواره، خواب را
بایستهای چنانکه تپیدن برای دل
یا آنچنان که بال پریدن عقاب را
حتی اگر نباشی میآفرینمت
چونان که التهاب بیابان سراب را
ای خواهشی که خواستنیتر ز پاسخی
با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را
#قیصر_امین_پور #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
ابوالمکارم مجیرالدین مجیرالدین بیلقانی از مردم بیلقان (از توابع شروان و امروزه واقع در کشور آذربایجان) و از شاعران معروف و زبان آور در قرن ششم هجری و از شاگردان خاقانی است که به زودی به پایهٔ استاد خود در سخن نزدیک شد و دست به معارضهٔ او زد و استاد را هجو کرد.
لقب شاعری وی که ظاهراً مأخوذ از لقب یا اسم او بوده است در اشعار وی «مجیر» است و معاصرانش او را با همین عنوان یاد کردهاند.
وی به دستگاه اتابکان آذربایجان اختصاص داشت و از سلجوقیان عراق، ارسلان بن طغرل سلجوقی را مدح گفت . در سال وفات شاعر اختلاف کرده اند. وفات او را هدایت به سال ۵۷۷ نوشته است و در منابع دیگر سالهای دیگری مانند ۵۶۸، ۵۸۶، ۵۸۹ و ۵۹۴ ذکر کرده اند ولی با قراین موجود می توان ۵۸۶ را سال قریب به تحقیق برای فوت شاعر دانست.
قبر اودر مقبرةالشعرای تبریز است .
دیوان مجیر قریب به پنج هزار بیت شعر دارد و مشحون است به قصاید عالی و غزلهای لطیف و او را باید حقاً از شاعران نیکوسخن و خوش قریحه زمان شمرد.
تأثیر سبک سخن خاقانی در غالب اشعار او مشهود است و با این حال مجیر از استاد خود ساده گویتر است.
چیرگی مجیر در ایجاد ترکیبات بدیع و مضامین نو و دلپذیر قابل توجه بسیار است.
#معرفی_شاعر #مجیرالدین_بیلقانی
📜 @sheraneh_eitaa
پاسخ به 40 شبهات انتخابات.pdf
1.04M
🟡 چطور بهانه های عدم شرکت در انتخابات را جواب دهیم؟
🔵 پاسخ به ۴۰ شبهه پیرامون انتخابات...
(کاری از شبکه روشنگران فرهنگی)
#انتخابات
📜 @sheraneh_eitaa
مژده ای دل هان که ما را مژده جان آمدست
وز نسیم صبح بوی زلف جانان آمدست
تن مزن ای دل! بزن دستی و جان را برفشان
زانکه این خوش مژده در دل از ره جان آمدست
نیم شبخیزان دولت جوی را اندر مشام
بوی اقبال از دم صبح درفشان آمدست
چشم روشن گشته اند الحق عزیزان جهان
زین نسیم خوش که از یوسف به کنعان آمدست
از ندای ابشروا گویان به پیروز اختری
زخمها در زخم این پیروزه پنگان آمدست
وز فغان بانگ گردون بر صلای جان فشان
عیسی اندر حجره گردون به افغان آمدست
لب چو جام پر شکر خندست عالم را از آنک
خاتم گم گشته با دست سلیمان آمدست
این سعادت بین که مهد کبریای احمدی
پیش بو ایوب انصاری به مهمان آمدست
آیت انی انا الله دان که از طور جلال
سوی گوش محرم موسی عمران آمدست
هین که باز از بهر دفع فتنه افراسیاب
روستم بر پشت رخش از زاولستان آمدست
از کبوتر خانه های مرغ عرش نامه بر
این بشارت نامه در پر بسته پنهان آمدست
یارب این سورست یا صور دوم کز یک دمش
رفتگان را قوت جان در تن آسان آمدست
آسمان جان بر طبق بنهاده یعنی آفتاب
زین طرب در خاک همچون سایه گردان آمدست
این همه رمز و اشارت هیچ می دانی که چیست؟
یا چه فیض است این که از انجم در ارکان آمدست؟
شاه مغرب را که در مشرق امان از عدل اوست
شهریاری در وجود از لطف یزدان آمدست
کرد سعدان فلک در طالع خوبش قران
لاجرم صاحب قران از فر سعدان آمدست
چرخ یکتا کرده بد دل بر امید دایگیش
بر سر گهواره خاکی دو تا زان آمدست
او ز سه شاه از اتابک در جهانداری و قدر
همچو زال از سام و چون سام از نریمان آمدست
پرتو از خورشید و نور از ماه و باران از سحاب
گل ز گلبن در ز دریا گوهر از کان آمدست
شیر پستان، آب حیوان گشت و او خضر دوم
شیر بین کاب حیاتش شیر پستان آمدست
از خم مهدش خم ایوان کسری رشگ برد
کین خم اندر قدر به زان شکل ایوان آمدست
ملک ایران با فلک پهلو باید بی خلاف
زین خلف کاکنون ز پشت شاه ایران آمدست
چون پدر شاهست و عم سلطان و جد سلطان نشان
شاید او سلطان نشان و شاه سلطان آمدست
همچو عیسی وقت طفلی شد طفیل قدر او
از جلالت هر چه آن در حد امکان آمدست
شاه محمود محمد خواندش گردون از آنک
همچو محمود از سر تیغ آتش افشان آمدست
ای جهانبخشی که هر دم تحفه ایام تو
فتح دیگرگون و اقبال دگرسان آمدست
کشت خشک مکرمت را اندرین آخر زمان
فیض انعام تو در خور تر ز باران آمدست
در صف مردی لوای نصرت آرای ترا
سورت نصر من الله جمله درشان آمدست
آنچنان در خون خصمت شد جهان کز بهر او
غنچه در بستان چو خون آلوده پیکان آمدست
چون تو بر یکران خود جولان نمایی در مصاف
در حمل خورشید پنداری خرامان آمدست
اسب همت را عنای ار تنگ گیری تو رواست
زانک پیش تو جهان بس تنگ میدان آمدست
کارساز عالمی امروز در دوران تست
خوشتر از خوش هر چه آن در تحت دوران آمدست
تیغ یک زخمت که او را هست دندان در شکم
خصم را الحق حریف آب دندان آمدست
دولتت در پای در بخش است، وز دوران چرخ
او به پایان آید از دریا به پایان آمدست
گر سکندر خوانمت حق با منست از بهر آنک
تیغ تو سدی میان کفر و ایمان آمدست
مؤمن از تست ایمن و ترساست ترسان لاجرم
در حریم ترس تو ترسا مسلمان آمدست
همتت جایی رسید ای شاه کاندر جنب او
نه فلک با طول و عرضش ده یک آن آمدست
دوش با دل گفتم این شهزاده از روی خرد
چون پدر فرمانده ایران و توران آمدست
دل مرا گفت این قدر می دان که از قرآن مجد
لفظ انی جاعل در شأن ایشان آمدست
عدل کسری ظلم حجاج است در عهد تو زانک
پیش عدلت عدل کسری عین عدوان آمدست
آسمان عمر پیما از نهیب تیغ تو
با تو از بهر امان در عهد و پیمان آمدست
چون کف راد است گر کان رفته شد گو رفته باش
خاک بر سر شعر را جایی که قرآن آمدست
تا کند هنگام بزمت پیش تو بازیگری
ماه مار افسا و گردون کاسه گردان آمدست
حافظ ملک عراقی و اتابک تاج بخش
قتلغ اینانج از پی ملک خراسان آمدست
شاد باش ای شیر شیرآشام و طفل روزبه
کاسمان با فر او طفل دبستان آمدست
مردم چشم است و چشم عالمی روشن بدوست
لاجرم با چشمه خورشید یکسان آمدست
او هنوز اندر میان مهد و خیل جاه او
برتر از ایوان چرخ و اوج کیوان آمدست
ای بسا رخنه که از میلاد عمر افزای او
در لوای ایلک و قدر قدر خان آمدست
هست در بستان دولت سدره و طوبی ملک
گرچه باغ روح را چون شاخ ریحان آمدست
#مجیرالدین_بیلقانی #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 | هرگز نرسی به کعبه، ای اعرابی😁
شعرخوانی طنز آقای ناصر فیض در حضور رهبر انقلاب
📜 @sheraneh_eitaa
نخست
دیر زمانی در او نگریستم
چندان که چون نظر از وی باز گرفتم
در پیرامون من
همه چیزی
به هیات او در آمده بود.
آن گاه دانستم
که مرا دیگر از او گزیر نیست.
#احمد_شاملو #شعر
📜 @sheraneh_eitaa
منم که زنده نمودم خدا پرستی را
منم که شیخ و مرادم تمام هستی را
منم که زنده نمودم علوم قرآن را
کشانده ام به تماشا بهشت ایمان را
منم که زنده نمودم قیام جدّم را
منم که زنده نگه داشتم محرّم را
در اوج عرش مقامی رفیع دارم من
و غربتی چو غروب بقیع دارم من
منم که سنگ مزارم پر کبوترهاست
منم که زائر تنهای هر شبم زهراست
منم که در نفسم عطر کربلا جاری است
شمیم غربت من در دل منا جاری است
هزار حرف نگفته میان دل دارم
هزار درد نهفته میان دل دارم
هزار حرف نگفته ز ماجرای حسین
چقدر روضه گرفتم فقط برای حسین
هزار حرف نگفته ز ظهر روز عطش
ز ماجرای رباب و ز داغ سوز عطش
سه چار ساله ولی ماجرا که یادم هست
سری که رفت روی نیزه ها که یادم هست
همین که رفت عمو، قامت حسین خمید
همین که رفت عمو، ضرب تازیانه رسید
میان سلسله ها یک به یک قطار شدند
به روی ناقه ی عریان همه سوار شدند
چه زلف ها که در این ماجرا سپیده شدند
چه حرف ها که در این کوچه ها شنیده شدند
هنوز بر تن من جای سلسله است هنوز
هنوز بر کف پا زخم آبله است هنوز
هنوز قصّه ی بازار شام یادم هست
هنوز سنگ سرِ پشت بام یادم هست
چه ناله ها که در این سینه ها بریده شدند
چه موی ها که سر هر گذر کشیده شدند
هنوز قصّه ی آن نیزه دار یادم هست
صدای دخترکی بی قرار یادم هست
هنوز در دل ما بغض حرمله است هنوز
هنوز بر تن من جای سلسله است هنوز
شکست پهلوی آن دختری که خورد زمین
شبیه پهلوی آن مادری که خورد زمین
«سه ساله بود ولی پیر عشق بابا بود»
سه ساله بود ولیکن شبیه زهرا بود
#وحید_محمدی #شعر #امام_باقر
📜 @sheraneh_eitaa
🗳 رأی دادن کافی نیست، همدیگر را به رأی دادن تواصی کنید...
🔹آیتالله حائری شیرازی: بعضی فکر میکنند همینکه در انتخابات شرکت کردند، رسالتشان انجام شده است. قرآن خلاف این را میگوید. چرا؟ چون قرآن میگوید: «ان الانسان لفی خسر، الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر». میگوید ایمان و عمل صالح، انسان را از خسران نجات میدهد، اما نه به تنهایی!
🔹رأی دادن، مثل ایمان و عمل صالح است. اما «تواصوا بالحق» هم لازم است.
رأی دادن لازم است، اما کافی نیست.
🔹اگر کسی خانوادۀ خودش را توصیه به شرکت در انتخابات نکند، همسایههای خودش را توصیه نکند، دوستان خودش را توصیه نکند و برای این کار تبلیغ نکند، طبق آیه قرآن از جملۀ زیانکاران است.
🔹هم آن کسی که شرکت نکند و هم آن کسی که شرکت بکند و تبلیغ نکند، زیانکار هستند.
#انتخابات
📜 @sheraneh_eitaa
امیر قافله دشت کربلاست حسین
به راه بادیه عشق، آشناست حسین
ببین که در پی قربان شدن به تیغ ستم
چو نخل سر زده از باغ کربلاست حسین...
به قامتی شرفآموز آسمان بلند
ستاده در بر شمشیر کینه راست حسین...
چو آسمان، تنش آذین به گُلستاره زخم
صبور مانده به نیزار نیزههاست حسین
به راه دوست، گذشت از جهان و جان بنگر
به استقامت و ایثار، تا کجاست حسین
رها ز رنگ تعلق، به ملک استغنا
رضا به داده حق داده و رضاست حسین
چو شیر شرزه، شکارافکن است و دشمنگیر
به کارزار، همانند مرتضاست حسین
خدای را، مشو از موج حادثات ملول
که در سفینه تقدیر، ناخداست حسین
به خون پاک شهیدان کربلا سوگند
که در حریم وفا رحمت خداست حسین
#شعر #مشفق_کاشانی #امام_حسین
📜 @sheraneh_eitaa
ماه اما.......
ماه امشب گوشه ای از آسمان
مانده تا راز دلی افشا کند
گر چه عاشق در خیال خام خود
خواست تا این قصه را حاشا کند
در افقهای سپید چشمها
سرخی یک اشک بی اندازه داشت
اشک را پرسید ماه و اشک هم
قصه ای از غصه های تازه داشت
روی بالین شبای انتظار
مرغ تنهایی چه راحت خفته بود
ماه بیدار است و در بیداریش
گفته و ناگفته ها را گفته بود
ماه اما.... در شب بدری دگر
برفراز آسمان بی تاب بود
آسمان آبی شبهای پیش
گویی امشب غرق در سیماب بود
نیمه ی پنهان مَه گویی که باز
برفراز آسمان جا مانده بود
نیمه ی پنهان آن در آسمان
در شبی تاریک تنها مانده بود
اشک با تنهایی مَه رام شد
لحظه هایی با غمش آرام شد
تا که در آن لحظه های دیدنی
با دل تنهای ماه همنام شد
#شعر #کاظمی #ارسالی_مخاطب
📜 @sheraneh_eitaa